شبح جنگ بر منطقه خیمه زده است (سرمقاله)

 

شکست امپریالیسم آمریکا و دولت ترامپ در جنگ سیاسی و اقتصادی و نظامی با دولت مادرو در ونزوئلا و شکست امپریالیسم آمریکا و دو لت ترامپ در پروژه مهار قدرت اتمی کره شمالی و شکست امپریالیسم آمریکا و دولت ترامپ در جنگ سوریه و شکست امپریالیسم آمریکا و دولت ترامپ در جنگ تجاری با اتحادیه اروپا و چین و تا مکزیک و ترکیه و تحقیقات و گزارش مولر و رشد تضادهای جناح‌های درونی حکومت آمریکا و بحرانی شدن شرایط ترامپ به موازات نزدیک شدن به انتخابات 2020 و ورود ناو جنگی امپریالیسم آمریکا به خلیج فارس همراه با ورود بمب افکن های ب 52 به پایگاه نظامی امپریالیسم آمریکا در قطر و شکست رژیم ارتجاعی عربستان سعودی در جنگ با ملت مظلوم یمن و کشیده شدن جنگ یمن با رژیم ارتجاعی عربستان سعودی و امارات متحد عربی (و با حمایت رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر ایران از حوثی‌ها) به جنگ نفتی در خلیج فارس،

از زدن نفتکش‌ها در دریای عمان تا انفجار کشتی‌ها در فجیره امارات و زدن لوله انتقال نفتی عربستان و مسلح شدن نیروی‌های شبه نظامی وابسته به سپاه پاسداران (از حزب الله لبنان تا حشد الشعبی عراق و تا حوثی‌های یمن و فاطمیون افغانستان و زینبیون پاکستان) به موشک‌های بالستیک و نقطه‌زن و سیستم‌های پهبادی و حمله موشکی به منطقه سبز بغداد که محل سفارت و استقرار نیروهای آمریکائی در عراق می‌باشد و بالا رفتن قیمت نفت به علت قطع و کاهش نفت کشورهای ونزوئلا و لیبی و نیجریه و ایران به بازارهای نفتی جهان و ورود جریان شکست خورده داعش به جنگ منطقه خلیج فارس و آتش‌افروزی این جریان، جهت شعله‌ور کردن جنگ امپریالیسم آمریکا با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر ایران (برای ترمیم شکست نظامی خود در عراق و سوریه) تهدید روزمره حزب پادگانی خامنه‌ای جهت نابود کردن اسرائیل از نقشه جهان و تأثیر تحریم‌های همه جانبه (نفتی و بانکی و بیمه‌ای و حمل و نقل و...) استخوان‌سوز اقتصادی امپریالیسم آمریکا بر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم و بر مردم نگون‌بخت ایران و تشکیل سه نشست اضطراری سران اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج و سازمان همکاری اسلامی در نهم و دهم خردادماه سال جاری در مکه بنا به دعوت رژیم ارتجاعی عربستان سعودی، با طرح محوریت موضوع ایران جهت به انزوا کشانیدن رژیم مطلقه فقاهتی در منطقه و جهان، تاخت و تاز جناح هار دولت ترامپ از بولتن تا پمپئو جهت آتش‌افروزی و جنگ امپریالیستی در منطقه با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر ایران و تلاش امپریالیسم آمریکا جهت بازسازی هژمونی در حال افول اقتصادی و سیاسی خود در عرصه بین‌المللی با تکیه بر اهرم قدرت نظامی و هژمونی دلار و نهادهای حقوقی بین‌المللی تحت اختیار خود، شکست پروژه برجام و خروج امپریالیسم آمریکا از این پروژه (مرده به دنیا آمده) و اعلام عدم مذاکره مستقیم حزب پادگانی خامنه‌ای با امپریالیسم آمریکا و دولت ترامپ در عرصه موشک‌های دوربرد و حضور نظامی در کشورهای منطقه و جنگ‌های نیابتی از عراق و افغانستان تا سوریه و یمن و لبنان و حضور نظامی سپاه پاسداران از دریای عمان تا دریای مدیترانه و تروریست خواندن سپاه پاسداران توسط دولت ترامپ و برخورد عکس‌العملی رژیم مطلقه فقاهتی نسبت به تروریستی بودن حضور نظامی آمریکا در منطقه و تلاش رژیم مطلقه فقاهتی حاکم جهت تحمیل برتری نظامی خود در منطقه بر امپریالیسم آمریکا و ناتوانی کشورهای اتحادیه اروپا در مقابله سیاسی و اقتصادی با امپریالیسم آمریکا جهت حفظ جنازه توافق بین‌المللی برجام و تحمیل یکطرفه این توافق بین‌المللی به رژیم مطلقه فقاهتی (که پس از صدها میلیارد دلار از سرمایه‌های مردم نگون‌بخت ایران که در مدت 22 سال از دولت ششم هاشمی رفسنجانی تا پایان دولت دهم محمود احمدی نژاد خرج پروژه هسته‌ای حزب پادگانی خامنه‌ای شده بود، بالاخره خامنه‌ای توسط نرمش قهرمانانه خودش همه را به صورت یکطرفه بر باد داد. آنچنانکه حزب پادگانی خامنه‌ای اکنون در شرایطی است که نه تنها همه آن سرمایه‌های مردم نگون‌بخت ایران توسط نرمش قهرمانانه بر باد داده است، بلکه تنها دستاوردی که از اجرای برجام نصیبش شده است، تحمیل استخوان‌سوزترین تحریم‌های همه جانبه اقتصادی بر مردم نگون‌بخت ایران می‌باشد) و غیر قابل پیش‌بینی بودن تصمیمات ترامپ در عرصه‌های تجاوز نظامی (آنچنانکه در حمله نظامی و موشکی به سوریه شاهد بودیم) و لغو یکطرفه قوانین بین‌المللی و بی‌اعتنائی ترامپ نسبت به تصمیمات نهادهای بین‌المللی و شکست گذشته امپریالیسم آمریکا در تجاوزات نظامی و اشغال کشورهای افغانستان و عراق و لیبی که با صرف بیش از ده تریلیون دلار از مالیات مردم آمریکا در دوران بوش پدر و پسر و اوباما همراه بوده است و البته خروجی نهائی همه این تجاوزهای نظامی امپریالیستی آمریکا در منطقه، تقویت هژمونی نظامی رژیم مطلقه فقاهتی و تغییر توازن قوا در منطقه به سود حزب پادگانی خامنه‌ای و تثبیت هژمونی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر هلال شیعه بوده است، همه و همه باعث گردیده است تا آرایش جدید نیروها در سطح منطقه بوجود بیاید. آنچنانکه این آرایش جدید باعث شده است که منطقه اکنون در وضعیت انفجاری قرار بگیرد.

پر واضح است که در این شرایط حساس و خودویژه مهم‌ترین سؤال‌هائی که قابل طرح است اینکه: آیا منطقه و کشور ایران وارد عرصه یک جنگ محدود و یا نامحدود امپریالیستی می‌شود؟

آیا با شروع جرقه جنگ محدود، امکان جلوگیری از ورود یک جنگ نامحدود در منطقه و کشور ما وجود دارد؟

آیا جنگ محدود و یا نامحدود امپریالیستی در منطقه و کشور ما باعث سرنگونی حاکمیت مطلقه فقاهتی می‌شود، یا که برعکس نه تنها باعث سرنگونی حاکمیت مطلقه فقاهتی نمی‌شود، بلکه شرایط برای سرکوب‌گری هر چه بیشتر مردم و حنبش‌های مطالباتی آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه توسط دستگاه‌های چند لایه‌ای سرکوب‌گر رژیم مطلقه فقاهتی فراهم می‌گردد؟

آیا همراه با جنگ محدود و نامحدود امپریالیستی به منطقه و کشور ما و نابود شدن تمامی زیرساخت‌های اقتصادی و اداری که بسترساز فقیر شدن هر چه بیشتر مردم ایران و بازگشت جامعه ایران به دوران ماقبل مشروطیت می‌شود، چنین جنگ خانمان‌سوزی - آنچنانکه امروز در افغانستان و عراق و لیبی و سوریه شاهد هستیم - می‌تواند به «توسعه اجتماعی» در جامعه ایران جهت دستیابی به دموکراسی کمک کند؟

آیا تحمیل جنگ امپریالیستی در این شرایط تندپیچ تاریخ ایران (که جنبش‌های خودبنیاد و خودسازمانده و خودرهبر «مطالباتی، صنفی و اجتماعی و مدنی و سیاسی» در دو جبهه بزرگ آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه در حال اعتلا به سوی دستیابی به جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین در جامعه رنگین کمان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و قومی و مذهبی ایران می‌باشند) می‌تواند باعث رشد اعتلای جنبش‌های دینامیک مطالباتی ایران بشود؟

آیا تحمیل جنگ امپریالیستی به جامعه ایران که حداقل دستاورد آن نابودی تمامی زیرساخت‌های اقتصادی و اجتماعی و اداری جامعه ایران می‌باشد و باعث نابود شدن و قربانی شدن محروم‌ترین بخش جامعه ایران توسط بمب‌ها و موشک‌های امپریالیستی می‌شود - آنچنانکه در جنگ امپریالیستی خانمان‌سوز عراق شاهد بودیم بیش از 500 هزار کودک محروم عراقی در آن جنگ اقتصادی و نظامی امپریالیسم آمریکا از گرسنگی مردند- آیا چنین جنگی می‌تواند یک جنگ طبقاتی در جامعه نگون‌بخت ایران بشود تا بتواند به سود طبقه زحمتکشان و مزدبگیران ایران پایان پیدا کند؟

آیا خسارت‌های جنگ 8 ساله رژیم مطلقه فقاهتی حاکم با حزب بعث عراق و صدام حسین که 800 هزار کشته نظامی و 16 هزار کشته غیر نظامی و 500 هزار مجروح و معلول جنگی و 42 هزار اسیر جنگی و بیش از هزار میلیارد دلار خسارت اقتصادی این جنگ برای مردم ایران بوده است، در تحلیل نهائی قربانی این خسارت‌های انسانی و مالی طبقه حاکمه ایران بوده است یا طبقه محروم و زحمتکش شهر و روستاهای ایران؟

آیا در این شرایط که امپریالیسم آمریکا و دولت ترامپ و جناح هار پوپولیسم‌های ستیزه‌گر حاکم بر آمریکا تحت هژمونی بولتون تا پمپئو (در چارچوب رویکرد رژیم چنج خود نسبت به رژیم مطلقه فقاهتی) در عرصه آلترناتیوسازی برای رژیم مطلقه فقاهتی حاکم (میان سه مؤلفه مجاهدین خلق و سلطنت‌طلبان پیرو رضا پهلوی و تجزیه‌طلبان اقلیت‌های قومی ایران) شکست خورده‌اند و خود ترامپ در مصاحبه با نخست وزیر ژاپن اعلام می‌کند که مردم ایران با همین رژیم حاکم می‌توانند به پیشرفت و خوشبختی دست پیدا کنند و ما قصد تغییر رژیم حاکم بر ایران را نداریم، درست است که چلبی‌های ایران یا اپوزیسیون راست و چپ خارج‌نشین بی‌درد از سلطنت‌طلبان تا مجاهدین خلق فرش قرمز برای تجاوز نظامی امپریالیسم آمریکا به ایران پهن کنند؟

آیا مانور نظامی راست پادگانی تحت هژمونی سپاه قدس در جریان سیل اخیر در استان‌های خوزستان و لرستان توسط نیروهای وابسته به سپاه قدس از حشد الشعبی عراق تا فاطمیون افغانستان و زینبیون پاکستان تحریک جناح هار دولت ترامپ نبود؟

آیا در فشار حداکثری امپریالیسم آمریکا (بر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در فرایند پسا خروج آمریکا از توافق برجام) توسط تحریم‌های همه جانبه استخوان‌سوز اقتصادی (اعم از تحریم‌های نفتی و بانکی و بیمه‌ای و حمل و نقل و غیره) اولین قربانی این جنگ بی‌رحمانه و خانمان‌سوز مردم ایران نیستند و آیا این جنگ اقتصادی باعث تضعیف جنبش‌های مطالباتی خودبنیاد و خودسازمانده تکوین یافته از پائین نشده است؟

آیا تحریم‌های همه جانبه اقتصادی و حمله نظامی محدود و نامحدود امپریالیستی به کشور ایران باعث جایگزین شدن خیزش‌های فراگیر اتمیزه (که بسترساز ظهور هیولای پوپولیسم ستیزه‌گر و غارت‌گر بر جامعه نگون‌بخت ایران می‌باشند) به جای جنبش‌های خودبنیاد و خودمدیریتی و خودرهبر مطالباتی نمی‌شوند؟

آیا در جامعه امروز ایران که 12 میلیون نفر زیر خط فقر مطلق و 23 میلیون نفر زیر خط فقر نسبی و 19 میلیون نفر حاشیه‌نشین کلان‌شهرها ایران و یک میلیون و هفتصد هزار نفر کودک کار و طبق گفته قالیباف بیش از 500 هزار خانواده در تهران حتی نان خالی برای خوردن ندارند و شعار محوری جنبش مطالباتی کارگری ایران پرداخت حقوق معوقه و شعار محوری جنبش معلمان و جنبش بازنشستگان ایران بالا بردن حداقل حقوق می‌باشد، تحریم‌های همه جانبه اقتصادی و کوچک شدن اقتصاد کشور و کاهش تولید ناخالص ملی و سقوط آزاد ارزش پول ملی کشور و بالا رفتن تورم و کاهش قدرت خرید مردم ایران و افزایش بیکاری و رکود و حمله نظامی محدود و نامحدود و نابود کردن زیرساخت‌های اقتصادی کشور باعث نمی‌گردد تا این جامعه به سمت فروپاشی مطلق (آنچنانکه امروز در کشور لیبی شاهد هستیم) برود؟

آیا در این شرایط که هژمونی امپریالیسم آمریکا در عرصه‌های هژمونی اقتصادی و سیاسی در حال افول می‌باشد و امپریالیسم آمریکا جهت بازسازی این هژمونی در حال افول خود، تلاش می‌کند تا توسط تکیه بر هژمونی نظامی و هژمونی دلار خود (و در چارچوب جنگ‌های امپریالیستی در عرصه‌های تجاری و نظامی و مالی و بانکی) بسترهای بازگشت دوران طلائی خود را فراهم نماید، جنگ‌های امپریالیستی آمریکا می‌تواند برای جامعه ایران دموکراسی به ارمغان بیاورد؟

آیا در این شرایط تندپیچ تاریخ ایران که فرابحران‌های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و زیست محیطی حاکم بر جامعه ایران که (دستاورد چهل ساله حاکمیت هیولای رژیم مطلقه فقاهتی بر مردم نگون‌بخت ایران می‌باشند) باعث شده است که جامعه ایران به مرز بربریت اقتصادی و بربریت سیاسی و بربریت فرهنگی و بربریت زیست محیطی و بربریت اجتماعی کشیده بشود، تحریم‌های همه جانبه استخوان‌سوز اقتصادی و حمله نظامی محدود و نامحدود امپریالیستی آمریکا به کشور ایران (آنچنانکه در افغانستان و عراق و لیبی و سوریه شاهد بودیم) که باعث نابودی تمامی زیرساخت‌های اقتصادی جامعه ایران می‌شود، می‌توانند برای جامعه ایران دموکراسی و رفاه و آزادی و برابری به ارمغان بیاورد؟

باری، در پاسخ اجمالی و کپسولی و انضمامی (نه انتزاعی) به همه سؤال‌های فوق می‌توانیم باز با طرح این سؤال پاسخ خود را مطرح کنیم. در کجا و در کدامین سرزمین و کشوری تحریم‌های اقتصادی و تجاوزات نظامی امپریالیستی توانسته است برای آن جوامع رفاه و دموکراسی و آزادی و برابری به ارمغان بیاورد که جامعه ایران دومین تجربه در این رابطه باشد؟

بدون تردید پاسخ ما به این سؤال منفی است، چراکه آنچنانکه در کشور همسایه خودمان عراق شاهد بودیم، همین تحریم‌های ده ساله امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا حداقل دستاوردی که برای مردم مصیبت‌زده عراق به بار آورد مرگ 500 هزار کودک عراقی به علت فقر غذائی و داروئی بود. مضافاً بر اینکه همین تحریم‌های اقتصادی به خاطر اینکه باعث ضعف و فقر بیشتر جامعه عراق شد، باعث افول جنبش‌های خودبنیاد مطالباتی و حتی مانع اعتلای خیزش‌های اتمیزه آکسیونی در عراق شد. از همه مهمتر اینکه خود همین تحریم‌های اقتصادی بسترساز تثبیت حاکمیت حزب بعث و صدام حسین بر کشور عراق شد بطوریکه اگر امپریالیسم آمریکا با تجاوز نظامی حکومت حزب بعث و صدام حسین را سرنگون نمی‌کرد، برای سالیان سال این رژیم توتالیتر در عراق باز بر سر قدرت می‌ماند، چراکه هر چه جامعه فقیرتر و ضعیف‌تر بشود، منهای رکود جنبش‌های خودبنیاد مطالباتی، نیاز پائینی‌های جامعه به کمک‌های امدادگرایانه حکومت‌های توتالیتر بیشتر می‌شود. آنچنانکه در خصوص جامعه خودمان در مقایسه سال 96 با سال‌های 97 و 98 می‌توانیم داوری کنیم که جنبش‌های اجتماعی خودبنیاد مطالباتی که از سال 96 (در فرایند پسا انتخابات دولت دوازدهم در اردیبهشت ماه آن سال) توسط اعتلای دو میلیون خانواده جنبش مالباختگان (این جنبش‌های خودبنیاد مطالباتی) به یکباره روندی رو به اعتلا پیدا کردند، از نیمه دوم سال 97 با افول جنبش کارگری کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز، در عرصه میدانی به نقطه تدافعی در برابر حاکمیت مطلقه فقاهتی رسیده‌اند که همه و همه گواه این امر می‌باشد که تحریم‌های همه جانبه اقتصادی امپریالیست آمریکا در اولین خاکریز این توده‌های محروم جامعه ایران را به زانو درآورد است و باعث زمینگیر شدن آنها شده است.

بر این مطلب بیافزائیم که باز همین تحریم‌های اقتصادی ویران‌گر به علت فقیرتر کردن جامعه ایران، باعث شده است تا نیاز پائینی‌های جامعه ایران به کمک‌های امدادگرایانه حاکمیت مطلقه فقاهتی بیشتر بشود. فراموش نکنیم که این دستاوردها تنها مربوط به تحریم‌های اقتصادی است، پر واضح است که در عرصه تجاوز نظامی همین دستاوردهای منفی امپریالیستی بر جامعه نگون‌بخت ایران به صورت اگراندیسمان شده مادیت پیدا می‌کند، چراکه آنچنانکه در عراق و لیبی شاهد بودیم جنگ‌های امپریالیستی تحمیلی به این کشورها تنها جنگ‌هائی در تاریخ سرمایه‌داری بودند که به صورت کامل در دست بخش خصوصی قرار داشتند، لذا به همین دلیل بخش خصوص جهت بازارسازی برای کالاها و منافع خود با تمام توانش تلاش کرد تا با ویران کردن هر بیشتر زیرساخت‌های اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی این کشورها برای خود سود بیشتر فراهم نماید. لذا اگر شاهدیم که امپریالیسم آمریکا تنها در جنگ عراق 7 تریلیون دلار از مالیات مردم آمریکا هزینه جنگ می‌کند، این 7 تریلیون دلار هزینه ویران کردن هر چه بیشتر اقتصاد عراق شده است، نه هزینه بازسازی اقتصاد عراق.

البته در لیبی و شمال آفریقا که به قول کارل مارکس آمریکا آنجا را به عنوان شکارگاه انسانی خود انتخاب کرده است، وضعیت در فرایند پسا تجاوز نظامی امپریالیستی به این کشور بسیار اسفناک‌تر از عراق و افغانستان و سوریه و غیره است چرا که منهای اینکه امروز در لیبی بیش از 400 گروه مسلح در حال جنگ می‌باشند و رژیم ملوک الطوایفی بر آن کشور حاکم شده است و منهای اینکه تمامی زیرساخت‌های اقتصادی و اداری و اجتماعی لیبی را متلاشی کرده‌اند و آنجا را مانند سوریه و عراق و افغانستان بدل به بیابان‌های سوخته کرده‌اند، از همه مهمتر اینکه «توسعه اجتماعی» در لیبی آنچنان به انحطاط کشانیده‌اند که به صورت علنی در آن جامعه بازار برده‌فروشی به راه افتاده است؛ و البته این همه توسط تجاوز نظامی کشوری انجام گرفته است که بوش پسر و اوباما مدعی بودند «می‌خواهند دموکراسی به صورت اجبار به این جوامع تحمیل و تزریق نمایند.»

باری به همین دلیل است که ما در این شرایط تندپیچ تاریخ ایران بر این باوریم که جنگ و تحریم اقتصادی آنچنانکه باعث تثبیت رژیم مطلقه فقاهتی حاکم می‌شود، باعث به ضعف کشانیدن و فقیرتر شدن جامعه ایران و سرکوب و رکود جنبش‌های خودبیناد مطالباتی جامعه بزرگ ایران می‌گردد؛ و در این شرایط ما بر این باوریم که جنگ و تحریم‌های اقتصادی امپریالیستی باعث کاهش و افول تضادهای همه جانبه درون حاکمیت مطلقه فقاهتی می‌شود و در عرصه‌های حاکمیت فرابحران‌های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و زیست محیطی امروز جامعه بزرگ ایران، ما بر این باوریم جنگ اقتصادی و جنگ نظامی امپریالیسم آمریکا (نه تنها آنچنانکه چلبی‌های خارج‌نشین بی‌درد می‌اندیشند) برای آنها قدرت‌ساز نمی‌شود، بلکه پایه سرکوب‌گری رژیم مطلقه فقاهتی حاکم را در داخل قوی‌تر از گذشته می‌کند چراکه تاریخ 40 ساله رژیم مطلقه فقاهتی حاکم نشان داده است که علاوه بر اینکه حیات این رژیم در گرو بحران‌های سیاسی و نظامی و اقتصادی در داخل و در منطقه می‌باشد و بدون بحران‌های نظامی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم توان نهادینه کردن قدرت نظامی و پلیسی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی خود را در داخل و منطقه ندارد، در دهه 60 شاهد بودیم که رژیم مطلقه فقاهتی در طول 8 سال جنگ با حزب بعث عراق و صدام حسین تمام تلاشش بر این امر قرار داشت تا زیر چتر این جنگ، با مخالفین سیاسی داخل کشور خود تسویه حساب نهائی بکند؛ که آخرین پرده آن نسل‌کشی سیاسی زندان‌ها در تابستان 67 در مقطع خوردن زهر و قبول آتش بس در برابر ارتش صدام حسین بود که پشت دیوار اهواز خیمه زده بودند.

لذا به همین دلیل بود که خمینی پیوسته می‌گفت: «جنگ برای ما نعمت است» و پیوسته شعار: «جنگ، جنگ تا رفع فتنه» سر می‌داد؛ و باز به همین دلیل بود که خمینی خودش را پیروز این جنگ شکست خورده می‌دانست چرا که توسط جنگ 8 ساله با صدام حسین بود که او علاوه بر اینکه توانست تمامی نهادهای قدرت خودش را نهادینه نماید و موجودیت خودش را تثبیت کند، او توانست مخالفین و آلترناتیوهای داخلی خودش را سرکوب و نابود کند. بطوریکه پس از 40 سال هنوز اپوزیسیون داخل و خارج از کشور نمی‌توانند به حداقل همبستگی و اتحاد در مبارزه با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم دست پیدا کنند.

باری، در این شرایط ما بر این باوریم که دموکراسی برای جوامع پیرامونی یک کالای سرمایه‌داری نیست تا امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا امروز بخواهد توسط سرنیزه بر این جوامع (با حمایت مثلث ترامپ – بن سلمان و نتانیاهو) تزریق نماید؛ و ما بر این باوریم که دموکراسی و رفاه و آزادی و برابری در جوامع باید به صورت دینامیک و فرایندی از پائین تکوین پیدا کند؛ و ما بر این باوریم که دموکراسی دینامیک در جوامع تنها در چارچوب دستیابی به جامعه مدنی جنبشی خودبنیاد و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین دست یافتنی می‌باشد و ما بر این باوریم که با فقیرتر کردن جامعه ایران نمی‌توان به جنبش‌های فراگیر مطالباتی خودبنیاد صنفی و مدنی و اجتماعی و سیاسی دست پیدا کرد؛ و ما بر این باوریم که توسعه نیافتگی و کاهش درآمد سرانه و کاهش تولید ناخالص ملی باعث افول مبارزه طبقاتی و افول جنبش‌های مطالباتی خودبنیاد و خودسازمانده و خودرهبر صنفی و اجتماعی و مدنی و سیاسی در دو جبهه بزرگ آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه می‌شود؛ و ما بر این باوریم که هدف‌های دموکراتیک از دل روش‌های دموکراتیک حاصل می‌شوند نه از دل تحریم‌ها و جنگ‌ها و به خاک و خون کشیدن جامعه بزرگ ایران؛ و ما بر این باوریم که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم توسط افزایش تنش در منطقه، می‌خواهد تنش‌های داخلی حکومتش را خاموش بکند؛ و ما بر این باوریم که دولت ترامپ پس از شکست پروژه‌هایش در ونزوئلا و کره شمالی و سوریه توسط افزایش تنش در منطقه خاورمیانه می‌خواهد بحران‌های داخلی دولتش که از بعد از گزارش مولر شعله‌ور گردیده است، کاهش بدهد.

یادمان باشد که ترامپ از سال 2017 که وارد کاخ سفید شده است در این زمان بحرانی‌ترین دوران حکومتش را سپری می‌کند؛ و ما بر این باوریم که دولت ترامپ در این شرایط حتی در جنگ تعرفه‌ای با چین و اتحادیه اروپا و مکزیک هم شکست خورده است، لذا تنها راه فرارش از این بحران‌ها و بسترسازی برای پیروزی در انتخابات 2020 ایجاد تنش در خاورمیانه و کشانیدن رژیم مطلقه فقاهتی پای میز مذاکره جهت کسب هویت می‌باشد؛ و ما بر این باوریم که تغییر توازن میدانی قوا در عرصه منطقه به سود رژیم مطلقه فقاهتی حاکم مولود و سنتز تجاوز نظامی امپریالیسم آمریکا در سال 2003 به عراق می‌باشد؛ بنابراین در این رابطه است که ما می‌توانیم داوری کنیم که امپریالیسم آمریکا در سال 2003 پس از صرف 7 تریلیون دلار هزینه جنگ عراق، آن کشور را دو دستی تقدیم رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر ایران کرد. لذا به این ترتیب بود که حاصل تجاوز نظامی آمریکا به عراق یکی ظهور هیولای داعش بود و دیگر تغییر توازن قوای میدانی به سود رژیم مطلقه فقاهتی حاکم. لذا از آن زمان بود که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در راستای تثبیت هژمونی‌اش بر هلال شیعه دست به کار شد؛ و ما بر این باوریم که در صورت حمله نظامی امپریالیسم آمریکا به ایران نه مجاهدین خلق و نه سلطنت‌طلبان حواریون رضا پهلوی نمی‌توانند به عنوان چلبی‌های ایران از نمد افتاده قدرت، برای خود کلاه بدوزند، چراکه در تحلیل نهائی برای امپریالیسم آمریکا رژیم مطلقه فقاهتی حاکم (بیش از دو آلترناتیو مجاهدین خلق و سلطنت‌طلبان) می‌تواند حافظ منافع منطقه‌ای و کشوری آنها باشد. تنها درآمد فروش تسلیحاتی که در طول 40 سال گذشته امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا توانسته است در این منطقه حاصل نمایند، خود می‌تواند مشتی نمونه خروار باشند، بعلاوه اینکه در خصوص قلع و قمع کردن مبارزین داخلی (مانند دهه 60) جز رژیم مطلقه فقاهتی حاکم هیچ جریان دیگری توان انجام آن را پیدا نمی‌کرد.

پایان

  • آگاهی
  • آزادی
  • برابری