سلسله درسهائی از قرآن - تفسیر سوره نجم – قسمت هفتم
«بازسازی رابطه خدا و انسان، جهان» در چارچوب وحی نبوی پیامبر اسلام
آری بدین ترتیب است که در فصل دوم آیات سوره نجم پس از تبیین حرکت پیامبر اسلام از طریق تبیین وحی نبوی موضوع مبارزه پیامبر اسلام با بتها را مطرح مینماید.
«أَفَرَأَیتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّی - وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَی - أَلَکمُ الذَّکرُ وَلَهُ الْأُنْثَی - تِلْک إِذًا قِسْمَةٌ ضِیزَی - إِنْ هِی إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّیتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ یتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَی الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَی - أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّی - فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَی - وَکمْ مِنْ مَلَک فِی السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ یأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ یشَاءُ وَیرْضَی - إِنَّ الَّذِینَ لَا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَیسَمُّونَ الْمَلَائِکةَ تَسْمِیةَ الْأُنْثَی - وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیئًا - فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّی عَنْ ذِکرِنَا وَلَمْ یرِدْ إِلَّا الْحَیاةَ الدُّنْیا - ذَلِک مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّک هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَی - وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ لِیجْزِی الَّذِینَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَیجْزِی الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی - الَّذِینَ یجْتَنِبُونَ کبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّک وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِکمْ إِذْ أَنْشَأَکمْ مِنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکمْ فَلَا تُزَکوا أَنْفُسَکمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَی - و با اینکه دعوت او (پیامبر اسلام) حق و نبوتش صدق است، آیا هنوز شما (منکرین و مخالفین نهضت پیامبر اسلام) معتقدید که لات و عزی و سومی یعنی منات دختران خدایند، آیا پسران مال شما و دختران مال خدا - چه تقسیم ظالمانهای است. این اصنام که شما الهه خود گرفتهاید چیزی جز مشتی اسماء نیستند که شما و پدرانتان آن سنگ و چوبها را به آن اسماء نامگذاری کردهاید و ماورای این اسماء مصادیق و مسمیات واقعی که خداوند برهانی بر اله بودن و ربوبیت آنها نازل کرده باشد ندارند این مشرکین در امر خدایان خود به جز باطل متابعتی ندارند تنها پیرو باطل و هواهای شهوی نفس هستند، آری اینها را پیروی میکنند در حالی که از ناحیه خداوند هدایتی به سویشان آمد (پیامبر اسلام و قرآن) که به سوی حق هدایت میکند راستی آنها (مشرکین و بتپرستان) جز آرزو هیچ دلیل قابل قبولی بر الوهیت الهه خود و شفاعت آنها ندارند و با آرزو هم کسی مالک چیزی نمیشود. دنیا و آخرت تنها و تنها از آن خداوند است. ملائکه مالک هیچ شفاعتی نیستند، به طوری که در شفاعت کردن بینیاز از خداوند باشند، پس اگر شفاعتی هم بکنند بعد از آن است که خدا به شفاعتش راضی باشد و اذنش داده باشد به درستی که کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند برای ملائکه نامهای زنان میگذارند و آنان را زن میپندارند و با اینکه هیچ دلیلی علمی برای ادعا و گفتههای خود ندارند و جز خیال و گمان و ظن چیزی دنبال نمیکنند، در حالی که خیال و گمان هیچ دردی را دوا نمیکند و در تشخیص جای علم را نمیگیرد. پس توای پیامبر از هر کس که از یاد ما رو گردان است و جز زندگی دنیا نمیخواهد روی بگردان. علم آنها تا همین جا کارگر میباشد و تحقیقاً پروردگار تو بهتر میداند که چه کسی از راه او گمراه شده و چه کسی راه یافته است و از آن خداوند است آنچه در آسمانها و زمین است و اینکه از آنان رو بگردان برای این بود تا خداوند آنهایی را که با اعمال خود بدی کردند و آنهایی را که با نیکیهای خود نیکی نمودند جزا بدهد و اما کسانی که از گناهان بزرگ و کوچک دوری میکنند پروردگار تو مغفرتی وسیع دارد او به وضع شما آگاه است چه آن زمانی که شما را از زمین پدید میآورد و چه آن زمانیکه در شکم مادرانتان جنین بودید پس بیهوده از خود ستایش نکنید که او بهتر میداند چه کسی با تقواست.»
باری، برای فهم مضمون و محتوای این آیات ضرورت دارد در اینجا به ذکر چند مطلب بپردازیم:
1 - موضوع 13 آیه فوق (آیات 19 تا 32 سوره نجم) مبارزه با بتپرستی در چارچوب رویکرد توحیدی پیامبر اسلام میباشد. یادمان باشد که در دوران 13 ساله فرایند مکی حرکت پیامبر اسلام «گفتمان حاکم بر قبائل عربستان گفتمان بتپرستی بود» که توسط این گفتمان طبقه حاکم جهت تثبیت حاکمیت طبقاتی و اجتماعی خود بر گروههای پائینی در نظام قبائلی عربستان تلاش میکردند تا توسط گفتمان بتپرستی نظام طبقاتی موجود زمینی را انعکاس آسمانی نظام خدایان قرار دهند؛ و آنچنانکه ارسطو در باب تثبیت نظام بردهداری در یونان باستان به خلقت اولیه برده و بردهدار تکیه میکرد و میگفت «برده و بردهدار از ازل سرنوشتشان چنین مقدر شده است و چنین آفریده شدهاند و تغییری در ساخت آنها ممکن نیست» گروههای برخوردار جامعه قبائلی عربستان هم توسط نظام اعتقادی بتپرستی تلاش میکردند تا نظام اقتصادی و نظام اجتماعی طبقاتی جامعه قبائلی عربستان را تثبیت نمایند و آن را مقدر شده در آسمانها بدانند.
لذا به این ترتیب بود که پیامبر اسلام در فرایند 23 ساله پسا بعثت خود در نوک پیکان حرکت خود وظیفه خود را به چالش کشیدن نظام اعتقادی یا گفتمان حاکم بتپرستی تعریف میکرد و توسط شعار «لا اله الا الله» و آلترناتیو قرار دادن گفتمان توحیدی ایجابی خود، به صورت سلبی و ایجابی گفتمان بتپرستی حاکم بر عین و ذهن جامعه قبائلی عربستان را به چالش میکشید.
بنابراین به این دلیل است که اگر بخواهیم 23 سال حرکت پیامبر اسلام در دو فرایند مکی و مدنی فرموله و تئوریزه نمائیم، باید بگوئیم که تمام تلاش پیامبر اسلام در 13 سال فرایند مکیاش تلاش در جهت گفتمانسازی به صورت ایجابی در چارچوب گفتمانسازی توحید اعتقادی و اجتماعی و طبقاتی، به عنوان آلترناتیو گفتمان بتپرستی حاکم بر جامعه قرن هفتم میلادی بشریت بوده است. فراموش نکنیم که وقتی که می گوئیم «بتپرستی به عنوان یک نظام اعتقادی» نباید بتپرستی را فقط محدود و محصور به مجسمهپرستیهای قبایل عربستان به عنوان نمایندگان خدایان آسمان در زمین خلاصه نمائیم، یادمان باشد که بتپرستی با ستایش بتها فرق میکند، چراکه بتپرستی یک نظام اعتقادی و اجتماعی و فرهنگی و مذهبی است در صورتی که ستایش بتها یک عمل فردی مقلدانه است که قطعاً افرادی بتها را ستایش میکنند و میکردند که بتپرستی را نمیشناختند برعکس آنهائی که اگر بتپرستی را میشناختند یا میفهمیدند هرگز بتها را ستایش نمیکردند.
بنابراین بدون تردید بتپرستی به عنوان نظام اعتقادی مقدر شده در آسمانها دلالت بر هر گونه اعتقاد غیر توحیدی یا آنچنانکه در دیسکورس قرآن آمده است هر گونه نظام شرک ذهنی و عینی حاکم بر اذهان عمومی یا نظام اعتقادی و اجتماعی طبقاتی حاکم بر جوامع بشری میکند و توحید در چارچوب شعار «لا اله الا الله» تنها بدین ترتیب است که میتواند به عنوان گفتمان ایجابی آلترناتیوی گفتمان بتپرستی یا نظام شرک مطرح گردد.
تنها بدین ترتیب است که ما میتوانیم چالش بین گفتمان توحیدی به عنوان مدل و الگوی نظام اعتقادی و اجتماعی با نظام شرک یا بتپرستی به عنوان مدل و الگوی اعتقادی نظام طبقاتی و نظام اجتماعی آلترناتیو، یک چالش تاریخی و همیشگی بدانیم و آن را محصور و محدود به قبایل بتپرست عربستان دوران جاهلیت نکنیم؛ و وظیفه پیشگامان در هر شرایط تاریخی مشخص کردن مصداق عینی – ذهنی چالش دو گفتمان توحیدی و شرک یا بتپرستی در عرصه نظری و عملی تعریف نمائیم. لذا تنها به این ترتیب است که مبارزه نهضت تسلسلی پیامبران ابراهیمی از آغاز الی الان، با بتپرستی مبارزه با مجسمهسازی (آنچنانکه اسلام دگماتیست فقاهتی و اسلام روایتی حوزههای فقهی در هزار سال گذشته بر طبل آن میکوبیدهاند و الی الان بر این باور هستند) نیست، بلکه برعکس مبارزه با بتپرستی به عنوان یک گفتمان ایجابی و سلبی در عرصه ذهن و عین در رویکرد اسلام تطبیقی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، یک چالش همیشگی تاریخ بشر بین دو رویکرد توحیدی و شرک بوده است. چالشی که دیالکتیک و موتور تاریخ از آغاز تا همیشه تاریخ بشر بر پایه آن استوار بوده و خواهد ماند؛ و البته رسالت پیشگام در این عرصه تنها باید در راستای آلترناتیو کردن گفتمان توحید به جای گفتمان شرک و بتپرستی در اشکال مختلف ذهنی عینی اعتقادی و اجتماعی و طبقاتی آن باشد.
باری، تنها در این رابطه است که بزرگترین درس و پیامی که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در جامعه امروز ایران میتوانند از سوره نجم دریافت نمایند این است که اصلیترین وظیفه و مسئولیت آنها در این شرایط تند پیچ امروز جامعه ایران به چالش کشیدن گفتمان بتپرستی و شرک اعتقادی و اجتماعی و طبقاتی حاکم در عرصه ذهن و عین امروز جامعه ایران توسط گفتمانسازی تطبیقی (نه انطباقی) مشخص توحیدی در عرصه ذهن و عین یا به عنوان نظام اعتقادی و اجتماعی و طبقاتی میباشد.
بدون تردید در این چارچوب به چالش کشیدن نظام سرمایهداری در عرصه ذهن و عین امروز جامعه ایران به عنوان نماد نظام شرک و بتپرستی جزء اولویتهای اصلی امروز جنبش پیشگامان مستضعفین ایران میباشد، چرا که بزرگترین فونکسیون و دستاورد 250 ساله عمر سرمایهداری برای بشریت «کالائی کردن نیروی کار و محیط زیست و آموزش و مسکن و بهداشت و درمان و غیره بوده است». در نتیجه همین کالائی کردن همه چیز بشریت توسط نظام سرمایهداری باعث گردیده است تا سرمایهداری در 250 ساله گذشته به عنوان مصداق عینی نظام بتپرستی و شرک حاکم بر جوامع بشریت مطرح گردد. طبیعی است که در این شرایط به چالش کشیدن نظام سرمایهداری (به عنوان گفتمان مسلط امروز جوامع بشری و بخصوص در جامعه امروز ایران) در گرو آن است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران بتواند گفتمان آلترناتیو ایجابی (نه سلبی صرف) با نظام سرمایهداری حاکم در عرصه ذهن و عین اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و طبقاتی و اعتقادی در چارچوب رویکرد تطبیقی خود (به خصوص در مرحله پسا شکست سوسیالیسم حزب – ملت قرن بیستم و فروپاشی بلوک شرق) حاصل نماید.
بنابراین بدین ترتیب است که سوره نجم میتواند در این شرایط تندپیچ امروز جامعه ایران به عنوان پیام استراتژیساز برای پیشگامان مستضعفین ایران بشود؛ و لذا در همین رابطه است که پیام دومی که سوره نجم در این شرایط تندپیچ امروز جامعه ایران برای جنبش پیشگامان مستضعفین ایران به همراه دارد اینکه آنچنانکه پیامبر اسلام در فرایند 23 ساله پسا بعثتاش در دو مرحله 13 ساله مکی و 10 ساله مدنی، پروسه گفتمانسازیاش (در چارچوب گفتمان توحیدی نظری و عملی و اجتماعی و طبقاتی و شعار «لا اله الا الله») در راستای پروسه آلترناتیوسازیاش بوده است، جنبش پیشگامان مستضعفین ایران هم باید در این شرایط جامعه ایران در چارچوب استراتژی روشنگری و پیشگامی (نه پیشاهنگی و پیشروئی) خود، تکیه خودش را بر فرایند گفتمانسازی قرار بدهد و از هر گونه تکیه مکانیکی بر فرایند آلترناتیوسازی (که جزء وظایف جنبشهای مدنی و سیاسی و صنفی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین مستقل از حاکمیت و جناحهای درونی حکومت و جامعه سیاسی داخل و خارج از کشور میباشد) خودداری کند؛ زیرا تکیه کردن بر «فرایند آلترناتیوسازی خارج از زیرساخت گفتمانسازی ایجابی حاکم» باعث میگردد که یا گرفتار رویکرد رژیم چنج مثلث ترامپ – نتانیاهو – بن سلمان بشویم (آنچنانکه امروز جریانهای سرنگونطلب از هر طریق خارج کشور از سلطنتطلبان تا مجاهدین خلق گرفتار این ورطه هولناک شدهاند) و یا مجبوریم که با گرایش به رویکرد انقلابیگری، سرنگونی رژیم حاکم را از طریق شورشهای بیدر پیکر تودههای بیشکل مانند سال 57 به صورت خیزشی نه جنبشی دنبال نمائیم که آن هم حاصلی بهتر بازتولید پوپولیستها نخواهد داشت.
ادامه دارد