«استراتژی اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران» (چه در فاز سازمانی و عمودی آرمان مستضعفین و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین) در بوته پراکسیس سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی کنشگران جنبش پیشگامان، چه دستاوردی به همراه داشته است؟ - قسمت بیست و چهار
عنایت داشته باشیم که برای اینکه «کنشگران جنبش روشنگری ارشاد شریعتی بخواهند در جنبشهای اردوگاه کارو زحمت اعماق جامعه ایران نفوذ بکنند و با آنها ارتباط پیدا کنند، باید بتوانند در چارچوب گفتمان رادیکال فرهنگی و اقتصادی و سیاسی شریعتی به زبان و فرهنگ آنها سخن بگویند» بنابراین ضروری است که کنشگران جنبش روشنگری ارشاد شریعتی توجه داشته باشند که «در این شرایط نه کارگران و نه معلمان و نه زنان و نه حتی دانشجویان و غیره یک گروه اجتماعی همگن نیستند» بنابراین، «برای ارتباط و فهم زبان و فرهنگ مختلف آنها باید به انواع جدید و پیچیده ارتباط و گفتگو دست پیدا کنند، نه با یک زبان واحد انتزاعی و مجرد که هیچ حاصل میدانی ندارد». کنشگران جنبش روشنگری ارشاد شریعتی در تندپیچ اجتماعی – سیاسی – تاریخی امروز جامعه بزرگ ایران باید عنایت داشته باشند که «دیگر مانند زمان شریعتی (به خصوص سالهای 47 تا آبانماه 51) ما نمیتوانیم مانند شریعتی با زبان واحد با گروههای اجتماعی مختلف جامعه بزرگ ایران ارتباط برقرار کنیم و نمیتوانیم برای آنها گفتمانسازی کنیم و آگاهیگری نمائیم و آنها را به طرف سازمانیابی، راهبری (نه رهبری) بکنیم»؛ زیرا در عرصه جنبش مطالباتی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل تکوین یافته از پائین امروز جامعه ایران هر کدام از گروههای اجتماعی ایران از طبقه متوسط شهری تا اعماق جامعه بزرگ ایران از کارگران تا معلمان، زنان، دانشجویان، اقلیتهای قومی و مذهبی تا حاشیهنشینان شهری دارای خواستهها و مطالبات خاص خود میباشند که باید به صورت کنکرت با آنها برخورد بشوند نه به صورت عام و کلی و مجرد. مع الوصف، کنشگران جنبش روشنگری ارشاد شریعتی در این شرایط باید توجه داشته باشند که دیگر آن زمان گذشته است که ما بتوانیم مانند سال 57 با طرح خواستههای عام و کلی (مانند شعار «شاه باید برود» خمینی و یا مانند دهه 20 با شعار «ملی کردن صنعت نفت» مصدق) همه گروههای مختلف جامعه بزرگ ایران را بسیج نمائیم. البته طرح این موضوع در اینجا به معنای آن نیست که در جامعه امروز ایران همبستگی در عرصه جنبشهای مطالبهمحور مدنی و صنفی و سیاسی، خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و دینامیک و مستقل تکوین یافته از پائین کم شده است، بلکه برعکس به معنای «پیچیده شدن مبارزه در عرصه پراکسیس سیاسی و اجتماعی میباشد» بنابراین کنشگران جنبش روشنگری ارشاد شریعتی «در این شرایط باید مشکلات تمام گروههای اجتماعی جامعه بزرگ ایران از کارگران تا معلمان و تا زنان و تا دانشجویان و بازنشستگان و تا اقلیتهای قومی و مذهبی به صورت کنکرت و مشخص تبیین نمایند؛ و در باره آنها حرف بزنند و به صورت ایجابی (نه سلبی محض) برای آنها ارائه برنامه بکنند و شرایط برای اعتلای مطالبات آنها را فراهم بکنند». البته در همین رابطه باید توجه داشته باشیم که «هرگز نباید از هدف و ایده درازمدت خودمان (که در رویکرد شریعتی همان دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای یا توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات میباشد) غافل بشویم»؛ بنابراین، تنها در این رابطه است که «کنشگران جنبش روشنگری ارشاد شریعتی میتوانند در چارچوب شعار مبارزه سلبی و ایجابی با استثمار و استحمار و استبداد (زر و زور و تزویر) شریعتی، مبارزه سلبی و ایحابی با تبعیض متکثر جنسیتی، طبقاتی، سیاسی، اجتماعی، نژادی، قومی، مذهبی و غیره امروزه جامعه ایران را به صورت کنکرت و مشخص تعریف و تبیین نمایند.»
همچنین کنشگران جنبش روشنگری ارشاد شریعتی باید عنایت داشته باشند که «هر جریانی که در جامعه امروز ایران به دنبال تغییر و تحول همه جانبه ساختاری فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی یا اصلاح انقلابی و یا انقلاب اصلاحی باشد، باید بتواند در بستر همین جنبشهای مطالبهمحور صنفی و مدنی و سیاسی (خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل و دینامیک و تکوین یافته از پائین) توسط آگاهیگری و گفتمانسازی و سازمانیابی و ارتقاء مطالبات آنها مسیر تحول و تغییر سلبی و تغییر خودشان را تعریف نماید و از این مسیر راه برای تغییر توازن قوا در عرصه میدانی به سود خود و نیل به دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای یا توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات فراهم نمایند.»
15 - در رابطه با تعریف دینامیسمی که جنبشهای سه مؤلفهای مدنی و صنفی و سیاسی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و دینامیک و مستقل و تکوین یافته از پائین امروز جامعه بزرگ ایران به حرکت درآورده است، باید توجه داشته باشیم که:
اولاً این دینامیسم جنبشهای مطالبهمحور دینامیک سه مؤلفهای صنفی و مدنی و سیاسی صورت یکسانی ندارند، بلکه برای گروههای مختلف اجتماعی شکل متفاوت دارند. مثلاً حتی در جنبش کارگری بعضی از آنها «افزایش دستمزد مطالبه آنها میباشد» و بعضی دیگر برای «افزایش تسهیلات تأمین اجتماعی مبارزه میکنند» و بعضی دیگر «برای امنیت شغلی و لغو قراردادهای سفید امضاء و غیره مبارزه میکنند» و بعضی حتی برای «آزادی و عدالت در جامعه ایران مبارزه میکنند.»
ثانیاً در تحلیل نهائی دینامیسم جنبشهای دینامیک مطالبهمحور، بر پایه حد آگاهیگری و سقف و اعتلای مطالبات آنها و حد سازمانیابی آنها قابل تعریف میباشد، یعنی هر چه آگاهیگری کنشگران این جنبشها بیشتر باشد و هر چه سازمانیابی آنها رشد پیدا کند و هر چه سطح مطالبات آنها اعتلا و گسترش و افزایش پیدا کند، بدون تردید دینامیسم آنها هم رشد میکند.
ثالثاً بدون تردید دینامیسم واقعی در این شرایط فقط جنبشهای مطالبهمحور، خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و تکوین یافته از پائین و مستقل از حاکمیت و جناحهای درون حاکمیت و جریانهای جامعه سیاسی داخل و خارج از کشور از راست راست تا چپ چپ دارند.
رابعاً جوهر رادیکال دینامیسم جنبشهای مطالبهمحور امروز جامعه ایران تنها توسط محدودهای میباشد که این جنبشهای دینامیک بتوانند مناسبات سرمایهداری رانتی و نفتی و وابسته حاکم را به چالش بکشند. به بیان دیگر موضع سلبی و ایجابی ضد سرمایهداری حرکت این جنبشهای دینامیک است که میتواند جوهر رادیکال دینامیسم جنبشهای دینامیک امروز جامعه بزرگ ایران را تعریف بکند.
خامسا «اعتلای پتانسیل دینامیسم جنبشهای مطالبهمحور امروز جامعه ایران در گرو اعتلا و پیوند جنبشهای آکسیونی یا خیابانی با جنبشهای اعتصابی میباشد» به بیان دیگر «در گرو حرکت اعتراضی دو مؤلفهای خیابانی و اعتصابی میباشد». بیتردید، تجربه جنبش معلمان در سال 1400 که بیش از یازده بار تجمع سراسری در کشور داشتهاند و توانستند در عرصه میدانی در حداقل زمان ممکن توازن قوا را به سود خود تغییر بدهند و رژیم مطلقه فقاهتی را در برابر قبول و پاسخگوئی به مطالبات خود وادار به عقبنشینی کنند، نشان داده است که «پتانسیل دینامیسم جنبشهای مطالبهمحور دینامیک سه مؤلفهای صنفی و مدنی و سیاسی، منهای آگاهیگری و سازمانیابی سراسری و اعتلای مطالبات آنها، بر پایه حرکت دو مؤلفهای خیابانی و اعتصابی آنها قابل تعریف میباشد.»
پایان