از 16 آذر 32 تا 16 آذر 1400 – قسمت دوم
مروری بر «تاریخ پر فراز نشیب» جنبش دانشجوئی ایران
با سخنرانی آن دانشجو کلاس به هم میخورد و همه دانشجویان از آن کلاس بیرون میآیند و به دفتر رئیس دانشکده مهندس خلیلی میروند و از او میخواهند که زنگ دانشکده جهت خروج دانشجویان دیگر دانشکده فنی از کلاسها به صدا درآورد و کلاسهای دانشکده را تعطیل کند، بدین ترتیب با زدن زنگ دانشکده فنی، دانشجویان دانشکده فنی همه از کلاسهای خود خارج میشوند و در کریدور دانشکده فنی برای اعتراض حاضر میشوند. لازم به ذکر است که قبل از حضور دانشجویان دانشکده فنی در کریدور، یک کامیون ارتشی جلو درب خروجی دانشکده فنی به دانشگاه تهران (برای دستگیری دانشجویان دانشکده فنی) پارک کرده بودند. نیروهای ارتش در زمان خروج دانشجویان دانشکده فنی از کریدور دانشکده فنی و ورود به محوطه دانشگاه تهران جلو آنها را میگرفتند و نمیگذاشتند که دانشجویان از کریدور دانشکده فنی خارج بشوند؛ و دانشجویان داخل کریدور را به صورت تک تک دستگیر میکردند و وارد همان کامیون ارتشی میکردند.
باری، درست در همین لحظه بود که شهید احمد قندچی جلو این نیروهای ارتش میآید و میگوید: «بزنید ما را، ما کاری نکردهایم، مسئلهای نیست». در نتیجه در همین زمان یکی از پرسنل مسلح ارتش به طرف او شلیک میکند و احمد قندچی را از پای در میآورد؛ و در ادامه آن، دو نفر دیگر از پرسنل مسلح ارتش با سرنیزه و اسلحه به مصطفی بزرگنیا و مهدی شریعت رضوی حمله میکنند و آن دو را هم از پای درمیآورند. بالاخره در ادامه آن پرسنل مسلح ارتش شروع به تیراندازی به طرف کریدو ر دانشکده فنی میکنند که همین تیراندازی آنها باعث سوراخ شدن شوفازهای کریدور و خروج آب جوش از شوفاز میشود که آب جوش خروجی از این رادیاتورها همراه با خون شهدای (به زمین افتاده) باعث به راه افتادن خونابه از کریدور دانشکده فنی به طرف محوطه دانشگاه تهران میشود. در نتیجه بدین ترتیب بود که «با انتشار خبر جنایت ارتش در دانشکده فنی، کل دانشکدههای دانشگاه تهران تعطیل میشود و همه دانشجویان وارد صحن دانشگاه تهران میگردند»، بنابراین از اینجا بود که قیام سه روزه آذرماه 32 جنبش دانشجوئی ایران در 16 آذرماه 32 وارد فاز خونین خود میشود.
البته در 21 آذرماه طی نامه شماره 2122 مورخ 20/09/1332 که به تمام دوایر و پادگانها فرستاده شد به این شرح از جنایتکاران کشتار و سرکوب قیام 16 آذرماه 32 تقدیرش گردید:
«از لشکر دو زرهی به ستاد رکن دو، به کلیه واحدها و دوایر دولتی تابعه منتشر شود که از افراد دسته جانباز، در اثر جدیت و فعالیتی که در مأموریت دانشگاه تهران، روز دوشنبه شانزدهم آذرماه مشاهده گردیده، تشویق شوند. لذا کلیه افراد به دریافت پاداش نقدی مفتخر و سه نفر از آنها به درجه گروهبان دومی و چهار نفر به درجه سرجوخهگی ارتقا داده میشوند.»
لازم به ذکر است که عصر همان روز 16 آذر 32 پلیس رژیم کودتائی پهلوی توسط رادیو اعلام کرد که:
«عدهای از دانشجویان در کلاس درس نشسته بودند و به پلیس چهره خشنی نشان میدادند و پلیس را مسخره میکردند و این باعث شده که پلیس به واکنش بیفتد. پلیس قصد زدن دانشجویان را نداشته، ولی دانشجویان به پلیس حمله کردند و میخواستند اسلحهشان را بگیرند، پلیس در قالب دفاع این کار را کرده و قصدش زدن دانشجویان نبوده است.»
باری، در «16 آذرماه سال 1339 (7 سال بعد از قیام فوق) پس از شکستن فضای رعب و اختناق رژیم کودتائی، در مراسمی که (در ساعت 9 صبح روز 16 آذر 1339) برای اولین بار در تجلیل از شهدای آن قیام در دانشگاه تهران تشکیل گردید، شهید خانم پروانه فروهر به نمایندگی از دانشجویان، 16 آذر را به عنوان روز دانشجو اعلام کرد» بنابراین به صورت مشخص «از 16 آذر سال 1339 تا به امروز، 16 آذر در تقویم ایران زمین به عنوان روز دانشجو تعریف شده است». ماحصل اینکه شرایط ذهنی و عینی بسترساز تکوین قیام سه روزه (از شنبه 14 تا دوشنبه 16) آذرماه 32 را میتوانیم اینچنین فرموله نمائیم:
1 - در فرایند پسا کودتای 28 مرداد 32 (توسط امپریالیسم آمریکا و امپریالیسم انگلیس و دربار پهلوی و حمایت همه جانبه روحانیت حوزههای فقهی داخل کشور) برعلیه تنها دولت دموکراتیک تاریخ ایران (دولت دکتر محمد مصدق) و در شرایط فضای اختناق و سرکوب پسا کودتا و با شروع دادگاههای فرمایشی نظامی (موسسان جبهه ملی یعنی دکتر محمد مصدق و دکتر علی شایگان و مهندس احمد رضوی) و تصمیم دولت کودتای سپهبد زاهدی جهت بازگشائی سفارت انگلیس (که در زمان دولت مصدق به دستور او این سفارت بسته شده بود) و ورود دنیس رایت کاردار جدید سفارت انگلیس به ایران (در روز 14 آذرماه 32) و برنامهریزی جهت ورود نیکسون (معاون آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا که ابتدا قرار بود در 16 آذر وارد تهران بشود، ولی به علت تظاهرات دانشجوئی با دور روز تأخیر در 18 آذرماه پس از سرکوب خونین جنبش دانشجوئی او وارد تهران شد و با حضور در دانشگاه تهران دکترای افتخاری خود را از دانشکده حقوق دریافت کرد) از روز شنبه 14 آذرماه 1332 حرکتهای اعتراضی جنبش دانشجوئی ایران در دانشگاه تهران شکل گرفتند که این حرکتهای اعتراضی به ویژه در دانشکدههای پزشکی و داروسازی و حقوق و علوم و فنی شکل فراگیری پیدا کرد و جنبش دانشجوئی در دانشکدههای مختلف فوق میتینگهای پر شوری علیه رژیم و دولت کودتا بر پا کردند که شعار محوری آنها در آن میتینگها عبارت بودند از: «مصدق پیروز است» و «مرگ بر شاه» البته در روز یکشنبه (15 آذرماه 32) دامنه این تظاهرات به خارج از دانشگاه تهران هم کشیده شد و دولت کودتا جهت مهار حرکت اعتراضی جنبش دانشجوئی مجبور شد تا لشکر دو زرهی ارتش را به دانشگاه تهران و اطراف آن مستقر نماید.
2 - با استقرار لشکر دو زرهی (و نیروهای جانباز شاه) ارتش رژیم کودتائی پهلوی در خود دانشگاه تهران و اطراف آن (در روز یکشنبه مورخ 15 آذرماه 32) جنبش دانشجوئی به علت اینکه «توازن قوا در عرصه میدانی به سود دستگاههای چند لایهای سرکوبگر رژیم کودتائی پهلوی میدیدند، جهت جلوگیری از سرکوب فراگیر جنبش دانشجوئی، تصمیم به لغو ادامه تظاهرات در روز دوشنبه (16 آذرماه 32) گرفتند»؛ اما پلیس و ارتش و جانبازان شاه و لباس شخصیهای رژیم کودتائی پهلوی در چارچوب «برنامه از پیش مهندسی شده به دنبال آن بودند که جهت ایجاد فضای رعب، اختناق و ایجاد آرامش سرنیزهای (در دانشگاه تهران و شهر تهران و کشور) قبل از ورود ریچارد نیکسون (معاون آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا که در روز چهار شنبه 18 آذرماه 32 جهت نهائی کردن قرارداد کنسرسیوم نفتی بر پایه 40 درصد سهام آن برای امپریالیسم آمریکا و 40 درصد سهام آن برای امپریالیسم انگلستان) در روز دوشنبه (16 آذرماه 32) دانشگاه تهران متشنج و کنشگران جنبش دانشجوئی را به خاک و خون بکشانند.»
به همین دلیل بود که با اینکه در روز دوشنبه (16 آذرماه 32) کلاسهای دانشگاه تهران از 8 صبح برقرار شد و برعکس روزهای شنبه و یکشنبه (14 و 15 آذر 32) دانشجویان از ساعت 8 صبح همه به سر کلاسهای خودرفتند و دیگر از تظاهرات دانشجوئی روزهای قبل خبری نبود، نیروهای ارتش و جانبازان شاه و پلیس و لباس شخصیهای رژیم کودتائی پهلوی برای سرکوب و تنبیه دانشجویان وارد کلاسهای درس دانشکدهها و از جمله کلاس درس نقشهبرداری مهندس شمسی در دانشکده فنی تهران شدند و دانشجویان و یا کنشگران اصلی جنبش دانشجوئی شناسائی شده (توسط لباس شخصیها یا نیروهای امنیتی رژیم کودتا در روزهای شنبه و یکشنبه 14 و 15 آذرماه 32) را به صورت وحشیانهای از کلاس درس بیرون میکشیدند و با خود میبردند که این عمل وحشیانه نیروهای سرکوبگر رژیم کودتا باعث مخالفت و اعتراض مهندس شمسی و دانشجویان کلاس نقشهبرداری او شد و آنها با تعطیل کردن کلاس درس، به سمت دفتر مهندس خلیلی رئیس دانشکده فنی رفتند و او و معاونش دکتر عابدی (که از هواداران دکتر مصدق و جنبش ملی کردن صنعت نفت ایران بودند) جهت اعتراض به حرکت نیروهای سرکوبگر رژیم کودتا وادار کردند تا زنگ دانشکده فنی (جهت تعطیلی کلاسهای درس دانشجویان دانشکده) را به صدا در آورند، با به صدا در آمدن نابهنگام زنگ دانشکده فنی، دانشجویان (دانشکده فنی که از قبل گوش به صدا برای هجمه نیروهای سرکوبگر رژیم کودتا بودند) با ترک کلاسهای خود در کریدور اصلی دانشکده فنی جمع شدند. با جمع شدن دانشجویان (دانشکده فنی در کریدور این دانشکده)، «شعار مرگ بر شاه» و «مصدق پیروز است» توسط دانشجویان دانشکده فنی باعث بازتولید میتینگهای روزهای شنبه و یکشنبه (14 و 15 آذرماه 32) کنشگران جنبش دانشجوئی شد و قیام جنبش دانشجوئی وارد سومین روز خود شد. لذا در این رابطه بود که پس از اعتراض شهید احمد قندچی، نیروهای سرکوبگر رژیم کودتا به صورت وحشیانهای دانشجویان بیسلاح حاضر در کریدور دانشکده فنی را به رگبار بستند و آنها را به خاک و خون کشانیدند، در نتیجه منهای دهها زخمی و دهها دستگیری سه دانشجوی دانشکده فنی تهران به نامهای مهدی شریعت رضوی و مصطفی بزرگ نیا و احمد قندچی شهید شدند.
3 - در روز چهارشنبه (18 آذرماه 32) یعنی دو روز بعد از فاجعه 16 آذر دانشکده فنی تهران (درست در زمانی که اجساد شهدا در فضای رعب و وحشت توسط خانواده آنها در امامزاده عبدالله در حال دفن کردن بودند) که هنوز سنگفرش دانشکده فنی تهران خونآلود بود، ریچارد نیکسون معاون آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا برای نهائی کردن قرارداد کنسرسیوم نفتی وارد ایران میشود و پس از ملاقات با محمد رضا پهلوی و سید مصطفی کاشانی پسر ابوالقاسم کاشانی (چهره مذهبی برجسته طرفدار کودتا و ضد دولت دموکراتیک مصدق) خود نیکسون وارد دانشگاه تهران میشود و در دانشکده حقوق دکترای افتخاری خود را دریافت مینماید. البته گرچه ریچارد نیکسون پس از بازگشت به واشنگتن در گزارش به شورای امنیت ملی آمریکا، شاه را فردی توصیف کرد که «تازه در حال به دست آوردن جسارت خویش است» ولی بعداً در کتاب «جنگ واقعی» ضمن طرح خاطراتش از این دیدار با شاه، «او را فاقد اعتماد به نفس تعریف مینماید.»
باری، بدین ترتیب بود که قیام سه روزه (از شنبه 14 تا دوشنبه 16) آذرماه 32 سر فصلی نوین در تاریخ جنبش دانشجوئی ایران شد. همان تاریخی که از شهریور سال 1320 با (تبعید رضا خان و شکستن دوران 20 ساله استبداد او) ورود جنبش دانشجوئی ایران به عرصه جنبش سیاسی – اجتماعی جامعه بزرگ ایران در 80 سال پیش شروع شد و بیشک، اگر بخواهیم منحنی پر فراز و نشیب جنبش دانشجوئی ایران را در طول 80 سال گذشته ترسیم نمائیم، «قیام آذرماه 32 این جنبش که به صورت مشخص در سه روز به طول انجامید (از روز شنبه مورخ 14/09/1332 تا روز دوشنبه 16/09/1332) در نقطه اوج این منحنی قرار میگیرد». البته حساسیت جایگاه تاریخی قیام سه روزه آذرماه 32 در منحنی 80 ساله تاریخ جنبش دانشجوئی ایران «به خاطر گستردگی مشارکت کمی کنشگران دانشجوئی آن نیست، بلکه به خاطر حساسیت شرایط تاریخی آن قیام میباشد»، بنابراین در مقایسه قیام سه روزه آذرماه 32 با قیام یک هفتهای جنبش دانشجوئی ایران در تیرماه 78 باید عنایت داشته باشیم که «قیام یک هفتهای تیر ماه 78 هم به لحاظ گستردگی کمی و هم به لحاظ پتانسیل و هم به لحاظ رادیکالیزه بودن برتر از قیام سه روزه آذرماه 32 بوده است» اما (آنچنانکه فوقا هم به اشاره مطرح کردیم) آنچه که باعث برتری قیام سه روزه آذرماه 32 نسبت به دیگر حرکتهای اعتراضی 80 ساله جنبش دانشجوئی شده است، «شرایط خودویژه حساس تاریخ ایران در فرایند پسا کودتای 28 مرداد 32 بوده است»؛ زیرا:
قیام سه روزه آذرماه 32 جنبش دانشجوئی ایران مهمترین فونکسیون و کارکرد اجتماعی – سیاسی که داشت، شکستن فضای ترس و رعب و خفقان پسا کودتای 28 مرداد 32 بود که برای مدت بیش از 100 روز مانند چتر سیاهی بر جامعه ایران حاکم شده بود و صد البته رژیم و دولت کودتا توسط این چتر سیاه اختناق و سرکوب و خفقان حاکم بر جامعه بزرگ ایران در حال نهادینه کردن قدرت خود و تقسیم غنایم کودتا با قدرتهای امپریالیستی و سرمایهداری جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا بودند. بدون شک همین «شکستن طلسم ترس و رعب و فضای اختناق حاکم بر جامعه بزرگ ایران در فرایند پسا کودتائی 28 مرداد 32 بود که باعث گردید تا در فرایند پسا آذرماه 32 (تا خرداد 42) موجهای مختلف جنبشهای ضد کودتای 28 مرداد 32 از جنبش معلمان تا جنبش کارگران و جنبش کسبه بازار و جنبش جامعه سیاسی ایران به راه بیافتد.»
ادامه دارد