سخن روز:

در فرایند «فروپاشی» و یا «انفجار» و یا «اعتلای خیزش‌های فراگیر معیشتی»، وظایف حداقلی «پیشگام» و یا «پیشگامان» و یا «جنبش پیشگامان مستضعفین ایران» کدام است؟

 

اگر پیشگام و یا پیشگامان (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) بخواهند در عرصه «پراکسیس سیاسی – اجتماعی» امروز جامعه بزرگ ایران، گرفتار انحراف «رویکرد انطباقی» در تعیین «تاکتیک و استراتژی حداقلی و حداکثری خود نشوند» و بتوانند توسط «رویکرد تطبیقی» به تعیین «وظایف حداقلی و حداکثری زمانی – مکانی» خود دست پیدا کنند، بدون تردید لازم است که خارج از «مدل‌های تئوریک» تجارب دیگر جوامع، به صورت «کنکرت و عینی و مشخص» در چارچوب «تحلیل مشخص و کنکرت و عینی از ساختار اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران» به این مهم دست پیدا کنند، با این حال، بدین ترتیب است که در این شرایط خودویژه و تندپیچ تاریخ ایران می‌توانیم، توسط «رویکرد تطبیقی» (نه انطباقی بر پایه مدل‌های تئوریک دیگر جوامع سوسیالیستی حزب – دولتی و یا سرمایه‌داری) با «تحلیل مشخص و کنکرت و عینی ساختار اقتصادی – سیاسی – اجتماعی و فرهنگی امروز جامعه بزرگ ایران»، وظایف حداقلی پیشگام و یا پیشگامان (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) را اینچنین فرموله نمائیم:

1 - پیشگام و یا پیشگامان باید بدانند که با این ابر بحران‌های داخلی و خارجی (مردم، جنبش‌ها، جامعه سیاسی، حاکمیت و یا رژیم مطلقه فقاهتی حاکم) «تضادهای کنونی جامعه ایران» در آستانه فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی، نه تنها حل نمی‌شوند بلکه در آینده تشدید هم می‌گردند.

2 - پیشگام و یا پیشگامان باید بدانند که درصورتی فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی می‌تواند «به سود پائینی‌های جامعه و جنبش‌ها و خیزش‌های تکوین یافته از پائین تمام بشوند» که در آن فرایند، «امکان شکل‌گیری و سازماندهی مستقل و با دوام و رهائی‌بخش و فراگیر از پائین جنبش‌های خودبنیاد و خودانگیخته و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین در راستای جامعه مدنی جنبشی وجود پیدا کند» و این جنبش‌ها و خیزش‌ها بتوانند، در «بستر انتقالی، سوژگی خود را تقویت و تثبیت کنند» و همچنین بتوانند در مراحل بعدی خواست و مطالبات کنش‌گران این جنبش‌ها را به کرسی بنشانند و بتوانند از حد براندازی پوسته‌ای فراتر بروند و به جوهر دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای یعنی اجتماعی کردن قدرت سه مؤلفه‌ای اقتصادی و سیاسی و معرفتی دست پیدا کنند.

3 - پیشگام و یا پیشگامان باید بدانند که در فرایند فروپاشی و انفجاری خیزش‌های معیشتی (فراگیر و خودجوش و اتمیزه و بی‌شکل و بی‌گفتمان و فاقد سازماندهی و بی‌برنامه هدف‌مند) به راحتی می‌توانند «سوخت آتش گفتمان‌های برانداز و رژیم چنج و لیبرال دموکراسی سرمایه‌داری و پوپولیسم ستیزه‌گر و سرکوب‌گر حکومتی و جناح به اصطلاح اصلاح‌طلبان درون حکومتی بشوند.»

4 - پیشگام و یا پیشگامان باید بدانند که در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های فراگیر معیشتی، اگر فکر می‌کنند که خیزش‌های معیشتی قریب الوقوع می‌توانند به «حل تضادهای جامعه بزرگ ایران و اعتلای جنبش‌های مطالباتی مدنی و سیاسی و صنفی بیانجامد، به وادی توهم‌های خوش‌بینانه قدم نهاده‌اند.»

5 - پیشگام و یا پیشگامان باید بدانند که در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی، «گروه‌های مختلف اجتماعی یا کنش‌گران جنبش‌ها و خیزش‌های مطالباتی در عرصه مبارزه، زمانیکه به ناکارامدی حکومت و فقدان اراده حاکمیت در حل مشکلات آنها مواجه بشوند، طبیعتاً برای بقاء خودشان به خودسازماندهی و خودمدیریتی می‌اندیشند.»

6 - پیشگام و یا پیشگامان باید بدانند که در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی، «نباید با محدود کردن درک خودمان از عنوان کارگر و طبقه کار و زحمت به کارگران کلاسیک، عاملیت آنی و آتی طبقه کار و زحمت ایران را در عرصه اعتلای جنبش‌ها و خیزش‌های آنی و آتی نادیده بگیرند.»

7 - پیشگام و یا پیشگامان در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای جنبش‌ها و خیزش‌های معیشتی باید بدانند که با توجه به پویائی جامعه بزرگ ایران «خود فرایند تغییر و دگرگونی در عرصه محاسبه توازن قوای نیروهای سیاسی و طبقاتی و پدید آمدن سوژگی گرایش‌ها و نهادهای سیاسی تازه‌ای را به صورت مستمر از پائین تعریف بکنند.»

8 - پیشگام و یا پیشگامان باید بدانند که در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی نباید «نقش مهم آگاهی و یا خودآگاهی و همراه با آن پراتیک و تجربه کردن در عرصه میدان اجتماعی جنبش‌ها و خیزش‌ها از نظر دور بدارند.»

9 - پیشگام و یا پیشگامان در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی باید عنایت داشته باشند که «بدون انتقال تضادها و کشمکش‌های عمیق (که در واقعیت اجتماعی – تاریخی و زیست هر روزه مردم ایران ریشه دارند) به وجدان اعماق توده‌های ایران، این خیزش‌های معیشتی نمی‌توانند به صورت خودبنیاد اعتلا پیدا کنند.»

10 - پیشگام و یا پیشگامان باید عنایت داشته باشند که در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی، از آنجائیکه «رژیم مطلقه فقاهتی حاکم از تجربه جنگ داخلی سوریه برخوردار می‌باشند» و بدون تردید در فرایند فروپاشی بر پایه تجربه‌های جنگ داخلی سوریه برای حفظ حاکمیت خود تلاش خواهند کرد، با تکیه بر انگیزه «ناسیونالیسم – شیعی» برآیند مبارزه تحول‌خواهانه گروه‌های مختلف اجتماعی ایران را به «تابعی از حرکت زائیده انگیزه‌های ناسیونالیسم – شیعی درآورند». موضع‌گیری‌های فرصت‌طلبانه به اصطلاح «اصلاح‌طلبان درون حکومتی» نسبت به خطر سوریزاسیون (سوریه‌ای شدن ایران) می‌توان از منظر فوق مورد توجه قرار بگیرد. قابل ذکر است که اتخاذ استراتژی فوق، برای جناح به اصطلاح اصلاح‌طلبان درون حکومتی دستاوردی نخواهد داشت؛ اما «راه حل فوق برای هسته سخت رژیم یا حزب پادگانی خامنه‌ای دستاوردی برای بازتولید قدرت خواهد داشت». آنچنانکه امروز شاهد هستیم که «بشار اسد در چارچوب این رویکرد توانسته است بر کرسی قدرت باقی بماند.»

11 - پیشگام و یا پیشگامان باید توجه داشته باشند که در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی، باید به تجربه سازمان مجاهدین خلق در نیم قرن گذشته عنایت داشته باشند که «آنتاگونیسم کردن پراتیک سیاسی اجتماعی توده‌ها»، از آنجائیکه در عرصه میدانی توازن قوا به سود حاکمیت می‌باشد و از آنجائیکه در فرایند فروپاشی (آنچنانکه در تابستان سال 67 شاهد بودیم) رژیم مطلقه فقاهتی هر جنایتی برای بقای حکومت خودش مباح و واجب می‌داند، بدین خاطر در «غیاب سازماندهی فراگیر جنبش‌ها و خیزش‌ها، آنتاگونیست به زیان توده‌ها می‌باشد.»

12 - پیشگام و یا پیشگامان باید آگاهی داشته باشند که در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی «شکل مبارزه در این فرایند تنها در شرایطی می‌تواند مثمرثمر بشود که توازن قوا در عرصه میدانی به سود جنبش‌ها و خیزش‌ها باشد» و صد البته تا زمانیکه توده‌ها و جنبش‌های اجتماعی و مدنی و طبقاتی و سیاسی «از پائین دارای سازماندهی افقی و عمودی نشوند» هرگز امکان «تغییر توازن قوا در عرصه میدانی به سود توده‌ها شکل نخواهد گرفت.»

13 - پیشگام و یا پیشگامان باید عنایت داشته باشند که در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی، مهم‌ترین «موضوعی که می‌تواند نمود پیدا کند، پر رنگ شدن تنش‌های قومی و قومیتی می‌باشد». البته در راستای این آفت در فرایند گذار نظرهای متفاوتی قابل طرح می‌باشد:

اول – تکیه بر «همگن‌سازی ملی‌گرایانه توسط رویکرد ناسیونالیستی.»

دوم – تکیه بر این رویکرد که از آنجائیکه در رژیم مطلقه فقاهتی حاکم «همه گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه ایران مورد ستم قرار گرفته‌اند» بنابراین «تکثر و چندگانگی مطالبات قومی دیگر معنا ندارد.»

سوم – «چپ‌گرایان با تاکید بر اولویت مبارزه طبقاتی» در آن فرایند، تلاش می‌کنند تا با این رویکرد به این مهم پاسخ بدهند.

چهارم – جمعی هم به «جایگاه و اهمیت تعیین‌کننده هویت‌های قومی و فرهنگی در تحولات آتی تکیه خواهند کرد.»

بدین ترتیب است که پیشگام و پیشگامان باید عنایت ویژه‌ای داشته باشند که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در فرایند فروپاشی و اعتلای خیزش‌ها و جنبش‌ها از بروز «درگیری‌های قومی در پاسخ به خیزش‌های فراگیر در مرکز» به عنوان یکی از حربه‌های بقای خود بهره‌برداری خواهد کرد. شعار امروز به اصطلاح اصلاح‌طلبان درون حکومتی «با انگشت نهادن بر خطر سوریه‌ای شدن و یا لیبی شدن ایران، در صورت بروز هر گونه خیزش رادیکال که خواستار تغییرات بنیادین باشند، در چارچوب همین دمیدن بر آتش احساسات می‌باشد.»

14 - پیشگام و یا پیشگامان در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی باید بدانند که «روحانیت حوزه‌های فقهی در جریان جنبش ضد استبدادی سال 57 با کمک بازاری‌ها و جوانان مذهبی ائتلافی تشکیل دادند» و در «فقدان سازمان و تشکل توده‌ها» با تکیه بر «گفتمان ولایت فقیه» و شعار «شاه باید برود» و تکیه بر «مساجد و حسینیه‌ها و مناسک سنتی و مذهبی از چهلم‌ها تا مراسم عاشورا» آن‌ها توانستند «هژمونی جنبش ضد استبدادی مردم ایران را (به خصوص از فرایند پسا 17 شهریور 57) را در دست بگیرند»؛ اما بدون تردید دیگر این «تجربه در پروسس آینده جامعه ایران قابل تکرار نمی‌باشد». چراکه:

اولاً مردم ایران دیگر حاضر به قبول «هژمونی روحانیت» نیستند.

ثانیاً در فرایند آتی این «خیزش‌ها و جنبش‌ها هستند که نقش پیشکسوت دارند نه بازاری‌ها.»

ثالثاً در فرایند آتی «جنبش دارای موج افقی می‌باشد، نه موج عمودی» تا نیازمند به «هدایت‌گری از بالا داشته باشند» بنابراین، بدون تردید در حرکت آتی، «جنبش‌ها و خیزش‌های تکوین یافته از پائین نقش تعیین‌کننده خواهند داشت». البته خطر مهمی که در آتی، حرکت این جنبش‌ها و خیزش‌ها را تهدید می‌کند، «فقدان تشکل و سازماندهی فراگیر آنها است.»

15 - پیشگام و یا پیشگامان باید عنایت داشته باشند که در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی، اعتقاد به پا گرفتن جنبش‌های خودبنیاد تکوین یافته از پائین (در راستای دستیابی به جامعه مدنی جنبشی خودبنیاد هم در جبهه بزرگ آزادی‌خواهانه طبقه متوسط شهری و هم در جبهه برابری‌طلبانه و عدالت‌خواهانه طبقه کار و زحمت) باید در بستر «پروسس تغییر اجتماعی به صورت استراتژیک دنبال بشود، نه به صورت تاکتیکی» چراکه «تکیه تاکتیکی کردن (به جای استراتژی) در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی، باعث می‌گردد که آنها در موضع تغییرات اجتماعی صورت پاسیف و سکتاریست پیدا کنند.»

16 - پیشگام و یا پیشگامان باید بدانند که در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی، «وظایف اصلی آنها میانجی بودن به لحاظ گفتمانی و راهبری (نه رهبری) بین جامعه سیاسی با گروه‌های مختلف اجتماعی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران می‌باشد.»

17 - پیشگام و یا پیشگامان باید بدانند که در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی «تکیه مکانیکی و صرف کردن بر گفتمان ضد سرمایه‌داری در مبارزه ضد استثماری بدون طرح گفتمان آزادی‌خواهانه در مبارزه ضد استبدادی و ضد استحماری، نمی‌توانند گفتمان دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای ضد زر و زور و تزویر را به عنوان گفتمان آلترناتیو رژیم مطلقه فقاهتی حاکم نهادینه کنند.»

18 - پیشگام و یا پیشگامان باید بدانند که در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی، «تکیه بر تشکل کلاسیک عمودی کنش متمرکز» نمی‌تواند «کاربری مثبت در عرصه تشکل‌های سازمانی و گفتمانی طیف وسیع گروه‌های مختلف طبقه کار و زحمت پائینی‌های جامعه ایران (که صورت اردوگاهی دارند) داشته باشد.»

19 - پیشگام و یا پیشگامان باید بدانند که در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی، «نبود سازماندهی در فضای وسیع آن» باعث می‌شود که «واکنش‌های اجتماعی گروه‌های مختلف جامعه ایران، تنها به شکل افزایش کمی سطح نارضایتی‌ها، یا به شکل تظاهرات خودجوش تحلیل بکنیم» نه به شکل «اراده برای تغییر جامعه.»

20 - پیشگام و یا پیشگامان باید بدانند که در فرایند فروپاشی و انفجار و اعتلای خیزش‌های معیشتی، «فقدان سازماندهی عمودی و افقی کنش‌گران اجتماعی» امکان استحاله «نارضایتی‌های توده‌ها به آگاهی‌های کیفی و عینی و انضمامی تغییرساز و اراده‌آفرین غیر ممکن می‌سازد.»

21 - پیشگام و یا پیشگامان باید بدانند که در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی، «در غیبت نیروی سازمان‌یافته اجتماعی» و در «غیبت سازمان‌یابی گروه‌های مختلف اجتماعی» در بستر «جنبش‌های افقی و عمودی» باعث می‌گردد که در عرصه «میدانی این خیزش‌ها و جنبش‌ها صورت اتمیزه و فردی پیدا کنند» و همین موضوع باعث می‌گردد تا «ما قادر به تشخیص آنچه که در زیر پوست جامعه ایران به صورت تغییر کیفی رخ می‌دهد، نباشیم.»

22 - پیشگام و یا پیشگامان باید بدانند که در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی «قطع رابطه ارگانیگ بین پیشگامان با رویدادهای اجتماعی در عرصه میدانی بسترساز شکاف عمیقی میان روندهای جاری و درک ما از این روندها بشود» که در تحلیل نهائی، خود این عامل دیگری است که سبب می‌شود تا «پیش‌بینی کنش و واکنش‌های اجتماعی برای پیشگامان دشوار بشود». پر واضح است که همین «خلأء عامل اصلی سکتاریست پیشگام و یا پیشگامان می‌شود.»

23 - پیشگام و یا پیشگامان باید بدانند که در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی، «تنها رابطه بین شرایط ذهنی و شرایط عینی یا رابطه میان آگاهی ذهنی و واکنش‌های اجتماعی – سیاسی است که بسترساز تحلیل ما از حد سازماندهی و آگاهی ما از کنش‌گران میدانی در عرصه تغییر اجتماعی می‌شوند.»

24 - پیشگام و یا پیشگامان باید بدانند که در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های معیشتی رادیکالیسم خودانگیخته و خیزشی اتمیزه بی‌سر «تا زمانیکه توسط جنبش‌های راهبر (نه رهبر) سازماندهی نشوند، نمی‌توانند شکل یک جنبش مردمی آگاه مترقی به خود بگیرند.»

25 - پیشگام و یا پیشگامان باید بدانند که در فرایند فروپاشی و یا انفجاری و یا اعتلای خیزش‌های معیشتی قریب الوقوع و آتی، بر پایه وضع موجود ایران، «سازمان‌یابی مردم پایه ریشه‌داری در جامعه آتی ایران وجود ندارد.»

26 - پیشگام و یا پیشگامان در فرایند فروپاشی و انفجاری و اعتلای خیزش‌های فراگیر معیشتی قریب الوقوع آتی باید بدانند که در آن فرایند، «بی‌عملی و فقدان هر گونه اراده حاکمیت مطلقه فقاهتی، برای کوچکترین اقدام در جهت کسب رضایت توده‌ها، در وجدان و آگاهی توده‌ها تاثیری ژرف خواهد گذاشت» و لذا در این رابطه است که «گسل‌های عمیق تضاد منافع مردم با رژیم حاکم بیش از هر زمان دیگری از سوی جامعه بلاواسطه قابل درک می‌شوند» و بنابراین «تأثیر عریان و بی‌واسطه این گسل‌ها بر توده‌ها، اکنون باعث گردیده تا آخرین رشته‌های وابستگی لایه‌های گوناگون اجتماعی را از حکومت بگسلد». لذا حتی برای آن گروه‌های اجتماعی که با اعتمادی کاذب به گفتمان فریبنده به اصطلاح اصلاح‌طلبی می‌کوشیدند، به «حداقل مجراهایی برای کنش‌ورزی در جامعه مدنی دست پیدا کنند، راه‌های اتصال و ارتباط با حاکمیت دچار شکاف جدی شده است». بطوریکه در این رابطه سید محمد خاتمی در 15 اسفند سال 97 در کانال تلگرامی خود گفت: «ریزش آرای اصلاح‌طلبان نه به نفع جریانات رقیب اصلاحات در داخل حکومت است، بلکه به سبد براندازان روانه می‌شود.»

27 - پیشگام و یا پیشگامان در فرایند فروپاشی و یا انفجاری و یا اعتلای خیزش‌های فراگیر معیشتی باید بدانند که اگر چه «دین به عنوان ایدئولوژی قدرتمند و انسجام‌بخشی که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در چهار دهه گذشته در برابر تضادهای مختلف گروه‌های گوناگون جامعه ایران قادر به حفظ و بقای این رژیم کرده است، در این فرایند بیش از همیشه تضعیف شده است» ولی پیشگامان این گسست اسلام فقاهتی و اسلام روایتی و اسلام ولایتی و اسلام زیارتی با مردم ایران را «نباید به معنای غیر دینی شدن جامعه ایران تحلیل کنند» بلکه برعکس، باید به «معنای چشمگیر ناتوانائی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم برای بسیج نیروهای اجتماعی حول عنصر مذهب فقاهتی و روایتی و زیارتی و ولایتی تفسیر بکنیم.»

28 - پیشگام و یا پیشگامان در فرایند فروپاشی و یا انفجاری و یا اعتلای خیزش‌های فراگیر معیشتی باید بدانند که «مشروعیت و موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی» در این شرایط گذار از آنجا توسط گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه بزرگ ایران به چالش کشیده شده است که در نتیجه ابر بحران‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی حاکم و ناکارامدی رژیم در حل این بحران‌ها، وابستگی ذهنی مردم ایران به اسلام فقاهتی و اسلام روایتی و اسلام زیارتی و اسلام ولایتی خدشه‌دار شده است تا جائی که حتی می‌توان داوری کرد که «نارضایتی‌های عمیق اجتماعی و فرهنگی» امروز مردم ایران، در «شکل تضاد جامعه با منافع روحانیت و اسلام فقاهتی حاکم مادیت پیدا کرده است» یعنی همان «عنصری که روحانیت و بازار و گروه‌های اجتماعی در سال 57 موفق به رهبری ائتلافی روحانیت حوزه‌های فقاهتی علیه رژیم شاه کرده بود، اینک پس از چهار دهه در جهت معکوس به پاشنه آشیل رژیم مطلقه فقاهتی تبدیل شده است.»

29 – پیشگام و یا پیشگامان در فرایند فروپاشی و یا انفجاری و یا اعتلای خیزش‌های معیشتی باید بدانند که در «عرصه دیالکتیک بین عین و ذهن، یا بین آگاهی و شرایط مادی، اگر این آگاهی‌ها در جامعه تجلی و مادیت سازمان یافته پیدا نکنند» خود همین «آگاهی‌های مجرد می‌توانند عاملی برای تضعیف آگاهی‌های کنکرت و مشخص و عینی موجود در جامعه بشوند.»

30 – پیشگام و یا پیشگامان در فرایند فروپاشی و یا انفجاری و یا اعتلای خیزش‌های فراگیر معیشتی باید بدانند که خیزش‌های معیشتی فراگیر اتمیزه و بی‌سر و بی‌گفتمان اگر باعث نشوند تا «منافع جمعی آنها بدل به تقاضای عینی و جهت‌گیری سیاسی و اجتماعی سازمان‌یافته و برنامه‌محور بشود، قطعاً این خیزش‌های معیشتی به بن‌بست می‌رسند و سرکوب می‌گردند» و باعث حاکمیت «فضای رکود بر جنبش‌های مدنی و طبقاتی و صنفی سیاسی جامعه می‌شوند.»

31 - پیشگام و یا پیشگامان در فرایند فروپاشی و یا انفجاری و یا اعتلای خیزش‌های معیشتی باید بدانند که به علت «هم تنیدگی ابر بحران‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی، نبرد طبقاتی جاری زیر پوست جامعه ایران تنها یکی از جبهه‌های مبارزه با حاکمیت می‌باشد نه همه آنها» بنابراین، در این رابطه است که پیشگامان باید بدانند که «تاکید مطلق در این شرایط بر مبارزه طبقاتی کردن، تاکید صرف به جایگاه و مطالبات صرفاً اقتصادی معترضان می‌باشد که بسترساز سکتاریست است». لذا در این رابطه است که پیشگامان باید به اهمیت «جنبه‌های گوناگون و در هم تنیده تضادهای مختلف اجتماعی و اقتصادی و سیاسی در شرایط تندپیچ امروز جامعه ایران در چارچوب رویکرد دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای عنایت داشته باشند.»

32 - پیشگام و یا پیشگامان در فرایند فروپاشی و یا انفجاری و یا اعتلای خیزش‌های معیشتی باید بدانند که «درک ضرورت تغییر ساختاری» (به مثابه عامل فلاکت و سرکوب آزادی‌ها سیاسی و فرهنگی و قومی و مذهبی) تا زمانیکه تمامی مؤلفه‌های شش‌گانه تبعیض موجود در جامعه امروز ایران را (که شامل تبعیض سیاسی، تبعیض طبقاتی، تبعیض جنسیتی، تبعیض نژادی، تبعیض اجتماعی، تبعیض آموزشی و تبعیض قومیتی می‌باشند) در بستر «تحول چهارگانه فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی از بین نروند، انجام تحول سیاسی صرف تنها پوسته این نظام تبعیضی را هدف قرار می‌دهد، نه هسته آن.»

33 - پیشگام و یا پیشگامان باید بدانند که در فرایند فروپاشی و یا انفجاری و یا اعتلای خیزش‌های معیشتی قریب الوقع و فراگیر آتی، «وظیفه اصلی پیشگامان گفتمان‌سازی واضح و رسا دو مؤلفه‌ای آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه ضد تبعیض شش‌گانه موجود جامعه امروز ایران می‌باشد» چراکه در این فرایند پیشگامان در «ارزش‌گذاری در جنگ گفتمان‌های موجود، به جای تبلیغات بوق‌های امپریالیسم خبری، می‌بایست بر میزان برد گفتمانی و فراگیری آن در اعماق توده‌های جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران تکیه بکنند». همچنین در این رابطه است که پیشگامان باید عنایت داشته باشند که در این شرایط که جنگ گفتمان‌ها در خارج از کشور به صورت همه جانبه جاری و ساری می‌باشد، «گفتمان‌های ضد اسلامی که توسط بوق‌های امپریالیسم خبری به صورت شبانه روز انجام می‌گیرد، نباید تأثیر عکس العملی در گفتمان‌سازی آن‌ها داشته باشد.»

34 - پیشگام و یا پیشگامان در فرایند فروپاشی و یا انفجاری و یا اعتلای خیزش‌های معیشتی باید بدانند که خیزش معیشتی آبان‌ماه 98 و جنبش‌های مطالباتی مدنی و اجتماعی و صنفی و سیاسی این فرایند نشان داده است که «در میان لایه‌های طبقه کار و زحمت و اقشار حاشیه‌نشینان کلان‌شهرهای ایران و طیف مولد و غیر مولد و بیکاران و اقلیت‌های قومی و مذهبی که تحت فشار خرد کننده تأمین معیشتی می‌باشند و زیر خط فقر قرار دارند، گفتمان‌های اپوزیسیون رنگارنگ راست‌گرای خارج‌نشین محلی از اعراب ندارد.»

35 - پیشگام و یا پیشگامان در فرایند فروپاشی و یا انفجاری و یا اعتلای خیزش‌های معیشتی باید بدانند که در شرایط فعلی لایه‌های گوناگون فرودست و تهیدست و مستضعف شده شهری که اینک اکثریت نیروهای آتی خیزش‌های قریب الوقوع معیشتی را تشکیل می‌دهند، گرایش دارند که برای بقا و بهبود سرنوشت‌شان به خود متکی باشند.

36 - پیشگام و یا پیشگامان در فرایند فروپاشی و یا انفجاری و یا اعتلای خیزش‌های معیشتی باید بدانند که در این فرایند «مهم‌ترین خطری که جنبش‌ها و خیزش‌های روبه اعتلای جامعه بزرگ ایران را تهدید می‌کند، ظهور هیولای پوپولیسم از بطن تهیدستان شهری و به خصوص حاشیه‌نشینان کلان‌شهرها می‌باشد» که به نقل عباس آخوندی (وزیر اسبق راه شهرسازی در شهریورماه 96 که اعلام کرد) «یک سوم جمعیت شهری کشور ایران که معادل 19 میلیون نفر می‌باشند، در حاشیه‌ها و بافت‌های فرسوده زندگی می‌کنند» و البته در ادامه آن محمدرضا محبوب‌فر عضو انجمن آمایش سرزمین ایران در خرداد ماه 97 در مصاحبه‌ای با برنانیوز گفت: «حاشیه‌نشینی در مقایسه با سال 1396 پنج درصد افزایش یافته است و به 45% رسیده است.»

پایان

 

  • آگاهی
  • آزادی
  • برابری