سلسله درسهای بعثتشناسی پیامبر اسلام
اهداف بعثت پیامبر اسلام – قسمت بیست و ششم
3 - در سعی که توسط هفت بار سعی بین کوه صفا و مروه انجام میگیرد، از آنجائیکه که حاجی توسط بازی در نقش هاجر دنبال آب و معیشت میباشد، توحید بین دنیا و آخرت توسط حاجی به نمایش گذاشته میشود چرا که بزرگترین چالش انسان در مرحله هبوط در این زمین توحید بین کار دنیائی و کار آخرتی بوده است، زیرا از آنجائیکه دنیا و آخرت از نظر قرآن و پیامبران ابراهیمی دو مکان جدا از هم نمیباشد بلکه دو صفت میباشد، به هر حال پیوسته برای انسان امکان وحدت بین دو کار دنیائی و آخرتی وجود نداشته است، یعنی زمانی که کار دنیائی انتخاب میکرده خود را مجبور میدیده تا از کار آخرتی فاصله بگیرد و بالعکس آن زمانی که کار آخرتی انتخاب میکرده، میکوشیده تا خود را نسبت به کار دنیائی بیگانه نشان بدهد و لذا در همین رابطه برای او امکان وحدت بین کار دنیائی و کار آخرتی غیر ممکن بوده است.
اما در عرصه سعی، حاجی یاد میگیرد تا با برخورد جهتدار کردن با کار دنیائی آن را کار آخرتی هم بکند، به عبارت دیگر در سعی تودهها میآموزند که اگر کار دنیائی در راستای بی نهایت و خداوند تحقق پیدا کند همان کار دنیائی کار آخرتی هم میشود یعنی در سعی حج، ما میآموزیم که کار آخرتی یک کار مجرد از کار دنیا نیست بلکه بالعکس کار آخرتی همان کار دنیائی با جهتگیری بی نهایت است و به این ترتیب است که در مرحله سعی پروژه حج توحید بین عمل دنیائی و عمل آخرتی به نمایش گذاشته میشود. بنابراین در احرام توحید بین «من» حقیقی و «خود» های نفسانی تمرین میکنیم در طواف توحید بین رویاروئی دو بی نهایت کوچک و بزرگ تمرین میکنیم و در سعی توحید بین دنیا و آخرت تمرین میکنیم.
4 - د ر وقوف عرفات و مشعر و منی توحید چهارم یعنی توحید بین طبیعت و ماوراء الطبیعت و توحید دل و دماغ یا توحید عقل و عشق که پیوسته در تاریخ بشر به صورت دو اقلیم جدا از هم بوده است و هر کدام بیگانه با دیگری تعریف شده است.
بحث عقل و حس اثر دان یا سبب / بحث جانی بوالعجب یا بوالعجب
مولوی - مثنوی - دفتر اول - ص 32 - س 23
عقل جزئی همچو برق است و درخش /در درخشی کی توان شد سوی رخش
برق عقل ما برای گریه است / تا بگرید نیستی در شوق هست
عقل رنجور آردش سوی طبیب /لیک نبود در دوا عقلش مصیب
راند دیوان را حق از مرصاد خویش / عقل جزئی را ز استبداد خویش
مثنوی – دفتر چهارم – ص 269- س 22
با دو عالم عشق را بیگانگی است / و اندر آن هفتاد و دو دیوانگی است
سخت پنهان است و پیدا حیرتش / جان سلطانان جان در حسرتش
پس چه باشد عشق؟ دریای عدم / در شکسته عقل را آن جا قدم
بندگی و سلطنت معلوم شد / زین دو پرده عاشقی مکتوم شد
مثنوی – دفتر دوم – ص 114 – س 26
لذا به این ترتیب است که ما در وقوف عرفات و مشعر و منی تمرین توحید بین طبیعت و ماوراء الطبیعت و عقل و عشق که پیوسته در دیسکورس بشری به صورت دو اقلیم جدا از هم بوده است، میکنیم چراکه بشریت تا عصر پیامبر در مکتب فلاسفه یونانی افلاطون و ارسطو و تصوف هند شرقی آموخته بود که طبیعت و ماوراء الطبیعت دو اقلیم جدا از هم میباشد و لذا آنچنانکه افلاطون میگفت اصالتها از آن ماوراء الطبیعت است و این طبیعت پست و بی ارزش و بی اعتبار میباشد که تنها اعتبار سایهائی نسبت به عالم مُثُل دارد، اما در مرحله وقوف عرفات و مشعر و منی حاجی میآموزد که طبیعت و ماوراء طبیعت دو نگاه و منظر و دو مرحله از شناخت است نه دو اقلیم بیگانه از هم.
به عبارت دیگر همین طبیعت آنچنانکه از یک نگاه مادی و محسوس است در نگاه دیگر خود همین طبیعت میشود ماوراء الطبیعت، پس آن زمان همین طبیعت میشود ماوراء الطبیعت که خلق همراه با خالق مطالعه کنیم.
چرخ با این اختران نیک خوش زیباستی / صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی
صورت زیرین اگر با نردبان معرفت /بر رود بالا همی با اصل خود یکتاستی
صورت عقلی که جاویدان بی پایان بود / با همه و بی همه مجموعه یکتاستی
این سخن در رمز دانایان پیشین گفتهاند / پی برد به رازها هر کس که او داناستی
در نیابد هیچ فهم ظاهری / گر ابونصرستی گر بوعلی سیناستی
میر فندرسکی
حق آنکه دایگی کردی نخست / تا نهال ما ز آب و خاک رست
حق انشه که تو را صاف افرید / کرد چندان مشعله در تو پدید
آن چنان معمور و باقی داشتت / تا که دهری از ازل پنداشتت
شکر دانستیم آغاز تو را / انبیاء گفتند آن راز تو را
آدمی داند که خانه حادث است / عنکبوتی نه که در وی عابث است
مولوی – مثنوی – دفتر دوم – ص 114 – س 26
سنگ بر آهن زنی آتش جهد / هم به امر حق قدم بیرون نهد
آهن و سنگ ستم بر هم مزن / کاین دو میزایند همچون مرد و زن
سنگ و آهن خود سبب آمد و لیک / تو به بالاتر نگر ای مرد نیک
کاین سبب را آن سبب آورد پیش / بی سبب کی شد سبب هر گز به خویش
این سبب را آن سبب عامل کند / باز گاهی بی پر و عاطل کند
و آن سببها کانبیاء را رهبر است / آن سببها زین سببها برتر است
این سبب را محرم آمد عقل ما / آن سببها راست محرم انبیاء
این سبب چه بود به تازی گو رسن / اندر این چه این رسن آمد به فن
گردش چرخ این رسن را علت است / چرخ گردان را ندیدند زلت است
این رسنهای سببها در جهان / هان و هان زین چرخ سر گردان مدان
مولوی – مثنوی – دفتر اول – ص 19 - س 36
5 - در مرحله رمی و قربانی حاجی توسط رمی جمره سه ستون و بعد از آن قربانی وحدت فرد و اجتماع را به نمایش میگذارد، چراکه در طول تاریخ بشری از زمانی که بشریت توانسته صاحب اندیشه و فکر کردن بشود تا امروز سرگردان بین دو اقلیم فرد و جامعه بوده است بطوریکه آنچنانکه در پنج قرن قبل از میلاد لائوتسه از فرد دفاع میکرد در مخالفت با او، کنفسیوس از جامعه دفاع میکرد و در جهان جدید نیز باز روسو با تکذیب جامعه از فرد دفاع میکند آنچنانکه دورکهیم با تکذیب فرد به تبیین و تقریر و تفسیر جامعه میپردازد و به این ترتیب است که داستان جنجالی فرد و جامعه از قرن نوزدهم به صورت جنگ بین لیبرالیسم و سوسیالیسم درآمده است.
در این رابطه است که برای همیشه بشریت در انتخاب فرد و جامعه سرگردان بوده و همیشه در تلاش برای دستیابی به جایگاهی بوده تا توسط آن بتواند این هر دو مقوله را در آغوش هم تجربه کند یعنی فرد در بستر جامعه بتواند خود را تعریف کند که این امر یعنی توحید فرد و جامعه در منا در مرحله رمی جمره که سه ستون آن در راستای تضادهای اجتماعی و تاریخی تعریف میشوند، فرد میتواند در عرصه پراتیک اجتماعی خود را پیدا کند و لذا به این دلیل است که قربانی در این مرحله نه مانند تصوف هند شرقی نشان دهنده قربانی شدن فرد است و نه مانند اندیشه لیبرالیسم و روسو دلالت بر اصالت فرد در برابر جامعه میکند، یعنی جامعه را در پای فرد ذبح مینماید.
بنابراین در منا در عرصه پراتیک رمی جمره جهت مقابله کردن با دشمنان جامعه، فرد اثبات میشود و بدین ترتیب است که در پروژه بازسازی شده حج توسط پیامبر اسلام این پروژه با توحید بین «من» حقیقی و «خود» های سرکش انسانی در مرحله احرام و میقات آغاز میشود. در مرحله طواف این توحید بین «من» و «خود» به مرحله توحید رویاروئی بین دو بی نهایت کوچک و بزرگ اعتلا پیدا میکند و در سعی دوباره این پروسس وحدت طلبی حج وارد فرایند توحید بین دنیا و آخرت میشود و در ادامه آن، این پروسه در وقوف عرفات و مشعر و منا به توحید بین طبیعت و ماوراء الطبیعت و بین دل و دماغ یا عقل و عشق و مراحل سه گانه شناخت انسان میرسد و در مرحله رمی و قربانی منا که پایان پروژه حج است این توحید به توحید فرد و جامعه میرسد و فرد و جامعه نه تنها قربانی هم نمیشوند بلکه بالعکس فرد میتواند در بستر جامعه خود را تعریف کند و به همین دلیل است که پروژه حج در مرحله بازتعریف و بازسازی شده آن توسط پیامبر اسلام بدل به نمایش همان جهانبینی توحیدی میشود که پیامبر در دوران 15 ساله فاز حرائی به صورت «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» آن را تجربه کرده بود و لذا به این ترتیب بود که آن «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» یا جهانبینی توحیدی پیامبر اسلام دارای پنج مؤلفه:
الف - توحید «من» و «خود».
ب - توحید بی نهایت بزرگ و بی نهایت کوچک.
ج - توحید بین دنیا و آخرت.
د - توحید بین طبیعت و ماوراء الطبیعت و دل و دماغ.
ه - توحید بین فرد و اجتماع میباشد.
ادامه دارد