سلسله درسهای بعثتشناسی پیامبر اسلام - قسمت بیست و دو
اهداف بعثت پیامبر اسلام
الف – هدف اول بعثت پیامبر اسلام مبارزه با بتسازی و بتتراشی حاکمین سه گانه قدرت و بتپرستی تودههای محکوم قدرت، جهت پاکسازی و شرکزدائی و دستیابی به جهانبینی توحیدی بوده است:
با یک نگاه اجمالی و کپسولی به حرکت انبیاء ابراهیمی از بعثت ابراهیم خلیل تا بعثت پیامبر اسلام که به لحاظ زمانی نزدیک به 25 قرن فاصله زمانی داشته است، چراکه داستان عظیم یا عظیمترین داستان تاریخ بشر که ابراهیم خلیل سراینده و بازیگر آن بود به 18 قرن قبل از میلاد مسیح باز میگردد. یعنی سیزده قرن قبل از فلاسفه یونان اعم از سقراط و افلاطون و ارسطو و فلاسفه و عرفای هند شرقی اعم از لائوتسه و کنفسیوس و بودا و دوازده قرن قبل از موسی بن عمران در تاریخ بشر اتفاق افتاده است که با عنایت به اینکه پیامبر اسلام هفت قرن بعد از عیسی بن مریم مبعوث گردید. بنابراین فاصله زمانی بین بعثت ابراهیم خلیل تا بعثت پیامبر اسلام نزدیک به 25000 سال میباشد که البته با توجه به فاصله زمانی بیش از 14 قرن بین ما و بعثت پیامبر اسلام فاصله زمانی ما تا بعثت ابراهیم خلیل سر سلسله جنبان کاروان توحید نزدیک به چهار هزار سال میشود.
به عبارت دیگر نزدیک به چهار هزار سال از تاریخ بشریت امروز تحت تاثیر جنبش عظیم توحیدی ابراهیم خلیل بوده است و این داستان عظیم که عظیمترین داستانی است که در آیات قرآن به صورت نظری و تئوریک و سمبلیک مطرح شده است و در پروژه حج پیامبر اسلام به صورت عملی و نمایشی، توسط پیامبر اسلام تبیین عملی شده است و به همین دلیل واجب است بر هر مسلمانی که حداقل در طول عمر خود یکبار با پوشیدن لباس توحید ابراهیم - که همان لباس احرام میباشد، به جای ابراهیم در نمایشگاه و تئاتر عملی بزرگ حج، نقش ابراهیم خلیل و همسر برده او هاجر و فدیه بزرگ ابراهیم یعنی اسماعیل در موسم حج از میقات زمان تا طواف عشق با بی نهایت و از طواف تا سعی و تلاش اجتماعی و از سعی تا مراحل سه گانه شناخت انسان یعنی عرفات و مشعر الحرام و منا که همان «شناخت و شعور و عشق» میباشد و از مراحل سه گانه شناخت تا رمی جمره یعنی نفی خداوندان «زر و زور و تزویر» در هر جامعه و در هر مرحله از تاریخ که هستی همراه با فدیه کردن اسماعیل خویش یعنی هر آنچه که بیشتر دوست داری و بیشتر به آن وابسته هستیم و موظف هستی که در این راه فدا کنی. آنچنانکه در آیه 92 سوره آل عمران فرمود:
«لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ - هرگز کسی به سرزمین بر و نیکی یا توحید نمیرسد مگر اینکه فدیه او بهترین چیزی باشد که به آن وابسته است و البته خداوند به این فدیه او آگاه است» پروسس ابراهیم خلیل را بازتولید کند. زیرا برای اینکه توحید به عنوان یک جهانبینی بتواند در عرصه ساختار اجرائی و عملی انسانی و تاریخی و اجتماعی که همان عدالت انسانی یا اخلاق، عدالت اجتماعی یا سوسیالیسم و عدالت تاریخی یا تکوین امامت و وراثت مستضعفین یا زحمتکشان عرصه تولید بر زمین میباشد، مادیت و عینیت خارجی پیدا کند، ناگزیر از روی آوردن به اسلام تاریخی یا ایدئولوژی اسلامی در هر زمان و در هر مقطع تاریخی هستیم.
آنچنانکه بدون اسلام تاریخی یا ایدئولوژی اسلامی امکان عینت و مادیت خارجی بخشیدن انسانی و اجتماعی و تاریخی جهانبینی توحیدی ابراهیم خلیل نیست، زیرا اسلام تاریخی تئوری و ایدئولوژی است که ما میتوانیم توسط آن در هر مقطع تاریخی و در هر جامعه کنکریت و مشخصی که قرار داشته باشیم، پُلی تئوریک بین ساحت جهانبینی نظری توحیدی که ابراهیم خلیل معمار آن در تاریخ بشر بوده است و ساحت عملی کردن آن جهانبینی در مؤلفه سه گانه انسانی و اجتماعی و تاریخی که توسط پروژه عدالت در مؤلفههای سه گانه عدالت انسانی یا اخلاق و عدالت اجتماعی یا سوسیالیسم و عدالت تاریخی یا استقرار امامت و وراثت مستضعفین بر زمین که همان زحمتکشان یا تولیدکنندگان میباشد، ایجاد کنیم.
آنچنانکه بدون پروژه اسلام تاریخی پیامبر اسلام که همان تئوری یا ایدئولوژی اسلام ابراهیمی در ادامه جهانبینی توحیدی او میباشد، (اشاره به آیه 67 - سوره آل عمران) که میفرماید:
«مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ یهُودِیا وَلَا نَصْرَانِیا وَلَکِنْ کَانَ حَنِیفًا مُسْلِمًا... - ابراهیم نه یهودی و نه نصرانی بود بلکه او مسلمانی موحد بود» پروژه توحید ابراهیم خلیل ناتمام میماند. به طوری که برعکس آن بعثت پیامبر اسلام و تکوین پروژه اسلام تاریخی توسط پیامبر اسلام - که تئوری عملی کننده پروژه جهانبینی توحید ابراهیم خلیل میباشد - هم بدون پروژه توحید نظری ابراهیم خلیل پروژهائی ناتمام میشد، (اشاره به آیه 65 - سوره آل عمران) که میفرماید:
«یا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِی إِبْرَاهِیمَ وَمَا أُنْزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالْإِنْجِیلُ إِلَّا مِنْ به عدهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ - ای اهل کتاب چرا در باره ابراهیم با هم چالش میکنید و هر کدام ابراهیم را وابسته به دین و کتاب خود میدانید در صورتی که بعثت ابراهیم مقدم بر تکوین تورات و انجیل بوده است و اینها همه در ادامه نهضت او جاری شده است، آیا در این امر تعقل نمیکنید؟»
به همین دلیل هر چند موسی بن عمران برای یک برهه از تاریخ بشر در قوم خاصی و جغرافیای مشخصی تلاش کرد تا جهانبینی توحید ابراهیم خلیل را به صورت اجرائی و عملی جامعه سازانه درآورد و عیسی بن مریم نیز در مقطعی دیگر از تاریخ بشر و در میان گروهی خاص از بشریت تلاش کرد تا توحید به عنوان جهانبینی ابراهیم خلیل را به صورت فردی و اخلاقی در انسان عملی و اجرائی نماید، ولی با همه اینها کار بزرگی که پیامبر اسلام با بعثت خود انجام داد و توسط آن توانست بستر ختم نبوت تسلسل نهضت ابراهیمی را توسط بعثت خود فراهم کند، این بود که توسط اسلام تاریخی به عنوان ایدئولوژی و تئوری و حج به عنوان پارادایم عملی بستر اجرائی شدن و عملی کردن جهانبینی توحیدی ابراهیم خلیل در ساحتهای مختلف انسانی و اجتماعی و تاریخی فراهم نماید.
به عبارت دیگر اگر ابراهیم خلیل نهضت خودش را با مبارزه با بتپرستی و بتها و از خانواده و پدر و شهر و دیار و اقلیم خود از اور و بابل شروع کرد و با زبان و فکر و تبر به جان بتهای مجسم و غیر مجسم خود ساخته و خود تراشیده خانواده و پدر و جامعه و شهر و دیار خودش میپردازد و از ابتدای شروع حرکتش که چالش او با پدر بت پرست و بت تراش و بت فروشش بود و آنچنان این مبارزه با بتپرستی به صورت جدی از همان اوان جوانیش شروع کرد که پدرش ابراهیم را از خانه بیرون کرد و او را آواره دشت و صحرا ساخت تا ابراهیم بتواند در ادامه مبارزه با بتپرستی در خانواده خود تا پایان عمر - که گفته میشود نزدیک به 120 سال عمر کرده است - همه در چارچوب مبارزه با بتپرستی و بتسازی و بتتراشی توسط زبان و فکر و تبر در جامعه و تاریخ سپری نماید، تا بدین وسیله او بتواند در سیمای معمار بزرگ توحید به عنوان جهانبینی در تاریخ بشر برای همیشه در کنار همسرش هاجر و فرزندش اسماعیل در مسیر کاروان حرکت تاریخی انسان به عنوان مالم الطریقه یا راهنمای «به کجا رفتند» باقی بماند.
به همین دلیل است که داستان مبارزه ابراهیم با بتپرستی داستان یک مبارزه با مجسمه سازی نبوده است بلکه مبارزه او با جهانبینی شرک بوده است که خود این جهانبینی شرک آئینه جامعه نما و جهان نما و تاریخ نما و انسان نمای بشریت برای همیشه تاریخ از آغاز تا پایان تاریخ میباشد، چرا که در زیر چتر این جهانبینی شرک توسط بتپرستی بتتراشان فیزیکی و ماوارء الطبیعی تلاش میکردند تا به توجیه آن نظام اجتماعی و تاریخی منحرف بپردازند و گرنه اگر داستان عظیم مبارزه ابراهیم با بتتراشی حاکمین قدرت برای بتپرستی محکومین قدرت در راستای توحیدی کردن جهانبینی بشریت در حد یک مبارزه با چند تا مجسمه شکستن حقیر و کوچک کنیم، دیگر این مبارزه ابراهیم آنقدر عظمت و بزرگی ندارد تا تمامی انبیاء خلف ابراهیم از موسی گرفته تا عیسی و پیامبر اسلام خود را وابسته و پیرو دین ابراهیم بدانند و آنچنانکه قرآن در آیه 120 سوره نحل میفرماید:
«إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِیفًا وَلَمْ یکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ - ابراهیم خودش به تنهائی و یک تنه و تنها یک امت فرمانبر توحیدی و مخالف با شرک میباشد» و بر این پیروی خود از دین ابراهیم افتخار کنند.
لذا در این رابطه است که باید بگوئیم داستان مبارزه با بتپرستی نهضت انبیاء ابراهیمی داستان مبارزه با شرک و جهانبینی شرک است، در راستای پاکسازی و تحقق و دستیابی به جهانبینی توحیدی چرا که بتتراشان و بتسازان حاکمین قدرت در لوای چتر جهانبینی شرک میکوشیدند تا نظام ظالمانه اجتماعی و تاریخی خود توسط بتپرستی، تودههای عوام را بر محکومین قدرت سه گانه «زر و زور و تزویر» تفسیر و توجیه آسمانی کنند و خود را در سایه آن بتهای فیزیکی و غیر فیزیکی در باور تودهها به عنوان نمایندگان خدای آسمانها یا فرستادگان او درآورند.
ادامه دارد