آسیبشناسی جنبش اعتراضی و فراگیر و خودانگیخته و خودجوش اردوگاه بزرگ، مستضعفین ایران در دی ماه 96 – قسمت سوم
ماحصل آنچه که تا اینجا گفته شد اینکه:
1 - جنبش عظیم و فراگیر اعتراضی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران غرش رعد در آسمان بیابر ایران نبود و به همین دلیل در قلب بازار گرم جنگ جناحهای درونی قدرت به یکباره جنبش خودانگیخته و خودجوش اعتراضی دی ماه 96 خواب را از چشم تمامی جناحها و جریانهای درونی قدرت گرفت و به یکباره تمامی جناحها و جریانهای درونی قدرت رژیم مطلقه فقاهتی تا چشم باز کردند، دیدند که جنبش خودانگیخته و خودجوش دی ماه 96 «کل موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی را به چالش گرفته است» و در این رابطه این جنبش با عبور از تمامی خط قرمزهای اعلام شده رژیم مطلقه فقاهتی (در 39 سال گذشته عمر این رژیم) دیگر معتقد به اصلاحپذیری این نظام مطلقه فقاهتی توسط جناحهای درونی قدرت نیست.
همچنین این جنبش دیگر «آلترناتیو و بدیل رژیم مطلقه فقاهتی را در درون این رژیم نمیبیند و اعتقاد به آلترناتیوسازی از برون نظام مطلقه فقاهتی حاکم توسط جنبش خودانگیخته خود دارد»؛ و بدین ترتیب بود که این جنبش بر تمامی ادعاهای رنگ به رنگ سبز و سفید و بنفش و سیاه جناحهای درونی قدرت حاکم «خط قرمز کشید» و با شعار «دزد غارت میکند / رژیم حمایت میکند» فساد سیستمی و چند لایهای و ساختاری رژیم مطلقه فقاهتی حاکم را بر آفتاب افکندند و به چالش همه جانبه گرفتند و توسط شعار «اسلام پله کردهاند / مردم زله کردهاند»، جوهر استحمارگرایانه این رژیم مطلقه فقاهتی را به نقد سیاسی کشیدند و با شعار «سوریه را رها کن / فکری به حال ما کن» ماهیت هژمونیطلبانه رژیم مطلقه فقاهتی در عرصه حضور در جنگهای نیابتی و امپریالیستی خاورمیانه عریان ساختند و یا با شعار «عزا، عزاست امروز / روز عزاست امروز - حقوق زحمتکشان زیر عباست امروز» حاکمیت روحانیت بر قطبهای اقتصادی کشور ایران به چالش کشیدند.
2 - وظیفه اصلی پیشگامان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در این شرایط تندپیچ و خودویژه تاریخ حرکت تحولخواهانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران مبارزه در عرصه حرکت افقی توسط سه مؤلفه:
الف – تئوریپردازی برای جنبشهای افقی و عمودی پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران میباشد (چراکه در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران وظیفه جنبشهای پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران این نیست که به تئوریپردازی و آسیبشناسی مبارزه افقی یا دموکراتیک و مبارزه عمودی یا برابریطلبانه خود بپردازند؛ بنابراین تئوریپردازی جزء مهم وظایف پیشگامان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران میباشد).
ب - سازمانگری است؛ زیرا جنبش پیشگامان مستضعفین ایران توسط «سازمانگری افقی» تلاش میکنند با پیوند جنبشهای پیشرو مطالباتی و دادخواهانه و اعتراضی به جنبش اعتصابی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، آن جنبشها را از عرصه خیابانها به داخل کارگاهها و کارخانه و ادارات بکشانند؛ و در آنجا به نهادینه کردن این مبارزات افقی (دموکراتیک) و عمودی (برابریطلبانه) بپردازند.
ج – هدایتگری، در رابطه با وظیفه هدایتگری جنبش پیشگامان مستضعفین ایران باید نخست عنایت داشته باشیم که وظیفه جنبش پیشگامان مستضعفین ایران برعکس اعتقاد جریانهای پیشاهنگ، «رهبری جنبشهای اجتماعی نیست»، چراکه اعتقاد ما در عرصه رهبری جنبشهای اجتماعی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران بر این امر قرار دارد که رهبری جنبشها یا انقلابات اجتماعی باید به صورت درونجوش «از درون خود این جنبشها و انقلابات اجتماعی متولد بشود» و بدین ترتیب است که در دیسکورس جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، وظیفه پیشگامان در این عرصه هدایتگری است نه رهبری؛ و برای انجام این هدایتگری است که «پیشگامان حرکت افقی مبارزه خود را تعریف مینمایند.»
3 - جنبش عظیم و فراگیر و خودانگیخته و اعتراضی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران فراگیرترین و بزرگترین جنبش خودانگیخته اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در طول 39 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی میباشد.
4 - گستردگی و فراگیری جنبش خودانگیخته دی ماه سال 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به علت ستمهای چند لایهای تحمیلی رژیم مطلقه فقاهتی بر «گروههای اجتماعی» مختلف اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در طول 39 گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی بوده است که این ستمهای چند لایهای تحمیلی رژیم مطلقه فقاهتی بر اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران شامل:
الف - ستم اقتصادی.
ب - ستم و تبعیض جنسیتی.
ج - ستم سیاسی.
د - ستم اجتماعی.
ه - ستم مدنی.
و - ستم مذهبی و فرهنگی.
ز – ستم ملی و قومیتی و غیره میشوند، آنچنانکه به لحاظ عمودی و کیفی این ستمهای هفت مؤلفهای فوق در عرصه اقتصادی و مدنی و اجتماعی و سیاسی در شرایطی بدتر از دوران رژیم توتالیتر و کودتائی گذشته، اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران را به چالش کشیدهاند، «طلائی کردن دوران سیاه رژیم کودتائی و توتالیتر پهلوی نمایش نقد ستمهای استخوانسوز تحمیلی بر اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران توسط رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در 39 سال گذشته میباشد.»
5 - تنوع و گستردگی افقی و عمودی ستمهای فوق در 39 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی بر اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران باعث گردید تا در جنبش خودانگیخته دی ماه 96 علاوه بر «پیوند دو جنبش مطالباتی و دادخواهانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران»، «دو جنبش نان و آزادی» یا به عبارت دیگر «دو مبارزه عمودی و افقی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران» نیز برای اولین بار در تاریخ 39 ساله عمر رژیم مطلقه فقاهتی به هم پیوند بخورند. البته آفت اساسی این جنبش آنجا بود که «پیوند این دو جنبش نتوانست بسترساز پیوند جنبش اعتراضی با جنبش اعتصابی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران بشود.»
6 - جنبشهای اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در یک نگاه کلی شامل چهار دسته میشوند که این چهار دسته عبارتند از:
الف – جنبشهای مطالباتی.
ب - جنبشهای دادخواهانه.
ج – جنبشهای اعتراضی.
د - جنبشهای اعتصابی که متاسفانه در جنبش خودانگیخته اعتراضی دی ماه سال 96 به علت غیبت رهبری درونجوش این جنبش خودانگیخته، جنبشهای مطالباتی و دادخواهانه نتوانستند با جنبش اعتصابی کارگران ایران پیوند حاصل نمایند و همین امر باعث ضربهپذیری این جنبش فراگیر مطالباتی و دادخواهانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران شد. فراموش نکنیم که عین این گسل در جریان جنبش سبز سال 88 هم وجود داشت، چراکه در جنبش اجتماعی سال 88 که یک جنبش دادخواهانه بود (نه مانند جنبش دی ماه سال 96 که یک جنبش اعتراضی فراگیر میباشد) به علت عدم توانائی میرحسین موسوی در هدایتگری نظری و عملی جنبش دادخواهانه سال 88، آن جنبش هم نتوانست با جنبش اعتصابی کارگران و کارمندان ایران پیوند پیدا کند.
در نتیجه همین پاشنه آشیل جنبش سبز در سال 88 باعث رکود و شکست همه جانبه این جنبش گردید. هر چند در تجمع بزرگ 25 خرداد سال 88 در خیابان آزادی تهران (که طبق گفته قالیباف شهردار وقت تهران جمعیت تظاهرات خیابان آزادی در 25 خرداد 88 در تهران بیش از چهار میلیون نفر بود) میرحسین موسوی توسط بلندگوی دستی حزب پادگانی خامنهای را تهدید کرد که «در صورت عدم عقبنشینی آنها در برابر خواستهاش، او کارگران و کارمندان ایران را دعوت به اعتصاب مینماید»، ولی به علت عدم توان سازمانگری و عدم برنامهریزی و هدایتگری میرحسین موسوی، او توان ایجاد پیوند بین جنبش دادخواهانه سال 88 با جنبش اعتصابی کارگران و کارمندان ایران پیدا نکرد.
7 - مشخصات جنبش اعتراضی و خودانگیخته دی ماه سال 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران عبارتند از:
الف - اگرچه جنبش خودانگیخته و خودجوش هشت روزه دی ماه 96 از روز پنج شنبه مورخ 7/10/96 در مشهد با شعارهای مطالباتی و اقتصادی و مبارزه با گرانی استارت خورد، اما در کمترین زمان ممکن علاوه بر «فراگیر شدن افقی این جنبش خودانگیخته به لحاظ عمودی هم این جنبش تغییر ماهیت داد و از جوهر اقتصادی وارد فرایند سیاسی گردید و کل موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی را به چالش کشید و جنبش مطالباتی و دادخواهانه فوق در کمترین زمان بدل به جنبش اعتراضی و در نتیجه شورش سیاسی شد.»
لذا به این دلیل بود که شاهد بودیم که در طول 8 روز عمر جنبش خوانگیخته دی ماه 96 برای اولین بار جهت نفی و مبارزه با این جنبش خودانگیخته، دو جناح به اصطلاح «اصولگرا و اصلاحطلب درون رژیم مطلقه فقاهتی» در اشکال و رنگهای مختلف آن از یکدیگر سبقت میگرفتند. آنچنانکه سیدمحمد خاتمی با همان لحن و موضعگیری، «این جنبش خودانگیخته اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران را نفی و محکوم میکرد که شیخ حسن روحانی و حزب پادگانی خامنهای به نفی و محکوم کردن آن میپرداختند». در نتیجه همین استحاله سریع جوهر جنبش خودانگیخته دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران باعث گردید تا شعارهای این جنبش روندی رادیکالیزه پیدا کند. برای مثال در اینجا برای فهم موضوع به طرح چند نمونه از شعارهای مطرح شده در جنبش خودانگیخته فوق میپردازیم:
یک اختلاس کم بشه / مشکل ما حل میشه - ای جوان ایرانی / بلند شو، بلند شو - نه غزه، نه لبنان / جانم فدای ایران - دزد غارت میکند / رژیم حمایت میکند - نترسید، نترسید / ما همه با هم هستیم - اسلام پله کردهاند / مردم زله کردهاند - مرگ بر گرانی / از دزدیها بیزاریم - ملت ما بیدارند / از دزدیها بیزارند - سوریه را رها کن / فکری به حال ما کن - مفسد اقتصادی اعدام باید گردد - ایرانی با غیرت / حمایت، حمایت - از وعدهها خستهایم / ما همه هم بستهایم - عزا عزا است امروز / روز عزاست امروز - حقوق زحمتکشان زیر عبا است امروز - صدا و سیمای ما / ننگ ما، ننگ ما - مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر دیکتاتور - خامنهای حیا کن / مملکت رها کن و غیره.
ب - «برای اولین بار جنبش اجتماعی ایران با عبور از جناحهای درونی قدرت در رنگهای مختلف سبز و سفید و سیاه و بنفش و غیره کل موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی را به چالش کشیدند و بر نتوانستن این رژیم در حل مشکلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی جامعه ایران فریاد زدند و به نفی شعار آلترناتیو نظام در درون نظام توسط جناحهای درونی حکومت پرداختند و رأی خود را با فریادهای خود به صندوق تاریخ مبارزه اجتماعی ایران ریختند». جالب توجه اینکه در کل 8 روز جنبش اعتراضی خودانگیخته دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران حتی یک شعار به حمایت از رهبری جنبش سبز و جنبش به اصطلاح اصلاحات سیدمحمد خاتمی و جنبش به اصطلاح بنفش اعتدالطلب شیخ حسن روحانی (کهنه کارترین مهره امنیتی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم) ندادند، البته در شعارهای جنبش اعتراضی خودانگیخته دی ماه 96 بر علیه اصلاحگران و اصولگرایان مطرح شد که «اصلاحگرا، اصولگرا / دیگر تمام شد ماجرا.»
یادمان باشد که درست در همین زمان - در سال گذشته - در مراسم تشییع جنازه هاشمی رفسنجانی شعار اصلی این جنبش «یا حسین، میرحسین» بود که خود این امر دلالت بر این امر میکند که جنبش اجتماعی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران از دی ماه سال 96 به صورت کامل از رژیم مطلقه فقاهتی حاکم و جناحهای درونی حکومت (در رنگهای مختلف سبز و بنفش و سفید و سیاه) عبور کرده است و جنگ جناحهای درونی قدرت در عرصه صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت بین خود بر علیه منافع خود ارزیابی مینمایند و دیگر معتقد به استراتژی یا تاکتیک اصلاح از درون از طریق جناحهای درونی حاکمیت نیستند و جناح اصلاحگرا یا جناح جنبش سبز درون نظام به عنوان آلترناتیو حزب پادگانی در رژیم مطلقه فقاهتی به حساب نمیآورند.
ادامه دارد