الفبای «پیشگامی» در دیسکورس «جنبش پیشگامان مستضعفین ایران» - (سرمقاله)

از آنجائیکه «اعتقاد و ایمان به تغییر در جامعه و جهان» به دست مستضعفین بالنده تاریخ، نخستین اصل مانیفست پیشگامی و جنبش پیشگامان مستضعفین ایران می‌باشد، بطوریکه در این رابطه می‌توانیم به ضرس قاطع داوری کنیم که آنچنانکه بر سر در معبد آکادمی افلاطون نوشته شده بود که «کسی که هندسه نمی‌داند وارد این آکادمی نشود»، بر سر در معبد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران نوشته شده است که «کسی که معتقد و مؤمن به تغییر جامعه و جهان به دست مستضعفین بالنده تاریخ نباشد در جنبش پیشگامان مستضعفین ایران وارد نشود» و بدین ترتیب است که پیشگام و جنبش پیشگامان مستضعفین ایران قبل از هر چیز، نیازمند به دستیابی به «تئوری تغییرآفرین و تغییرساز و هدایت‌گر در مرحله عمل و تغییر می‌باشند؛ و تا زمانیکه پیشگام و جنبش پیشگامان مستضعفین ایران که مدعی «هدایت‌گری» و «سازماندهی» حرکت تحول‌خواهانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، به عنوان «عامل اصلی تغییر در جامعه و تاریخ ایران» می‌باشند، مسلح به تئوری تغییرساز و تغییرآفرین در جامعه و تاریخ ایران نباشند، هرگز نخواهند توانست «استراتژی آگاهی‌بخش و اقدام عملی سازمان‌گرایانه و هدایت‌گرایانه خود را در رابطه با اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران و جنبش‌های پیشرو لایه‌های مختلف اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران عملیاتی سازند. چراکه؛

ذات نایافته از هستی بخش / کی تواند که شود هستی بخش

بنابراین، در این رابطه است که پیشگام و جنبش پیشگامان مستضعفین ایران که مسلح به «استراتژی اقدام عملی آگاهی‌بخش و هدایت‌گرایانه و سازمان‌گرایانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران و جنبش‌های پیشرو لایه‌های مختلف اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران می‌باشند، باید دارای خودویژگی‌های نظری و عملی و اخلاقی باشند» که در اینجا به شرح الفبای این خودویژگی‌های نظری و عملی و اخلاقی پیشگام و جنبش پیشگامان مستضعفین ایران می‌پردازیم:

1 - نخستین خودویژگی پیشگامی در دیسکورس جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (آنچنانکه فوقا به اشاره رفت و باز بر آن تاکید می‌کنیم) اینکه، پیشگام یا پیشگامان باید در عرصه نظر و اعتقاد و ایمان و عمل معتقد به اصل تغییر به دست اردوگاه بزرگ و عظیم و بالنده مستضعفین و جنبش‌های بالنده لایه‌های مختلف این اردوگاه در عرصه تاریخ و جامعه و جهان باشند و بدون اعتقاد به این اصل، مدعی پیشگام و پیشگامان و جنبش پیشگامان مستضعفین ایران بودن ممکن نیست. مضافاً بر اینکه، مدعی پیشگام و پیشگامان منهای اعتقاد و ایمان به اصل تغییر در جهان و جامعه و تاریخ به دست توانای اردوگاه بزرگ و عظیم و بالنده مستضعفین، باید مسلح به تئورئی تغییرساز و تغییرآفرین و هدایت‌گر در عمل باشند؛ و به این حقیقت مؤمن باشند که هرگز به صورت مکانیکی و اراده‌گرایانه فردی، حتی اگر در حد معلمان کبیرمان شریعتی و اقبال هم تلاش کنند، نخواهند توانست استراتژی آگاهی‌بخش و اقدام عملی سازمان‌گرایانه و هدایت‌گرایانه خود را (آنچنانکه در شکست اقبال و شریعتی تجربه کردیم) عملیاتی سازند.

این درست است که آنچنانکه صمد بهرنگی در دیالوگ بین خرگوش و کرم شب‌تاب، از زبان کرم شب‌تاب به خرگوش می‌گوید: «که روشنائی هر قدر هم که ضعیف باشد، باز می‌تواند تا اندازه‌ای مسیر را روشن کند»، اما در این رابطه پیشگام و پیشگامان اردوگاه بزرگ و عظیم مستضعفین ایران باید عنایت داشته باشند که «اگر روشنائی راه در ادامه مسیر حرکت اردوگاه عظیم و بزرگ مستضعفین بدل به‌سازماندهی و هدایت‌گری و برنامه‌ریزی نشود، خود روشنائی برای توده‌های بی‌شکل و اتمیزه (آنچنانکه در سال 57 در جریان انقلاب بزرگ ضد استبدادی توده‌های ایران مشاهده کردیم) بسترساز موج‌سواری غاصبان از راه رسیده میراث‌خوار می‌شود» و این حقیقت تلخی است که در طول 150 سال گذشته عمر حرکت تحول‌خواهانه جامعه ایران، ملت ایران بیش از همه خلق‌های کشورهای پیرامونی، هزینه انقلاب‌سوز آن را پرداخت کرده است.

باری، آنچه در این رابطه پیشگام و پیشگامان اردوگاه عظیم و بزرگ مستضعفین ایران باید بدانند اینکه، «لازمه لاینفک ایده و ایمان به تغییر در جهان و جامعه، تکیه بر تئوری تطبیقی تغییرساز و تغییرآفرین و هدایت‌گر و برنامه‌ساز در عرصه استراتژی و تاکتیک می‌باشد»، زیرا هرگز با تئوری دگماتیسم یا تئوری انطباقی، چه مذهب باشد، چه علم باشد و چه فلسفه باشد و چه عرفان و اخلاق و غیره باشد، به خاطر اینکه در مسیر حرکت دگم و متصلب می‌شوند، امکان تغییر در جهان و جامعه به صورت کنکریت و مشخص برای آنها وجود ندارد، چراکه «هر نظریه متصلب و دگماتیسم در هر شکل آن نه تنها توان تغییرسازی در جامعه و جهان نخواهد داشت، بلکه برعکس بالاخره خود نظریه هم دود می‌شود و به آسمان می‌رود

به همین دلیل «برای اینکه نظریه و تئوری بتواند برای پیشگام یا پیشگامان اردوگاه عظیم و بالنده و بزرگ مستضعفین در عرصه جامعه و جهان و تاریخ تغییرآفرین و هدایت‌گر و برنامه‌ریز باشد، باید آن تئوری بتواند در عرصه زمان و تاریخ و تحول جامعه، به صورت تطبیقی (نه انطباقی و نه دگماتیسم یکطرفه) پیوند تطبیقی (نه انطباقی) با تغییر، در عرصه تبیین و تحلیل مشخص شرایط و تشریح مشخص موانع، پیدا کند». در نتیجه مدعی پیشگام از مرحله‌ای به مقام پیشگامی جنبش پیشگامان اردوگاه بزرگ و عظیم و بالنده مستضعفین جامعه دست پیدا می‌کند که منهای اعتقاد و ایمان به تغییر در جهان و جامعه، مسلح به تئوری عام و خاص و مشخص باشد که پتانسیل ارائه طرحی نو به عنوان آلترناتیو شرایط موجود به صورت تطبیقی داشته باشد؛ زیرا پیشگام و پیشگامان اردوگاه مستضعفین باید در عرصه تئوری نسبت به شرایط موجود «تئوری آلترناتیو» داشته باشند و بدون «تئوری آلترناتیو» ادعای تغییر شرایط موجود آنها، یک لاف بیشتر نخواهد بود.

2 - دومین خودویژگی پیشگامی در دیسکورس جنبش پیشگامان مستضعفین ایران آن است که پیشگام و پیشگامان باید به این حقیقت در عرصه نظر و عمل مؤمن باشند که هر چند خود پیشگام و پیشگامان می‌توانند در عرصه حرکت عمودی (نه افقی) خود، توسط موتور آگاهی و نظری به خودآگاهی و حرکت عمودی دست پیدا کنند، ولی موتور حرکت لایه‌های مختلف اردوگاه بزرگ مستضعفین و جنبش‌های پیشرو این لایه‌های اردوگاه مستضعفین، تنها و تنها «در عرصه زندگی آنها» تعریف می‌شود و تنها در بستر زندگی روزمره آنها است که لایه‌های مختلف اردوگاه عظیم و بزرگ مستضعفین می‌توانند آموزش و اعتلا و رشد فردی و جمعی پیدا کنند.

بنابراین پیشگام یا پیشگامان نباید (مانند رویکرد پیشاهنگی در سه مؤلفه چریک‌گرائی مدرن رژی دبره‌ای و تحزب‌گرایانه طراز نوین لنینیستی و ارتش خلقی مائوئیستی آن) برای استارت موتور حرکت اردوگاه بزرگ مستضعفین، آنها را از عرصه مبارزه روزمره زندگی‌شان جدا کنند و به جای تکیه بر استراتژی «پیوند بین پیشگام با اردوگاه بزرگ مستضعفین»، بر استراتژی «پیوند مستضعفین با پیشگام» تکیه کنند. به همین دلیل، در این رابطه است که پیشگام و پیشگامان باید پیوسته خود را موظف به پیوند با اردوگاه مستضعفین ببیند، نه اینکه مانند رویکرد پیشاهنگی بخواهد مستضعفین را به خود پیوند دهند. در نتیجه در چارچوب این استراتژی و تاکتیک است که پیشگام یا پیشگامان پس از اعتقاد به پیوند با اردوگاه بزرگ مستضعفین، موظفند از طریق زندگی و حرکت تحول‌خواهانه و جنبش‌های صنفی و سیاسی آنها، پیوند افقی (نه عمودی) خود را با اردوگاه بزرگ مستضعفین مادیت بخشند؛ و هر گونه حرکت آگاهی‌بخش و سازمان‌گرایانه و هدایت‌گرایانه خود را از این مسیر و کانال به انجام برسانند. البته لازمه همه این‌ها عدم تکیه ابزاری پیشگام یا پیشگامان بر اردوگاه بزرگ مستضعفین می‌باشد.

بنابراین پیشگام باید در عرصه نظر و عمل ایمان و اعتقاد داشته باشد که تنها اردوگاه بزرگ مستضعفین جامعه فاعل حرکت تغییرساز در جهان و جامعه می‌باشند و پیشگام و حتی جنبش‌های لایه‌های مختلف اردوگاه بزرگ مستضعفین (آنچنانکه عیسای مسیح پیش از به صلیب کشیده شدن خطاب به حواریون و توده‌های تماشاگر خود فرمود) «آنها فقط نمک‌های حرکت می‌باشند و تنها نقش سر پل انتقال و سازمان‌گری و هدایت‌گری دارند و تا زمانیکه آن موتور عظیم و بزرگ به حرکت درنیاید، نه تنها جنبش پیشگامان مستضعفین، حتی جنبش‌های لایه‌های مختلف اردوگاه بزرگ مستضعفین هم نمی‌توانند آن تغییرات همه جانبه افقی و عمودی در جامعه و جهان ایجاد نمایند

همچنین تا زمانیکه خود اردوگاه بزرگ مستضعفین به حرکت درنیاید، هیچگونه تحول دو مؤلفه افقی (دموکراتیک) و عمودی (سوسیالیستی) به صورت همه جانبه و زیرساختی در جامعه و جهان ممکن نمی‌باشد؛ و هر حرکتی در غیبت حضور اردوگاه بزرگ مستضعفین، چه در عرصه افقی (دموکراتیک) و چه در عرصه عمودی (سوسیالیستی) محکوم به شکست خواهد بود. بدین جهت پیشگام و جنبش پیشگامان مستضعفین هرگز نباید مانند رویکرد پیشاهنگی موضع «قیم‌مابی» نسبت به اردوگاه بزرگ مستضعفین و جنبش‌های لایه‌های مختلف این اردوگاه بزرگ داشته باشند.

3 - سومین خودویژگی پیشگامی در دیسکورس جنبش پیشگامان مستضعفین ایران اینکه، پیشگام و پیشگامان منهای ایمان و اعتقاد به تغییر جهان و جامعه و مسلح بودن آنها، به تئوری تطبیقی تغییرساز و تغییرآفرین و برنامه‌ساز و هدایت‌گر، پیشگام و پیشگامان اردوگاه بزرگ و عظیم و بالنده مستضعفین ایران در راستای تبیین استراتژی و تاکتیک تغییرساز و تغییرآفرین خود باید اعتقاد به تغییر جامعه و جهان از طریق «دینامیزم درونی تکوین‌یافته از پائین داشته باشند، نه دینامیزم برونی و نه دینامیزم تکوین یافته از بالا

برای مثال جهت تحول و تغییر «افقی» و «عمودی» در جامعه امروز ایران، پیشگام یا پیشگامان و یا جنبش پیشگامان مستضعفین ایران نمی‌توانند بر تجاوز امپریالیستی جهان سرمایه‌داری تحت هژمونی امپریالیسم جهان‌خوار آمریکا به کشور ایران، به عنوان دینامیزم برونی تکیه نمایند و یا بر جنگ جناح‌های درونی رژیم مطلقه فقاهتی در عرصه صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت بین خود، به عنوان دینامیزم تکوین یافته از بالا جهت تغییر افقی (دموکراتیک)؛ و تغییر عمودی (سوسیالیستی) در جامعه بلازده امروز ایران تکیه نمایند، بلکه برعکس همه اینها، پیشگام و پیشگامان باید در جهت تغییر افقی و عمودی در جامعه ایران، تنها و تنها بر دینامیزم درونی تکوین یافته از پائین، توسط سیلان سازماندهی شده اردوگاه بزرگ و عظیم و بالنده مستضعفین ایران تکیه نمایند.

در نتیجه در این رابطه است که در این شرایط حساس و تندپیچ و خودویژه جامعه ایران، بزرگ‌ترین رسالت پیشگام یا پیشگامان یا جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در رابطه با اردوگاه بزرگ و عظیم و بالنده مستضعفین ایران، سازماندهی این توده‌های بی‌شکل و اتمیزه شده اردوگاه بزرگ و عظیم و بالنده مستضعفین ایران می‌باشد؛ زیرا بزرگترین آفت و ضعف استراتژیک 39 سال گذشته حرکت اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران (از بهمن 57 تا به امروز) بی‌شکلی توده‌وار این اردوگاه عظیم و بزرگ می‌باشد؛ که این آفت حرکت‌سوز و مبارزه‌سوز و وحدت‌سوز و تشکیلات‌سوز باعث گردیده است تا در طول 39 ساله گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی، این اردوگاه مانند مومی در دست اصحاب قدرت سه مؤلفه‌ای سیاسی و اقتصادی و مذهبی غاصب حاکم بر ایران باشند.

لذا تا زمانیکه اردوگاه بزرگ و عظیم و بالنده مستضعفین ایران از صورت توده بی‌شکل و اتمیزه شده خارج نشوند و صاحب سازمان‌گری مستقل از حاکمیت مطلقه فقاهتی نشوند، امکان تغییر همه جانبه افقی (دموکراتیک) و عمودی (سوسیالیستی) در جامعه ایران وجود نخواهد داشت.

ادامه دارد