به مناسبت بزرگداشت قیام 18 تیرماه 78 جنبش دانشجوئی

علل و دلایل کاهش مطالبات جنبش دانشجوئی ایران – قسمت سوم

 

بنابراین در این رابطه است که جنبش دانشجوئی ایران به علت اینکه:

اولاً برعکس جنبش کارگری که میانگین مدت عمر کار کردن یک کارگر در ایران 30 سال می‌باشد، میانگین عمر دانشجوئی یک دانشجو در ایران چهار سال است؛ و بعد از این چهار سال، دانشجو پس از ورود به بازار کار سرمایه‌داری حاکم بر جامعه ایران یا جذب طبقه متوسط شهری می‌شوند و یا جذب طبقه بورژوازی و یا حداکثر جذب طبقه مزدبگیران و زحمتکشان شهر و روستا می‌گردد. در نتیجه دانشجویان ایران نمی‌توانند در چارچوب 4 سال عمر دانشجوئی خود به جنبش مطالباتی صنفی فراگیر و سراسری دانشجویان ایران دست پیدا کنند، اما می‌توانند در بستر «تعریف وظایف دموکراتیک» برای خود، «جنبش سیاسی دموکراسی‌خواهانه» داشته باشند.

ثانیاً کارگر در دیسکورس «آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین، به عنوان ارگان‌های عقیدتی – سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران» در 41 سال گذشته «مشمول تمامی کسانی می‌شوند که با فروش نیروی کار خود در بازار سرمایه‌داری ایران، اعم از کار یدی و کار ذهنی، به صورت بالفعل و یا بالقوه، چه در گذشته (قبل از بازنشستگی) و چه در حال، امکان امرار معیشت و زندگی برای آنها ممکن می‌گردد». به عبارت دیگر، «از نظر آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین، آنچنانکه کارگر صنعتی یا پرولتاریا کارگر هستند، تمامی نیروهائی که در بخش‌های مختلف خدمات و توزیع و تولید سرمایه‌داری حاکم بر جامعه امروز ایران، توسط فروش نیروی کار ذهنی و یدی، به صورت بالقوه و بالفعل، چه در گذشته (قبل از بازنشستگی) و چه در حال امرار و معاش می‌کنند، نیز کارگر می‌باشند»؛ یعنی آنچنانکه بیش از یک میلیون نفر معلم ایرانی که امروز با فروش نیروی کار ذهنی خود زندگی می‌کنند، کارگر هستند، تمامی مزدبگیران اداری اعم از دولتی و بخش خصوصی و تعاونی که با فروش نیروی کار ذهنی و یدی خویش زندگی می‌کنند، نیز کارگر می‌باشند؛ و هکذا «تمامی دستفروشان و زحمتکشان شهر و روستا و حاشیه‌نشینان کلان شهرهای ایران که با «فروش نیروی کار خود» به صورت ذهنی و یدی، در شکل بالقوه و بالفعل زندگی می‌کنند، نیز کارگر هستند» و هکذا «تمامی کسانی که جز فروش نیروی کار ذهنی و یدی خود بستری جهت امرار معاش ندارند، اما در جامعه امروز ایران، بازار برای فروش نیروی کار خود پیدا نمی‌کنند و امروزه در جامعه ایران تحت عنوان ارتش 15 میلیون نفری بیکاران نیروی ذخیره کار می‌باشند، نیز کارگر می‌باشند

ثالثاً در رویکرد آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین به عنوان ارگان‌های عقیدتی سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، در 41 سال گذشته تنها معیار تعریف کارگر، فقط و فقط فروش نیروی کار ذهنی و یدی جهت تهیه معیشت می‌باشد، لذا در این رابطه است که آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین در چهل و یک سال گذشته (از سال 55 تا سال 96) حتی ترم‌های «مستضعف و مستضعفین» در چارچوب ترم «کارگر» همان نیروهای بالقوه و بالفعلی که چه در گذشته (قبل از بازنشستگی) و چه در حال، تنها توسط فروش نیروی کار یدی و ذهنی تأمین معیشت می‌کنند، تعریف کرده است؛ و هکذا «اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران که بسترساز استراتژی اقدام عملی سازمان‌گرایانه جنبشی جامعه مدنی تکوین یافته از پائین (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) می‌باشد، در چارچوب همین تعریف از کارگر و مستضعف و مستضعفین معنی کرده است»؛ یعنی «مستضعف و مستضعفین» در رویکرد آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین به عنوان ارگان‌های عقیدتی سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 41 سال گذشته، عبارت بوده است از «کارگر یا کارگرانی که بالقوه و یا بالفعل چه در گذشته (قبل از بازنشستگی) و چه در حال، تنها با فروش نیروی کار، ذهنی و یدی خود می‌توانند زندگی کنند» آنچنانکه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در دیسکورس آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین، به عنوان ارگان‌های عقیدتی سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 41 سال گذشته عبارت بوده است از «گروه‌های اجتماعی بزرگ ایران که در اشکال مختلف، مطابق تقسیم کار اقتصادی در نظام سرمایه‌داری حاکم بر ایران، توسط فروش نیروی کار ذهنی و یدی به صورت بالقوه و بالفعل، چه قبل و چه حال، تهیه معیشت و زندگی می‌کنند تعریف می‌شوند

رابعاً برعکس دیسکورس دگماتیست و ارتجاعی اسلام فقاهتی و اسلام روایتی و اسلام ولایتی حاکم بر جامعه ایران که «مستضعف و مستضعفین» را در چارچوب «فقر و فقیر» معنی می‌کنند، آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین به عنوان ارگان‌های جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 41 سال گذشته (55 تا 96) اصلاً و ابداً «مستضعف و مستضعفین» را در چارچوب ترم فقر و فقیر تعریف نکرده است، چراکه آرمان مستضعفین و در ادامه آن نشر مستضعفین به عنوان ارگان‌های عقیدتی سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 41 سال گذشته، در ادامه راه معلم کبیرمان شریعتی معتقد بوده است که «مستضعف و مستضعفین» در رویکرد قرآن، به عنوان «تنها عامل دینامیک تاریخ بشر به سوی رهائی و سوسیالی است می‌باشد.

فراموش نکنیم که «قرآن در تبیین تاریخ و انسان و جامعه عامل محور می‌باشد و اصلاً و ابداً به جبر اعتقادی ندارد»؛ و تنها به همین دلیل است که قرآن در آیه 5 سوره قصص می‌فرماید: «و نرید آن نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین – و اراده ما (خداوند) بر این قرار گرفته است که امامت و وراثت مستضعفین بر زمین، محتوم آینده تاریخ می‌باشد»، چراکه تنها با وراثت و امامت مستضعفین بر تاریخ است که بشریت با دستیابی به سوسیالیسم توسط «اجتماعی کردن سه مؤلفه قدرت، اعم از قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت معرفتی، یا زر و زور و تزویر، توسط بازوی وراثت و امامت مستضعفین (تمامی نیروهائی که با فروش نیروی کار خود به صورت بالفعل و بالقوه و در اشکال یدی و ذهنی می‌توانند زندگی کنند) می‌توانند به رهائی کامل دست پیدا کنند

علیهذا، مستضعف و مستضعفین (آنچنانکه اسلام فقاهتی و روایتی و ولایتی، 39 سال است که شبانه‌روز در جامعه ایران تبلیغ می‌کنند) به معنای گدا یا فقر یا فقیر، هرگز نمی‌توانند تنها به عنوان «پشتوانه و عامل دینامیک تاریخ بشر، به سوی رهائی و سوسیالیسم (اجتماعی کردن قدرت در سه شکل قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت معرفتی یا زر و زور و تزویر) بشوند.

خامسا در همین رابطه است که آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین به عنوان ارگان‌های جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 41 سال گذشته، «به مبارزه با نابرابری‌های اقتصادی و سیاسی و حقوقی و اجتماعی مولود نظام سرمایه‌داری حاکم بر جامعه ایران» پرداخته است، نه به «مبارزه با فقر و تهیدستی» که بسترساز ظهور «هیولای پوپولیسم» می‌باشد و آنچنانکه در آمریکای لاتین شاهدیم «طشت رویکرد پوپولیسم یا به اصطلاح آنها «سوسیالیست قرن بیست و یکم»، از آسمان به زمین افتاده است، چراکه در رویکرد آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین در 41 سال گذشته، به لحاظ کلاسیک و ترمولوژی، «ترم فقر با ترم نابرابری، از فرش تا عرش متفاوت می‌باشد». بنابراین، این تنها نابرابری‌های اقتصادی و سیاسی و حقوقی و اجتماعی مولود سرمایه‌داری حاکم بر ایران است (نه فقر) که در 41 سال گذشته به چالش گرفته شده است.

پر پیداست که در رویکرد آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین در 41 سال گذشته، «ترم فقر در چارچوب ترم نابرابری قابل تعریف می‌باشد؛ اما برعکس، ترم نابرابری در چارچوب ترم فقر قابل تعریف نیست». لذا در همین رابطه بوده است که در 41 سال گذشته آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین، جهت «مبارزه با سرمایه‌داری حاکم بر جامعه ایران، نابرابری‌های موجود جامعه ایران را اعم از نابرابری‌های اقتصادی و نابرابری‌های سیاسی و نابرابری‌های اجتماعی و نابرابری‌های حقوقی در راستای دستیابی به دموکراسی سوسیالیستی شریعتی (نه سوسیال دموکراسی قرن بیستم سرمایه‌داری اروپا) به چالش گرفته است، نه پدیده فقر، به صورت مکانیکی». پر واضح است که «کسی که تفاوت بین فقر با نابرابری نتواند بفهمد، هرگز نخواهد توانست دموکراسی سوسیالیستی شریعتی که به معنای اجتماعی کردن قدرت در سه شکل سیاسی و اقتصادی و معرفتی، یا زر و زور و تزویر می‌باشد، فهم کند

سادساً من حیث المجموع، در دیسکورس آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین از کارگر تولیدی تا کارگر توزیعی و کارگر خدماتی و معلم و پرستار و دستفروش و راننده شرکت واحد و دیگر زحمتکشان شهر و روستا که در مناسبات سرمایه‌داری حاکم بر ایران، مجبور می‌شوند نیروی کار یدی و ذهنی خود را جهت معیشت خود و خانواده در بازار سرمایه‌داری به فروش برسانند، کارگر تلقی می‌باشند، لذا زمانیکه ما در آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین صحبت از طبقه کارگر می‌کنیم، مشمول همه نیروهای جامعه امروز ایران می‌شوند که با فروش نیروی کار ذهنی و یدی خود زندگی می‌کنند؛ اما در خصوص گروه اجتماعی چهار میلیون نفری دانشجو در جامعه ایران، عدم امکان شکل‌گیری مطالبات صنفی سراسری باعث گشته است تا جنبش دانشجوئی ایران در طول 76 سال گذشته پروسس حیات خود، پیوسته یک جنبش سیاسی باشد و هرگز در طول 76 سال گذشته، جنبش دانشجوئی ایران این جنبش فرایند صنفی نداشته است.

5 – «مطالبات مشترک سیاسی» جنبش دانشجوئی ایران در طول 76 سال پروسس حیات این جنبش که همان «مطالبات دموکراسی‌خواهانه» می‌باشد، از آنجائیکه به دلیل «بحران تئوریک» این جنبش نتوانسته است توسط نظریه‌پردازان جنبش دانشجوئی ایران بر طرف گردد، در نتیجه، «مطالبات دموکراسی‌خواهانه جنبش دانشجوئی ایران» در فرایندهای هفت گانه پروسس حیات جنبش دانشجوئی ایران، نتوانسته است آبشخور تعیین «وظایف دموکراتیک» برای این جنبش بشوند.

6 - «بحران تئوریک» جنبش دانشجوئی ایران در 76 سال گذشته پروسس حیات این جنبش، در تمامی عرصه‌های مبارزه دموکراسی‌خواهانه این جنبش، اعم از ایدئولوژی و استراتژی و تعیین وظایف حداقلی و حداکثری جاری و ساری بوده است؛ و در نتیجه همین بحران تئوریک 76 ساله جنبش دانشجوئی ایران باعث گردیده است تا شرایط برای کاهش مطالبات جنبش دانشجوئی، به صورت پلکانی در عرصه زمان فراهم بشود.

فراموش نکنیم که چپ‌روی‌ها و راست‌روی‌های پی در پی جنبش دانشجوئی ایران به خصوص در 39 سال عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، مولود همین «بحران تئوریک» جنبش دانشجوئی ایران بوده است؛ که در تحلیل نهائی خود همین چپ‌روی‌ها و راست‌روی‌ها جنبش دانشجوئی، عاملی جهت «کاهش مطالبات حداقلی و حداکثری دموکراتیک» جنبش دانشجوئی ایران بوده است.

برای مثال اگر مشاهده می‌کنیم که در طول 20 سال گذشته (از خرداد 76 الی یومنا هذا) خواسته‌ها و مطالبات دموکراتیک جنبش دانشجوئی ایران در چارچوب اختلاف جناح‌های درونی حکومت (در عرصه صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت بین خودشان) محدود و محصور و خلاصه شده است، این وضع وااسفای 20 ساله گذشته جنبش دانشجوئی ایران، هزینه‌ای است که این جنبش بابت چپ‌روی‌های کودکانه دوران دنباله‌روی از استراتژی پیشاهنگی سازمان‌های چریک‌گرا و ارتش خلقی و تحزب‌گرایانه لنینسیتی دهه 20 و 30 و 40 و 50 پرداخت می‌نمایند.

بنابراین دلیل اصلی کاهش مطالبات جنبش دانشجوئی ایران بخصوص در 20 سال بعد از خرداد 76 همین «بحران تئوریک 76 ساله جنبش دانشجوئی ایران می‌باشد»؛ که خود این «بحران تئوریک» بسترساز تکوین استراتژی 76 ساله دنباله‌روی با رویکرد برون‌گرایانه جنبش دانشجوئی ایران شده است. یعنی با نگاهی هر چند اجمالی به گذشته 76 ساله پروسس حیات این جنبش در هفت فرایند مختلف، از شهریور 20 الی یومنا هذا، این حقیقت برای ما عریان می‌شود که استراتژی ثابت ولایتغیر جنبش دانشجوئی ایران در طول 76 سال گذشته عمر خود، فقط و فقط «دنباله‌روی از جریان‌های غالب سیاسی جامعه ایران بوده است». حال این «جریان غالب» برای مدت زمانی حزب توده و جبهه ملی بوده است و برای زمانی دیگر احزاب و سازمان‌های چریک‌گرا و ارتش خلقی پیشاهنگ بوده و برای زمانی دیگر روحانیت موج سوار و از راه رسیده بوده است و از خرداد 76 الی الان جناح‌های درونی حاکمیت رژیم مطلقه فقاهتی می‌باشند، هیچ فرقی نمی‌کند،. چرا که استراتژی همان «استراتژی دنباله‌روی از جریان‌ها و احزاب و جناح‌های غالب سیاسی برون از جنبش دانشجوئی ایران می‌باشد

لذا تا زمانیکه جنبش دانشجوئی ایران نتواند از «بحران تئوریک 76 ساله، به وسیله نظریه‌پردازان خود نجات پیدا کنند، نمی‌توانند استراتژی برون‌گرایانه و دنباله‌روی خود را دچار استحاله دینامیک بکنند» و تا زمانیکه استراتژی برون‌گرایانه و دنباله‌روی جنبش دانشجوئی ایران «استحاله دینامیک» نشود، امکان دستیابی «به وظایف حداقلی و حداکثری دموکراتیک، اعم از آزادی‌های مدنی و آزادی‌های اجتماعی و آزادی‌های سیاسی، مثل آزادی بیان، یا آزادی قلم، یا آزادی مطبوعات، یا آزادی عقیده، یا آزادی تشکیلات صنفی و تشکیلات سیاسی و تشکیلات اجتماعی، برای جنبش دانشجوئی ایران، وجود ندارد

ادامه دارد