در آستانه انتخابات دولت دوازدهم:
انتخابات مهملی 38 سال گذشته رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، با کدامین رویکرد انجام گرفته است؟
«انتخابات حقی؟» یا «انتخابات تکلیفی؟» - قسمت سوم
البته در متن قانون اساسی به آزادیهای لیبرالیستی به صورت صوری احترام گذاشته شد، پر پیدا بود که این موضوع و این عقبنشینی خمینی در برابر لیبرالیسم در چارچوب پیشنویس قانون اساسی حسن حبیبی مشکلساز و پارادوکس آفرین نبود، چرا که مهمترین مشخصه پیشنویس قانون اساسی حسن حبیبی این بود که منهای اینکه از نظریه ولایت فقیه خمینی، به عنوان یک تز حکومتی در آن اثری نبود، از صدر تا ذیل آن نظامسازی حکومتی با تاسی از قانون اساسی فرانسه و آمریکا پیشنهاد شده بود.
بنابراین اگر طبق پیشنهاد خمینی و هاشمی رفسنجانی همان پیشنویس قانون اساسی حسن حبیبی آنچنانکه خمینی و هاشمی رفسنجانی میخواستند، خارج از مجلس موسسان و خبرگان به رفراندم عمومی میگذاشتند، نه تنها رژیم مطلقه فقاهتی تکوین پیدا نمیکرد و نه تنها دیگر خمینی با پارادوکس برونی با لیبرالیسم به بن بست نمیرسید، بلکه مهمتر از همه اینکه انقلاب ضد استبدادی 57 مردم ایران هم بعداً شکست نمیخورد. چراکه آزادیهای لیبرالیستی به جای استبداد فقاهتی حاکم، میتوانست به هر حال شرایط جهت تکوین جامعه مدنی جنبشی شکل یافته از پائین فراهم نماید.
علی هذا آبشخور فاجعه و بحران «در عرصه پارادوکس برونی» قانون اساسی خبرگان تحت پروژه حسن آیت – منتظری –بهشتی بود، چرا که «ساختار دو گانه قدرت عامل قانون اساسی خبرگان، با قرار دادن ولی فقیه به عنوان ثقل حکومت و قرار دادن بیش از 90% قدرت سیاسی و اجتماعی و اداری و معرفتی در دست این فرد غیر پاسخگو به مردم که در رأس هرم قدرت قرار گرفته بود، شرایط جهت زایش مهیبترین هیولای قدرت و هیولای تئوکراسی، فراهم کرد». بسیار طبیعی است که در شرایطی که یک مؤلفه از قدرت عامل این قانون اساسی خبرگان، قدرت نیمه خدائی در رأس هرم قدرت سه گانه سیاسی و اقتصادی و معرفتی دارد، مؤلفه دیگر قدرت عامل این قانون اساسی، به عنوان ابزاری در خدمت مؤلفه اول قدرت عامل قرار میگیرد. آنچنانکه در 38 سال گذشته همین رابطه بین دو مؤلفه قدرت عامل قانون اساسی خبرگان باعث زایش مهیبترین استبداد تاریخ ایران شده است. طبیعی است که همین رابطه مؤلفه دو گانه قدرت عامل قانون اساسی باعث گردیده است تا «رژیم مطلقه فقاهتی غیر قابل استحاله، یا استحالهناپذیر بشود.»
بنابراین در این رابطه است که «داوری نهائی ما در خصوص استحالهناپذیر بودن رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر جامعه ایران، بازگشت پیدا میکند به همین ساختار دو گانه قدرت عامل در حکومت و قانون اساسی»؛ و باز در همین رابطه است که «ما معتقدیم تا زمانیکه این ساختار دوگانه قدرت عامل در حکومت و قانون اساسی به صورت عینی و حقوقی اصلاح ساختاری نشود، هر گونه شعار اصلاحطلبانه بالائیهای قدرت، دروغ بزرگ و کلاه سیاسی بر سر تودهها میباشد»؛ و تازه اگر بخواهیم با رویکرد خوشبینانهتری به حرکتهای به اصطلاح اصلاحطلبانه درون حکومت نگاه کنیم، باید بگوئیم که حرکت گذشته آنها اگر خیانت و مشغول کردن تودهها نبوده باشد، زدن سورنا از دهان گشادش بوده است.
بدین ترتیب «از نظر ما علت شکست هر گونه حرکت اصلاحطلبانه چه در گذشته و چه در آینده چه در درون حاکمیت و چه در بیرون حاکمیت، همین نادیدهگرفتن ساختار دو مؤلفهای قدرت عامل قانون اساسی و نظام حکومتی رژیم مطلقه فقاهتی میباشد». لذا در این چارچوب است که مصمم شدیم تا در این مبحث از سلسله مباحث سنگهائی از فلاخن نشر مستضعفین، به عنوان ارگان عقیدتی – سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، به تبیین سیاسی و تئوریک موضوع انتخابات در 38 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی بپردازیم.
عنوان این مبحث یعنی سؤال «کدامین رویکرد؟، انتخابات حقی؟ یا انتخابات تکلیفی؟» دلالت بر این امر میکند که در چارچوب رژیم مطلقه فقاهتی و قانون اساسی این رژیم، انتخابات 38 ساله گذشته رژیم با کدامین رویکرد معنی دارد؟، «انتخابات حقی؟ یا انتخابات تکلیفی؟»
قبل از اینکه به داوری در باب ماهیت انتخابات 38 ساله رژیم مطلقه فقاهتی بپردازیم، باید عنایت داشته باشیم که تا زمانیکه به ساختار دو قطبی و دو مؤلفهای قدرت عامل قانون اساسی رژیم مطلقه فقاهتی پی نبریم، هرگز نمیتوانیم در باب موضوع انتخابات رژیم مطلقه فقاهتی در 38 سال گذشته داوری کنیم. به عبارت دیگر داوری در باب انتخابات 38 ساله رژیم مطلقه فقاهتی در گرو داوری در باب ساختار دو قطبی و دو مؤلفهای قدرت عامل قانون اساسی این رژیم است. چرا که اگر در باب ساختار دو قطبی یا دو مؤلفهای قدرت عامل قانون اساسی، گفتیم که مؤلفه اول یعنی قدرت متراکم شده ولایت مطلقه فقاهتی، در خدمت پایههای لیبرالیسم اعم از انتخابات و تفکیک قوا و غیره میباشد، با زمانیکه بگوئیم در قانون اساسی رژیم مطلقه فقاهتی مؤلفه دوم یعنی پایه لیبرالیسم در خدمت مؤلفه اول قرار دارد، داوری ما متفاوت میباشد، شاید بهتر باشد که اینچنین مطرح کنیم که «ماهیت فونکسیون مؤلفههای لیبرالیست اعم از انتخابات و یا تفکیک قوا و غیره در گرو قدرت عامل میباشد». اگر در جامعهای «قدرت عامل مردم بودند» این مؤلفههای لیبرالیستی میتوانند «در خدمت دموکراسی و تقسیم قدرت باشند»، اما اگر در جامعهای مثل جامعه مغرب زمین، قدرت عامل بورژوازی یا سرمایهداران بودند، در آن شرایط مؤلفههای لیبرالیستی (آنچنانکه در طول سه قرن گذشته در مغرب زمین شاهد بودهایم)، در خدمت سرمایهداری و لیبرالیسم اقتصادی خواهد بود.
آنچنانکه در 38 سال گذشته در جامعه ایران شاهد بودهایم، از آنجائیکه قدرت عامل مقام عظمای فقاهتی میباشد که بیش از 90% قدرت سیاسی و اقتصادی و اداری و اجتماعی و معرفتی کشور در ید قدرت خود دارد و جهت دخالت در تمامی نهادهای کلان حکومتی مبسوط الید میباشد و با فرمانی میتواند نخست وزیر و رئیس مجلس خود رژیم مطلقه فقاهتی را برای سالیان سال مانند گالیله در زندان خانگی محبوس نماید و شبانه قانون مطبوعات و زندانیان سیاسی را از روی میز نماینده مجلس ششم بردارد و با دو خط فتوا، هزاران انسان بیگناه را به دار و صلیب بکشد و توسط فیلترینگ شورای نگهبان منتصبین خودش، از قبل به انتخاب شوندگان، بیحضور انتخاب کنندگان، پاسپورت ورود بدهد و رسماً و علناً توسط فیلترینگ استصوابی شورای نگهبان، به انتخاب کنندگان بگوید که تنها مختارید با رأی خودتان انتخاب شدههای ما را انتخاب نمائید، طبیعی است که در چنین شرایطی، مؤلفههای لیبرالیستی قانون اساسی، تنها برگهای انجیری جهت پوشانیدن استبداد مطلق حاکمیت میباشد.
به هر حال در این چارچوب است که میتوانیم داوری کنیم که انتخابات 38 سال گذشته رژیم مطلقه فقاهتی نه تنها «در راستای تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان نبوده است» و نه تنها «انتخابات در خدمت تقسیم سیاسی قدرت، بین مردم و حکومت نبوده است »و نه تنها موضوع انتخابات 38 سال گذشته رژیم مطلقه فقاهتی، «در راستای انتخاب مسئولین قدرت توسط مردم نبوده است» و نه تنها انتخابات 38 گذشته ایران «در راستای حاکمیت مردم بر مردم، توسط مردم نبوده است»؛ و نه تنها انتخابات 38 سال گذشته رژیم مطلقه فقاهتی «در راستای تجربه دموکراسی مردم ایران نبوده است» و نه تنها انتخابات 38 ساله گذشته، «در جهت استحاله و تغییر و انتقال قدرت در حاکمیت نبوده است»، بلکه برعکس همه اینها، انتخابات 38 سال گذشته رژیم مطلقه فقاهتی:
اولاً توسط فیلترینگ استصوابی شورای نگهبان تنها در چارچوب تقسیم قدرت بین جناحها و جریانهای درونی قدرت بوده است؛ و در این رابطه منهای انتخابات سال 58 (که هنوز رژیم مطلقه فقاهتی به علت عدم سازماندهی و تشکیلات قبلی، نتوانسته بود خود را نهادینه کند) «تمامی انتخابات 37 سال بعدی - یعنی از سال 59 الی یو منا هذا - تنها در چارچوب تقسیم قدرت بین جناحهای درونی حکومت بوده است». بطوریکه در این رابطه میتوان داوری کرد که حتی یک نیروی خارج از جریانهای داخلی حکومتی نتوانسته است از فیلترینگ استصوابی شورای نگهبان و انتخابات مهندسی شده رژیم مطلقه فقاهتی در 37 سال گذشته عبور نماید.
ثانیاً در طول 38 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی، منهای چند انتخابات اولیه سال 58، تمامی انتخابات رژیم مطلقه فقاهتی توسط نهاد سپاه و نهادهای امنیتی رژیم مطلقه فقاهتی به صورت مهندسی شده انجام گرفته است. مکانیزم انجام مهندسی انتخابات در 38 سال گذشته بر پایه:
الف – رأیسازی به صورت سیستماتیک توسط جناحهای داخلی قدرت بطوریکه در این رابطه موحدی ساوجی نماینده ساوه قبل از فوتش در مجلس به صورت رسمی خطاب به جناح رقیب گفت: «شما تریلی، تریلی رأیسازی میکنید، ما با فولکس واگن رأی میسازیم.»
2 – رأیخوانی صندوقهای رأی که مطابق آن کسی در تحلیل نهائی از صندوقهای رأی بیرون میآید که قبلاً توسط مقام عظمای ولایت منصوب شده است، بطوریکه در این رابطه علیرضا بهشتی فرزند سیدمحمد بهشتی در مصاحبهای که در سال 88 کرد، اعلام کرد که: «من به این حقیقت رسیدهام که اصلاً صندوقهای رأی حوزهها خوانده نمیشوند، بلکه تنها صندوقهای از قبل پر شده و آماده به صحنه میآورند و میخوانند» و باز در این رابطه بود که مهدی کروبی که کاندیدای انتخابات دولت نهم در سال 84 بود، اعلام کرد که: «در جریان رأیخوانی تا ساعت دو بعد از ظهر که من بیدار بودم من اول بودم، اما در طول دو ساعت بعد از ظهر روز رأیخوانی که من خوابیدم، پس از بیدار شدن دیدم همه چیز عوض شده است.»
3 - تبلیغات مهندسی شده فراگیر، جهت رأیسازی در خصوص مهرههای از پیش انتخاب شده خودشان در ذهن و اندیشه مردم، بطوریکه در این رابطه میتوانیم به تبلیغات مرحله دوم انتخابات دولت نهم در سال 64 اشاره کنیم که در طول یک هفته سپاه و تشکیلات راست پادگانی رژیم مطلقه فقاهتی، برای به کرسی نشاندن محمود احمدی نژاد در برابر هاشمی رفسنجانی، بیش از 20 میلیون سی دی بر علیه هاشمی رفسنجانی در شهر و روستاهای ایران پخش کردند. بطوریکه طبق گفته علی مطهری، هاشمی رفسنجانی در شکایت خود به قوه قضائیه در این رابطه توانسته بود حکم محکومیت 110 نفر از فرماندهان سپاه را بگیرد که به علت پا درمیانی مقام عظمای ولایت، هاشمی از اجرای حکم آنها خودداری میکند.
4 – مقابله مهندسی شده فیزیکی، با برنامههای تبلیغاتی جریان رقیب توسط لباس شخصیهای سازمان یافته دستگاه امنیتی رژیم مطلقه فقاهتی، بطوریکه در آذر ماه همین امسال در جریان برهم زدن سخنرانی علی مطهری در حمایت از حسن روحانی در مشهد، دیدیم که حتی علی مطهری نائب دوم هیئت رئیسه مجلس هم نتوانست جهت یک سخنرانی عادی از سوراخهای غربال شده دستگاه امنیتی رژیم مطلقه فقاهتی عبور کند تا آنجا که به صورت رسمی از دادستان مشهد گرفته تا امام جمعه مشهد و بالاخره راست پادگانی به صورت یکپارچه در برابر دولت روحانی و مجلس صفآرائی کردند. حمله مهندسی شده و سازماندهی شده لباس شخصیهای رژیم مطلقه فقاهتی در طول 38 گذشته داستانی است که بر سر هر کوچه و بازاری است.
5 - استفاده مهندسی شده توسط شانتاژ و جوسازی در رابطه با فونکسیون رأیدهی، مثل تأثیر رأی دادن در انتخابات، در کنکور یا گزینش در ادارات و غیره که باعث گردیده است تا در شرایط بحران اشتغال در جامعه ایران گروههای اجتماعی طالب شغل و کار در جامعه ایران تن به خواستههای رژیم مطلقه فقاهتی بدهند.
6 - قطع مهندسی شده وسائل ارتباط جمعی از تلفن همراه گرفته تا اینترنت و غیره، در روزهای انتخابات جهت مقابله کردن با کنترل صندوقها رأی توسط مردم.
7 - قرار دادن مهندسی شده امکانات اعم از مالی و غیره، در اختیار مهرههای نورچشمی از قبل انتخاب شده.
8 - استفاده مهندسی شده از احساسات مذهبی و سنتی و ملی مردم ایران در زمان انتخابات در راستای رأی دادن به انتخاب شدههای قبلی رژیم توسط مردم.
9 - استفاده مهندسی شده از تشکیلات سراسری نیروهای وابسته به حاکمیت و مقام عظمای ولایت، از سپاه گرفته تا هیئتهای مذهبی محلهها و نمازهای جمعه و مداحان و روضهخوانهای حوزهها و انجمنهای اسلامی و شوراهای زرد حکومتی و تشکیلات بسیج که به صورت فراگیر و با سرمایههای نجومی از صدر تا ذیل از کارخانه تا اداره از شهر تا روستاها در این رابطه به کار گرفته میشوند. بطوریکه با نگاهی اجمالی به تعداد آراء جریان هزار تکه راست در طول 38 سال گذشته، ما به تعداد آراء ثابت بین 7 تا 8 میلیون نفر روبرو میشویم. آنچنانکه از زمانی که جمعیت ایران 36 میلیون نفر بوده است تا امروز که بیش از 80 میلیون میباشد، این تعداد آراء مهندسی شده و سازماندهی شده تغییر نکرده است.
10 - قرار گرفتن دستگاههای تبلیغات مهندسی شده رژیم مطلقه فقاهتی که همگی در اختیار مقام عظمای ولایت میباشند، یعنی از رادیو و تلویزیون گرفته تا روزنامهها و خبرگزاریها و تا نماز جمعه و جماعت و مداحان و روضهخوانها و حوزههای فقاهتی و غیره، در خدمت رأیسازی مهندسی شده و فتیله پیچ کردن رقیب در صحنه رقابت.
11 - چند قطبی کردن انتخابات، توسط کاندید کردن چهرههای مختلف مهندسی شده، جهت جذب رأیهای خاکستری جامعه ایران بطوریکه در جریان انتخابات دولت هفتم در سال 76 دیدیم که چگونه با قرار دادن اکبر ناطق نوری در برابر سیدمحمد خاتمی، توانستند با دو قطبی کردن نمایشی مهندسی شده بیش از 16 میلیون نفر از مردم ایران را به پای صندوقهای رأی بیاورند.
ادامه دارد