جنبش‌های خودجوش، خودسازمانده، خودرهبر و دینامیک در سه فرایند حرکت‌های اجتماعی در سه دهه گذشته (از 1371 تا به امروز)، «چگونه از دیالکتیک حرکت‌های اجتماعی جامعه بزرگ ایران حاصل شده‌اند؟» - قسمت اول

جنبش‌های خودجوش، خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین و دینامیک «یک پدیده اجتماعی نیستند که به صورت بالبداهه در جامعه حاصل بشوند، بلکه یک پروسس هستند که در فرایندهای مختلف در بستر دیالکتیک اجتماعی شکل می‌گیرند» و از اینجا است که می‌توان داوری کرد که در تحلیل نهائی «بدون تردید آبشخور تمامی جنبش‌ها و خیزش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین و دینامیک، حرکت‌های اجتماعی پراکنده و کارگاهی صنفی و مدنی و سیاسی گروه‌های اجتماعی می‌باشند» که در آغاز «به صورت خودجوش، بدون برنامه و سازماندهی و بدون رهبری شکل می‌گیرند»، بنابراین اگر بخواهیم در ابتدا به صورت مجمل و مختصر به سؤال فوق پاسخ بدهیم، باید بگوئیم که «اگر بتوانیم حرکت‌های اولیه اجتماعی در اشکال مختلف صنفی و مدنی و سیاسی، توسط آگاهی رسانی پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) وارد فرایند سازمان‌یابی (در صورت خودسازماندهی و خودرهبری تکوین یافته از پائین به صورت دینامیک) بکنیم، آن حرکت‌های اجتماعی پراکنده می‌توانند دارای سمت‌گیری خیزشی و در ادامه آن جنبشی خودسازمانده و خودرهبر و خودانگیخته دینامیک تکوین یافته از پائین بشوند» بنابراین،

از اینجا است که باید بگوئیم وظیفه محوری پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) در رابطه با حرکت‌های اجتماعی پراکنده و فاقد سازماندهی و رهبری و برنامه و تاکتیک و استراتژی و گفتمان صنفی و مدنی و سیاسی، «ریل‌گذاری توسط آگاهی رسانی به صورت کنکرت و مشخص می‌باشد» که بدون تردید آن آگاهی‌های طبقاتی و سیاسی و اجتماعی می‌بایست «به صورت دیالکتیکی از متن واقعیت زندگی روزمره همان گروه‌های مختلف اجتماعی توسط پیشگامان استخراج بشوند و توسط پیشگامان وارد وجدان خودآگاه‌ساز کنش‌گران حرکت‌های اجتماعی صنفی و مدنی و سیاسی گردند» و در عرصه همین «آگاهی‌سازی طبقاتی و سیاسی و اجتماعی پیشگامان است که شرایط برای استحاله حرکت‌های اجتماعی (متفرقه و پراکنده و بی‌سر و اتمیزه) به سمت جنبش‌های خودبنیاد و خودرهبر و دینامیک و خودسازمانده تکوین یافته از پائین فراهم می‌گردد». چراکه:

یک - جنبش‌های اجتماعی دینامیک (برعکس جریان‌های سیاسی - اجتماعی، احزاب و حرکت‌های اجتماعی – سیاسی نخبگان غیر دینامیک که از طریق بالا شکل می‌گیرند) «کنش‌های اجتماعی یا حرکت‌های اجتماعی دینامیک هستند که در یک دوره زمان معین این حرکت‌های اجتماعی دینامیک در راستای رسیدن به مطالبات مشخص صنفی و یا مدنی و یا سیاسی مادیت پیدا می‌کنند.»

دو - در مطالعه پروسه رویش جنبش‌های دینامیک باید عنایت داشته باشیم که در «فرایند جنبشی (نه فرایند خیزشی) ابتدا حرکت‌های اجتماعی از شکل صنفی – اقتصادی شروع می‌شوند» و بعد «وارد فرایند اجتماعی می‌گردند» و بالاخره در فاز سوم است که «فرایند جنبشی وارد فاز سیاسی می‌شود». البته در فرایند خیزشی از آنجائیکه «کنش‌گران خیزشی در واکنش به سرکوب حاکمیت مطلقه فقاهتی از پتانسیل بالایی برای توسل به خشونت متقابل برخوردار می‌باشند، بدین خاطر از همان آغاز شروع، خیزش‌ها به سرعت به سمت سیاسی شدن پیش می‌روند». اضافه کنیم که «سقوط سریع و هراسناک سطح زندگی حاشیه‌نشینان شهری و شهرهای حاشیه‌ای همزمان با ریزش لایه‌های میانی جامعه (به خصوص در دهه 90)، شرایط برای خیزش‌های ملی فراهم کرده است، همچنین همین امر باعث گردیده تا این خیزش‌ها از همان مراحل نطفه بندی رویکرد سیاسی رادیکال پیدا کنند و باز باعث شده است که بلافاصله با نطفه بندی اولیه، کانون اصلی قدرت یا هسته سخت رژیم مطلقه فقاهتی حاکم را به چالش بکشند» که واقعیت عینی رویش این فرایند خیزشی در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران در دو خیزش ملی دی‌ماه 96 و آبان‌ماه 98 به وضوح شاهد بودیم. قابل ذکر است که «فرایند خیزشی برعکس فرایند جنبشی، در پراکسیس سیاسی – اجتماعی خود از جوهر سلبی برخوردار می‌باشند.»

سه - برعکس رویکرد کارل مارکس (که مبنای حرکت‌های اجتماعی فقط اقتصاد و طبقه می‌دانست) در رویکرد پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) «مبنای رویش حرکت‌های اجتماعی دو عامل می‌باشند که عبارتند از: عامل اقتصادی – طبقاتی و عامل فرهنگی.»

چهار - هم فرایند خیزشی و هم فرایند جنبشی دینامیک به عنوان «سنتز حرکت‌های اجتماعی صنفی و سیاسی و مدنی از پائین تکوین پیدا می‌کنند نه از بالا». لذا همین امر باعث می‌گردد که «احزاب سیاسی، نهادهای صنفی و تشکل‌های مدنی هیچ یک نقشی در بسیج و سازماندهی فرایند خیزشی و جنبشی دینامیک تکوین یافته از پائین نداشته باشند.»

پنج - پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) تنها زمانی می‌توانند نقش خود را به خوبی به انجام برسانند که به «کنش‌گران فرایند خیزشی و جنبشی دینامیک تکوین یافته از پائین به عنوان فاعل اجتماعی امروز جامعه بزرگ ایران نگاه کنند.»

شش - باید عنایت داشته باشیم که آنچنانکه در «خیزش‌ها و جنبش‌های دینامیک مدنی طبقه متوسط شهری نقش محوری دارند» در «خیزش‌های معیشتی دینامیک، حاشیه‌نشینان شهری و شهرهای حاشیه‌ای نقش محوری دارند» و در «جنبش‌های دینامیک طبقاتی و صنفی و سیاسی اردوگاه عظیم کار و زحمت ایران، کارگران نقش محوری دارند.»

هفت - برای فهم تفاوت پروسه جنبش‌های غیر دینامیک تکوین یافته از بالا با پروسه خیزش‌ها و جنبش‌های دینامیک تکوین یافته از پائین، باید عنایت داشته باشیم که در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در طول 45 سال گذشته، از سال 51 الی الان، چه در فاز عمودی یا سازمانی آرمان مستضعفین و چه در فاز افقی یا نشر مستضعفین) «بین طبقه کلاسیک ادبیات کارل مارکس با اردوگاه کار و زحمت یا اردوگاه مستضعفین ایران، رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از فرش تا عرش تفاوت وجود دارد»؛ که بدون تردید برای فهم طبقه کلاسیک کارل مارکس ما باید رویکرد دیکتاتوری پرولتاریای او در «نقد برنامه گوتا» و رویکردش در فرایند پسا انقلاب کمون پاریس را فهم بکنیم. در صورتی که برای فهم اردوگاه کار و زحمت یا اردوگاه دینامیک مستضعفین ایران در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران «باید خیزش تیرماه 78 جنبش دانشجوئی، جنبش سبز 88، خیزش دی‌ماه 96، خیزش آبان‌ماه 98 و سیل فراگیر جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبری که در جامعه بزرگ ایران از فرایند پسا انتخابات اردیبهشت 96 در کشور ایران توسط گروه‌های مختلف اجتماعی ایران (از مالباختگان تا کامیونداران و کارگران تا معلمان و بازنشستگان و دانشجویان و زنان و پرستاران) شکل گرفته‌اند، فهم نمائیم.»

قطعاً بدون فهم اینها هرگز و هرگز ما نمی‌توانیم به فهم اردوگاه کار و زحمت و یا اردوگاه دینامیک مستضعفین در جامعه امروز ایران و تفاوت آن با طبقه کلاسیک مارکس دسته پیدا کنیم. بدین خاطر در این رابطه است که باید بگوئیم، در جامعه‌ای که طبق گفته شیخ حسن روحانی رئیس جمهور رژیم مطلقه فقاهتی حاکم «60 میلیون نفر از جمعیت 80 میلیون نفر آن مستحق دریافت بسته معیشتی و صدقه‌ای حکومت می‌باشند و زیر خط فقر و خط بقا زندگی می‌کنند، سخن گفتن از طبقه کلاسیک یک شوخی بیش نیست» بنابراین، در همین رابطه است که باید بگوئیم که تنها اردوگاه کار و زحمت و یا اردوگاه دینامیک مستضعفین ایران است که می‌تواند حرکت‌های اجتماعی دینامیک جامعه بزرگ امروز ایران را تحلیل نماید.

هشت - تا زمانی که پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) به «اصل خود رهائی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران اعتقاد نداشته باشند، هرگز نمی‌توانند در عرصه تعریف کنش‌گران فرایند خیزشی و فرایند جنبشی دینامیک تکوین یافته از پائین به تحلیل مشخصی در جامعه بزرگ ایران دست پیدا کنند» و از اینجا است که پیشگامان (در بستر استراتژی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) معتقدند که این «تنها آگاهی‌های کنکرت و مشخص حاصل از استخراج پیشگامان از دیالکتیک جامعه ایران است که می‌تواند در بستر پراکسیس سیا سی – اجتماعی (جامعه بزرگ ایران) شرایط برای انفجار انرژی دینامیک اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران را فراهم نماید» و البته باز هم در همین رابطه است که کارل مارکس در پیشگفتار کتاب «کاپیتال»، خطاب به روشنفکران و یا نخبگان کمونیست می‌نویسد: «اگر شما اندیشه نوین برای راهبری طبقه کارگر ندارید، نباید ادعای رهبری طبقه کارگر بکنید، چراکه طبقه کارگر خودش به صورت خودجوش راه خودش را جدای از شما بهتر پیدا می‌کند.»

نه - فرایند خیزش‌های دینامیک (برعکس فرایند جنبش‌های دینامیک) عبارتند: «از کنش‌های اعتراضی حاصل پیوند حرکت‌های اجتماعی خودانگیخته و بدون برنامه که شرایط عینی دارند، اما شرایط ذهنی ندارند» به عبارت دیگر در مقایسه بین فرایند خیزش‌های دینامیک با فرایند جنبش‌های دینامیک باید بگوئیم که فرایند جنبش‌های دینامیک عبارتند از «کنش‌های اعتراضی صنفی و مدنی و سیاسی خودانگیخته و تکوین یافته از پائین که هم شرایط عینی دارند و هم شرایط ذهنی» و بدون تردید در فرایند دینامیک جنبش‌ها تنها توسط «شرایط ذهنی است که حرکت‌های اجتماعی صنفی و مدنی و سیاسی می‌توانند وارد بستر خودسازماندهی و خودرهبری بشوند.»

باری، از اینجا است که می‌توانیم داوری کنیم که علاوه بر اینکه خیزش‌های دینامیک و جنبش‌های دینامیک خودانگیخته و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین «یک فرایند هستند، نه یک پدیده اجتماعی» و علاوه بر اینکه هم خیزش‌های دینامیک و هم جنبش‌های دینامیک «فرایند تکوین خودشان را به صورت خودجوش و خودانگیخته از پائین شروع می‌کنند» (نه از بالا توسط حاکمیت و جریان‌های سیاسی و نهادهای صنفی و غیره)، از همه مهمتر اینکه «آبشخور اولیه تکوین خیزش‌های دینامیک و جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر دینامیک، حرکت‌های اجتماعی خودجوش و پراکنده و بی‌سر و اتمیزه و بی‌تاکتیک و بی‌استراتژی و بی‌برنامه دینامیک می‌باشند». لذا از آنجائیکه «خودویژگی مشخص این حرکت‌های اجتماعی پراکنده دارا بودن زمینه عینی و فقدان زمینه ذهنی می‌باشد» در نتیجه برای اینکه بتوانیم «از دل این حرکت‌های اجتماعی پراکنده به صورت دیالکتیکی و سنتز جدید، به خیزش‌های دینامیکی و جنبش‌های دینامیکی دست پیدا کنیم، وظیفه پیشگامان (در بستر استراتژی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) ایجاد زمینه ذهنی توسط آگاهی‌سازی و آگاهی‌بخشی به صورت کنکرت و مشخص و برخاسته از متن واقعیت زندگی گروه‌های مختلف اجتماعی یا متن واقعیت زندگی کنش‌گران حرکت‌های اجتماعی پراکنده می‌باشد» و قطعاً و جزما بدون تکوین «زمینه ذهنی توسط پیشگامان برای این حرکت‌های اجتماعی پراکنده امکان تکوین جنبش و خیزش‌های دینامیک به عنوان یک سنتز جدید دیالکتیکی از دل شرایط عینی صرف، وجود ندارد»؛ بنابراین، اگر پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) بتوانند در عرصه حرکت‌های اجتماعی «توسط آگاهی رسانی و ایجاد زمینه ذهنی برای کنش‌گران این حرکت‌های اجتماعی پراکنده صنفی و مدنی و سیاسی و اجتماعی و ملی و قومی و مذهبی و غیره به راهبری (نه رهبری) این حرکت‌های اجتماعی پراکنده دست بزنند»، بدون تردید، هم می‌توانند «جهت استحاله این حرکت‌های پراکنده اجتماعی به سمت خیزش‌ها و جنبش‌های دینامیک ریل‌گذاری کنند» و هم می‌توانند شرایط «برای خودسازماندهی و خودرهبری و خودمدیریتی این حرکت‌های اجتماعی از پائین فراهم بکنند». بر این مطلب اضافه کنیم که «پیوند و همبستگی و پیوستگی افقی و عمودی کنش‌گران این حرکت‌های اجتماعی پراکند ه دینامیک باز در گرو همین زمینه ذهنی است» که توسط پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) باید تکوین پیدا بکند.

برای فهم این موضوع لازم است که نیم نگاهی به پروسس تکوین خیزش‌ها و جنبش‌های دینامیک امروز جامعه ایران بیاندازیم که به صورت مشخص در تحلیل نهائی «تمامی این خیزش‌ها و جنبش‌های دینامیک از اوایل دهه 70 در بستر اعتلای حرکت‌های اجتماعی صنفی و معیشتی و مدنی و سیاسی پراکنده به عنوان یک سنتز جدید متولد شده‌اند». به بیان دیگر برای فهم جوهر خیزش‌ها و جنبش‌های دینامیک و خودانگیخته و خودسازمانده و خودرهبر امروز جامعه ایران که از سال 96 الی الان (در فرایند پسا انتخابات اردیبهشت 96 دولت دوازدهم با پیشکسوتی حرکت‌های اجتماعی مالباختگان و در ادامه آن حرکت صنفی کامیونداران، جنبش‌های کارگران هپکو، آذرآب، فولاد اهواز، مجتمع نیشکر هفت تپه، جنبش معلمان و زنان و بازنشستگان و پرستاران و دانشجویان تا اعتلای خیزش‌های دی‌ماه 96 و آبان‌ماه 98) مادیت پیدا کرده‌اند، «ضرورت دارد که به کالبد شکافی طولی و عرضی این حرکت‌های اجتماعی و این خیزش‌ها و جنبش‌های دینامیک در بستر تاریخی و اجتماعی خاص آنها بپردازیم»:

ادامه دارد

  • آگاهی
  • آزادی
  • برابری