«عاشورا» نماد «جنبش حقطلبانه» حسین در ادامه «جنبش رهائیبخش» پیامبر اسلام و «جنبش عدالتخواهانه» امام علی
«قاعده» یا «استثناء»؟ - قسمت پنجم
پر واضح است که از این مرحله امام حسین وظیفه خودش را معماری عاشورا تعریف میکند چراکه به درستی دریافته بود که شهر و نواحی آن تحت مراقبت شدید درآمده و سپاه بیشمار دشمن در انتظار وی به سر میبرند و راهی جز کشته شدن و یا تسلیم و بیعت کردن با یزید برای او باقی نمانده است. لذا از همانجا بود که امام تصمیم قطعی خود را به کشته شدن بیتردید اظهار کرد و به سیر خود ادامه داد و در مدت بیش از 20 روزی که تا دهم محرم سال 61 باقی مانده بود امام حسین دیگر در تمامی شعارهایش سخن از مبارزه با ظلم و مقاومت و مرگ مطرح میکرد.
«فَإنی لا أَرَی المَوتَ إلَّا السَّعادَةَ وَ الحَیاة مَعَ الظّالِمینَ إلّا بَرما - ای مردم در چنین شرایطی، من مردن را جز سعادت نمیبینم و زندگی و همکاری کردن با ستمگران برای من مایه ملامت میباشد - یا دَهرُ اُفّ لَکَ مِن خَلیلِ. کَم لَکَ بِالاِشراقِ و الاصیل، من صاحب او طالب قتیل والدهر لا یقنع بالبدیل و انما الامر الی الجلیل - ای دنیا اف به دوستی تو، چگونه دوستان را از انسان میگیری، ولی امر به دست روزگار نیست، امر به دست خداست و ما راضی به رضای الهی هستیم - الا و ان الدعی ابن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السلة و الذلة، و هیهات منا الذلة - آگاه باشید این ناکس مرا بین انتخاب شمشیر و ذلت قرار داده است هیهات از قبول ذلت» (اللهوف – ص 33).
بدین ترتیب بود که بالاخره در اول محرم سال 61 در هفتاد کیلومتری کوفه در بیابانی به نام کربلا، امام حسین و حواریونش به محاصره لشگریان یزید درآمدند و هشت روز در آن صحرا توقف داشتند که هر روز حلقه محاصره تنگتر و سپاه دشمن افزونتر میشد و بالاخره امام حسین و خاندان و کسانش با شماره ناچیز در میان حلقههای متشکل از سی هزار مرد جنگی قرار گرفتند (مناقب ابن شهر آشوب، ج 4 - ص 98) در این مدت 8 روز امام حسین به تحکیم موضع خود پرداخته و یاران خود را تصفیه میکرده و شبانه همراهان خود را احضار میکرده و در ضمن سخنرانی کوتاهی اظهار میکرده که: «ما جز مرگ و شهادت سرنوشتی در پیش نداریم و اینان با کسی جز من کار ندارند، من بیعت خود را از شما برمیدارم هر که بخواهد میتواند از تاریکی شب استفاده کند و جان خود را از این ورطه هولناک برهاند» و لذا بدین ترتیب بود که آخر روز نهم محرم سال 61 هجری فرمان جنگ از طرف عبیدالله زیاد توسط عمر سعد به امام حسین رسید و روز دهم محرم سال 61 امام حسین با سپاهی حدود 90 نفر (که 40 نفر آنها از همراهان قبلیاش بودند و سی و چند نفر هم در نهم و دهم محرم از لشکر دشمن به سپاه امام حسین پیوسته بودند) از بامداد تا واپسین جنگیدند و تقریباً تمامی آنها به جز دو مذکر و زنان و بچهها کشته شدند. در عصر دهم محرم سال 61 عمر سعد فرمانده سپاه پس از خاتمه یافتن جنگ و آتش زدن خیمه و خرگاه سپاه حسین دستور داد تا سرهای شهدا از بدن جدا کنند و بدنهای آنها را لخت نمایند و بی اینکه این بدنهای لخت را به خاک بسپارند آنها را رها کردند و سپس سرهای بریده و زن و بچهها را به سوی کوفه به حرکت درآوردند. لذا به این ترتیب بود که فرایند اول جنبش حقطلبانه عاشورای امام حسین به پایان رسید.
باری، از این مرحله است که عاشورا و کربلا در دیسکورس امام حسین بدل به گفتمانی جدید میشود که البته این گفتمان جدید عاشورای امام حسین در ادامه همان گفتمان شکست خورده جنبشی کوفه امام حسین میباشد. برای فهم این مهم نخست باید عنایت داشته باشیم که برعکس «گفتمان جنبشی» شکست خورده کوفه امام حسین (که امری اختیاری بود و امام حسین در طول 125 روز اقامتش در مکه توانسته بود با جمعبندی همه جانبه به آن دست پیدا کند) «گفتمان عاشورا» یک گفتمان تحمیلی بر امام حسین بوده است؛ که البته امام حسین توسط معماری 20 روزه خود توانست «این گفتمان تحمیلی را به گفتمان تاریخی بدل نماید» و کارزار حریت و استبداد و همچنین کارزار حق و باطل را در نمایشگاه بزرگ عاشورا را از صورت استثناء درآورد و بدل به قاعده نهضت تسلسلی ابراهیم خلیل از آغاز تا همیشه تاریخ بکند، چرا که:
الف – عاشورا نمایش همان گفتمان پیامبر اسلام بود که فرمود ه بود: «أفضل الجهاد کلمة حق عند سلطان جائر - افضل جهاد سخن حق در زمان حاکمیت سلطان جائر و ستمکار است» و فرموده بود: «المُلک یبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم - یک جامعه با کفر قابل بقاست ولی با ظلم قابل بقا نیست.»
ب - عاشورا نمایش کارزار عقل و عشق بود آنچنانکه خود امام حسین فرمود: «انّما الحیاة عقیدة و جهاد.»
ج - عاشورا نمایش رویکرد حریت و آزادی انسان بود آنچنانکه امام علی به آن ایمان داشت «و لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ و قد جَعَلَکَ اللهُ حُرَّاً - برده و بنده دیگران مباش چرا که خداوند تو را آزاد آفریده است» و «کونا لِلظّالِمِ خَصماً وَ لِلمَظلومِ عَونا - دشمن ستمگر باش و یاور ستمدیده.»
د – عاشورا ترجمان رویکرد پیامبر اسلام به مسئولیت اجتماعی انسانها بود «مَنْ اَصْبَحَ و لم یَهْتَمُّ بِاُمورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ...بِمُسْلِمٍ - هر کس شب را به صبح رسانده باشد بیآنکه در کار مسلمانان کوششی کرده باشد، مسلمان نیست.»
ه - عاشورا نمایشگاه «...رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ...» بود آنچنانکه قرآن نقاشی مینماید «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَیٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلً - بعضی از مؤمنین به پیمانی که با خدای خویش بستند وفا کردند و عده دیگر هم انتظار میکشند تا نوبت آنها بشود» (سوره احزاب – آیه 23) «الَّذینَ یبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یخْشَوْنَهُ وَ لا یخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ - آنان که رسالات الهی را به مردم میرسانند و از خدای خودشان میترسند و از احدی جز خدا بیم ندارند» (سوره احزاب – آیه 39).
باری، بدین ترتیب است که حسین و عاشورا به صورت مصباح الهدی و سفینه النجات تعریف کردهاند؛ و بدین ترتیب است که در چارچوب پیوند حسین و عاشورا به تاریخ بشریت گفتهاند: «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا وَکلُّ شَهرٍ مُحَرَّمٌ» و بدین ترتیب است که در تعریف رابطه حسین با عاشورا به عنوان معمار اصلی این نمایشگاه بزرگ تاریخ بشریت گفتهاند که: «أَشْهَدُ أَنَّک قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّکاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیتَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ دَعَوْتَ إِلَی سَبِیلِ رَبِّک نهیت عن المنکر و اطعت الله و رسوله حتّی اتیک الیقین» و بدین ترتیب است که در پیوند ابدی بین حسین و مؤمنین به این حرکت تاریخی گفتهاند که: «ان للحسین محبة مکنونة فی قلوب المؤمنین إنّ لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین؛ لا تبرد أبداً» و بدین ترتیب است که رابطه حسین با پیامبر اسلام آنچنانکه خود او فرمود: «حُسَینٌ مِنِّی وَأَنَا مِنْ حُسَینٍ» تعریف کردهاند؛ و باز بدین ترتیب است که ما میتوانیم در باب حسین و نمایشگاه بزرگ تاریخی عاشورای او داوری کنیم که: «مردن وقتی که انسان مرگ را شکست میدهد یک پیروزی است» و داوری کنیم که: «مرگ پایان کار کبوتر نیست» و داوری کنیم که:
گمان مبر که به پایان رسید کار مغان / هزار باده ناخورده در رگ تاک است
و داوری کنیم که عاشورا درس «خلیفه الله» شدن انسان است و داوری کنیم که «عاشورا نماد وجدان بیدار بشریت در همه تاریخ است» و داوری کنیم که «عاشورا نماد گفتمانی است که مشخصات آن عبارتند از: حقمحوری و عدالتمحوری و حریتمحوری و ظلمستیزی و استبدادستیزی و فاعلمحوری و جنبشمحوری.
در این رابطه است که عاشورای حسین به ما میآموزد که برعکس کسانی که به مبارزه به عنوان مسیر قدرت مینگرند حسین به ما آموخت که مبارزه باید به عنوان یک وظیفه اخلاقی نگاه کرد؛ و در این رابطه است که عاشورا به جنبش پیشگامان مستضعفین ایران میآموزد که پیشگام به جای تکیه بر مسیر جدائی ایده و عمل در عرصه مبارزه و به جای درگیر شدن با مفاهیم در عرصه جدائی ایده و عمل باید پیوند ایده و عمل در نمایشگاه بزرگ عاشورا را سر لوحه حرکت خود قرار بدهد، بنابراین عاشورا کارزار بزرگ حق و باطل در صحنه تاریخ میباشد که تنها با ترازوی ایده و عمل قابل داوری میباشد نه با ترازوی هزینه و فایده، اگر گفتمان عصر پیامبر اسلام «گفتمان توحید در عرصه کارزار شرک و توحید تعریف کنیم» و گفتمان عصر امام علی در سالهای 35 تا 40 هجری «گفتمان عدالت در عرصه کارزار ظلم و مساوات تعریف نمائیم» عاشورا در سالهای 60 و 61 «نماد گفتمان حریت در عرصه کارزار حق و باطل میباشد.»
عاشورا نماد پیوند ایده و عمل و نماد برتری عشق بر عقل و نماد برتری ارزش بر سود و نماد برتری اخلاق بر قانون و نظم حاکم و نماد برتری مسئولیت اجتماعی و مسئولیت تاریخی بر منافع فردی و نماد برتری تجربه اگزیستانسی ایمان زاد بر اعتقادات ذهنی معرفت زاد و نماد کارزار حق با باطل و نماد برتری ایثار بر سود و نماد برتری عدل بر جود و نماد برتری ایمان بر تسلیم و نماد برتری انسان و آزادگی بر دین و دینداری و نماد برتری آگاهی بر جهل و نماد برتری تعهد و مسئولیت بر بی تفاوتی و نماد برتری حق بر تکلیف و نماد برتری اسلام عدالت و قرآن و توحید بر اسلام دگماتیست فقاهتی شریح قاضی و خوارج زمان و نماد برتری ولایت آگاهی بر ولایت سلطانی و ولایت آسمانی اسلام فقاهتی میباشد.
عاشورا عنوان کتاب «آزادی و حریت و کتاب عدالت و کتاب توحید برای همیشه تاریخ است.»
مبانی مکتب عاشورا «ایمان، آزادگی و ایثار است.»
شعار عاشورا: «دین نداری آزاده باش.»
فونکسیون عاشورا در تاریخ: «عاشورا معیار نقد اخلاقی و نقد سیاسی و نقد مکتبی قدرتهای سه مؤلفهای حاکم در تاریخ میباشد.»
عاشورا «نماد تعریف امر به معروف و نهی از منکر قرآن به عنوان مبارزه و نقد عملی و نظری قدرت سه مؤلفهای حاکم میباشد نه امر به معروف و نهی از منکر اسلام دگماتیست فقاهتی و روایتی که به عنوان یک سلاح سرکوب آزادیهای اجتماعی و مدنی و سیاسی و حقوق اجتماعی و مدنی و سیاسی گروههای مختلف اجتماعی درآمده است.»
عاشورا «نماد این استراتژی است که در جامعه دینی تحول فرهنگی (بسترساز تحول اجتماعی و سیاسی) حتماً باید از مسیر اصلاح دینی عبور کند و بدون نقد دینی در جامعه دینی امکان تحول فرهنگی و تحول اجتماعی و تحول سیاسی پایدار وجود ندارد (به همین دلیل بوده است که هم امام علی در نهجالبلاغه و هم امام حسین در وصیتنامه خود به برادرش محمد بن حنفیه جوهر حرکت خودشان را در رویکرد اصلاحگرایانه تعریف مینمایند).
انتخاب «استراتژی پیشگامی جنبشی کوفه» توسط امام حسین در دوران توقف 125 روزه مکی خود در برابر «استراتژی چریکی پیشاهنگی پیشنهادی ابن عباس» و «استراتژی کسب قدرت سیاسی از طریق جنگ قومی و مذهبی عبدالله بن زبیر» نشان دهنده آن است که در رویکرد امام حسین و امام علی مبارزه پیشگام تنها در چارچوب مسئولیت زائیده آگاهی و اعتلای جنبشهای عدالتخواهانه حقطلبانه معنی پیدا میکند نه در راستای کسب قدرت سیاسی یا مشارکت در قدرت با صاحبان قدرت.
«...لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلَّا یقَارُّوا عَلَی کظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیتُ حبلها عَلَی غَارِبِهَا وَ لَسَقَیتُ آخِرَهَا بِکأْسِ... - اگر حضور مردم (جنبش عدالتخواهانه مردم مصر و مدینه که پس از کشتن عثمان برای انتخاب امام علی دور خانه علی بسیج شده بودند) نبود و حجت خدا با وجود یاور بر من تمام نمیشد، ریسمان حکومت و قدرت را بر کوهان شترش رها میکردم و پایان خلافت را با جام آغازش سیراب میکردم» (کنایه امام علی به خطبه 5 نهجالبلاغه صبحی الصالح است که در سال 11 هجری پس از وفات پیامبر اسلام از قبول خلافت و کسب قدرت به پیشنهاد ابوسفیان خودداری کرد) (نهجالبلاغه صبحی الصالح - خطبه 3 - ص 50 - سطر 2 به بعد).
بنابراین هم امام علی آنچنانکه در خطبه 92 نهجالبلاغه (صبحی الصالح – ص 136 – سطر 8 به بعد) «دَعُونِی وَ الْتَمِسُوا غَیرِی فَإِنَّا مُسْتَقْبِلُونَ أَمْراً لَهُ وُجُوهٌ وَ أَلْوَانٌ...» گفته است و هم امام حسین با استراتژی کسب قدرت سیاسی مخالف بودهاند چراکه هم امام علی وهم امام حسین مسئولیت اجتماعی خودشان را در چارچوب «استراتژی پیشگامی» تعریف میکردند نه «استراتژی پیشاهنگی». اگر عاشورا (نه به عنوان یک حادثه تاریخی و نه به عنوان یک مبارزه عکسالعملی امام حسین نسبت به جنگ تحمیلی از طرف یزید تعریف کنیم بلکه) به عنوان یک «استراتژی انتخابی و آگاهانه» امام حسین تعریف نمائیم، در استراتژی عاشورای امام حسین حرکت آگاهیبخش او هم در دایره حواریونش و هم در دایره جوامع مسلمین در مکه صورت چهره به چهره داشته است. لذا در این رابطه است که میتوانیم داوری کنیم که امام حسین در طول 165 روز جنبش خود (از 25 رجب سال 60 که خبر مرگ معاویه توسط والی مدینه به امام حسین اعلام شد تا دهم محرم سال 61 هجری) تمام سعی و تلاشش بر این امر قرار داشت که به صورت مستقیم و چهره به چهره به روشنگری مخاطبین بپردازد.
ادامه دارد