بعثت‌شناسی پیامبر اسلام - «مبانی متافیزیک قرآن یا متافیزیک پیامبر اسلام»

«تفسیر روحانی از جهان»، «آزادی انسان»، «نفی اتوریته‌های ذهنی و عینی» - قسمت پنجاه و هفت

 

ماحصل آنچه که تا اینجا گفته شد اینکه:

الف - پیامبر اسلام در بستر پروسس 23 بعثت خویش توانست «قرائتی نو از خدا و جهان و انسان بکند» و بر پایه این قرائت و تبیین نو از خدا و انسان و جهان بود که او توانست بشریت فسیل شده را، در اندیشه یونانیان قدیم و تصوف هند شرقی و فقه تورات تحریف شده و تثلیث مسیحیت تحریف شده قرن هفتم میلادی را به چالش بکشد.

بنابراین، موتور حرکت نظری و عملی بشریت در قرن هفتم میلادی از بعد از بعثت پیامبر اسلام، «همین قرائت نو پیامبر اسلام از خدا و جهان و انسان است»؛ زیرا تا قبل از بعثت پیامبر اسلام، بشریت در زیر چتر فلسفه یونانیان قدیم، صاحب قرائتی فلسفی و عرفانی و دینی از خدا و جهان و انسان بود؛ و پیامبر اسلام در قرن هفتم در این رابطه آغازگر نبود، در نتیجه آنچه که پیامبر اسلام توسط پروسس 23 ساله خود برای بشریت به ارمغان آورد، تنها قرائتی نو نسبت به قرائت قبلی فلسفی یونانی و عرفانی بودائی و دینی تورات و انجیل تحریف شده بود.

ب - قرائت نو پیامبر اسلام از خدا و جهان و انسان معلول تجربه باطنی و نبوی آن حضرت در فاز 15 ساله حرائی خویش بود. پر واضح است که پیامبر اسلام در فاز حرائی 15 ساله خود «به صورت جداگانه و تثلیثی به فهم و درک این سه مقوله فربه خدا و انسان و جهان دست پیدا نکرده است». بلکه بالعکس، پیامبر اسلام آنچنانکه به وضوح در آیات قرآن به آن اعتراف کرده است، «ابتدا از طریق تجربه خداوند بی‌مثالی که نور السموات و الارض می‌باشد و هم ظاهر و هم باطن و هم اول و هم آخر و غیره می‌باشد، توانسته است به قرائت نو از انسان و جهان دست پیدا کند

علی ایحاله پیامبر اسلام در دوران 15 ساله فاز حرائی قبل از بعثت خود، توسط تجربه نبوی و باطنی خود، توانست به این احساس اگزیستانسی و وجودی دست پیدا کند که:

 اولاً «همه هستی در خداوند هستند، نه خداوند در هستی» «یسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ...» (سوره جمعه – آیه 1).

ثانیاً «همه هستی در خداوند، از خداوند می‌آیند و به طرف خداوند پیش می‌روند و بیرون از خداوند چیزی نیست» «...إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ» (سوره بقره – آیه 156).

ثالثاً «همه وجود و هستی که در خداوند از خدا می‌آیند و به طرف خدا می‌روند، تنها توسط سمت‌گیری به طرف خداوند است که هم در مرحله دنیا و هم در مرحله آخرت می‌مانند و صیروت پیدا می‌کنند» «...کلُّ شَیءٍ هَالِک إِلَّا وَجْهَهُ...» (سوره قصص – آیه 88).

رابعاً «از آنجائیکه همه وجود در خداوند هستند و از آنجائیکه همه وجود در خداوند در حال حرکت و صیرورت و تکامل و رشد می‌باشند و از آنجائیکه صیرورت همه وجود در خداوند در گرو سمت‌گیری به طرف خود خداوند، در خداوند می‌باشند و از آنجائیکه خارج از خداوند معنی ندارد، لذا غیر از خداوند واحد و احد، الهه دیگری در جهان معنی و مفهومی ندارد» «...لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ...» (سوره صافات – آیه 35).

خامسا «از آنجائیکه حرکت و شدن وجود در خداوند امری جبری و حتمی می‌باشد و جهان و انسان تنها در عرصه شدن به طرف آن خداوند است که معنی پیدا می‌کند و هستی و انسان پیوسته در حال شدن و تکامل و تکوین وجود می‌باشند، به علت اینکه همه اینها در نگاهی کلان، خلقت جدید و نو به نو پیدا می‌کنند، این همه باعث می‌گردد تا خود الله یا خداوند دائماً در حال معماری و مدیریت و خلق جدید در عرصه وجود باشد» «...کلَّ یوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ» (سوره رحمن – آیه 29).

سادساً «با عنایت به اینکه الله خدای پیامبر اسلام هم خالق است و هم فاعل است و هم محیط است و هم اول است و هم آخر است و هم ظاهر است و هم باطن است و همه وجود تنها به اعتبار وجود او کسب وجود می‌کنند، این همه باعث می‌گردد تا رابطه الله با همه وجود و انسان یک رابطه وجودی باشد، نه ذهنی» «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ» (سوره حدید – آیه 3) و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ - اللَّهُ الصَّمَدُ - لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَدْ - وَلَمْ یکنْ لَهُ کفُوًا أَحَدٌ» (سوره اخلاص – آیات 1 تا 4).

ج - از آنجائیکه اصلی‌ترین و مهمترین و اولی‌ترین تجربه نبوی و باطنی پیامبر اسلام در طول 15 سال فاز حرائی‌اش، «تجربه الله بی‌مثال و بی‌صورت و محیط و فاعل و خالق و واحد بر همه وجود بود» او در راستای این تجربه فربه خویش بود که «به قرائت نو از جهان و انسان و خدا پرداخت»؛ بنابراین، قرائت نو پیامبر اسلام در بستر پروسس 23 ساله بعثت، قرائتی بود که در چارچوب همان الله تجربه کرده در فاز 15 ساله حرائی خویش مطرح کرد. بطوریکه این قرائت نو پیامبر اسلام از خدا و انسان و جهان، هم در قرآن پیامبر اسلام به صورت تکست و هم در پروژه‌های عملی مثل نماز و حج و روزه و هم در پروژه‌های اجتماعی او مثل مدینه النبی یا جامعه‌ای که پیامبر اسلام در طول 23 حرکت مکی و مدنی خود بر پا کرد و هم در پروژه‌های تاریخی آن حضرت مثل پروژه ختم نبوت، مشهود می‌باشد.

به عبارت دیگر تلاش 23 ساله پیامبر اسلام چه در فرایند مکی و چه در فرایند مدنی‌اش جز در راستای تبیین نو از انسان و جهان و جامعه و تاریخ بشری، در قالب همان تجربه «الله» به عنوان گرانیگاه و ثقل وجود نبوده است؛ و اصلاحات عملی و نظری پیامبر اسلام در دوران 23 ساله حیات نبوی‌اش، همه در چارچوب همین تبیین عملی و نظری انسان و جهان و جامعه و تاریخ بشر در آینه الله به عنوان ثقل وجود بوده است. آنچنانکه، مثلاً در پروژه حج پیامبر اسلام تلاش کرده است تا مسلمان و مسلمانان حول محور «الله» که نماد آن در این پروژه «خانه کعبه» می‌باشد، بازسازی وجودی و اگزیستانسی کند.

پس چه توسط احرام و طواف و سعی و چه توسط عرفات و مشعر و منا و رمی و قربانی در حج، پیامبر اسلام به دنبال یک حقیقت بوده است و آن اینکه مسلمان و یا مسلمانان را وادار نماید تا در آینه خداوند خود را ببینند و با قرار دادند بانهایت در برابر بی‌نهایت، بانهایت بتواند ارزش جایگاه وجودی خود را در جهان پیدا کند.

د - تبیین واحد دستگاه وجودی حول محور «الله» توسط رویکرد توحید وجودی و طبیعی و اجتماعی و انسانی و تاریخی دیگر هدفی بود که پیامبر اسلام در «قرائت نو خود از خدا و جهان و انسان بدنبال آن بود»، لذا در این رابطه بود که «پیامبر اسلام، توحید را از آسمان به زمین آورد» تا توسط رویکرد توحیدی، همه وجود را در چارچوب شعار «لا حول و لا قوه الا بالله»، در دستگاهی کلان و واحد تبیینی توحیدی بکند.

بنابراین حرکت اصلاح‌گرایانه و تحول‌خواهانه نظری و عملی در عرصه‌های انسانی و اجتماعی و تاریخی پیامبر اسلام در طول 23 سال دوران بعثت نبوی‌اش بر پایه «الله» در دو فرایند «لا»ئی و «الا»ئی و یا «نفی‌ائی» و «اثباتی» شکل گرفته است. در فرایند «لا»ئی هدف پیامبر اسلام بر این امر قرار داشت تا در «چارچوب تبیین عملی و نظری الله، به نفی الهه‌های زمینی مانع بپردازد». آنچنانکه در فرایند «الا»ئی تلاش پیامبر اسلام بر این امر قرار داشت تا بر ویران‌های نظری و عملی فرایند «لا»ئی به بنای انسان نو و جامعه نو و تاریخ نو در عرصه نظری و عملی بپردازد.

ه - پیوند بین انسان و الله، بی‌شک مهمترین هدفی بود که پیامبر اسلام در 23 سال حرکت اصلاح‌گرایانه عملی و نظری خود توسط تبیین نو از خدا و انسان و جهان دنبال می‌کرد؛ و در راستای این پیوند بود که:

اولاً این پیوند بین انسان و خدا به صورت دو طرفه می‌دانست «...إِنَّ اللَّهَ لَا یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ...» (سوره رعد – آیه 11) و «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنَا...» (سوره عنکبوت – آیه 69).

ثانیاً توسط تبیین خدای مختار و مرید و خالق و فاعل تلاش می‌کرد تا به جای شعار «فنا فی الله» تصوف و عرفا، با «جانشین خدا دانستن انسان، اختیار و آزادی و اراده و خلاقیت انسان را در آینه خدای آزاد و مختار و با اراده و خالق و فاعل تبیین و تعریف بنماید

ثالثاً برای دستیابی به این پیوند، به جای اینکه انسان‌ها خود را «فنا فی الله» بکنند، آنها را وادار ساخت تا «خدا را در خویش پیدا کنند

و - تفسیری روحانی از جهان و انسان بر مبنای «الله» به عنوان گرانیگاه و ثقل وجود، یکی از مهمترین هدف‌هائی بود که پیامبر اسلام در پروسس 23 ساله بعثت خویش به دنبال آن بود. زیرا آنچنانکه فوقا هم مطرح کردیم، فربه‌ترین تجربه نبوی پیامبر اسلام در طول 15 سال حرائی‌اش، «تماشای همه وجود در آینه خداوند بود»، لذا در چارچوب این تجربه نبوی بود که پیامبر اسلام کوشید تا در راستای تفسیر عملی و نظری روحانی از جهان و انسان و تاریخ و طبیعت همه اینها را در آئینه «الله» تماشا و تبیین نماید

ز - نفی واسطه‌های زمینی «بین انسان و خدا، جهت ایجاد پیوند مستقیم بین خدا و انسان، دیگر هدف مهمی بود که پیامبر اسلام توسط نفی اتوریته‌ها دنبال می‌کرد»؛ و در راستای نفی اتوریته ها بود که پیامبر اسلام در چارچوب مبارزه با بت‌پرستی ذهنی و عینی در عرصه‌های طبیعی و انسانی و اجتماعی و تاریخی، «به نفی بت‌های ابژکتیو و سوبژکتیو فردی و اجتماعی پرداخت

ح – «آزادی انسان» دیگر هدفی بود که پیامبر اسلام در عرصه پروسس 23 ساله بعثت خویش، توسط حرکت اصلاح‌گرایانه و تحول‌خواهانه نظری و عملی خود، به دنبال آن بود.

ط - بزرگ‌ترین پروژه‌ای که پیامبر اسلام در طول 23 سال بعثت نبوی خود در این رابطه به کار گرفت، «پروژه ختم نبوت» بود تا در چارچوب این پروژه، «با اعلام پایان نبوت، بشریت را در چارچوب خرد جمعی خویش، متکی بر خود سازد». به همین دلیل پیامبر اسلام، در راستای بسترسازی «پروژه ختم نبوت» بود که مهمترین تکیه خویش را «بر استقلال فکری، توسط زنده کردن عقل استقرائی در بشر قرارداد» و برای دستیابی به عقل استقرائی در بشر بود که پیامبر اسلام «جهت خارج کردن انسان تک منبعی در معرفت، منابع معرفتی انسان را از صورت تک منبعی وحی نبوی، به عرصه سه گانه تاریخ و طبیعت و خودشناسی هدایت نمود

لذا به موازات ظهور و تولد عقل استقرائی در انسان توسط کثرت منابع معرفتی، «پیامبر اسلام، جهت تولد انسان آزاد و مستقل، پروژه ختم نبوت خود را با این آیه اعلام کرد «مَا کانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکمْ وَلَکنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیینَ...» (سوره احزاب – آیه 40).

علیهذا «پروژه ختم نبوت» عظیم‌ترین و سترگ‌ترین پروژه‌ای بود که در کنار پروژه‌های مدینه النبی و حج پیامبر اسلام در پروسس 23 ساله بعثت، پیامبر اسلام برای بشریت به ارمغان آورد.

 

  • آگاهی
  • آزادی
  • برابری