فراز و فرود جنبش زنان ایران

رکود یا اعتلا؟ تدافع یا تعادل؟ – قسمت هشتم

 

55 - در عرصه گفتمان شدن جنبش‌هاست که مفاهیم و ایده‌های نو از دل گفتمان مسلط برای جامعه حاصل می‌گردد.

56 - موضوع مبارزه با حجاب اجباری چشم اسفندیار اسلام فقاهتی و اسلام روایتی و اسلام ولایتی هزار ساله حوزه‌های فقهی می‌باشد.

57 - مطالبات بخش زنان جنبش کارگری ایران در این شرایط عبارتند از:

الف - مبارزه علیه بیکاری.

ب – مبارزه برای دستمزد مناسب.

ج – حق تشکل.

د – ایمنی محیط کار.

ه – ممنوعیت کار کودکان.

ز - قانون کار مناسب.

ه – دستمزد برابر با مردان.

58 - از میدان‌های اصلی کارزار فمینیستی زنان ایران جنبش‌های مطالباتی خودجوش و خودسازمانده می‌باشد.

59 - مبارزه زنان ایران در عرصه جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و دینامیک علاوه بر اینکه باعث می‌گردد تا زنان و مردان در جنبش‌های مطالباتی به هدف مشترک‌شان نزدیک بشوند، باعث می‌شود تا کمک موثری به استواری دموکراسی در جامعه ایران بکند، زیرا این مشارکت برای پیشبرد مبارزات دموکراتیک کل جامعه ایران ضرورت دارد.

60 - عدم کامیابی برخی از کمپین‌ها جنبش زنان ایران در رسیدن به اهدافشان در سال‌های اخیر معلول فقدان پیوند این مبارزات با جنبش‌های مطالباتی بوده است.

61 - مبارزات جنبش زنان ایران برای دستیابی به حقوق مدنی و حقوق اجتماعی و حقوق سیاسی خود نمی‌تواند از مبارزات سیاسی جامعه ایران برای رسیدن به یک نظام دموکراتیک تکوین یافته از پائین جدا باشد.

62 - دسترسی زنان ایران به حقوق مدنی و اجتماعی و سیاسی در یک جامعه فقه‌زده و سنت‌زده و استبدادزده امری غیر دموکراتیک می‌باشد.

63 - تا زمانیکه جامعه ایران از «جامعه سنتی» به «جامعه مدنی» استحاله پیدا نکنند، امکان ظهور «زن اجتماعی» در جامعه ایران نیست.

64 - استحاله «جامعه سنتی» به «جامعه مدنی» تنها زمانی در جامعه بزرگ ایران امکان‌پذیر می‌باشد که توسط «پروژه بازسازی اسلام محمد اقبال لاهوری» بتوانیم به «پروژه اسلام منهای روحانیت» یا «اسلام منهای فقاهت شریعتی» دست پیدا کنیم.

65 – جنبش زنان ایران زمانی می‌توانند بر چرخه معیوب امروز جامعه ایران فائق بیایند که جنبش زنان ایران بتوانند به صورت فراگیر افقی و عمودی با دو جبهه بزرگ آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه پیوند حاصل کنند.

66 – خواسته مشترک جامعه زنان ایران که بسترساز استقلال جنبش زنان ایران می‌باشد عبارتند از:

الف – رفع ستم جنسیتی.

ب – برابری حقوق با مردان.

67 - رژیم مطلقه فقاهتی از آغاز تکوین حاکمیت خود در دهه 60 توسط:

الف - اجباری کردن حجاب.

ب – لغو قانون حمایت از خانواده.

ج – برقراری حکم سنگسار.

د - سلب حق حضانت.

ه – محروم کردن زنان از قضاوت.

و – پائین آوردن سن ازدواج، باعث اعتلای جنبش زنان ایران شد.

68 - در جامعه امروز ایران به علت رویکرد زن‌ستیزانه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم سهم زنان از اشتغال به کمتر از 20% رسیده است و به زنان دستمزد کمتر از مردان می‌دهند و به علت عدم حمایت دولت به دلیل مرخصی زایمان زنان متأهل را از کار اخراج می‌کنند و زنان از حق طلاق و سرپرستی فرزندان محروم می‌باشند و شکاف جنسیتی در بازار کار توسط قانون بازنشستگی زودرس زنان عمیق‌تر شده است.

69 - بدون مشارکت همه جانبه مدنی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی جامعه زنان ایران توسعه و پیشرفت پایدار در جامعه ایران غیر ممکن می‌باشد.

70 - از آنجائیکه زنان ایران در جامعه امروز ایران خود بخشی از نیروی کار می‌باشند، بنابراین مطالبات و منافع یکسانی با عموم کارگران دارند و با جنبش کارگری پیوند ناگسستنی دارند.

71 – زنان ایران تنها در عرصه یک حرکت بزرگ و فرسایشی رو به جلو هست که می‌توانند به آگاهی سیاسی و طبقاتی و اجتماعی و صنفی دست پیدا کنند و به سازماندهی و وحدت درونی خود دست پیدا کنند.

72 - جامعه زنان ایران تنها توسط خواست‌های مطالباتی خودشان است که در جنبش زنان و جنبش‌های مطالباتی شرکت می‌کنند.

73 - جنبش زنان فقط در داخل کشور می‌تواند معنا داشته باشد، بنابراین هر گونه ایجاد جنبش‌های موازی جنبش زنان در خارج از کشور توسط جریان‌های سیاسی آب در هاون کوبیدن است.

74 - بدون انسجام تئوریک جنبش زنا ن ایران نمی‌تواند استقلال و هویت و استراتژی خود را در یک حرکت درازمدت فرسایشی رو به جلو حفظ نمایند.

75 – با خودی کردن جنبش زنان ایران توسط جریان‌های سیاسی برانداز خارج‌نشین نباید گذاشت جبهه «نان و آزادی» در داخل کشور از هم جدا بشوند.

76 - اگر جنبش زنان ایران دموکراسی سه مؤلفه‌ای (اجتماعی کردن قدرت مثلث سیاسی و اقتصادی و معرفتی) به عنوان یک نظام اجتماعی (نه یک نظام صرف سیاسی) تعریف می‌کنند و «دموکراسی سه مؤلفه‌ای را یک پروسه می‌دانند نه یک پروژه» و «دموکراسی سوسیالیستی یک فرایند می‌دانند نه یک فراورده»، باید دموکراسی با چنین رویکردی از زمان تکوین و اعتلای جنبش زنان ایران تمرین بشود، چراکه دموکراسی فقط خاص یک زمان مشخص نیست. بدون تردید جامعه‌ای و گروهی که دموکراسی را از آغاز تکوین حرکت خود تجربه و تمرین نکنند، در عرصه نظام‌سازی و نهادینه کردن دموکراسی در سه مؤلفه قدرت سیاسی و اقتصادی و معرفتی هرگز نخواهند توانست موفق بشوند.

اشکال جنبش‌های دموکراسی‌خواهانه جامعه ایران در طول 150 سال گذشته این بوده است که آنها دموکراسی را فقط برای مرحله‌ای و برای بخشی از نظام قدرت می‌خواستند و نه تنها به دموکراسی به عنوان نظام صرف سیاسی نگاه می‌کردند و نه تنها معتقد به دموکراسی تزریقی از بالا بودند، بلکه مهمتر از همه اینکه بدون تمرین قبلی دموکراسی در حرکت خود می‌خواستند خود معمار دموکراسی در جامعه بزرگ ایران بشوند، که البته همه این تلاش‌ها شکست خورده است، بنابراین جنبش زنان ایران علاوه بر اینکه در عرصه «پروژه انسجام تئوریک خود» باید بر دموکراسی سه مؤلفه‌ای به عنوان نظام اجتماعی تکیه کنند، در خصوص تمرین دموکراسی باید در تمامی مراحل حرکت جنبش زنان ایران اهتمام بورزند. لذا از اینجا است که «دموکراسی سه مؤلفه‌ای باید هم به صورت یک پروسه فرهنگی وهم به صورت پروسه سیاسی و هم به صورت پروسه اجتماعی و هم به صورت یک پروسه تشکیلاتی و سازماندهی درآید.»

برای نهادینه کردن دموکراسی به عنوان یک پروسه فرهنگی در جامعه بزرگ ایران باید ابتدا توسط پروژه اصلاح دینی یا بازسازی اسلام محمد اقبال لاهوری بسترها جهت تحقق اسلام منهای فقاهت شریعتی که همان شعار اسلام منهای روحانیت شریعتی می‌باشد فراهم نمائیم، چراکه در جامعه فقه‌زده و سنت‌زده امروز ایران (که فقه دگماتیست حوزه‌های فقهی جامعه ایران را بدل به جامعه‌ای تکلیف‌مدار و تعبدگرا و تقلیدگرا کرده است) امکان استحاله جامعه سنتی به جامعه مدنی که بسترساز پروسه فرهنگی است وجود ندارد. بدین خاطر در این رابطه است که جنبش زنان ایران باید در راستای تحقق پروسه فرهنگی دموکراسی در جامعه ایران بر تحقق پروژه بازسازی اسلام تطبیقی محمد اقبال و پروژه اسلام منهای فقاهت و منهای روحانیت شریعتی تاکید بورزند.

77 - جنبش زنان ایران در عرصه تبیین استراتژی خود باید بر این امر تاکید بورزند که راه دموکراسی سه مؤلفه‌ای آنچنانکه ماندلا هم می‌گوید راهی کوتاه نیست بلکه راهی بس دراز است و جریان‌هائی که می‌خواهند راه دموکراسی سه مؤلفه‌ای را در جامعه بزرگ ایران کوتاه کنند شکست می‌خورند و مجبور به پرداخت هزینه بیشتری در این رابطه خواهند شد.

78 - جنبش زنان ایران باید عنایت داشته باشند که هر گونه تحول از پائین در جامعه زنان ایران در گرو استحاله زن سنتی به انسان اجتماعی است چراکه بدون استحاله زن سنتی به انسان اجتماعی در جامعه بزرگ ایران امکان تحول دموکراتیک اجتماعی در جامعه ایران وجود ندارد و از آنجائیکه برای استحاله انسان اجتماعی از جامعه زن سنتی ایرانی نیازمند به تحول فرهنگی تکوین یافته از پائین جامعه هستیم، تحول فرهنگی در جامعه دینی ایران سنتز اصلاح دینی یا بازسازی اسلام تطبیقی محمد اقبال و در ادامه آن تکیه بر پروژه اسلام منهای فقه یا اسلام منهای روحانیت شریعتی می‌باشد.

79 - جنبش زنان ایران باید بر این باور باشند که تا زمانیکه جامعه زنان به آزادی‌های مدنی و اجتماعی و سیاسی دست پیدا نکنند جامعه ایران نمی‌تواند به آزادی سه مؤلفه‌ای مدنی و اجتماعی و سیاسی برسد.

80 - جنبش زنان ایران در ادامه حرکت جنبشی خود در مرحله گفتمان‌سازی باید بر پیوند دو گفتمان «عدالت و آزادی» تاکید بورزند. تکیه تک مؤلفه‌ای بر یکی از این دو گفتمان باعث سکتاریست جنبش زنان ایران می‌شود.

81 - جنبش زنان ایران باید عنایت داشته باشند که این جنبش به عنوان نماینده جامعه زنان ایران باید همواره یک هویت مستقل مدنی داشته باشند و در فرایند تحزب‌گرائی هم جنبش زنان ایران نباید این جنبش را در قالب حزب عمودی مانند دهه 20 حزب توده قالب‌ریزی کنند، چرا که فرایند جنبشی معرف حرکت افقی می‌باشد، در صورتی که فرایند حزبی معرف حرکت عمودی استراتژی اقدام عملی سازمان‌گرایانه جامعه مدنی جنبشی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و دینامیک تکوین یافته از پائین می‌باشد.

82 - جنبش زنان ایران برای توده‌ای کردن پایگاه اجتماعی خود در میان جامعه زنان ایران و نفوذ به اعماق پائینی‌های جامعه بزرگ ایران باید تلاش نمایند که این رویکرد خود را در سه مرحله به انجام برساند. مرحله اول استحاله زن سنتی به زن اجتماعی، مرحله دوم استحاله زن اجتماعی به زن مدنی و مرحله استحاله زن مدنی به زن سیاسی است.

83 - برای فهم پتانسیل جنبش زنان ایران در شرایط فعلی جامعه ایران تنها کافی است در مقایسه با سال 57 (که جنبش زنان ایران برای اولین بار به صورت فراگیر وارد عرصه مبارزه ضد استبدادی با رژیم کودتائی و توتالیتر پهلوی شدند) عنایت داشته باشیم که در سال 57 تعداد زنان تحصیل کرده بالای دیپلم در کل کشور 500 هزار نفر بود در صورتی که در جامعه امروز ایران در داخل کشور تنها یک میلیون و نهصد هزار زن مشغول تحصیل در دانشگاه‌ها می‌باشند.

پایان