سلسله درس‌هائی از نهج‌البلاغه  - قسمت پنجم

چگونه می‌توانیم «جهان» و «جامعه» را «تغییر» دهیم؟

تغییر «گفتمان فردگرایانه» به «گفتمان جامعه‌گرایانه» در رویکرد امام علی

 

نگاهی اجمالی به خطبه فوق که اولین خطبه و کلام امام علی پس از قیام مردم بر علیه نظام طبقاتی و نژادی عثمان می‌باشد، به خوبی نشان می‌دهد که:

اولاً برعکس آنچه روحانیت شیعه دگماتیست روایتی و فقاهتی می‌گویند، امام علی خلافت بر مردم را حق از پیش تعیین شده خود نمی‌دانسته است.

ثانیاً به روشنی در خطبه فوق امام علی به مردم اعلام می‌کند که هر کسی که شما برای رهبری خود انتخاب نمائید، «من بیشتر از شما از او فرمانبرداری خواهم کرد.»

ثالثاً به وضوح در خطبه فوق امام علی مطرح می‌سازد که معیار مشروعیت و حقانیت رهبری مردم خود انتخاب مردم می‌باشد نه تعیین شده از آسمان.

رابعاً در خطبه فوق امام علی به صراحت اعلام می‌کند که «برنامه تغییر او، تغییر در گفتمان عملی و نظری حاکم بر جامعه آن روز می‌باشد» چراکه او در پیش‌بینی‌اش می‌گوید: «در رابطه با برنامه تغییر من، نه قلب‌های شما پایدار خواهد ماند و نه عقل‌های شما». به عبارت دیگر در خصوص برنامه تغییر خود امام علی می‌فرماید که «انجام آن نیازمند به ایمان و عقلانیت جامعه می‌باشد.»

خامسا در خطبه فوق امام علی در خصوص تحلیلش نسبت به شرایط موجود جامعه آن روز مسلمانان معتقد است که «جامعه‌ای مشحون از فتنه‌ها می‌باشد» و همین لایه‌های فتنه‌های جامعه امروز شما باعث گردیده است تا در صورت قبول رهبری شما، آینده‌ای تاریک به استقبال شما و من بیاید، آنچنانکه دیدیم که اینچنین نیز شد، چراکه سه جنگ بزرگ صفین با قاسطین و جمل با ناکثین و نهروان با مارقین که باعث گردید تا تمام دوران نزدیک به 5 سال عمر حکومت امام علی را درگیر خود بکند که همگی مولود همین استراتژی تغییر گفتمان سه مؤلفه‌ای امام علی بود، زیرا جنگ صفین در راستای تغییر قدرت سیاسی و جنگ جمل در راستای تغییر قدرت طبقاتی و اقتصادی و جنگ نهروان در خصوص تغییر قدرت معرفتی و فرهنگی و مذهبی بود.

باری برای فهم جایگاه استراتژی امام علی در خصوص تغییر گفتمان حاکم بر جامعه مسلمین (در 25 سال پساوفات پیامبر اسلام) از گفتمان فردگرایانه به گفتمان جامعه‌گرایانه یا از گفتمان لیبرالی به گفتمان آرمان‌گرایانه و ایدئولوژیک و یا از گفتمان قبیله‌گرایانه و نژادپرستانه به گفتمان انسان‌گرایانه، در اینجا به صورت تطبیقی به ذکر نمونه و مثالی می‌پردازیم. بی‌شک در جامعه امروز ایران اگر تمامی مبارزه جنبش‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران را در یک تقسیم‌بندی کلی بر حسب جوهر و مضمون مبارزات آنها به دو شاخه «مبارزات افقی یا مبارزات دموکراتیک و یا مبارزات برای آزادی» و شاخه «مبارزات عمودی یا مبارزات سوسیالیستی یا مبارزه برای نان» تقسیم نمائیم، مهم‌ترین مشخصه فضای حاکم بر جنبش‌های دموکراتیک و سوسیالیستی جامعه امروز ایران، حاکمیت گفتمان فردگرائی یا لیبرالی بر این جنبش‌ها می‌باشد؛ که همین خصلت لیبرالی یا فردگرایانه گفتمان حاکم بر مبارزات افقی و عمودی جنبش‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در فرایند 39 ساله گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی، از فرایند حداقل 37 ساله دوران رژیم کودتائی پهلوی جدا می‌سازد، چرا که مضمون و جوهر گفتمان حاکم بر جنبش‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در زمان رژیم کودتائی پهلوی، گفتمان آرمان‌گرایانه یا گفتمان ایدئولوژیک یا گفتمان جامعه‌گرایانه و ارزشی بود؛ و در چارچوب آن گفتمان بود که هم جنبش پیشگامان و هم جنبش پیشاهنگان و هم جنبش پیشروان اردوگاه بزر گ مستضعفین ایران در دوران رژیم کودتائی و توتالیتر پهلوی:

اولاً حرکت جمع‌گرایانه و جامعه‌سازانه بر حرکت‌های فردگرایانه و لیبرالی برتری می‌دادند.

ثانیاً هر زمان آماده بودند تا در راستای حرکت جامعه‌سازانه و آرمان‌گرایانه مورد اعتقاد خود منافع فردی خود را در راستای منافع جمعی و اجتماعی و آرمانی و ایدئولوژیک خود فدا نمایند، در صورتی که در رژیم مطلقه فقاهتی به علت حاکمیت گفتمان لیبرالی به خصوص از مرحله شکست انقلاب ضد استبدادی بهمن ماه 57 و سر کوب بی‌امان رژیم مطلقه فقاهتی در مؤلفه‌های مختلف، سر کوب سیاسی، سرکوب مدنی، سرکوب جنسیتی، سرکوب اجتماعی، سرکوب قومیتی، سرکوب طبقاتی و غیره باعث گردیده است تا رفته رفته به موازات حاکمیت رکود بعد از سرکوب‌های استخوان‌سوز فوق، به خصوص از بعد از شکست جنگ‌های 8 ساله رژیم مطلقه فقاهتی با رژیم صدام حسین یا حزب بعث عراق و حرکت همه جانبه جریان حسین حاجی فرج دباغ - عبدالکریم سروش - از بعد از سرکوب جنبش دانشجوئی و کودتای سیاه فرهنگی و سونامی اخراج و تسویه دانشجویان و اساتید آرمان‌گرای دانشگاه‌های ایران و مبارزه بی‌امان این جریان سیاه بر علیه رویکرد آرمان‌گرایانه و ارزشی و جامعه‌گرایانه و ایدئولوژیک معلم کبیرمان شریعتی در لوای مبارزه با ایدئولوژیک و در چارچوب حرکت جهانی ضد شریعتی مثلث سیاه داریوش شایگان، سید حسین نصر و حسین حاجی فرج دباغ فعالیت سراسری این جریان در اشاعه فرهنگ فردگرایانه و صوفیانه دنیاگریز و اجتماع‌ستیز و جبرگرای حافظ و مولوی و غزالی و غیره باعث گردیده است تا به خصوص در دو دهه گذشته «گفتمان لیبرالی یا گفتمان فردگرایانه یا گفتمان صوفیانه یا گفتمان جامعه گریز و یا گفتمان اختیارستیز و دنیاگریز، به جای گفتمان معلم کبیرمان شریعتی که گفتمان جامعه‌گرا و ارزش‌گرا و آرمان‌گرا و دنیاگرا و اختیارگرا و انسان‌گرا و دموکراسی سوسیالیستی است، بشود.

در ادامه این پروژه لبیرال‌سازی گفتمان حاکم است که در دهه جاری منهای اینکه او در کشورهای مغرب زمین توسط تفسیر و شرح مثنوی مولوی بر طبل صوفیانه می‌کوبد، با طرح شعار «خوابنامه بودن قرآن» و جایگزین کردن اصل تعبیر خواب به جای اصل تفسیر تطبیقی قرآن، تلاش می‌کند تا وحی نبوی پیامبر اسلام که در مدت 23 تلاش استخوان‌سوز آن پیامبر بزرگوار در راستای جامعه‌سازی و انسان‌سازی و جهان‌سازی برای بشریت به ارمغان آورده است، به صورت وحی‌ائی مجرد و فردی و بیگانه با واقعیت زمان و عصر و جامعه و تاریخ بشر تبیین نماید تا توسط آن شرایط برای نهادینه کردن پروژه گفتمان لیبرالیستی و فردگرایانه و جامعه‌گریزانه خود فراهم سازد؛ و به خاطر همین جایگزین شدن گفتمان لیبرالی و فردگرا و صوفیانه و جامعه‌ستیز حسین حاجی فرج دباغ - عبدالکریم سروش – به جای گفتمان آرمان‌گرا و جامعه‌گرا و انسان‌گرا و ایدئولوژیک و دموکراسی سوسیالیستی شریعتی، باعث گردیده است تا برعکس دوران رژیم کودتائی و توتالیتر پهلوی در دوران پساجنگ رژیم مطلقه فقاهتی با صدام حسین و رژیم بعث عراق و به خصوص از دهه 70 الی الان، در همه عرصه‌های مختلف مبارزه افقی (مبارزه دموکراتیک و مبارزه برای آزادی) و مبارزه عمودی (مبارزه سوسیالیستی و مبارزه برای نان) جنبش‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، دیگر روح آرمان‌گرائی و فدا و فدیه و جامعه‌گرائی حکومت نکند و همین حاکمیت روحیه لیبرالی و فردگرایانه و صوفیانه بر جنبش‌های بزرگ اردوگاه مستضعفین ایران است که امروزه بسترساز پراکندگی در عمل و حرکت بی‌شکل و توده‌وار و اتمیزه و صنفی - کارگاهی و غیر طبقه‌ای همراه با تشکیلات‌گریزی در جنبش‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران بشود.

لذا بدون شک در چارچوب آسیب‌شناسی و کالبد شکافی علت رکود و حرکت توده‌ای و بی‌شکل و اتمیزه جنبش‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، چه آن بخش این جنبش‌ها که در عرصه مبارزه افقی و دموکراتیک برای آزادی مبارزه می‌کنند و چه آن بخشی از این جنبش‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران که در عرصه مبارزه عمودی برای نان یا سوسیالیسم مبارزه می‌کنند، جنبش پیشگامان مستضعفین ایران باید جهت مبارزه با این رکود و این حرکت بی‌شکل و اتمیزه و این روحیه فردگرایانه و لیبرالیستی و صوفیانه و جامعه‌گریزانه حاکم بر این جنبش‌ها، قبل از هر چیز به مبارزه آلترناتیوی با گفتمان مسلط لیبرالیستی حاکم بر این جنبش‌ها بپردازد تا با جایگزین گردن گفتمان ایدئولوژیک و جامعه‌گرا و انسان‌گرا و دموکراسی سوسیالیستی شریعتی و استحاله گفتمان صوفیانه یا گفتمان فردگرایانه یا گفتمان لیبرالی یا گفتمان جامعه‌گریزانه فعلی حاکم بر این جنبش‌ها، شرایط برای بازتولید گفتمان آرمان‌گرایانه یا گفتمان جامعه‌گرایانه یا گفتمان ایدئولوژیک (که خود بسترساز خروج جنبش‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران از حصار و زندان فردگرائی و لیبرالیستی فعلی می‌باشد) فراهم گردد.

بر این مطلب بیافزائیم که داوری نهائی ما در این رابطه بر این امر قرار دارد که تا زمانیکه نتوانیم گفتمان لیبرالیستی و فردگرایانه امروز حاکم بر جنبش‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران استحاله نمائیم، هرگز نخواهیم توانست با آفت‌های تشکیلات‌گریزی و جامعه‌ستیزی و حرکت‌های منفرد و پراکنده و اتمیزه جنبش‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در مؤلفه افقی (دموکراتیک) و عمودی (سوسیالیستی) مبارزه همه جانبه زیرساختی بکنیم. به همین دلیل جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 9 سال عمر حیات سیاسی برونی خود (از آغاز حرکت برونی خود الی الان) پیوسته تلاش کرده است تا با اولویت بخشیدن به شعار «اصلاح» یا «بازسازی دینی» (در جامعه دینی ایران) این تغییر و استحاله گفتمان لیبرالیستی را در دستور کار خود قرار دهد، چراکه در رویکرد نشر مستضعفین (به عنوان ارگان عقیدتی سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران):

اولاً آنچنانکه فوکو می‌گوید بدون اصلاح و جنبش اجتماعی، امکان اصلاح و جنبش سیاسی در جامعه ایران وجود ندارد.

ثانیاً جامعه ایران یک جامعه دینی است و دین در جامعه ایران بزرگ‌ترین انرژی پتانسیلی می‌باشد که از هر طرف که این انرژی پتانسیل بدل به انرژی سینماتیک گردد، می‌تواند سونامی سازندگی و ویرانی بوجود بیاورد و آنچنانکه در جریان پروسس تکوین انقلاب ضد استبدادی مردم ایران در سال 57 شاهد بودیم، به علت انفجار انرژی پتانسیل دین در جامعه ایران باعث گردید تا انقلاب 57 به صورت توده‌ای‌ترین انقلاب تاریخ جاری و ساری گردد؛ و بی‌شک تنها عامل توده‌ای شدن و فراگیر و گستردگی انقلاب ضد استبدادی 57 مردم ایران، همین «انفجار انرژی دین» در جامعه ایران بود. هر چند که با موج‌سواری غاصبین از راه رسیده توسط اسلام دگماتیسم فقاهتی و روایتی روحانیت موج‌سوار توانست در ظل نظریه «ولایت فقیه» خود، «دستگاه حکومت» را با «دستگاه روحانیت» ادغام نماید و توسط این ادغام دو مؤلفه‌ای است که مخوف‌ترین استبداد تاریخ بشر را در 39 سال گذشته در کشور ما نهادینه شده است.

ثالثاً آنچنانکه هگل می‌گوید: «در جامعه دینی، هر گونه حرکت اصلاحی و تغییری باید از مسیر دین حاکم بر ایمان توده‌ها عبور نماید

رابعاً در جامعه دینی، بدون پلورالیزم دینی امکان دستیابی به پلورالیزم سیاسی و اجتماعی وجود ندارد. به عبارت دیگر «در جامعه دینی اصلاح سیاسی در گرو اصلاح اجتماعی می‌باشد و اصلاح اجتماعی در گرو اصلاح دینی است

خامسا از آنجائیکه در رویکرد ما، تغییر در جامعه ایران چه در عرصه سیاسی و چه در عرصه اجتماعی و چه در عرصه فرهنگی و معرفتی می‌بایست از پائین صورت بگیرد و هر گونه تغییر از بالا توسط جناح‌های درونی حکومت یا احزاب سیاسی برون از حکومت و تغییرات از بیرون توسط ائتلاف با جناح‌های سرمایه‌داری جهانی، سورنا از دهان گشادش نواختن می‌باشد، لذا به همین دلیل تنها توسط پیوند دو روند مبارزه افقی (دموکراتیک) و مبارزه عمودی (سوسیالیستی) در عرصه جنبش‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران امکان تحول فراگیر و سراسری در جامعه ایران فراهم می‌گردد؛ و این مهم هرگز اتفاق نمی‌افتد مگر زمانیکه بتوانیم توسط استحاله گفتمان لیبرالیستی و فردگرایانه حاکم بر این جنبش‌ها به گفتمان آرمان‌گرایانه و جامعه‌گرایانه و انسان‌گرایانه و دموکراسی سوسیالیستی‌گرایانه، شرایط جهت پیوند دو شاخه بزرگ «جنبش نان» و «جنبش آزادی» در اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران فراهم سازیم. بنابراین تا زمانیکه این دو شاخه عمودی و افقی جنبش‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به هم متصل و پیوند پیدا نکنند، هر گونه تلاشی جهت دستیابی به دموکراسی سوسیالیستی در جامعه ایران، آب در هاون کوبیدن خواهد بود..

در این راستا بوده است که در 9 سال گذشته جنبش پیشگامان مستضعفین ایران موضوع «استحاله گفتمان لیبرالیستی حاکم به گفتما ن دموکراسی سوسیالیستی در نوک پیکان اهداف و برنامه و وظایف کوتاه‌مدت و درازمدت خود قرار داده است.

باری با شرح تفصیلی مثال فوق و تبیین ضرورت تغییر گفتمان مسلط بر جامعه امروز ایران از صورت گفتمان لیبرالیستی به صورت گفتمان دموکراسی سوسیالیستی، در این شرایط می‌خواستیم به اهمیت شعار و برنامه امام علی در سال 36 هجری پس از قبول خلافت؛ که عبارت بود از «استحاله گفتمان فردگرایانه و قبیله‌گرایانه و نژادپرستانه به گفتمان آرمان‌گرایانه و جامعه‌گرایانه و انسان‌گرایانه بود»، پی ببریم؛ و به همین دلیل بود که امام علی قبل از قبول خلافت از دست مردم توسط تحلیل کنکریت و مشخصی که در این رابطه داشت، دریافت که بدون استحاله گفتمان مسلط فردگرایانه و قبیله‌گرایانه و نژادپرستانه به گفتمان جامعه‌گرایانه و انسان‌گرایانه و عدالت‌خواهانه و حق‌طلبانه و آرمان‌گرایانه و ایدئولوژیک، تغییر و بازسازی عملی و نظری امکان‌پذیر نمی‌باشد.

ادامه دارد 

  • آگاهی
  • آزادی
  • برابری