آسیب‌شناسی جنبش اعتراضی و فراگیر و خودانگیخته و خودجوش اردوگاه بزرگ، مستضعفین ایران در دی ماه 96 – قسمت دوم

 

البته بر این مطلب هم بیافزائیم که گستردگی و سرعت رادیکالیزه شدن «مبارزه افقی یا دموکراتیک» و «مبارزه عمودی یا برابری‌طلبانه» و شعارهای این جنبش به حدی بود که نه تنها دستگاه‌های چند لایه‌ای سرکوب‌گر حزب پادگانی خامنه‌ای را آچمز کرد، بلکه کل جریان‌های سیاسی جنبش‌های سه مؤلفه‌ای «پیشرو و پیشاهنگ و پیشگام اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران» هم به یکباره میخکوب شدند که البته آچمز شدن جریان‌های سیاسی جنبش‌های سه مؤلفه‌ای «پیشرو و پیشگام و پیشاهنگ اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران» در عرصه اعتلای جنبش عظیم اعتراضی دی ماه 96 شرایط برای نفوذ جریان‌های طرفدار «رژیم چنج» امپریالیسم آمریکا به این جنبش از طریق سیگنال‌های ماهواره‌ای فراهم ساخت؛ که نخستین سنتز و مولود این نفوذ جریان‌های طرفدار «رژیم چنج» امپریالیسم آمریکا در حرکت جنبش عظیم و فراگیر اعتراضی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در دی ماه 96 «تزریق خشونت‌گرائی» به این جنبش بزرگ و فراگیر اعتراضی بود که همین «تزریق خشونت به این جنبش» به صورت یکی دیگر از آفت‌های جنبش بزرگ و فراگیر اعتراضی دی ماه 96 درآمد، چراکه ظهور خشونت در عرصه مبارزه افقی و عمودی اردوگاه بزرگ مستضعفین در طول 39 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی نشان داده است که علاوه بر اینکه بستر جهت سرکوب رژیم مطلقه فقاهتی توسط دستگاه چند لایه‌ای سرکوب این رژیم فراهم می‌سازد، به علت «افزایش هزینه مبارزه» شرایط جهت «سکتاریست و استحاله این جنبش‌های اعتراضی و مطالباتی و دادخواهانه‌ای و اعتصابی به شورش غیر قابل کنترل، کوتاه‌مدت فراهم می‌سازند

از دیگر مشخصه‌های بارز جنبش عظیم و فراگیر اعتراضی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، «خواستگاه پائینی طبقاتی» کنشگران اصلی این جنبش در عرصه هیرارشی هرم طبقاتی جامعه ایران می‌باشد؛ که در این رابطه در مقایسه این جنبش با جنبش سبز سال 88 می‌توانیم داوری کنیم که کنشگران جنبش سبز سال 88 به لحاظ طبقاتی دارای خواستگاهی طبقه متوسط شهری بودند؛ و همین امر باعث گردید که «کل جنبش سبز در چارچوب اعتقاد به استراتژی اصلاح از درون نظام مطلقه فقاهتی حاکم، رهبری جریان‌های درونی رژیم مطلقه فقاهتی (از جریان به اصطلاح اصلاح‌طلبان سیدمحمد خاتمی گرفته تا جریان جنبش سبز میرحسین موسوی) پذیرا شوند». در صورتی که در خصوص جنبش عظیم و فراگیر اعتراضی دی ماه 96 به علت خواستگاه پائینی طبقاتی (کنشکران این جنبش) در هیرارشی هرم طبقاتی جامعه ایران علاوه بر اینکه این خواستگاه پائینی طبقاتی کنشگران جنبش اعتراضی دی ماه 96 باعث گردید تا در عرصه مبارزه جنبش اعتراضی دی ماه 96 «مبارزه برای نان یا مبارزه با گرانی، بر مبارزه برای آزادی اولویت پیدا کند»، خود این خواستگاه پائینی طبقاتی کنشگران جنبش اعتراضی دی ماه 96 باعث گردید (تا برعکس جنبش سبز) کنشگران این جنبش به سرعت با شعار: «اصلاح گر، اصول گرا / دیگر تمام شد ماجرا» یا شعار «از وعده‌ها خسته‌ایم / ما همه هم بسته‌ایم» کلیت رژیم مطلقه فقاهتی را به چالش بکشند و در عرصه جناح‌بندی‌های درونی رژیم مطلقه فقاهتی، سگ زرد را برادر شغال بخوانند.

البته اولویت «شعار نان بر شعار آزادی» در عرصه جنبش اعتراضی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران هر چند در کوتاه‌مدت به علت فقر استخوان‌سوز همگانی حاکم بر جامعه ایران و فروپاشی اقتصاد رژیم مطلقه فقاهتی و شرایط بحران در بحران و حاکمیت فراچالش‌های بزرگ بر اقتصاد و سیاست و اجتماع و مدیریت این رژیم به گل نشسته و وجود 50 میلیون نفر زیر خط فقر در جامعه امروز ایران، بستر جهت بسیج همگانی را فراهم می‌سازد، چرا که در جامعه‌ای که بیش از 12 میلیون نفر بیکار وجود دارد و بیش یک میلیون و هفتصد هزار نفر کود ک کار وجود دارد و سعید لیلاز اقتصاددان حزب کارگزاران در کنگره استانی این حزب در همین زمان می‌گوید: «در چهلمین سال این انقلاب حداقل سه میلیون و دویست هزار نفر از مردم ایران حتی نان خالی برای خوردن ندارند و هیچ روحانی حاکم هم در این رابطه عمامه خود را بر زمین نمی‌زند، محمود احمدی نژاد به درستی در این زمان بوی فروپاشی این نظام را کشف کرده است

شعار «نه به گرانی» و شعار «تورم، گرانی / پاسخگویش شمائید» و شعار «ملت گدائی می‌کند / آقا خدائی می‌کند» و شعار «سوریه را رها کن / فکری به حال ما کن» و شعار «یک اختلاس کم بشه / مشکل ما حل میشه» می‌تواند عامل بسیج همگانی بشود؛ اما آفتی که در این رابطه گریبان‌گیر جنبش عظیم و فراگیر اعتراضی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران شد این بود که «اولویت شعار نان بر آزادی» از آنجائیکه «شعار نان» در این جنبش «مبارزه با گرانی و تورم و فقر» (که یک مبارزه سلبی است) تعریف می‌شد (نه مبارزه عمودی و برابری‌طلبانه و عدالت‌خواهانه با تبعیض در جامعه ایران که بسترساز پیوند دو شعار نان و آزادی می‌باشد) در نتیجه به علت همین «جوهر سلبی مبارزه با فقر و گرانی و تورم» (در عرصه جنبش اعتراضی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران) تکیه بر این شعار و بر این مبارزه سلبی باعث می‌گردد تا علاوه بر «جایگزین شدن مبارزه منفی با فقر به جای مبارزه ایجابی و برابری‌طلبانه و عدالت‌خواهانه با تبعیض شرایط جهت تفرقه در اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران فراهم بشود»، چراکه به علت فضای خفقان و سرکوب و تحمیل انواع ستم‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی بر جامعه ایران در طول 39 سال گذشته توسط رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، «هر گونه مبارزه عمودی یا برابری‌طلبانه در جامعه امروز ایران در عرصه مبارزه دموکراسی‌خواهانه معنی پیدا می‌کند و به جز مسیر دستیابی به دموکراسی در جامعه ایران هر گونه مبارزه مکانیکی با فقر بسترساز ظهور هیولای پوپولیسم غارت‌گر و ستیزه‌گر و عوام‌فریب در جامعه ایران می‌گردد.» بدون شک در این رابطه می‌توان داوری کرد که «خطر پوپولیسم در جامعه استبدادزده و فقه‌زده و تصوف‌زده ایران هرگز کمتر از استبداد فقاهتی حاکم نخواهد بود». آنچنانکه در دوران 8 ساله دولت نهم و دهم جامعه ایران این مصیبت بزرگ را تجربه کرده است؛ و در این رابطه آزموده را آزمایش خطا است.

از مشخصات دیگر جنبش عظیم و فراگیر اعتراضی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در مقایسه با جنبش سبز سال 88 و قیام جنبش دانشجوئی در تیرماه 78 و انقلاب ضد استبدادی سال 57 و جنبش ملی کردن صنعت نفت ایران در سال‌های 29 تا 31 و جنبش‌های منطقه‌ای پساجنگ بین‌الملل اول و پیشاکودتای انگلیسی رضاخان – سیدضیا در گیلان و خراسان و آذربایجان، موضوع «خلاء و فقدان رهبری در جنبش عظیم و فراگیر دی ماه 96 می‌باشد». البته فقدان رهبری در جنبش فوق زمانی خلاء آن بیشتر به چشم می‌آمد و احساس می‌شد که این «فقدان رهبری در غیبت جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین و غیبت احزاب سیاسی مستقل استخوان‌دار نماینده گروه‌های اجتماعی پائینی‌های جامعه و غیبت مطبوعات و رسانه‌های آزاد و غیبت تشکیلات مستقل صنفی سندیکاها و اتحادیه‌های کارگری و زحمتکشان و حتی دانشجویان و غیبت فیزیکی جریان‌های جنبش سیاسی ایران در سه مؤلفه پیشاهنگی و پیشروئی و پیشگامی آن مادیت پیدا کرده بود

لذا ادغام خلاء این مؤلفه‌های مختلف در مدیریت جنبش عظیم و فراگیر اعتراضی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران باعث گردید تا شرایط جهت «هدایت‌گری مؤلفه‌های برون از مرز» توسط سیگنال‌های ماهواره‌ای و فضای مجازی فراهم گردد؛ که البته همین حمایت و دخالت مؤلفه‌های برون از مرز در هدایت‌گری جنبش اعتراضی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران خود بسترساز «ظهور آفت یا آفات دیگری نیز گردید» زیرا از آنجائیکه «حمایت و یا دخالت مؤلفه‌های برون مرزی در راستای یارگیری و استخدام این جنبش در خدمت سیاست و استراتژی کسب قدرت سیاسی خودشان بود» همین امر باعث گردید تا علاوه بر تزریق تشتت و تفرقه مکانیکی در هدایت‌گری این جنبش، به علت دخالت و حمایت نهادهای امپریالیستی در چارچوب سیاست «رژیم چنج» امپریالیست آمریکا و صهیونیست بین‌المللی در ایران، شرایط جهت مظلوم‌نمائی حزب پادگانی خامنه‌ای و دستگاه‌های چند لایه‌ای سرکوب این رژیم دسپات و توتالیتر و بستر جهت اتحاد جناح‌های قدرت درون حاکمیت مطلقه فقاهتی در راستای سرکوب این جنبش عظیم و فراگیر فراهم گردید.

به طوری که برای مثال در این رابطه تنها کافی است به فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی توسط دولت شیخ حسن روحانی (پیچیده‌ترین و با سابقه‌ترین مهره امنیتی رژیم مطلقه فقاهتی) اشاره کنیم که پیوسته در شعارهای انتخاباتی خود به مردم ایران وعده می‌داد که «انگشت دولت من هرگز بر روی فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی نخواهد رفت» اما دیدیم که در کوران اعتلای جنبش عظیم و فراگیر اعتراضی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، اولین ضربه دولت بنفش شیخ حسن روحانی به این جنبش عظیم «فیلترینگ کردن شبکه‌های اجتماعی جهت برهم زدن ارتباط و سازماندهی کنشگران اصلی این جنبش توسط فضای مجازی بود

البته فونکسیون این آفت یا این آفات در عرصه جنبش اعتراضی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در خصوص هدایت‌گری این جنبش از طریق مؤلفه‌های برون مرزی فقط محدود به حمایت‌ها و دخالت‌های امپریالیستی آمریکا و صهیونیست بین‌المللی نمی‌شد، بلکه تمامی جریان‌های حامی سیاست «رژیم چنج» امپریالیسم آمریکا در ایران از سلطنت‌طلبان باقی مانده رژیم کودتائی و توتالیتر پهلوی تا مجاهدین خلق و جریان‌های منطقه‌ای کردستان و بلوچستان در این دایره آفت‌زا قرار می‌گرفتند، چراکه همه آنها تلاش می‌کردند تا با آنتاگونیست کردن حرکت این جنبش عظیم، شرایط جهت استخدام این جنبش در راستای «استراتژی کسب قدرت سیاسی بادآورده برای خود فراهم سازنند» آنچنانکه در این رابطه اگر داوری کنیم که بزرگترین آفت جنبش اعتراضی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران همین دخالت و حمایت مؤلفه‌های برون مرزی جهت یارگیری و جهت استخدام این جنبش در خدمت سیاست‌های «رژیم چنج» امپریالیستی آمریکا و استراتژی «کسب قدرت سیاسی جریان‌های حامی سیاست رژیم چنج آمریکا است»، داوری غیر واقع‌بینانه‌ای نکرده‌ایم.

باری، نکته مهمی که در رابطه با آفت «فقدان رهبری» در جنبش عظیم و بزرگ اعتراضی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در اینجا باید مطرح کنیم اینکه، موضع ما در خصوص رهبری جنبش‌های اجتماعی و مطالباتی و دادخواهانه و اعتراضی و اعتصابی گروه‌های اجتماعی مختلف اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در کادر اندیشه‌های معلم کبیرمان شریعتی تبیین می‌شود، چراکه آنچنانکه بارها شریعتی در درس‌های اسلام‌شناسی و کنفرانس‌ها و حتی نامه‌های خود مطرح کرده است «وظیفه پیشگام رهبری جنبش‌ها و انقلاب‌های اجتماعی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران نیست، بلکه برعکس وظیفه پیشگام در رابطه با جنبش‌ها و انقلاب‌های اجتماعی این اردوگاه بزرگ عبارتند از هدایت‌گری، سازمان‌گری، تئوری‌پردازی» و به همین دلیل آنچنانکه شریعتی در کنفرانس «از کجا آغاز کنیم؟» در سال 51 در دانشگاه صنعتی آریامهر (دانشگاه شریف فعلی) مطرح کرد:

اولاً رهبری جنبش و انقلابات اجتماعی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران نباید از آغاز تکوین جنبش و انقلاب‌ها مشخص شود؛ زیرا تمامی جنبش‌ها و انقلاب‌هائی که رهبری آنها از مرحله پیشاتکوین جنبش و انقلاب مشخص شده‌اند، آن جنبش‌ها و آن انقلاب‌ها در ادامه پروسس خود شکست خورده‌اند و گرفتار فاشیسم و استبداد و ارتجاع شده‌اند که نمونه آن در تاریخ حرکت تحول‌خواهانه مردم ایران جنبش 15 خرداد 42 و انقلاب ضد استبدادی 57 می‌باشند که هر دو این جنبش و انقلاب به علت تکوین رهبری آن در خارج از پرو سس تکوین آن جنبش و انقلاب (و در مرحله پیشاتکوین آن) به ارتجاع و شکست کشیده شد.

ثانیاً از آنجائیکه بزرگ‌ترین مشخصه هر جنبش و انقلاب بزرگ اجتماعی «خودانگیختگی گروه‌های اجتماعی» می‌باشد، به همین دلیل رهبری جنبش‌ها و انقلاب‌ها آنچنانکه شریعتی می‌گوید، می‌بایست در پروسس تکوین جنبش‌ها و انقلاب‌ها به صورت درون‌جوش از درون خود این جنبش‌ها و انقلاب‌ها ظهور نماید؛ که در این رابطه شریعتی در کنفرانس «از کجا آغاز کنیم؟» به مثال ظهور ستارخان و باقرخان در پروسس جنبش دوم مشروطیت اشاره می‌کند که به صورت خودجوش و درون‌ذات از دل آن جنبش بزرگ بیرون آمدند و به رهبری آن جنبش بزرگ پرداختند.

ثالثاً تمامی جنبش‌ها و انقلاب‌های بزرگ دوران مدرنیته و پسامدرنیته بشر از انقلاب کبیر فرانسه گرفته تا انقلاب اکتبر روسیه و غیره، همه اینها در پروسه اولیه تکوین خویش «فاقد رهبری اولیه بوده‌اند»؛ بنابراین در این رابطه است که در خصوص فقدان رهبری جنبش عظیم اعتراضی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران معتقدیم که خود این فقدان رهبری در آغاز تکوین جنبش فوق به عنوان یک آفت مطرح نبود، چراکه مهمترین مشخصه جنبش اعتراضی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، «خودانگیختگی این جنبش بود» فقدان رهبری جنبش فوق به عنوان یک آفت محصول:

الف – عدم استمرار این جنبش توسط سرکوب رژیم مطلقه فقاهتی.

ب - عدم پیوند این جنبش با جنبش‌های اعتصابی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران.

ج – تکیه همه جانبه و یک طرفه کنشگران اصلی این جنبش بر فضای مجازی و هدایت‌گری مؤلفه‌های برون مرزی می‌باشد.

ادامه دارد