سال 96 چگونه بر اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران گذشت؟ - سرمقاله

 

سال 96 به دلیل انتخابات دولت دوازدهم در 29 اردیبهشت ماه و گرم بودن تنور مهندسی شده انتخابات بین دو اردوگاه به اصطلاح اصلاح‌طلب و اصول‌گرای درون رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، با سیطره «اتمسفر سیاسی» (محصول رشد تضادهای درونی حاکمیت مطلقه فقاهتی در عرصه صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت بین خود) بر فضای اقتصادی (محصول فقر و بیکاری و تورم و رکود و مطالبات معوقه و غیره) حاکم بر اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران شروع گردید؛ و دلیل این امر همان بود که در مرحله دوران پسابرجام و ظهور هیولای ترامپیسم در دولت امپریالیسم آمریکا، اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به غلط مسیر حل فرابحران‌های اقتصادی سرمایه‌داری رانتی و نفتی حاکم بر جامعه ایران را در چارچوب حاکمیت رژیم مطلقه فقاهتی از کانال حل بحران‌های مولود تضادهای سیاسی درون رژیم مطلقه فقاهتی دنبال می‌کردند.

لذا به همین دلیل، سال 96 در شرایطی بر اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران طلوع کرد که این اردوگاه بالاجبار خود را در برابر خیمه شب‌بازی‌های مهندسی شده انتخابات دولت دوازدهم رژیم مطلقه فقاهتی حاکم می‌دید و از آنجائیکه اردوگاه به اصطلاح اصلاح‌طلبان درون حاکمیت در رنگ‌های مختلف زرد و سبز و سفید و بنفش آن که (معتقد به اصلاح‌گری از بالا و از طریق صندوق‌های رأی و قانون اساسی ولایتمدار رژیم و توسط جناح‌های درونی قدرت و به صورت مسالمت‌آمیز و گام به گام بودند) با حمایت همه جانبه از شیخ حسن روحانی (کهنه‌کارترین مهره امنیتی رژیم مطلقه فقاهتی در 39 سال گذشته) در بهار 96 در جنگ تبلیغاتی و مناظره‌های زنده رادیو تلویزیونی (همراه با به چالش کشیدن تاریخ 39 ساله عمر رژیم مطلقه فقاهتی در لباس کاذب اپوزیسیون این رژیم، برای آچمز کردن ابراهیم رئیسی کاندیدای مشترک اردوگاه به اصطلاح اصول‌گرایان درون حاکمیت) توانسته بودند در بهار 96 رویکرد خود را به عنوان «گفتمان مسلط» بر جامعه ایران تحمیل نمایند، خود به خود همین امر باعث گردید تا در بهار 96، اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به صورت مستقیم و غیر مستقیم درگیر این خیمه شب‌بازی‌های مهندسی شده رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بشوند.

البته هر چند سال 96 با سیطره فضای سیاسی (محصول گاز گرفتن اسب‌های درشکه در سربالائی‌های قدرت) برای اردوگاه مستضعفین ایران آغاز گردید، پایان سال 96 همراه با «خیزش اعتراضی هشت روزه دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران»، تماشاگری بهار 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران (در پایان سال 96) بدل به بازی‌گری همه جانبه این اردوگاه شد.

باری، در این چارچوب است که «سال 96» در مقایسه با 39 سال دیگر عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، از آنچنان خودویژگی‌هائی برخوردار بوده است که می‌توان آن را منحصر به فرد تعریف کرد؛ زیرا سال 96 نشان داد که نسل سوم پساانقلاب ضد استبدادی بهمن ماه 57 تنها معتقد به «تغییر سیاسی جامعه ایران از پائین و توسط بسیج فراگیر توده‌ای اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران می‌باشند»؛ و در این رابطه است که نسل سوم جامعه ایران در مرحله پساانقلاب ضد استبدادی بهمن ماه 57، در سال 96 بر هر گونه اصلاحات از درون حاکمیت و توسط خود حاکمیت و از طریق صندوق‌های رأی حاکمیت و قانون اساسی ولایت‌مدار حاکمیت خط قرمز کشید.

«سال 96» نشان داد که جریان‌های درونی حکومت دیگر از هر گونه پتانسیل جهت حل فرابحران‌های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و حتی محیط زیست جامعه ایران محروم می‌باشند. لذا هر گونه انتظار و تکیه کردن بر وعده وعیدهای جناح‌های درونی حکومت در رنگ‌های مختلف زرد و سبز و بنفش و غیره، برای حل فرابحران‌های تو در توی حاکم بر جامعه ایران، آب در هاون کوبیدن است.

«سال 96» نشان داد که در غیبت جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین و در غیبت تشکل‌های صنفی فراگیر کارگران و معلمان و پرستاران و بازنشستگان، «جنبش مطالباتی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران» نمی‌تواند حتی به حداقل‌های مطالباتی خود مثل حقوق معوقه شش ماهه دست پیدا کنند.

«سال 96» نشان داد که فرابحران ورشکستگی صندوق‌های اعتباری و مؤسسات مالی رانتی که بیش از یک سوم نقدینگی کشور در اختیار داشته‌اند و زندگی بیش از 20 میلیون نفر در جامعه ایران وابسته به خود کرده‌اند، می‌توانند در مدت کوتاهی آنچنان سونامی «جنبش اعتراضی» با جوهر سیاسی بر علیه کل موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی حاکم به راه بیاندازند که حتی «جنبش‌های مطالباتی» و «جنبش‌های دادخوهانه» مولود گسل‌های فعال شده اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران نتوانند به گرد جنبش اعتراضی سیاسی مال باختگان برسند.

«سال 96» نشان داد که برعکس 20 سال گذشته که گفتمان «اصلاح‌گری از بالا بر جامعه ایران حاکم بوده است»، دیگر «گفتمان مسلط» بر جامعه ایران، «گفتمان تغییر از پائین می‌باشد.»

«سال 96» نشان داد که پوپولیسم ستیزه‌گر و غارت‌گر دولت نهم و دهم در برابر فروپاشی نظام اقتصادی حاکم هنوز تلاش می‌کند تا در خلاء جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین، با ظهور در لباس اپوزیسیون کل رژیم مطلقه فقاهتی حاکم باز مانند سال‌های 84 و 88 توسط طرح شعارهای پوپولیستی و عوام‌فریبانه و تهییج 18 میلیون حاشیه‌نشینان کلان شهرهای ایران، خود را به عنوان آلترناتیو آینده رژیم مطلقه فقاهتی معرفی نماید.

«سال 96» نشان داد که فلاکت و فروپاشی نظام اقتصادی و مشکلات امروز جامعه ایران، تنها راه حل اجتماعی دارند نه راه حل اقتصادی و سیاسی.

«سال 96» نشان داد که سازماندهی توده‌ها توسط شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی با 47 میلیون نفر کاربر ایرانی در شهر و روستاها، در عرصه جنبش‌های فراگیر اعتراضی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران «خلل‌پذیر» می‌باشند، چراکه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در شرایطی که «موجودیت حاکمیتش بر قدرت دچار لرزش بشود»، اولین خاک‌ریزی که تسخیر می‌کند شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی است، لذا در این رابطه است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران جهت «سازمان‌گری» و «فراخوانی» و «هدایت‌گری» یا تعلیم دو عنصر «آگاهی و خودسازماندهی» به اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، باید به صورت دو مؤلفه‌ای «فضای مجازی و فضای واقعی» تکیه نمایند.

«سال 96» نشان داد که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران جهت «هدایت‌گری و خودآگاهی‌بخشی» یا تعلیم دو عنصر «آگاهی و خودسازماندهی» به اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران که رسالت تاریخی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران می‌باشد، می‌بایست به جای حضور در عرصه جنبش‌های خیابانی توسط تکیه بر مبارزه افقی، مبارزه را در چارچوب جنبش اعتصابی به محل‌های زندگی روزمره گروه‌های اجتماعی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران بکشانند، چرا که تنها توسط مبارزه افقی در زندگی روزمره توده‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران هست که شرایط برای پیوند جنبش‌های اعتراضی و خیابانی به جنبش‌های اعتصابی کارگران و کارمندان فراهم می‌گردد؛ و تا زمانیکه در اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، «جنبش‌های مطالباتی و دادخواهانه و اعتراضی و خیابانی به جنبش‌های اعتصابی کارگران و معلمان و کارمندان متصل نشوند، امکان تغییر از پائین در جامعه ایران به صورت دینامیک وجود ندارد

«سال 96» نشان داد که رژیم مطلقه فقاهتی به لحاظ ماهیت غیر دموکراتیک ساختاری خود هرگز «قادر به اصلاح از درون توسط جناح‌های درونی خودش نمی‌باشد»، لذا «اصلاح این رژیم باید تنها از طریق پائین و توسط جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین در اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران صورت بگیرد.»

«سال 96» نشان داد که جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران باید بر پایه گسل‌های فعال جامعه ایران تعریف بشوند نه به صورت وارداتی توسط الگوبرداری از نظریه‌پردازان کلاسیک نیمه دوم قرن نوزدهم اروپا.

«سال 96» نشان داد که تا زمانیکه در اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، بسیج در برابر بسیج، صورت نگیرد توازن قوا نمی‌توانند به سود اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران تغییر پیدا کنند.

«سال 96» نشان داد که تنها شعاری که می‌تواند اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران را «بسیج» نماید، شعار پیوند «نان و آزادی» است.

«سال 96» نشان داد که جامعه ایران و اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران «تنها و فقط از گسل عمیق طبقاتی در رنج نمی‌باشند، بلکه گسل‌های عمیق دیگری مثل گسل جنسیتی و گسل قومیتی و گسل غارت مال‌باختگان و گسل فسادهای چند لایه سیستمی و ساختاری رژیم و حتی گسل محیط زیستی این جامعه را به مرز فرابحران‌های غیر قابل برگشت توسط رژیم مطلقه فقاهتی حاکم کشانیده است

«سال 96» نشان داد که تنها راه مقابله با سرکوب دستگاه‌های چند لایه‌ای سازمان یافته رژیم مطلقه فقاهتی حاکم:

اولاً کاهش «هزینه مبارزه» سرانه برای اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران است.

ثانیاً پرهیز از «خشونت‌زدائی» در عرصه جنبش‌های مطالباتی و جنبش‌های دادخواهانه و جنبش‌های اعتراضی و جنبش‌های اعتصابی و جنبش‌های خیابانی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران می‌باشد.

ثالثاً «پیوند دادن جنبش اعتراضی به جنبش اعتصابی» به عنوان عامل اصلی و رمز موفقیت و پیروزی جنبش‌های مطالباتی و جنبش‌های دادخواهانه و جنبش‌های اعتراضی و جنبش‌های خیابانی در اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران می‌باشد.

رابعاً طولانی کردن پروسس مبارزاتی جنبش‌های مطالباتی و جنبش‌های دادخواهانه و جنبش‌های خیابانی و جنبش‌های اعتراضی توسط پیوند دادن این جنبش‌ها با «جنبش‌های اعتصابی» اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران تنها عامل و بستر جهت «رویش دینامیک رهبری و خودسازماندهی دینامیک این جنبش‌ها می‌باشد.»

خامسا فراگیر کردن «افقی و عمودی» مبارزات جنبش‌های مطالباتی و جنبش‌های دادخواهانه و جنبش‌های اعتراضی و جنبش‌های خیابانی و جنبش‌های اعتصابی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران تنها توسط «بسیج توده‌ها» با طرح شعار «پیوند نان و آزادی» در اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران ممکن می‌باشد.

«سال 96» نشان داد که بدون تکیه بر شعار «عدالت اجتماعی»، جنبش پیشگامان مستضعفین ایران نمی‌تواند جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، اعم از جنبش کارگران، جنبش زنان، جنبش معلمان، جنبش بازنشستگان، جنبش دانشجویان، جنبش دانش‌آموزان، حتی جنبش حاشیه‌نشینان کلان شهرهای ایران را به «جنبش‌های عام اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران» اعم از جنبش‌های مطالباتی یا جنبش‌های دادخواهانه یا جنبش‌های اعتراضی یا جنبش‌های اعتصابی یا جنبش‌های خیابانی پیوند و متصل نماید.

«سال 96» نشان داد که تا زمانیکه «حرکت‌های سیاسی» اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران «ماهیت طبقاتی» پیدا نکنند، نمی‌توانند بسترساز پیوند «جنبش‌های سیاسی اعتراضی» با «جنبش‌های اعتصابی، اقتصادی، مطالباتی و دادخواهانه» بشوند.

«سال 96» نشان داد که تا زمانیکه «جنبش‌های اعتراضی سیاسی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران» نتوانند در عرصه طولانی شدن پروسس مبارزه برای تغییر از پائین به صورت «دینامیک» صاحب حزب‌های استخوان‌دار مستقل خاص خود بشوند، هرگز هیچ حزب و جریان سیاسی بیرون از اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور نمی‌توانند به صورت «مکانیکی» نمایندگی سیاسی و طبقاتی آن گروه اجتماعی خاص اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران را به عهده بگیرند.

«سال 96» نشان داد که تا زمانیکه در جامعه ایران گفتمان مسلط از صورت «اصلاح‌طلبانه درون نظام بدل به گفتمان مسلط انقلابی و تغییر از پائین نشود» هر گونه «خیزشی به سکتاریست و رکود و شکست گرفتار می‌شود.»

«سال 96» نشان داد که خیزش هشت روزه دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در بیش از 90 شهر ایران «نه شورش برای نان بود» و «نه جنبش برای آزادی»، بلکه «خیزش بدون رهبری خودجوش و دینامیک» و بدون «خودسازماندهی شده دینامیک» و بدون «وحدت در شعارها» بود، آنهم به شکل مبارزه نفی‌ائی (نه اثباتی) توده‌های قاعده اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران بر علیه ستم‌های تحمیلی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم اعم از: ستم طبقاتی، ستم سیاسی، ستم جنسیتی، ستم اجتماعی، ستم مذهبی، ستم قومیتی، ستم ملی و ستم غارت سرمایه‌های اندوخته مستضعفین اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران.

«سال 96» نشان داد که دلیل «سلبی بودن» شعارهای خیزش هشت روزه دی ماه 96 «فقر شرایط ذهنی تحول و انقلاب در جامعه ایران بوده است.»

«سال 96» نشان داد که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در غیبت جنبش‌های اعتراضی سیاسی و جنبش‌های اعتصابی حتی صنفی و مطالباتی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، حاضر به تحمل جنبش‌های پراکنده مطالباتی صنفی به صورت «کارگاهی و غیر سازمان‌یافته» می‌باشند؛ و حتی در این رابطه حاضر هستند طبق پیشنهاد شورای شهر تهران مکانی خاص جهت «تخلیه انرژی» نیروی‌های جنبش فراهم سازند. «سرکوب مهندسی شده رژیم مطلقه فقاهتی حاکم» از زمانی آغاز می‌شود که جنبش‌های سیاسی اعتراضی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران «موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی» را به چالش بکشند.

«سال 96» نشان داد که تا زمانیکه ستم‌های یکطرفه طبقاتی، جنسیتی، سیاسی، قومیتی، مذهبی، اجتماعی و غیره بر اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران از طرف رژیم مطلقه فقاهتی حاکم تحمیل می‌گردد، خیزش گروه‌های اجتماعی جامعه ایران بر علیه این ستم‌های تحمیلی نه تنها «حق» مردم ایران می‌باشد، بلکه «وظیفه» اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران است.

«سال 96» نشان داد که خیزش اعتراضی توده‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در دی ماه سال 96 در شرایطی اتفاق افتد که حاکمیت مطلقه فقاهتی حاضر نبود حتی در برابر جنبش‌های مطالباتی و دادخواهانه مردم ایران، از غارت شدگان مال‌باخته تا کارگران، معلمان، بازنشستگان و دانشجویان عقب‌نشینی نماید.

پایان

  • آگاهی
  • آزادی
  • برابری