«جنبش زنان ایران» در مسیر «جنبش نافرمانی مدنی» یا «جنبش مقاومت منفی»؟ - قسمت دوم

 

اما رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 41 سال گذشته حیات درونی و برونی خود:

اولاً مخالفت با رهبری کردن جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران توسط پیشگامان و پیشاهنگان بوده است.

ثانیاً مخالف با کسب قدرت سیاسی توسط جنبش پیشگامان مستضعفین ایران و دیگر جریان‌های سه مؤلفه‌ای جنبش پیشاهنگی ایران بوده است.

ثالثاً مخالف با سازماندهی برون‌زائی از جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، توسط پیشگامان و پیشاهنگان بوده است؛ و هر گونه «سازماندهی برون‌زائی جنبش‌های پیشرو» (توسط پیشگامان و پیشاهنگان سه مؤلفه‌ای) بسترساز ظهور فاشیست و بناپارتیست در جامعه ایران تحلیل کرده است.

رابعاً مخالفت با رهبری از پیش تعیین شده و مکانیکی و غیر دینامیک و غیر خودجوش و غیر خودانگیخته جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، توسط پیشگامان و پیشاهنگان سه مؤلفه‌ای بوده است؛ و در این رابطه، منحصراً بر «رهبری و خودسازماندهی دینامیک و خودجوش جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران» به عنوان اصل اول و اصل رکین «استراتژی اقدام عملی سازمان‌گرایانه جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین خود تکیه می‌کرده است.»

خامسا هر گونه سازماندهی هرمی و عمودی و حرفه‌ای و هدایت شده از بیرون و خارج از زندگی روزمره برای جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به عنوان سم قاتل تعریف می‌کرده است.

سادساً هر گونه خشونت‌گرائی که باعث بالا رفتن هزینه مبارزه و کوتاه شدن عمر پروسس مبارزه و فراهم شدن شرایط برای سرکوب دستگاه‌های چند لایه‌ای رژیم مطلقه فقاهتی می‌شود، به عنوان خودانتحاری جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران می‌دانسته است.

سابعاً گرفتار شدن جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در چرخه تضادهای جناح‌های درونی حاکمیت مطلقه فقاهتی (در عرصه صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت بین خود این جناح‌ها) در چارچوب استراتژی و تاکتیک سازشکارانه تحت عنوان‌های اصلاح‌طلبانه و مشارکت در قدرت و تکیه کردن بر صندوق‌های رأی رژیم مطلقه فقاهتی به عنوان سم قاتل برای جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران تعریف کرده است.

بدین ترتیب بوده است که داوری جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 41 سال گذشته حیات درونی و برونی خود (از خرداد 55 الی الان) بر این امر قرار داشته است که جنبش پیشاهنگی ایران در بیش از یک قرن گذشته (از مشروطیت الی الان) در سه مؤلفه چریک‌گرائی و ارتش خلقی و تحزب‌گرایانه لنینیستی، پیوسته تلاش کرده‌اند تا به جای اینکه حرکت عمودی خود را در خدمت حرکت افقی جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران (از جنبش کارگران تا جنبش زنان ایران) قرار دهند، حرکت افقی جنبش‌های پیشرو را در خدمت حرکت عمودی کسب قدرت سیاسی خود قرار داده‌اند.

لذا به همین دلیل بوده است که در بیش از یک قرن گذشته حرکت تحول‌خواهانه مردم ایران، هدف جریان‌های سه مؤلفه جنبش پیشاهنگی ایران در راستای پیوند با جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران (از جنبش کارگری تا جنبش زنان ایران)، یارگیری و سربازگیری و جذب حمایت این جنبش‌ها برای کسب قدرت سیاسی بوده است. در نتیجه بدین ترتیب بوده است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 41 سال گذشته حیات درونی و برونی خود پیوسته معتقد بوده است که «تا زمانیکه کسب قدرت سیاسی برای جریان‌های سه مؤلفه‌ای پیشاهنگی ایران به عنوان یک استراتژی باشد» و «تا زمانیکه جریان‌های سه مؤلفه‌ای جنبش پیشاهنگی ایران بخواهند توسط حرکت عمودی و سازماندهی هرمی و برون‌زائی خود از بیرون جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به سازماندهی مکانیکی و هرمی و غیر خودجوش جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران بپردازند» و «تا زمانیکه جریان‌های سه مؤلفه جنبش پیشاهنگی ایران به اولویت حرکت عمودی خود بر حرکت افقی جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران معتقد باشند.»

«تا زمانیکه جریان‌های سه مؤلفه‌ای جنبش پیشاهنگی ایران در تعیین استراتژی و تاکتیک‌های خود حرکت عمودی و تشکیلات هرمی و استراتژی کسب قدرت سیاسی خود را عمده نمایند» و «تا زمانیکه جریان‌های سه مؤلفه‌ای جنبش پیشاهنگی ایران به جای تکیه بر جنبش طبقاتی در اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران جهت ایجاد جنبش‌های تکوین یافته از پائین و از قاعده اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، بر استراتژی تحزب‌گرایانه سیاسی طراز نوین پیشاهنگی لنینیستی تکوین یافته از بالا تکیه کنند» و «تا زمانیکه جریان‌های سه مؤلفه‌ای جنبش پیشاهنگی ایران به این حقیقت بزرگ ایمان پیدا نکنند که انقلاب و تغییر و استحاله و اصلاحات در جامعه بزرگ ایران فقط و فقط کار توده‌هاست، نه پیشاهنگان و قهرمانان» و «تا زمانیکه جریان‌های سه مؤلفه جنبش پیشاهنگی ایران به این حقیقت ایمان پیدا نکنند که جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران تا زمانیکه همراه با بسیج توده‌ای و همگانی قاعده اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران همراه نشوند، نمی‌توانند دستاوردی درازمدت داشته باشند»؛ و «تا زمانیکه جریان‌های سه مؤلفه‌ای جنبش پیشاهنگی ایران به این حقیقت واقف نشوند که رمز پیروزی و موفقیت جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در گرو پیوند جنبش‌های مطالباتی و جنبش‌های اعتراضی و جنبش‌های آکسیونی و خیابانی و جنبش‌های دادخواهانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران با جنبش‌های اعتصابی کارگران و کارمندان اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران می‌باشد.»

«تا زمانیکه جریان‌های سه مؤلفه‌ای جنبش پیشاهنگی ایران به این حقیقت دست پیدا نکنند که تنها امکان استحاله جنبش‌های مطالباتی و جنبش‌های دادخواهانه و جنبش‌های آکسیونی و خیابانی و جنبش‌های اعتراضی به جنبش‌های اعتصابی کارگران و کارمندان تکیه بر حرکت خودسازماندهی افقی دینامیک و خودجوش و خودانگیخته و کشانیدن مبارزه به عرصه زندگی عادی توده‌ها و کاهش سرانه هزینه مبارزه و تکیه بر حداقل دموکراسی برای انجام مبارزه علنی در عرصه صنفی و سیاسی و درگیر کردن جنبش‌های پیشرو و طبقه در اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به مبارزه صنفی و سیاسی، توسط فراگیر کردن جنبش مطالباتی آنها می‌باشد» و «تا زمانیکه جریان‌های سه مؤلفه‌ای جنبش پیشاهنگی ایران به این حقیقت دست پیدا نکنند که رمز موفقیت دکتر محمد مصدق در ملی کردن صنعت نفت و در اعتلای جنبش جهانی ضد استعماری و رهائی‌بخش کشورهای پیرامونی در سال‌های پسا جنگ بین‌الملل دوم او و رمز موفقیت جنبش ضد استبدادی سال‌های 56 و 57 جامعه بزرگ ایران بر علیه رژیم توتالیتر و کودتائی پهلوی، استحاله جنبش‌های اعتراضی و سیاسی و آکسیونی پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به جنبش اعتصابی بوده است» بطوریکه در این رابطه می‌توان داوری کرد که اگر در سال‌های 30 و 31 و 56 و 57 جنبش‌های اعتراضی و آکسیونی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به جنبش اعتصابی دست پیدا نمی‌کردند، بی‌شک نه جنبش رهائی‌بخش مصدق در سال 30 و 31 و نه جنبش ضد استبدادی مردم ایران در سال‌های 56 و 57 بر علیه رژیم توتالیتر و کودتائی پهلوی نمی‌توانست به پیروزی دست پیدا کنند.

د – جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 41 سال گذشته حیات درونی و برونی خود پیوسته معتقد بوده است که آنچنانکه «سازماندهی جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران (از جنبش کارگری تا جنبش زنان ایران) می‌بایست به صورت تطبیقی (نه انطباقی) و درون‌جوش (نه تزریقی و مکانیکی از بیرون جنبش) و در عرصه حرکت افقی (نه عمودی و هرمی پیشاهنگ) توسط خود جنبش‌های پیشرو (نه جنبش‌های پیشاهنگ و پیشگام) باید صورت بگیرد»، خوداستحاله اعتلائی جنبش‌های مطالباتی و اعتراضی و دادخواهانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به جنبش‌های اعتصابی کارگران و کارمندان، می‌بایست به صورت خودانگیخته و دینامیک و درون‌جوش تکوین پیدا کنند، نه به صورت تزریقی و انطباقی توسط جریان‌های سه مؤلفه‌ای پیشاهنگ.

طبیعی است که در راستای دستیابی به جنبش‌های دینامیک و درون‌جوش و خودسازمانده و خودرهبری کننده اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، باید به توده‌ای کردن و بسیج همگانی توسط شعارهای بسیج کننده و مبارزه علنی و کاهش هزینه سرانه مبارزه برای توده‌ها و درازمدت کردن عمر پروسس مبارزه صنفی و سیاسی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران تکیه بشود.

ه – جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 41 سال گذشته حیات درونی و برونی خود بر این باور بوده است که آنچنانکه رمز موفقیت مبارزه برابری‌طلبانه و رهائی‌بخش و آزادی‌خواهانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در گرو بسیج توده‌ای و خودسازماندهی افقی و جنبش دینامیک و استحاله جنبش‌های مطالباتی و دادخواهانه و اعتراضی و آکسیونی به جنبش‌های اعتصابی و مشارکت همگانی گروه‌های مختلف اجتماعی قاعده اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران می‌باشد، رهبری جنبش‌های همگانی اعتصابی و اعتراضی و مطالباتی و دادخواهانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران باید به صورت دینامیک و درون‌جوش و خودانگیخته در عرصه پروسس درازمدت مبارزه برابری‌طلبانه یا آزادی‌خواهانه و یا رهائی‌بخش اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران حاصل بشود.

بنابراین به همین دلیل جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 41 سال گذشته حیات درونی و برونی خود هر گونه «تزریق رهبری» یا «تعیین رهبری» از بیرون جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به صورت انطباقی، یک فاجعه برای اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران می‌داند؛ و در نتیجه در این رابطه بوده است که در 41 سال گذشته جنبش پیشگامان مستضعفین ایران معتقد بوده است که برای دستیابی به «رهبری درون‌جوش و دینامیک در عرصه پروسس مبارزه برابری‌طلبانه و یا آزادی‌خواهانه و یا رهائی‌بخش اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، باید تمام تلاش‌ها در راستای درازمدت کردن پروسس مبارزه عدالت‌طلبانه یا آزادی‌خواهانه و یا رهائی‌بخش جنبش‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به کار گرفته شوند.» در نتیجه بدین ترتیب بوده است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 41 سال گذشته حیات درونی و برونی خود پیوسته معتقد بوده است که یکی از آفت‌های بزرگ مبارزه سه مؤلفه‌ای عدالت‌طلبانه و آزادی‌خواهانه و رهائی‌بخش اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران «خشونت‌گرائی» در عرصه مبارزه جنبش‌های این اردوگاه می‌باشد.

باری بدین ترتیب بوده است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 41 سال گذشته حیات درونی و برونی خود علاوه بر اینکه با هر گونه خشونت‌گرائی در مبارزات سه مؤلفه‌ای جنبش‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران مخالف بوده است و علاوه بر اینکه در برابر هر گونه تزریق خشونت توسط رژیم مطلقه فقاهتی جهت بسترسازی سرکوب جنبش‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران اعلام خطر کرده است و علاوه بر اینکه هر گونه دعوت به خشونت‌گرائی توسط جریان‌های سرنگون‌طلب پیشاهنگ برون مرزی، سمی قاتل برای جنبش‌های سه مؤلفه‌ای عدالت‌طلبانه و آزادی‌خواهانه و رهائی‌بخش اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران می‌دانسته است و علاوه بر اینکه در تعیین استراتژی تطبیقی برای اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به نفی «تئوری دو مطلق» (امیر پرویز پویان از بنیانگذاران اولیه سازمان فدائیان خلق) معتقد بوده است، برای درازمدت کردن و برای علنی کردن پروسس مبارزاتی سه مؤلفه‌ای اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران معتقد بوده است که در عرصه مبارزه با رژیم‌های توتالیتر و اختناق و سرکوب «باید برای حداقل دموکراسی در جامعه ایران، حداکثر ارزش قائل بشویم» و آنچنانکه در مرحله پسا 30 خرداد سال 60 تجربه کرده‌ایم، هرگز «عریان شدن اختناق و سرکوب و سرنیزه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم را نباید به سود توده‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران تحلیل نمائیم»، چراکه مبارزه مخفی و بالا بردن هزینه سرانه مبارزه، علاوه بر اینکه باعث سکتاریست می‌گردد، امکان بسیج همگانی توده‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران را از بین می‌برند. در نتیجه هر چه هزینه سرانه مبارزه برای توده‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران کاهش پیدا کند و هر چه مبارزه توده‌های اردوگاه مستضعفین ایران از صورت علنی‌تر برخوردار باشند و هر چه مبارزه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران صورت غیر حرفه‌ای‌تر پیدا کنند و هر چه مبارزه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران از صورت عمودی و هرمی وارد فرایند افقی و روزمره زندگی عادی توده‌های اردوگاه بشوند و هر چه شرایط جهت بسیج همگانی توده‌های قاعده اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران بیشتر فراهم گردد، به همان میزان شرایط برای درازمدت شدن پروسس مبارزه سه مؤلفه‌ای عدالت‌طلبانه و آزادی‌خواهانه و رهائی‌بخش اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در عرصه جنبش‌های مطالباتی و دادخواهانه و اعتراضی و آکسیونی یا خیابانی و اعتصابی بیشتر فراهم می‌گردد؛ و بدین خاطر، همین درازمدت شدن پروسس مبارزه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران شرایط برای ظهور رهبری دینامیک و خودانگیخته و سازماندهی دینامیک و درون‌جوش و اعتلای دینامیک سه مؤلفه‌ای جنبش‌های قاعده اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران فراهم می‌کنند.

تجربه جنبش اعتراضی جامعه ایران در مرحله پسااستبداد صغیر محمدعلی شاه قاجار بر علیه انقلاب مشروطیت اول و ظهور رهبری دینامیک و خودجوش ستارخان و باقرخان در این عرصه مهم‌ترین شاخص برای تبیین این رویکرد به رهبری درون‌جوش اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در عرصه پروسس درازمدت کردن مبارزه سه مؤلفه‌ای می‌باشد.

ادامه دارد

  • آگاهی
  • آزادی
  • برابری