سنگهائی از فلاخن /سلسله بحثهای تئوریک در باب آزادی و دموکراسی - قسمت 25
راه رسیدن، «به آزادی» در ایران! از کدامین مسیر؟
دموکراسی، «با رویکرد فرهنگی»؟ یا دموکراسی، «با رویکرد نهادی»؟
به این ترتیب که مطابق این رویکرد عدالت:
اولاً محدود به اخلاق میشود.
ثانیاً عدالت در این رویکرد اجرای اخلاق تعریف میشود.
ثالثاً در این رویکرد اصلاً برای عدالت اصالتی فی نفسه قائل نیستند و ارزشی فی نفسهای به اسم عدالت نه در عرصه فردی و نه در عرصه اجتماعی تعریف نمیشود و فضیلتی به اسم عدالت امری مازاد میباشد؛ یعنی این رویکرد معتقدند که ما فضیلتی منهای اخلاق فردی به اسم عدالت نداریم بلکه برعکس عدالت عبارت است از مجموعه فضیلتهای اخلاقی فردی است و ما تنها به مجموعه فضائل اخلاقی فردی حق داریم، نام عدالت بگذاریم نه بیشتر و مطابق این رویکرد عدالت تنها در چارچوب اخلاق فردی قابل تعریف میباشد نه بیشتر. برعکس این رویکرد که امروزه در جامعه ما منادی لیبرالیسم اقتصادی میباشند، رویکرد شریعتی معتقد است که اصالت از آن عدالت میباشد و خود آزادی و دموکراسی فی نفسه و مستقل از عدالت دارای هویت مستقلی نمیباشد، شریعتی برعکس رویکرد اول،
اولاً عدالت را محدود به ارزشهای اخلاقی فردی نمیکند و برای عدالت جایگاهی وسیعتر از ارزشهای اخلاقی و فردی قائل است.
ثانیاً برای خود عدالت در برابر اخلاق و ارزشهای اخلاقی اصالت ارزشی قائل است یعنی از نگاه شریعتی، ارزشهای اخلاقی در عرصه عدالت تعریف میشوند نه بالعکس.
ثالثاً شریعتی، عدالت را در چارچوب مؤلفههای فردی و اجتماعی و حتی نظم و قانونمندی وجودی تعریف میکند و از اینجا است که رویکرد شریعتی برعکس رویکرد نهادی برای دموکراسی و آزادی اصالت ارزشی، مستقل از ارزشهای عدالت قائل نیست در نتیجه خود آزادی و دموکراسی را اجرای مؤلفهای از ارزشهای عدالت در عرصه اجتماعی تعریف میکند.
ح – در رویکرد به آزادی و دموکراسی به عنوان یک فرهنگ شریعتی، برعکس رویکرد نهادی به آزادی و دموکراسی، علاوه بر اینکه آزادی و دموکراسی، «صورت و جایگاه آرمانی» پیدا میکند در عرصه عینیت دموکراسی و آزادی و عدالتطلبی به عنوان یک پروسس ذومراتب و حقیقت مشککه مادیت پیدا میکند و به همین دلیل در کانتکس، «دموکراسی به عنوان یک فرهنگ تمامی مؤلفههای سه گانه قدرت اعم از زر و زور و تزویر به چالش کشیده میشود» و دموکراسی به معنای مشارکت همگانی در امور جمعی جامعه تعریف میگردد؛ یعنی در دموکراسی به عنوان یک فرهنگ، شریعتی توسط اولویت دادن آنتولوژیک، جامعه مدنی بر آزادی و دموکراسی نهادی، آزادی و دموکراسی را میوه شجره جامعه مدنی میداند نه بالعکس، یعنی در رویکرد دموکراسی به عنوان یک فرهنگ این جامعه مدنی تکوین یافته در سیلان جنبشهای مطالباتی جامعه است که عامل تکوین دموکراسی و آزادی در یک جامعه میشود نه آنچنانکه دموکراسی و آزادی نهادی معتقد است، این آزادی و دموکراسی است که بسترساز تکوین جامعه مدنی میگردد.
شاید بهتر آن باشد که اینچنین مطرح کنیم که در «رویکرد آزادی و دموکراسی به عنوان یک فرهنگ، جامعه مدنی شجره و درخت است، اما آزادی و دموکراسی میوه آن میباشد.»
ط – اعتقاد طرفداران رویکرد دموکراسی و آزادی نهادی، به این باور غلط که معتقدند که «به محض در اختیار گرفتن قدرت سیاسی میتوانند با فرامین حکومتی دموکراسی و آزادی را در جامعه ایران برقرار کنند» در این چارچوب است که باور طرفداران دموکراسی و آزادی نهادی، بر این امر قرار دارد که مشکل اصلی تحقق دموکراسی و آزادی در جامعه ایران عدم دسترسی طرفداران این رویکرد به نهادهای قدرت طبیعی است که از منظر این طرفداران اگر طرفداران این رویکرد بتوانند به زور یا به صورت مسالمتآمیز از طریق صندوقهای رأی و انتخابات، به تسخیر قدرت دست پیداکنند، میتوانند به صورت دستوری و از بالا آزادی و دموکراسی را در جامعه ایران تزریق نمایند.
ی - برعکس «رویکرد نهادی به آزادی و دموکراسی»، «رویکرد فرهنگی به دموکراسی» شریعتی، معتقد است که آزادی و دموکراسی در جامعه ایران زمانی دست یافتنی و با ثبات میگردد که در چارچوب تکوین استراتژی جامعه مدنی، به وسیله گسترش فرهنگ دموکراسی و آزادی و عدالتخواهی در چارچوب خودآگاهی اعتقادی و خودآگاهی طبقاتی و خودآگاهی سیاسی و خودآگاهی تاریخی و اجتماعی همراه با ایجاد و توسعه تدریجی تشکلها و نهادهای مدنی و صنفی و جنبشهای عام اجتماعی در بستر جنبشهای مطالباتی به توانمند شدن و ثبات جامعه مدنی در ایران دست پیدا کنیم.
ک – برعکس «رویکرد نهادی به آزادی و دموکراسی»، در «رویکرد فرهنگی شریعتی به آزادی و دموکراسی»، دموکراسی در سه مؤلفه قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت معرفتی «یک برنامه و پروژه کوتاه مدت سیاسی نیست که بتوان آن را صرفاً با قرار گرفتن در رأس حکومت و با تدوین قانون و صدور بخشنامه از بالا و آن هم در کوتاه مدت به اجرا گذاشت» بلکه بالعکس «فرایندی است که به تدریج و مرحله به مرحله باید پیش برود»، البته بستر و آبشخور آن صد در صد جامعه مدنی میباشد.
ل – هر چند مدافعان «رویکرد دموکراسی و آزادی نهادی» در جامعه امروز ایران طرفداران «رویکرد فرهنگی شریعتی به آزادی و دموکراسی»، با اتهام دولتی کردن قدرت در سه شکل سیاسی و اقتصادی و معرفتی نقد میکنند، ولی نکتهای که در این رابطه طرفداران این رویکرد نهادی به دموکراسی و آزادی نادیده میگیرند اینکه سوسیالیسم در دیسکورس رویکرد فرهنگی شریعتی، نه تنها به معنای دولتی کردن نهادهای سه گانه قدرت نیست، بلکه بالعکس به معنای دموکراتیزه کردن مدیریت بنگاههای جمعی اعم از اقتصاد و سیاست و معرفت میباشد.
م – برعکس طرفداران «رویکرد نهادی به آزادی و دموکراسی» در جامعه ایران که تحقق آزادی و دموکراسی در جامعه ایران را در گرو تضمین رقابت در عرصه بازار و اقتصاد و سیاست و معرفت میدانند، در «رویکرد فرهنگی شریعتی»، تحقق دموکراسی و آزادی در جامعه ایران را در گرو:
1 - حق زندگی.
2 - حق مسکن.
3 - حق برخورداری از آموزش و سلامت.
4 - حق استفاده از فرصت کار کردن.
5 - حق آزادی در انتخاب شغل و محل سکونت و کسب آگاهی.
6 - حق زیستن در امنیت و رفاه تعریف میکنند.
ن – طرفداران «دموکراسی نهادی در جامعه ایران»، مفهوم آزادی را وابسته و مشروط به اقتصاد بازار و حفظ نظام سرمایهداری میکنند در صورتی که طرفداران «دموکراسی فرهنگی شریعتی» بر استقلال ملی و ضدیت با استیلاجویی قدرتهای سرمایهداری و عدالتخواهی سیاسی و اقتصادی و معرفتی تکیه میکنند و در همین رابطه طرفداران «دموکراسی با رویکرد فرهنگی شریعتی»، تثبیت دموکراسی در ایران را در گرو توسعه درونزاد و عدالت توزیعی و استقلال ملی در عرصه سیاسی و اقتصادی تعریف میکنند.
ع – طرفداران «دموکراسی نهادی در جامعه ایران»، به شرایط عینی اقتصادی –تاریخی، به عنوان شرط دستیابی به دموکراسی در ایران نگاه نمیکنند و بر این باور هستند که آنها میتوانند در چارچوب هر گونه شرایط عینی توسط تسخیر قدرت سیاسی به صورت دستوری و تزریقی و از بالا، دموکراسی و آزادی را برای جامعه ایران به ارمغان بیاورند. اما برعکس این رویکرد به دموکراسی و آزادی، طرفداران «رویکرد فرهنگی شریعتی» معتقدند که، مبانی عینی دموکراسی عبارتاند از:
1 - رشد اجتماعی جنبش زنان ایران به عنوان نیمی از جمعیت ایران چراکه مطابق «رویکرد فرهنگی شریعتی به دموکراسی، دموکراسی حاکمیت همه مردم است نه حاکمیت همه مردان»، طبیعی است که نیمی از همین مردم ایران زنان هستند که در جامعه امروز ایران هم از تبعیض جنسی و هم از تبعیض حقوقی و هم از تبعیض اجتماعی و اقتصادی در عذاب مضاعف به سر میبرند.
2 - رشد رسانههای ارتباطی و در رأس آنها شبکه اینترنتی اجتماعی.
3 - رشد شهرنشینی.
4 - رشد بنگاههای اجتماعی تولیدی و توزیعی و خدماتی. به عبارت دیگر طرفداران «رویکرد فرهنگی شریعتی به دموکراسی در جامعه ایران، معتقدند که دموکراسی مولود پیوند دیالکتیکی یا دو سویه و متقابل ساختارهای عینی و ذهنی در جامعه ایران میباشد.»
5 - رشد سواد همگانی.
6 - رشد نهادهای اجتماعی و نهادهای مدنی و به ویژه احزاب تکوین یافته از قاعده جامعه ایران.
ل – از آنجائیکه، در «دموکراسی نهادی از منظر لیبرالیست سیاسی و اقتصادی و معرفتی و اخلاقی دموکراسی تعریف میگردد»، در نتیجه این امر باعث میگردد تا، مبنای دموکراسی نهادی یک دموکراسی فردگرایانه باشد، برعکس رویکرد شریعتی به دموکراسی (که به عنوان یک فرهنگ میباشد) به علت اینکه از زاویه جمعی دموکراسی در جامعه ایران را مورد واسازی و بازسازی قرار میدهد، همین امر باعث میگردد تا مبنای دموکراسی در رویکرد فرهنگی دموکراسی صورت جمعی داشته باشد.
ص – در «دموکراسی با رویکرد نهادی» در ایران، دموکراسی به عنوان هدف تعریف میگردد، در صورتی که در «دموکراسی با رویکرد فرهنگی شریعتی»، دموکراسی خود راه است نه هدف، زیرا در رویکرد فرهنگی به دموکراسی آنچنانکه در دیسکورس معلم کبیرمان شریعتی به وضوح مشهود است «دموکراسی برای عدالت اجتماعی» میخواهیم، در صورتی که در «دموکراسی نهادی» اصلاً مقولهای به عنوان عدالت اجتماعی اصالت ارزشی ندارد تا دموکراسی نهادی خود را برای او تعریف بکند.
ف - برعکس «دموکراسی با رویکرد نهادی»، که برنامه و پروژهای دست یافتنی به صورت کوتاه مدت تبیین میکنند، در «دموکراسی با رویکرد فرهنگی شریعتی» پروسه تحقق جامعه مدنی و در ادامه آن دموکراسی، به صورت درازمدت تبیین میشود و به همین دلیل میتوانیم، «دموکراسی با رویکرد فرهنگی شریعتی را دموکراسی پایدار» تعریف کنیم، آنچنانکه در این رابطه «دموکراسی با رویکرد نهادی یک دموکراسی ناپایدار» میباشد.
ادامه دارد