سلسله درس‌هائی در باب مبانی تئوریک «استراتژی پیشگام» – قسمت هشتم

چگونه هزینه مبارزه برای جنبش‌های چهارگانه ایران کاهش دهیم؟

 

در پاسخ به این سؤال سترگ و گران‌سنگ باید بگوئیم که علت شکست سه مؤلفه پیشاهنگ در ایران از دهه 20 به بعد، «خود تئوری عام استراتژی پیشاهنگی، فارغ از سه شکل چریک‌گرائی مدرن و ارتش خلقی و حزب طراز نوین لنینیستی آن می‌باشد». چراکه تئوری عام استراتژی پیشاهنگی در ایران در بیش از نیم قرن گذشته، در سه شکل آن،

اولاً مبتنی به کسب قدرت سیاسی است.

ثانیاً تکیه مطلق بر تشکیلات عمودی جریان خاص خود دارد.

ثالثاً معتقد به قیمی و جایگزین کردن حرکت پیشاهنگ به جای جنبش و طبقه و مردم می‌باشد.

رابعاً به علت اینکه پیشاهنگ در سه شکل آن در چارچوب این استراتژی، تنها از طریق کسب قدرت سیاسی (با هر شیوه‌ای) می‌خواهد به حرکت تحول‌خواهانه اجتماعی و اقتصادی و سیاسی در جامعه ایران دست پیدا کند، لذا به همین دلیل معیار داوری و ارزش‌گذاری پیشاهنگ، تنها در چارچوب هر چه بیشتر رسیدن به قدرت می‌باشد.

حال با عنایت به این خودویژگی‌های «استراتژی پیشاهنگی» می‌توانیم در اینجا به طرح «استراتژی پیشگامی» در یک رابطه مقایسه‌ای و تطبیقی با استراتژی پیشاهنگی بپردازیم:

الف - «پیشگام» برعکس «پیشاهنگ» به دنبال کسب قدرت سیاسی نیست. بلکه در چارچوب «استراتژی جامعه مدنی جنبشی، حقوقی، تکوین یافته از پائین است که در راستای سازمان‌گری افقی، همه قدرت تشکیلات عمودی خود را در خدمت استراتژی جامعه مدنی جنبشی حقوقی تکوین یافته از پائین، قرار می‌دهد

ب - «پیشگام» برعکس «پیشاهنگ» معتقد به نمایندگی و قیمی و رهبری و قائم مقامی جنبش‌های چهارگانه اجتماعی ایران نیست، بلکه برعکس در چارچوب «استراتژی جامع مدنی جنبشی، حقوقی، تکوین یافته از پائین، توسط جنبش‌های چهارگانه اجتماعی و دموکراتیک و کارگری و سیاسی می‌کوشد تا خود این جنبش‌های چهارگانه را آبستن رهبری جمعی جهت تعیین سرنوشت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خود بکند

ج - «پیشگام» برعکس «پیشاهنگ» معتقد است که «مبارزه جنبش‌های چهارگانه جامعه ایران از مسیر زندگی خود آنها و مبارزه روزمره صنفی‌شان عبور می‌کند نه از حرفه‌ای شدن آنها، همراه با جداسازی از کارگاه و کارخانه و مدرسه و اداره و دانشگاه و غیره و قرار گرفتن در تشکیلات مخفی و نیمه مخفی عمودی جریان‌های پیشاهنگ» (آنچنانکه در بیش از نیم قرن گذشته در ایران شاهدان بودیم). به عبارت دیگر، در «مانیفست عملی پیشگام» (برعکس «مانیفست عملی پیشاهنگ») «اعتلای مبارزه اجتماعی» در بستر «اعتلای مبارزه‌های جنبش‌های چهارگانه اجتماعی شکل پیدا می‌کند، نه در نشست‌های تشکیلات عمودی نیروهای پیشاهنگ آن هم به صورت دستوری و اعلامیه‌ای و تزریق شده از بیرون به جنبش‌های چهارگانه. شاید بهتر باشد که اینچنین مطرح کنیم که «پیشگام» پروسس اعتلای مبارزه در جامعه ایران در عرصه جنبش‌های چهارگانه اجتماعی و دموکراتیک و کارگری و سیاسی مادیت می‌بخشد.

لذا برای این منظور، پیشگام وظیفه خود می‌داند تا پیوسته به «اعتلای مبارزه صنفی جنبش‌های چهارگانه، در عرصه کارگاه و کارخانه و اداره و دانشگاه و مدرسه و غیره فکر کند تا بتواند با هدایت‌گری (نه رهبری) خویش از حداقل مبارزه صنفی (حتی در شکل انفرادی و کارگاهی) حداکثر مبارزه اعتلایافته در همان عرصه توسط همان نیروها بیافریند. یعنی پیشگام برعکس پیشاهنگ، حرکت نه به شکل نظری و نه به شکل عملی از بیرون بر نیروهای جنبش‌های چهارگانه تزریق نمی‌کند بلکه بر همان حرکت حداقلی نیروهای جنبش‌های چهارگانه تکیه می‌کند و به آن بهاء می‌دهد و در کنار (نه جلوتر مانند پیشاهنگ) همان نیروها هدایت‌گری می‌نماید و در عرصه پروسس اعتلائی، از حلقه‌های مبارزه صنفی – صنفی عبور می‌دهد و وارد حلقه‌های صنفی – سیاسی و سیاسی – صنفی و سیاسی – سیاسی می‌کند.

یادمان باشد که «ترم سیاسی» در پروسس مبارزه نیروهای چهارگانه جنبش‌های ایران، «همان فراگیر شدن مطالبات نیروهای جنبش در عرصه طبقه و ملی می‌باشد و ربطی به ترم سیاسی در مبارزه پیشاهنگ که سرنگونی حاکمیت و کسب قدرت سیاسی توسط پیشاهنگ می‌باشد، ندارد

علی ایحاله، به همین دلیل است که «پیشگام» برعکس «پیشاهنگ» به حرفه‌ای کردن مبارزه برای افراد جنبش‌های چهارگانه و جدا کردن آنها از عرصه مبارزه صنفی، یا صنفی - سیاسی یا سیاسی - صنفی یا سیاسی – سیاسی فکر نمی‌کند. بلکه برای «پیشگام» حتی مبارزه صنفی و روزمره مؤلفه‌های چهارگانه جنبش‌های ایران دارای مضمون سیاسی می‌باشد.

د - «پیشگام» برعکس «پیشاهنگ» از آنجائیکه به «حرکت افقی» و «مبارزه صنفی و سیاسی» خود جنبش‌های چهارگانه فکر می‌کند (نه مانند پیشاهنگ به حرکت عمودی توسط مبارزه سیاسی تزریقی از بیرون جهت کسب قدرت سیاسی)، لذا به همین دلیل است که پیشگام خوب می‌داند که برای اعتلای «حرکت افقی» (نه حرکت عمودی جهت کسب قدرت سیاسی) باید برای اعتلای مبارزه علنی و صنفی و سیاسی جنبش‌های چهارگانه در جامعه ایران، قبل از هر چیز «هزینه مبارزه با رژیم مطلقه فقاهتی کاهش بدهد»، زیرا جنبش‌های چهارگانه ایران، از کارگر تا کارمند تا دانشجو تا معلم و دانش‌آموز «تنها به صورت علنی و صنفی می‌توانند وارد پروسس مبارزه اعتلابخش بشوند

طبیعی است که هر چه که «هزینه مبارزه با حاکمیت مطلقه فقاهتی بالا برود» توسط انسداد و اختناق فضای سیاسی حاکم بر جامعه ایران، شرایط برای مبارزه علنی نیروهای جنبش‌های چهارگانه ایران سخت‌تر می‌شود، یعنی برعکس «پیشاهنگ» که اراده‌گرا می‌باشد و تنها با بالا بردن هزینه مبارزه و انحصاری کردن مبارزه در چارچوب تشکیلات عمودی خود می‌تواند به حیات سیاسی خود ادامه بدهد، «پیشگام» واقع‌گراست، لذا از زاویه منافع تشکیلات عمودی و جریان خود به مبارزه جنبش‌های چهارگانه ایران نمی‌نگرد، بلکه بالعکس از زاویه «مبارزه جنبش‌های افقی» به «حرکت عمودی خود» می‌نگرد.

در نتیجه در این رابطه است که برای «پیشگام» پائین آوردن «هزینه مبارزه با رژیم مطلقه فقاهتی» به عنوان یک امر حیاتی تلقی می‌شود. زیرا توده‌ها و مردم در بستر مبارزه جنبش‌های چهارگانه، تنها زمانی حاضر به ریسک در عرصه مبارزه می‌شوند که هزینه مبارزه برای آنها کمتر باشد و بتوانند به صورت علنی مبارزه کنند. به همین ترتیب است که هر گونه تلاشی که باعث بالا رفتن هزینه مبارزه برای جنبش‌های چهارگانه ایران بشود، از نظر «پیشگام امر چپ‌روانه تعریف می‌گردد» و آن را بسترساز «سکتاریست و منفرد شدن پیشگام می‌داند

برای مثل طرح «شعار سرنگونی در این شرایط» که جنبش‌های چهارگانه ایران دارای بحران درونی می‌باشند و مبارزه آنها محدود به مبارزه صنفی است، هر چند می‌تواند برای «استراتژی پیشاهنگی» در جامعه ایران خوش رنگ و خوش بو باشد و «پیشاهنگ» می‌تواند راحت‌تر در خارج از کشور بنشیند و با شعار سرنگونی چهره قهرمانانه به خود بدهد، برای «پیشگام» در این «زمان و در این شرایط» امری «چپ‌روانه» می‌باشد. بنابراین بزرگ‌ترین تفاوت «استراتژی پیشاهنگی» با «استراتژی پیشگامی» در این است که پیشگام، کلیدواژه حیات سیاسی خود «در مبارزه علنی» توسط «کاهش هزینه مبارزه» برای پیوند با «حرکت افقی جامعه» در راستای استراتژی «دستیابی به جامعه مدنی، جنبشی، حقوقی، تکوین یافته از پائین» می‌بیند.

در صورتی که در چارچوب «استراتژی پیشاهنگی»، «پیشاهنگ» کلیدواژه حیات سیاسی خود را در «مبارزه مخفی و حرکت عمودی» توسط «افزایش هزینه مبارزه و قهرمان‌سازی از خویش در برابر توده‌ها» برای «سربازگیری و کسب حمایت مادی و معنوی آنها» در راستای «استراتژی کسب قدرت سیاسی حاکم» می‌بیند.

ماحصل اینکه، «پیشگام» تنها در شرایطی می‌تواند به اعتلای مبارزه جنبش‌های چهارگانه توسط حرکت افقی دست پیدا کند که بتواند با کاهش هزینه مبارزه، شرایط برای فراگیر شدن مبارزه در طبقه و در جامعه ایران فراهم بکند. برعکس پیشاهنگ که تنها در فضای سیاسی انسداد و اختناق و استبداد می‌تواند شرایط برای اعتلای استراتژی پیشاهنگی خود فراهم نماید. چراکه «تنها در شرایط اختناق و انسداد و استبداد سیاسی است که توده‌ها نیاز به قهرمانان پیدا می‌کنند» تا در غیاب آنها و در راه منافع آنها، آن قهرمانان، به نمایندگی از آنها، برای آنها مبارزه کنند و آنها به جای بازی‌گری، به عنوان نظاره‌گر بیرون از صحنه به تماشا بنشینند و برای قهرمانان پیشاهنگ خود کف بزنند. در همین رابطه است که برشت می‌گوید: «بدبخت مردمی هستند که نیازمند به قهرمانان باشند

علیهذا، در این رابطه است که می‌توانیم نتیجه بگیریم که «شیشه عمر استراتژی پیشگامی در فضای بسته و انسداد و اختناق و هزینه سنگین مبارزه نهفته است» در صورتی که «شیشه عمر استراتژی پیشاهنگی در فضای باز و هزینه کم مبارزه نهفته می‌باشد». زیرا هر چه هزینه مبارزه کم بشود، توده‌ها و مردم می‌توانند در چارچوب جنبش‌های چهارگانه خویش راحت‌تر وارد مبارزه مستقیم در عرصه‌های مختلف صنفی – صنفی و صنفی- سیاسی و سیاسی- صنفی و سیاسی – سیاسی بشوند. مصمم شوند تا سرنوشت خود را به دست خود تعیین نمایند.

فراموش نکنیم که «تلاش جهت کاهش هزینه مبارزه توسط پیشگام، برای پیشگام نیست» بلکه برای بسترسازی «جهت حضور مردم در عرصه مبارزه و حرکت افقی و پیوند با جنبش‌های چهارگانه اجتماعی و دموکراتیک و کارگری و سیاسی می‌باشد». باری، تنها در این صورت است که دیگر تلاش پیشگام برای کاهش هزینه مبارزه، «بوی عافیت‌طلبی نمی‌دهد» بلکه برعکس دارای مضمون ترقی‌خواهانه و انقلابی می‌باشد.

به یاد داشته باشیم که آنچه که باعث گردید تا در شرایط 30 خرداد 60 به بعد «شرایط جهت اعتلای استراتژی پیشاهنگی، تحت هژمونی سازمان مجاهدین خلق در جامعه ایران فراهم گردد، همان انسداد و اختناق و استبداد فضای سیاسی حاکم توسط رژیم مطلقه فقاهتی بود که باعث نابودی استراتژی پیشگامی در آن سال‌ها، در جامعه ایران گردید» و آنچه که باعث گردید «تا از نیمه دوم دهه 80، شرایط جهت اعتلای استراتژی پیشگامی در ایران فراهم گردد، ظهور فضای مجازی و رشد فرهنگ اینترنتی و رشد ماهواره‌های برون مرزی و تکوین جایگاه تلفن همراه به عنوان یک امر فراگیر در جامعه ایران در عرصه مبارزه با رژیم مطلقه فقاهتی بودنه برعکس آنچه که گفته می‌شود توسط جنبش به اصطلاح «اصلاحات» یا «جنبش سبز»، چراکه خود این جنبش‌ها مولود همین مؤلفه‌ها در آن شرایط بودند، آنچنانکه بهار عربی که یکسال بعد از جنبش سبز در جهان عرب ظهور کرد، نیز مولود همین مؤلفه‌ها بود. به همین دلیل، فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، تنها عرصه‌ای هستند که در مبارزه داخلی جنبش تحول‌خواهانه مردم ایران با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در طول 38 سال عمر این رژیم، رژیم مطلقه فقاهتی در برابر آن «حاضر به نوشیدن جام زهر و بالا بردن دست خود به عنوان تسلیم شد». زیرا مردم ایران تنها در عرصه فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی است که آزادانه می‌توانند بدون هیچ ترسی و بدون هیچ هزینه‌ای با هم دیالوگ مستقیم سیاسی بکنند و اطلاعات خود را به صورت جمعی یا اجتماعی درآورند.

«اجتماعی شدن معرفت یا آگاهی» که پله اول دستیابی به دموکراسی سوسیالیستی (نه سوسیال دموکراسی سرمایه‌داری) می‌باشد، در جامعه ایران مادیت اجتماعی بخشند و شرایط برای تحقق و دستیابی به دموکراسی - سوسیالیستی معلم کبیرمان شریعتی که همان اجتماعی شدن سیاسی و اقتصاد و معرفتی می‌باشد فراهم بشود. در همین رابطه بود که از نیمه دهه 80 شرایط جهت ظهور دوباره «استراتژی پیشگامی» در جامعه ایران فراهم گردید و «نشر مستضعفین» در همین دوران، با هدف «استمرار استراتژی آرمان مستضعفین که همان استراتژی پیشگامی سازمان رزمندگان پیشگام مستضعفین ایران، در سال‌های 58 و 59 و 60 بود، ظاهر شد» و در طول 8 سالی که از حیات سیاسی نشر مستضعفین می‌گذرد، این نشریه کوشیده است «تا به عنوان ارگان عقیدتی و سیاسی پیشگام مستضعفین ایران، استراتژی پیشگامی در شرایط جدید جامعه ایران، در راستای دستیابی به جامعه مدنی جنبشی و حقوقی و تکوین یافته از پائین، توسط جنبش‌های چهارگانه اجتماعی و دموکراتیک و کارگری و سیاسی، تکیه‌گاه و مسیر حرکت خود بر پایه دو مؤلفه عمودی و افقی قرار دهد

لذا در این رابطه بوده است که «نشر مستضعفین» در طول 8 گذشته عمر خویش:

اولا کوشیده است تا «خلاء تئوریک عام و خاص و مشخص حرکت افقی جامعه ایران را پر کند.»

ثانیاً تلاش کرده است تا در راستای «استراتژی پیشگامی خود، شرایط جهت پیوند با جنبش‌های افقی جامعه ایران فراهم نماید.»

ثالثاً علت اینکه نشر مستضعفین در طول 8 سال گذشته با زبان ترویجی (نه تهییجی) با جامعه ایران و جنبش‌های چهارگانه سخن گفته است این است که در ادامه راه اقبال و شریعتی و آرمان مستضعفین، رسالت امروز خود را در جامعه ایران یک رسالت «خودآگاهی‌بخش» تعریف می‌کند.

رابعاً در طول 8 سال گذشته، نشر مستضعفین رسالت آگاهی‌بخش خودش را در اعتلا و ارتقاء خودآگاهی سیاسی و خودآگاهی اجتماعی و خودآگاهی طبقاتی جامعه ایران و جنبش‌های مختلف جامعه ایران اعم از: 1 - جنبش کارگری، 2 - جنبش دانشجوئی، 3 - جنبش مزدبگیران، 4 - جنبش حاشیه‌نشینان، 5 - جنبش دانش‌آموزی، 6 - جنبش زنان، 7 - جنبش معلمان، 8 - جنبش اقلیت‌های قومی، 9 - جنبش کارمندان و طبقه متوسط شهری و غیره در ایران، تعریف کرده است.

خامسا از آنجائیکه نشر مستضعفین در تحلیل جامعه‌شناسانه خود از جامعه ایران، «جامعه ایران را یک جامعه مذهبی می‌داند» لذا در راستای «رسالت خودآگاهی‌بخش خود» آنچنانکه هگل می‌گوید، «معتقد گردید که در جامعه مذهبی تمامی مؤلفه‌های خودآگاهی‌بخش باید از کانال مذهب (آنهم نه به عنوان مذهب ابزاری، بلکه مذهب رهائی‌بخش) عبور نماید». در همین رابطه است که از آنجائیکه نشر مستضعفین معتقد که اسلام قرآنی پیامبر اسلام و در ادامه آن اقبال و شریعتی (نه اسلام روایتی و نه اسلام فقاهتی و نه اسلام صوفیانه غزالی و مولوی و حافظ و نه اسلام کلامی اشاعره و معتزله و نه اسلام ولایتی قدرت‌گرا و نه اسلام فلسفی یونانی‌زده فارابی و ابن سینا و ملاصدرا و طباطبائی و مطهری و غیره و نه اسلام زیارتی سنت‌گرا و فرقه‌گرا)، از چنین ظرفیت و پتانسیلی برخوردار می‌باشد، لذا به همین دلیل از همان آغاز ظهور خود، «موضوع واسازی و بازسازی اسلام توسط اجتهاد در تمامی اصول و فروع آن، در ادامه راه اقبال و شریعتی در دستور کار خود قرار داده است

ادامه دارد