راه برون رفت از «بحران کرونا» از کدامین مسیر ممکن میباشد؟ (سرمقاله)
در سرمقاله این شماره نشر مستضعفین (ارگان عقیدتی، سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) بر آنیم که جهت تشحیذ ذهن مخاطبین به طرح سؤالهائی حول موضوع بحران کرونا (در کشور ایران) بپردازیم و البته در حاشیه این سؤالها در حد امکان به نکات چند تحلیلی هم اشاره خواهیم کرد.
1 - چرا کشور ایران «کانون اولیه» شیوع بیماری کرونا در خاورمیانه شد؟
2 - چرا کشور ایران برای مدتها (قبل از پیشی گرفتن ایتالیا) پس از چین (که مولد این ویروس بوده است) «دومین کانون» و قربانی این ویروس مرگبار در سطح جهان بود؟
3 - چرا «شهر قم» مرکز و کانون شروع شیوع ویروس کرونا در کشور ایران شد؟
4 – چرا اعلام وجود بیماری کرونا در کشور ایران بدون سابقه قبلی، «با اعلام دو نفر فوتی در قم» (توسط رژیم مطلقه فقاهتی حاکم) مطرح گردید؟ و البته در زمان اعلام (اول اسفند ماه 98 یعنی یک روز قبل از انتخابات مجلس یازدهم) دو فوتی در قم (طبق اعلام نماینده قم در مجلس در آن زمان، بیش از 50 نفر در قم به خاطر ویروس کرونا فوت کرده بودند) هر گونه وجود و شیوع ویروس کرونا (به خاطر راهپیمائی 22 بهمن و انتخابات دوم اسفند ماه 98) توسط رژیم مطلقه فقاهتی حاکم نفی میشد.
5 - چرا رژیم مطلقه فقاهتی حاکم حتی پس از اعلام شیوع و فوتیهای بیماری کرونا در کشور و در شرایطی که بیماری کرونا در کل کشور فراگیر شده بود، جهت مقابله با این بحران فراگیر به جای مدیریت تخصصی و کارآمد علمی و اعلام قرنطینه و حالت فوق العاده در کشور و لغو تمامی تجمعات سنتی و مذهبی و غیره (برای حفظ تجمعات مذهبی و سنتی وابسته به حاکمیت مطلقه فقاهتی) بر طبل خرافات مذهبی و سنتی (اسلام دگماتیست و ارتجاعی زیارتی، اسلام دگماتیست و ارتجاعی روایتی، اسلام دگماتیست و ارتجاعی مداحیگری و اسلام دگماتیست و ارتجاعی فقاهتی و ولایتی) میکوبیدند؟ و با سوء استفاده از احساسات تودههای اعماق جامعه ایران توسط تبلیغات خرافات سنتی و مذهبی (اسلام دگماتیست و ارتجاعی روایتی) تلاش میکردند تا کانونهای تبلیغاتی و تجمعات مذهبی حکومتی (از نمازهای جمعه و جماعات و هیئتهای سنتی مذهبی گرفته تا قبور شخصیتهای مذهبی) را باز نگاه دارند؟
6 - چرا وجود و شیوع بیماری کرونا در کشور ایران (توسط رژیم مطلقه فقاهتی حاکم یا حزب پادگانی خامنهای و دولت روحانی) تنها «یک روز مانده به انتخابات مجلس یازدهم یعنی در اول اسفند ماه 98» (آن هم در شرایطی که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم توسط آمارسنجی دریافته بود که «حداقل 80% از جمعیت مشمولین حق رأی کشور ایران در انتخابات دوم اسفند ماه مجلس و خبرگان رهبری شرکت نخواهند کرد») اعلام گردید؟
7 - چرا هم خامنهای وهم وزیر کشور (رحمان فضلی) علت مشارکت حداقلی مردم ایران در انتخابات مجلس یازدهم بیماری کرونا کردند؟
اضافه کنیم که حتی طبق آمار مهندسی شده حزب پادگانی خامنهای، «وزیر کشور دولت روحانی میزان مشارکت مردم ایران در انتخابات مجلس یازدهم 42% جمعیت مشمولین دارای حق رأی اعلام کرد» که البته خود این آمار مهندسی شده حزب پادگانی خامنهای هم نشان دهنده آن است که «در طول 41 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم برای اولین بار میزان مشارکت مردم ایران کمتر از نصف جمعیت مشمولین حق رأی کشور ایران میباشد» و باز خود این آمار مهندسی شده حزب پادگانی خامنهای نشان دهنده «اوج بحران مشروعیت رژیم مطلقه فقاهتی در این شرایط میباشد» و همچنین خود این آمار مهندسی شده حزب پادگانی خامنهای نشان دهنده «شکست رژیم مطلقه فقاهتی حاکم حتی در یک همه پرسی مهندسی شده خود رژیم مطلقه فقاهتی میباشد» و نشان دهنده «فقدان مشروعیت کل حاکمیت و تمامی نهادهای مربوطه میباشد». یادمان باشد که در شرایطی حزب پادگانی خامنهای و وزیر کشور دولت روحانی علت عدم مشارکت مردم در انتخابات مجلس یازدهم بیماری کرونا اعلام میکرد که طبق آمار مهندسی شده خود رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، در تنها شهر اعلام شده وجود کرونا (شهر قم) میزان مشارکت مردم کمتر از گذشته نبوده است.
8 - چرا دولت روحانی و رژیم مطلقه فقاهتی حاکم و حزب پادگانی خامنهای قبل از اعلام وجود بیماری کرونا در کشور توسط دو فوتی در قم (در اول اسفند ماه 98) هیچ اقدام پیشگیرانه در باب کرونا نکردند؟
فراموش نکنیم که در زمان راهپیمائی 22 بهمن و دوران تبلیغاتی انتخابات مجلس یازدهم، دولت روحانی در بوقهای تبلیغاتی خود میدمیدند که «در کشور ایران هیچگونه بیماری کرونا وجود ندارد». بر این مطلب بیافزائیم که اعلام دو فوتی معلول بیماری کرونا آن هم در قم، در شرایطی توسط حزب پادگانی خامنهای و دولت روحانی انجام گرفت (که طبق گفته نماینده مجلس قم) منهای شیوع و فراگیری این بیماری در شهر قم و کشتار بیش از 50 نفر از مردم قم، حتی ویروس کرونا بیوت مرجعیت حوزههای فقهی مثل شبیر زنجانی را هم درنوردیده بود، مع الوصف، بدین ترتیب بود که بالاخره رژیم مطلقه فقاهتی حاکم جهت فرار به جلو و فرافکنی و محملسازی برای عدم مشارکت مردم در انتخابات مجلس یازدهم، مجبور شد تا در اول اسفند ماه 98 به وجود بیماری کرونا در کشور اعتراف بکند.
9 - چرا دولت روحانی (و رژیم مطلقه فقاهتی حاکم و حزب پادگانی خامنهای) «جهت اقدام پیشگیرانه» (از ورود و شیوع بیماری کرونا در کشور ایران) به خاطر «منافع اقتصادی و سیاسی با کشور چین» مانند دیگر کشورهای جهان، «رفت و آمد با کشور چین را قطع نکردند» و حتی تا هفتهها بعد از شیوع این بیماری در کشور ایران (از 10 بهمن ماه 98) شرکت هواپیمائی ماهان وابسته به سپاه پاسداران حزب پادگانی خامنهای (که خود عامل این نقل ویروس به کشور ما بوده است) در حال رفت و آمد به کشور چین بود؟
اضافه کنیم که حتی «روحانیت چینی حوزههای فقاهتی دستپرورده رژیم مطلقه فقاهتی حاکم» در حال «رفت و آمد به چین و قم» توسط «هواپیمائی ماهان وابسته به سپاه صورت میگرفته است» و لذا بدین ترتیب بود که منهای اینکه انتقال ویروس کرونا به عراق و هرات افغانستان (طبق گزارش دولتهای این دو کشور) توسط همین روحانیت آلوده به ویروس کرونای قم، به آن کشورها صورت گرفته است، نقل و انتقال و فرار روحانیت حوزههای قم (پس از اعلام شیوع این بیماری در قم) به شهرهای کشور اولین عامل فراگیر شدن این بیماری در کل کشور بوده است.
10 - چرا خامنهای (به خاطر عدم پاسخگوئی در برابر مردم نگونبخت ایران، در شرایطی که 30 سال است که قدرت مطلقه در دست دارد و نه تنها در طول این 30 سال هرگز برای یکبار هم پاسخگوی مردم ایران نبوده است، حتی در 30 سال گذشته حاضر نشده است در یک مصاحبه رادیو و تلویزیونی ساختگی خودش هم شرکت کند) با فرار به جلو (در برابر نقد ناکارآمدی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم به دلیل فراگیر شدن بیماری کرونا در کل کشور) در چارچوب تئوری توطئه (دائی جان ناپلئونی) با طرح توطئه «بیوتروریسم» تلاش کرد تا مانند 41 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم) با فرافکنی، ناکارآمدی و ندانمکاریها و بحران مدیریت رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در مهار بیماری کرونا در کل کشور را مولود توطئه و برنامه و سیاست دشمن خود اعلام بکند؟ و در اطلاعیه 23 اسفند ماه 98 خود، جهت امنیتی کردن موضوع بحران بیماری کرونا و نهادینه کردن اقتدار نظامی خودش و تکیه بر تیم اجرائی پادگانیاش اعلام کرد: «با تقدیر از خدماتی که نیروهای مسلح تا کنون در زمینه کرونا به مردم عزیز تقدیم کردهاند لازم است سازماندهی این خدمات به شکل یک قرارگاه بهداشتی و درمانی باشد، این اقدام با توجه به قرائنی که احتمال حمله بیولوژیکی بودن آن میباشد، میتواند جنبه رزمایش دفاع بیولوژیک نیز داشته باشد.»
11 - چرا خامنهای با اوجگیری بحران کرونا در کشور ایران تلاش کرد جهت امنیتی کردن فضا و موضوع بحران فراگیر شدن بیماری کرونا در کل کشور را در چارچوب توطئه بیوتروریسم و به میدان کشیدن نیروی نظامی و انتظامی و در رأس آنها سپاه حل کند؟ عنایت داشته باشیم که خامنهای در طول 30 سال گذشته عمر رهبریاش، با «نهادینه کردن قدرت سپاه در تمامی نهادهای اقتصادی و سیاسی و اداری و نظامی و انتظامی و حتی قضائی کشور» و واگذاری بیش از 40% از اقتصاد کشور به آنها، تلاش کرده است تا «تمامی تیمهای اجرائی خودش در عرصههای مختلف نظامی و انتظامی و سیاسی و اداری و اقتصادی و حتی قضائی و امنیتی از سپاه انتخاب کند.»
12 - چرا خامنهای (که در جریان ترور قاسم سلیمانی در حمایت از سپاه قدس در منطقه، رسماً و علناً دویست میلیون دلار از صندوق ذخیره ارزی تحت تیول خودش برداشت کرد (و برای بازسازی هژمونیاش بر هلال شیعه در منطقه، در اختیار فرمانده جدید سپاه قدس قرار داد)، در جریان بحران کرونا در کل کشور (و در شرایطی که جامعه پزشکان و پرستاران به علت فقدان تجهزات پزشکی «از کیت تشخیص کرونا و دستگاه تنفسی و تا تجهیزات اولیه مثل لباس حفاظت از کرونا و حتی ماسک و دستکش در تنگنا قرار داشتند») حاضر نشد جهت خرید تجهیزات پزشکی از صندوق ذخیره ارزی تحت تیول خود برداشت کند؟
عنایت داشته باشیم که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم از آغاز بحران کرونا در کشور ایران «تمامی تجهیزات پزشکی وارداتی خود را توسط کمکهای صدقهای کشورهای خارجی و سازمان بهداشت جهانی تهیه کرده است». در نتیجه همین امر باعث گردیده است که از آغاز شیوع و فراگیر شدن ویروس کرونا الی الان، مردم ایران در برابر هجمه این ویروس مرگبار بدون دفاع (و حتی داشتن دستکش و ماسک) رها شده باشند؛ و تنها با تبلیغ خرافات سنتی و مذهبی دگماتیسم اسلام روایتی و یا دعوت در خانه ماندن (نه قرنطینه کردن که مستلزم پرداخت هزینه بیکاری مردم ایران توسط رژیم مطلقه فقاهتی حاکم میباشد) تلاش کردهاند تا «ناکارآمدی مدیریت بحرانزده خودشان را برای مردم رها شده نگونبخت ایران توجیح کنند.»
13 - چرا رژیم مطلقه فقاهتی و حزب پادگانی خامنهای و دولت روحانی (حتی پس از اعلام مهندسی شده تعدادی از فوتیهای بیماری کرونا در قم) حاضر نشدند (مانند ووهان چین) شهر قم را قرنطینه کنند؟
در این رابطه قابل ذکر است که «با رفت و آمد روحانیت آلوده قم به شهرهای کشور نه تنها این ویروس را به کل کشور منتقل دادند، حتی طبق گزارش نهادهای بهداشتی همین طلاب آلوده حوزههای فقاهتی با رفت و آمد خودشان کشور افغانستان و عراق و لبنان را هم آلوده کردند.»
14 - چرا رژیم مطلقه فقاهتی و دولت روحانی حتی پس از فراگیر شدن ویروس کرونا در کشور حاضر به «قرنطینه کردن کشور و شهرهای قرمز این بیماری نشدند؟»
عنایت داشته باشیم که در صورتی که دولت اعلام قرنطینه کردن شهرها و کشور بکند، «موظف است به تمامی افراد بیکار شده هزینه بیکاری پرداخت نماید». لذا در این رابطه است که رژیم مطلقه فقاهتی و دولت روحانی برای اینکه هزینه بیکار کردن مردم پرداخت نکند، «شعار در خانه ماندن را جایگزین شعار قرنطینه کردن، کرده است»، چراکه در چارچوب شعار: «در خانه ماندن دیگر رژیم مطلقه فقاهتی و دولت روحانی خود را مسئول پرداخت هزینه بیکار کردن مردم نمیداند». با این توجیح که «در خانه ماندن برای مردم یک انتخاب است» در صورتی که «قرنطینه کردن یک اجبار تحمیل شده از طرف دولت و رژیم میباشد که لازمه آن پرداخت هزینه بیکار شدن مردم توسط حاکمیت است.»
15 - چرا رژیم مطلقه فقاهتی حاکم مرحله دوم انتخابات مجلس یازدهم (که قرار بود در 29 فروردین 99 به انجام برسد) تا شهریور ماه 99 به عقب انداخت؟ آیا این موضوع نشان دهنده آن نیست که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر این باور است که «تا پنج ماه دیگر هم نمیتواند بحران کرونا در جامعه ایران مهار و مدیریت نماید؟» و شاید هم رژیم مطلقه فقاهتی حاکم «برای مهار بحران کرونا در کشور ایران منتظر گرمای تابستان است» که طبق پیشبینی جامعه پزشکی کشور چین، گرمای تابستان باعث ضعیف شدن قدرت ویروس کرونا میشود.
16 - چرا مردم ایران (برعکس دیگر کشورهای مبتلا به این بیماری که «کرونا را یک بلای طبیعی» میدانند) بحران بیماری کرونا را در کشور ایران یک بلای اجتماعی تعریف میکنند، نه بلای طبیعی؟
یادمان باشد که جامعه نگونبخت ایران، بحران بیماری کرونا (در کشور ایران) را در کنار بحران سیلابها و بحران زلزلهها و بحران ریزگردها و بحران محاصره برف و غیره تعریف و تحلیل میکنند، نه به صورت مجزا و مکانیکی. لذا در این رابطه بود که در سال 98 حداقل از 18 فروردین ماه تنها سیل فروردین ماه 98 باعث گردید تا 680 هزار نفر از مردم ایران را بیخانمان و آوره بکنند و در ادامه تسلسلی این بحرانهای خانمانسوز کشور ایران بود که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم و حزب پادگانی خامنهای در آبانماه 98 جهت ترمیم بحران اقتصادی درونی خودشان به جای افزایش مالیات 10% بر سیگار که باعث درآمد 20 هزار میلیارد تومانی برای رژیم مطلقه فقاهتی حاکم میشد، این رژیم از 24/8/98 به صورت دفعی با افزایش 300 درصدی قیمت بنزین، تلاش کردند تا با «استحاله بحران اقتصادی خودشان به بحران اجتماعی» خونینترین سرکوب 41 ساله گذشته عمر خود را با حداقل 1500 کشته و هزاران زخمی و دستگیری بر مردم ایران تحمیل کنند. پر واضح است که در جامعهای که «حاکمان آن با بحران اجتماعی مشکل کسری بودجه خود را حل میکنند، تودههای آن جامعه هم میتوانند بحران مدیریت بلاهای طبیعی حاکمیت مطلقه فقاهتی را در چارچوب بلاهای اجتماعی این جامعه تحلیل نمایند.»
17 - چرا رژیم مطلقه فقاهتی حاکم آنچنانکه خامنهای در نماز جمعه 27 دیماه 98 تجمع میلیونی شرکتکنندگان در مراسم تشییع جنازه قاسم سلیمانی خامنهای در راستای حل بحران مشروعیت این رژیم تحلیل کرد، در خصوص بحران کرونا هم تلاش میکنند تا با اگراندیسمان کردن مشکلات کشورهای دیگر (در حل بحران کرونا) با «امنیتی کردن و کشانیدن نیرویهای نظامی و انتظامی تحت هژمونی سپاه به صحنه بحران مدیریت کرونا در کشور ایران را در این شرایط در خدمت حل مشکل بحران مشروعیت رژیم مطلقه فقاهتی و ترمیم شکافهای درون حکومتی درآورند؟»
فراموش نکنیم که حداقل در انتخابات مجلس یازدهم برای حزب پادگانی خامنهای مسجل گردید که «بحران مشروعیت رژیم در نوک پیکان همه بحرانهای رژیم مطلقه فقاهتی قرار دارد»؛ زیرا برای اولین بار در طول 41 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، این رژیم آنچنان قافیه را تنگ دید که حتی نتوانست توسط آمارهای مهندسی شده خود رژیم، هم سقف مشارکت مردمی در انتخابات بالماسکهای رژیم به 50% جمعیت مشمولین حق رأی کشور ایران برساند؛ و بدین خاطر با اعلام و با آمار مهندسی شده خودش برای اولین بار رسماً اعلام کرد که «بیش از 58% جمعیت ایران مخالف حاکمیت مطلقه فقاهتی هستند» و این یعنی اوج بحران مشروعیت رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در 41 سال گذشته.
18 - چرا در تحلیل نهائی میتوان نتیجهگیری کرد که در این شرایط تندپیچ داخلی و منطقهای و بین المللی «بحران کرونا در کشور و منطقه و جهان باعث افول جنبشها و خیزشهای مطالباتی و اعتراضی و طبقاتی و اردوگاهی شده است؟»
فراموش نکنیم که «در فرایند پیشاشیوع بیماری کرونا، تمامی جنبشها و خیزشهای مطالباتی و اعتراضی و طبقاتی و اردوگاهی در سطح کشور ایران و منطقه و جهان در حال اعتلا بودند» و لذا بدین دلیل است که در کشور ما و کشورهای منطقه و کشورهای متروپل سرمایهداری تلاش میکنند تا توسط به صحنه آوردن ارتش و نیروهای نظامی و انتظامی «با امنیتی کردن فضا، شرایط برای بازتولید جنبشهای و خیزشهای طبقاتی و مدنی و سیاسی و صنفی سخت کنند.»
19 - چرا به موازات استحاله فراگیری شیوع بیماری کرونا از اپیدمی به پاندمی، جامعه جهانی به این آگاهی رسیده است که بدون همبستگی ملی و همبستگی بینالمللی، نمیتوانند ویروس کرونا را از پای درآورند؟
عنایت داشته باشیم که «اولین فونکسیون پاندمی شدن بیماری کرونا این است که در دنیای گلوبال، همه چیز آن گلوبال است، هم خوبیهایش گلوبال است و هم بدیهایش گلوبال میباشد». در نتیجه همین امر باعث گردید تا «بیماری کرونا تمام کره زمین را هم به لحاظ زیست محیطی و هم به لحاظ اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی به هم بریزد». طبیعی است که در نظام سرمایهداری که تنها در آن سود حرف اول می زند، بیماری کرونا میتواند (آنچنان که مرکل در آلمان میگوید) باعث ظهور بزرگترین بحران اقتصادی پساجنگ بین الملل دوم بشود. به همین دلیل است که «بیماری کرونا نشان داد که همه انسانها در کره زمین در یک دهکده جهانی زندگی میکنند» و «سرمایهداری جهانی در چارچوب کسب سود بیشتر، امروز با به چالش کشیدن محیط زیست کره زمین، حیات بشریت را به چالش کشیده است» و با وجود این، در همین رابطه است که در جهان امروز «مبارزه با سرمایهداری جهانی برعکس قرن نوزدهم که وظیفه طبقه کارگر بود، در قرن بیست و یکم وظیفه اردوگاهی تمامی بشریتی میباشد که تصمیم دارند در کره زمین توان زیستن داشته باشند» چرا که «سرمایهداری جهانی امروز در چارچوب معیار هر چه بیشتر سود خود، کره زمین و محیط زیست بشریت را به چالش کشیده است.» باری وظیفه اردوگاهی همه گروههای اجتماعی میباشد که در قرن بیست و یکم به فردای بهتر برای بشریت بیاندیشند.
20 - چرا «دیکتاتوری و استبداد سیاسی» در کشور چین توانست بیماری کرونا را مدیریت و مهار بکند، اما «دیکتاتوری و استبداد» در کشور ایران نتوانست بیماری کرونا را مهار بکند؟
توجه داشته باشیم که «هر چند در کشور چین، امپریالیسم و سرمایهداری و استثمار فراگیر حکم میباشد» ولی آنچنانکه فوکویاما میگوید: «دیکتاتوری و استبداد و نظام اقتدارگرای حاکم بر کشور چین (که میراث دوران سوسیالیسم دولتی یا حزب – دولت لنین و مائو میباشد) یک دیکتاتوری تک حزبی کارآمد میباشد» برعکس دیکتاتوری و استبداد رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر کشور ایران که در طول 41 سال گذشته عمر این رژیم اقتدارگرا، به خاطر اینکه از آغاز تکوین این رژیم «در چارچوب نظریه ولایت فقیه خمینی» ساختار نظری و عملی یا حقوقی و اجرائی آن بر پایه تبعیضهای متعددی استوار بوده است (که این تبعیضهای نظاممند ساختاری رژیم مطلقه فقاهتی حاکم عبارتند از برتری روحانیت نسبت به غیر روحانی، برتری حواریون خمینی در حوزه فقاهتی نسبت به دیگر روحانیت حوزههای فقهی، برتری سپاه نسبت به ارتش، برتری شیعه بر سنی، برتری مسلمان بر غیر مسلمان، برتری مرد بر زن، برتری اصولگرایان یا هسته سخت رژیم بر اصلاح طلبان درون حکومتی و غیره) در نتیجه «همین تبعیضات نظری و عملی نظاممند و ساختاری رژیم مطلقه فقاهتی باعث گردیده است تا برعکس کشور چین، استبداد و دیکتاتوری رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در 41 سال گذشته نتواند یک استبداد و دیکتاتوری کارآمد باشد» که البته این ناکارآمدی استبداد و دیکتاتوری رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر کشور ایران در مقایسه با کارآمدی استبداد و دیکتاتوری اقتدارگرای حاکم بر چین، در جریان مهار بحران کرونا به وضوح آفتابی گردید.
21 - چرا «رویکرد امنیتی» رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در مقابله با بیماری کرونا در کشور ایران «عامل اصلی بحران مدیریتی این رژیم در مدیریت بحران کرونا بوده است؟»
باری، رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در طول 41 سال گذشته عمر خود به خاطر اینکه در چارچوب شعار «جایگزین کردن تعهد به جای تخصص» خمینی «تنها معیار گزینش مدیران خود تعهد نظری و عملی به ولایت مطلقه فقیه حاکم، چه در زمان خمینی و چه در زمان خامنهای بوده است» در نتیجه همین امر باعث گردیده است که هم خمینی و هم خامنهای در برخورد با مشکلات و معضلات و بحرانهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و زیست محیطی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران هرگز نتوانند «به صورت تخصصی و کارآمد و علمی و دموکراتیک تیمهای اجرائی خود را انتخاب کنند». طبیعی است که در خلاء رویکرد تخصصی و کارشناسی و تکنوکراتیک و علمی و دموکراتیک، تنها رویکردی که میتواند مادیت پیدا کند «رویکرد امنیتی است» که درست از فردای انقلاب بهمن ماه 57 (در اسفند 57) این «رویکرد امنیتی به جای رویکرد تخصصگرایانه توسط خمینی در کردستان مادیت پیدا کرد» و الی الان، در طول 41 سال گذشته به عنوان مانیفست عملی و نظری رژیم مطلقه فقاهتی حاکم چه در دوره رهبری خمینی و چه در دوره رهبری خامنهای مطرح بوده است؛ و رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در 41 سال گذشته در چارچوب امنیتی کردن تمامی مسائل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و حتی زیست محیطی جامعه ایران، پیوسته تلاش کرده است تا «بازوی امنیتی و نظامی و انتظامی و پادگانی خودش را به عنوان بازوی اجرائی حل مشکلات و معضلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و زیست محیطی جامعه بزرگ ایران به کار گیرند» که البته همین امر باعث شکست این رژیم در طول 41 سال گذشته در حل مشکلات و معضلات و بحرانها و فرابحرانهای جامعه بزرگ و متکثر و رنگین کمان ایران شده است؛ که نمونه شاخص آن همین «شکست رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در مدیریت بحران کرونا در کشور ایران است» که باعث گردیده تا در این شرایط «مدیریت در بحران، بدل به بحران در مدیریت بشود» چرا که «نگاه امنیتی» رژیم مطلقه فقاهتی حاکم به بحران کرونا عامل اصلی عدم توان مدیریت این رژیم در حل بحران شده است.
به این دلیل است که شاهدیم که حزب پادگانی خامنه در جریان فراگیر شدن بحران کرونا در کل کشور تلاش میکند تا به میدان آوردن سپاه و ارتش و نیروهای امنیتی و انتظامی خودش «اقتدار حزب پادگانی خودش را به نمایش بگذارد، نه پتانسیل و توان مدیریت تخصصی و کارآمدی رژیم در مهار بحران کرونا». پر پیداست که هر چند در کوتاهمدت (در غیبت جامعه مدنی جنبشی سازمان یافته از پائین جهت مقابله اجتماعی تکوین یافته از پائین با بحران کرونا) «فضا برای نمایش اقتدار حزب پادگانی خامنهای آماده میباشد» بدون تردید در بلندمدت به موازات مادیت یافتن جامعه مدنی جنبشی اردوگاهی تکوین یافته از پائین شرایط بر علیه حزب پادگانی خامنهای تغییر پیدا خواهد کرد.
22 - چرا بیماری کرونا و فراگیر شدن آن در کل کشور ایران «آئینهای شده است تا جامعه امروز ایران بتواند در آن به آسیبشناسی خود بپردازد؟»
یادمان باشد که در آئینه بحران کرونا در جامعه ایران نه تنها «عدم ناکارآمدی مدیریت بحران رژیم مطلقه فقاهتی حاکم به نمایش گذاشته شده است بلکه مهمتر از اینکه خود جامعه ایران هم در عرصه مقابله با بحران کرونا در این شرایط حساس و خودویژه به این باور رسیده است که بدون جامعه مدنی جنبشی اردوگاهی دو جبههای آزادیخواهانه و برابریطلبانه مطالباتی و اعتراضی و طبقاتی تکوین یافته از پائین و در خلاء اعتماد به حاکمیت مطلقه فقاهتی حاکم (نه تنها امکان مقابله با ابربحرانهای سیاسی و ابربحرانهای اجتماعی و ابربحرانهای اقتصادی ندارند) حتی توان مقابله با ابربحرانهای زیست محیطی و بلاهای طبیعی چون سیل و زلزله و کرونا و غیره ندارد.»
23 - چرا بیماری کرونا در جامعه امروز ایران باعث شده است تا تودههای اعماق جامعه بزرگ و رنگین کمان و متکثر ایران به «سترون و عقیم بودن اسلام روایتی، اسلام زیارتی، اسلام مداحیگری، اسلام فقاهتی و اسلام ولایتی پی ببرنند؟»
باری، روحانیت حوزههای فقاهتی در طول بیش از هزار سال گذشته، توسط سنت و مذهب خرافاتی پیوسته تلاش کردهاند تا آن «مذهب خرافاتی، روایتی، زیارتی، مداحیگری، ولایتی و فقاهتی دستساز خودش را که مبتنی بر تقلید و تکلیف و تعبد میباشد، بدل به فرهنگ و سنت و اخلاق، وجدانی و ایمانی تودههای اعماق جامعه ایران بکنند» و با وجود اینکه در چارچوب این استحاله فرهنگی اعماق جامعه ایران بوده است که در طول بیش از هزار سال گذشته روحانیت حوزههای فقاهتی، «ایمان و اعتقاد مذهبی تودههای اعماق جامعه بزرگ ایران را در خدمت اهداف استحمارگرانه و استثمارگرانه و استبدادگرانه و استخفافگرایانه خود در آوردهاند» و باز در این رابطه بوده است که در جریان مهار بحران بیماری کرونا از آنجائی که مقابله با بحران بیماری کرونا در تودههای اعماق جامعه ایران، در گرو «مقابله با تجمعات وابسته به این جریانهای ارتجاعی و دگماتیست و متولی مذهب خرافاتی میباشد» در نتیجه همین امر باعث گردید تا این «جریانهای ارتجاعی برای اینکه دکان دو نبش دینی آنها تعطیل نشود، با علم کردن مذهب خرافاتی و طرح راه حلهای خرافاتی، تلاش همه جانبه کردند تا جلو مبارزه تخصصی و علمی با بیماری کرونا را بگیرند» که فراگیر شدن این بیماری در کل کشور باعث گردید تا نه تنها چهره خرافاتی و ارتجاعی متولیان مذهب دگماتیست و ارتجاعی فقاهتی و روایتی و ولایتی و زیارتی و مداحیگری حاکم برای تودههای اعماق جامعه ایران افشاء و آفتابی بشود، از همه مهمتر اینکه «خود مذهب خرافاتی آنها که در طول هزار سال گذشته به صورت ایمان و فرهنگ تودههای اعماق جامعه ایران درآمده بود، ناکارآمدیاش مانند سحر ساحران ضد اژدهای آگاهیبخش موسی آفتابی کرد.»
لذا در این رابطه است که ما بر این باوریم که در فرایند پسامهار بیماری کرونا، جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران در برابر این جو فروشان گندم نما (که برای بیش از هزار سال جامعه ایران را در جهل و خرافات توسط اسلام روایتی و زیارتی و مداحیگری و فقاهتی و ولایتی نگه داشتهاند) نه تنها «دستهای خود را پیوسته خواهند شست، بلکه مهمتر از آن اینکه چشمهای خود را هم خواهند شست» و با چشمی شسته شده؛ این «جریانهای ارتجاعی و خرا فاتی و واپسگرا، رسوا و بایکوت مذهبی و سیاسی و فرهنگی خواهند کرد» چراکه به قول سهراب سپهری «چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.»
24 - چرا باید در عرصه مبارزه با ویروس کرونا در کشور ایران، برای همیشه از وجدان خودانگیخته و خودسازمان یافته مدنی جامعه پزشکان و پرستاران ایران تجلیل کرد و در برابر عظمت وجدان بیدار آنها در تندپیچترین برهه تاریخی ایران سر تعظیم فرود آورد؟
عنایت داشته باشیم که در عرصه مبارزه با ویروس مرگبار کرونا در کشور ایران، در آن شرایطی که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم (به خاطر نهادینه کردن قدرت خود از راهپیمائی 22 بهمن تا انتخابات مجلس یازدهم) با فریبکاری و آدرس غلط دادن موضوع تاخت تاز ویروس کرونا در کشور ایران را کتمان میکرد، تنها و تنها این جامعه پزشکی و جامعه پرستاران شجاع ایران بودند که تمام قد بدون هیچ سلاح و تجهیزاتی، حتی دستکش و ماسک و لباس کار و دستگاه تنفسی و کیتهای تشخیص کرونا و غیره، به عنوان خاکریز نخست در برابر هجمه این ویروس مهلک و مرگبار از جامعه بزرگ و متکثر و رنگین کمان ایران صیانت میکنند؛ و به همین دلیل است که نسبت به جمعیت خودشان در این میدان مبارزه، به عنوان هزینه بیشترین قربانی و ابتلا به این بیماری پرداخت کردهاند؛ و البته این در شرایطی است که رژیم مطلقه فقاهتی و دولت روحانی حتی تا فروردین ماه 99 «همکارانه پرستاران، مجاهدان صف اول جبهه جنگ با کرونا در جامعه ایران پرداخت نکرده است». لذا در این رابطه است که با تاسی از عملکرد وجدان بیدار جامعه مدنی پزشکان و پرستاران ایرانی، ما بر این باوریم که در این شرایط که ابربحران کرونا جامعه بزرگ ایران را به زانو درآورده است، «تنها راه مقابله با ابربحران کرونا در جامعه بزرگ ایران همبستگی و سازمانیابی مدنی در دو جبهه بزرگ آزادیخواهانه و برابریطلبانه در بستر جنبشهای مطالباتی و سیاسی و طبقاتی به صورت اردوگاهی میباشد» و در تحلیل نهائی «تنها کمک به همدردی و همبستگی و سازماندهی و تشکل جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین میتواند ایجاد ضربهگیر در برابر گسترش ابربحران کرونا در جامعه امروز ایران بشود.»
25 – چرا رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در عرصه مقابله اجباری و تحمیلی با هجمه ویروس مرگبار کرونا در جامعه ایران آخرین سنگری که حاضر به عقبنشینی از آن میشود، زندانیان سیاسی است؟
باری، زندانیان به صورت عام و زندانیان سیاسی به صورت خاص و مشخص، به علت تراکم جمعیت و عدم تجهیزات درمانی و بهداشتی که در زندانهای ایران در طول 41 سال گذشته وجود داشته است، از مهمترین کانونهائی هستند که ویروس مرگبار کرونا میتواند به شدت شیوع و فراگیر بشود. در این رابطه است که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم از آنجائیکه از آغاز مقابله با این ابربحران تلاش کرده است که «هزینه مبارزه با ویروس کرونا به گردن خود مردم ایران بگذارد» و با جایگزین کردن شعار: «در خانه بمانید» بع جای شعار: «قرنطینه کردن شهرها و کشور» که مستلزم آن است که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم مانند دیگر کشورهای مبتلا به این بیماری ـهزینه بیکاری مردم را بپردازد «در خصوص زندانیان هم رژیم حاکم این شیوه غیر انسانی را به کار گرفته است و توسط ارائه مرخصی به آنها در قبال ضمانتهای نجومی، این پروژه انتقال هزینه را دنبال کرده است» اما در خصوص «زندانیان سیاسی حاضر نشده است حتی این پروژه غیر انسانی و ضد انسانی انتقال هزینه را هم به اجرا بگذارد» لذا در این رابطه است که در این شرایط «جان زندانیان سیاسی در عرصه هجمه ویروس مرگبار کرونا در خطر میباشد.»
26 - چرا رژیم مطلقه فقاهتی حاکم برعکس سالهای گذشته حتی تا آخرین روزهای سال 98 هم نتوانست توسط خیمه شببازی دستساز شورایعالی کار خود، افزایش حقوق سال 99 جامعه بزرگ کارگری ایران را مشخص کند؟
فراموش نکنیم که منهای تورم بیش از 45% اعلام شده مرکز آمار خود رژیم در سال 98 و منهای فونکسیون 300 درصدی افزایش قیمت بنزین در آبانماه 98 بر اردوگاه بزرگ کار و زحمت ایران که طبق آمار خود روحانی افزایش 300 درصدی قیمت بنزین باعث گردید تا جمعیت زیر خط فقر جامعه بزرگ ایران به 60 میلیون نفر برسد، آنچنانکه این 60 میلیون نفر برای ادامه زندگی بخور و نمیر در این شرایط نیازمند به صدقه حکومت میباشند و از آنجائیکه در این شرایط فرابحرانی هجمه ویروس کرونا، این 60 میلیون نفر زیر خط فقر مجبورند که هزینه در خانه ماندن خود را هم خودشان پرداخت کنند، در نتیجه همین امر باعث گردید تا حقوق حداقل 27000000 ریال مطرح شده در شورایعالی کار نتواند «حداقل سبد معیشتی امروز جامعه کارگری ایران را که 49000000 ریال میباشد تأمین نماید.»
27 - چرا «بسته کمکی» دولت روحانی به 3 میلیون نفر از مردم ایران در سه مرحله، در این شرایط بحرانی هجمه کرونا یک تمویه و عوامفریبی پوپولیستی میباشد؟
به خاطر داشته باشیم که در جامعه امروز ایران که طبق آمار خود رژیم مطلقه فقاهتی، فقط نزدیک به 20 میلیون نفر حاشیهنشین کلانشهرهای کشور هستند که از حداقل معیشت بخور و نمیر حتی در شرایط عادی هم محروم میباشد، پرداخت بسته 200 هزار تا 600 هزار تومانی آنهم در سه مرحله برای سه میلیون نفر از جمعیت ایران، آنچنانکه دولت روحانی ادعای آن را میکند یک عوامفریبی مضحک میباشد.
28 - چرا رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در عرصه مدیریت مهار بحران بیماری کرونا در این شرایط نمیتواند بر تخصص و کارآمدی مدیران تکیه نماید؟
یادمان باشد که برعکس هاشمی رفسنجانی که در دوران دولت پنجم و ششم، جهت مدیریت اجرائی کشور بر «تیم اجرائی تکنوکراتها تحت عنوان حزب کارگزاران سازندگی تکیه میکرد»، خامنهای نه تنها در طول سه دهه رهبری خودش «برخوردار از تیم اجرائی از تکنوکراتها نبوده است» اصلاً «اعتقادی هم به این امر ندارد» و لذا در طول سه دهه گذشته پیوسته تلاش کرده است تا با «امنیتی کردن مشکلات و معضلات و بحرانهای جامعه ایران، تیم اجرائی خودش را پیوسته از میان راست پادگانی یا سپاه (که همان هسته سخت رژیم مطلقه فقاهتی میباشد) انتخاب نماید.»
پایان