جنبش اعتراضی و اعتصابی کارگری در «فرایند نوین» خود دارای چه خودویژگیهائی میباشد؟ - قسمت پنجم
ط – جنبش اعتصابی کارگری در فرایند جدید با محوریت جنبش کارگران نیشکر هفت تپه که از نیمه دوم خرداد ماه 99 شروع شده است، نشان داده است که وظایف محوری و حداقلی پیشگامان (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) در این شرایط تندپیچ تاریخ ایران عبارتند از:
اول – تبلیغ و ترویج و تهییج در راستای «تشدید مبارزه توسط کنشگران جنبش اعتصابی کارگری ایران.»
دوم – تبلیغ و ترویج و تهییج در راستای «استحاله جنبشهای اعتراضی به جنبش اعتصابی توسط پیوند کارخانه با خیابان.»
سوم - ترویج و تبلیغ و تهییج در راستای «تقویت نظری احیای حقوق تشکلهای مستقل.»
چهارم - ترویج و تبلیغ و تهییج در راستای «بالا بردن سطح سازماندهی و همبستگی افقی و عمودی جنبش کارگری.»
پنجم - تبلیغ و ترویج و تهییج در راستای «استقلال حرکتی، هم از جناحهای درون حکومتی و هم از جریانهای سیاسی داخل و خارجنشین از راست راست تا چپ چپ.»
ششم – تبلیغ و ترویج و تهییج در راستای «پیوند جنبش اعتراضی و اعتصابی کارگری در عرصه جنبش افقی با جنبشهای مدنی و سیاسی و صنفی گروههای مختلف اجتماعی، در دو جبهه بزرگ آزادیخواهانه و برابریطلبانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، جهت مادیت یافتن جامعه مدنی جنبشی خودبنیاد و خودانگیخته تکوین یافته از پائین.»
هفتم – بنابراین در تحلیل نهائی وظایف حداقلی پیشگامان (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) در این شرایط عبارت است از «مبارزه و کوشش سازمانیافته برای بسترسازی گسترش اعتصابها و کوششهای سنجیده به منظور تحقق خواستهای کارگران و همچنین برای احیای حقوق تشکلهای مستقل میباشد.»
ی – جنبش اعتصابی کارگری در فرایند جدید با محوریت جنبش کارگران نیشکر هفت تپه که از نیمه دوم خرداد ماه 99 شروع شده است، نشان داده است که با «تشدید مبارزه برابریخواهانه و عدالتطلبانه و آزادیخواهانه در این شرایط و بالا رفتن سطح سازماندهی و سطح مطالبات در عرصه جنبش مطالباتی شرایط برای سازماندهی اعتراضهای پراکنده و همبستگی و اتحاد عمل فراگیر بین جریانهای مختلف جنبش صنفی و جنبش مدنی و جنبش سیاسی فراهم شده است». یادمان باشد که «سازماندهی و سازمانیابی گروههای مختلف اجتماعی کارگری، تنها برای دست یافتن به خواستهای صنفی و رفاهی نیست، بلکه برای رسیدن به هدفهای عام سیاسی نیز میباشد.»
ک – جنبش اعتصابی کارگری در فرایند جدید با محوریت جنبش کارگران نیشکر هفت تپه که از نیمه دوم خرداد ماه 99 شروع شده است، نشان داده است که عواملی که منجر به ظهور شرایط نوین و ارتقاء اعتراضات و مبارزات اقتصادی و اجتماعی در فرایند جدید شده است، عبارتند از:
1 - «خروج تدریجی جنبش کارگری از یک دوره فرسایشی و رکود که با فراگیری بحران کرونا، این بحران تشدید یافته بود» به علت بحران حاد اقتصادی و معیشتی و ناتوانی رژیم در کنترل آن و غیر قابل تحمل بودن وضعیت حاکم که مولود سقوط آزاد ارزش پول ملی و سقوط آزاد رشد اقتصادی و جهش تورم و کاهش قدرت خرید و افزایش شدید هزینههای زندگی و استانداردهای زیر خط فقر میباشد.
2 - «بحران افول قدرت مستقر و ناتوانی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در بازتولید آن.»
3 - «تغییرات نسبی در موازنه قوا» به علت اعتلای فراگیر جنبشهای صنفی و مدنی و سیاسی مولود رشد نارضایتیهای همگانی.
4 - «عملکرد فاجعه بار رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در مقابله با همه گیر شدن کرونا» و محک خوردنش در مواجه با آن که چیزی جز پنهانکاری در عمل و تن سپردن به نوعی کشتار جمعی و داروینیسم اجتماعی یا تنازع بقاء خشن نبوده است.
5 - همهگیری «فساد ساختاری رژیم مطلقه فقاهتی و طرح ارقام نجومی» آنچنانکه تا بالاترین مقامات و کارگزاران رژیم مطلقه فقاهتی حاکم ریشه دوانده است و هر روز گوشههای تازهای از آن در برابر انظار عمومی افشاء میشود. قابل ذکر است که «همهگیری فساد چندین برابر همهگیری کرونا، موجب ریزش مشروعیت کامل نظام و برهنه و بیآینده کردن رژیم مطلقه فقاهتی حاکم شده است.»
6 - سقوط شتابناک نفوذ رژیم مطلقه فقاهتی و نیروهای نیابتی در منطقه به عنوان یکی دیگر از مو لفههای اقتدار رژیم که خود ناشی از گسترش اعتراضات شهروندان آن کشورها به دولتهای فاسد و ناکارآمد و نیز کاهش امکانات و توانائیهای مالی و غیر مالی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در حمایت لازم از حامیان خود میباشد. اضافه کنیم که سقوط شتابناک نفوذ رژیم مطلقه فقاهتی و نیروهای نیابتی در منطقه باعث «کمانه کردن آن به داخل و فروپاشی اقتدار رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در داخل شده است.»
7 - از کار افتادن «افسون اصلاحطلبان در تأمین پوشش حفاظتی لازم برای هسته سخت رژیم و آشفته ساختن صفوف مردم در مبارزه علیه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم» به طوری که در شرایط فعلی «هسته سخت رژیم مستقیماً در تیررس نقد عملی و نظری تودههای جامعه بزرگ ایران قرار گرفته است.»
8 - «بنبست و انزوای روزافزون رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در عرصه بینالمللی» که منجر به تضعیف شدید توان سازش با جهان و قدرت چانهزنیاش در عرصههای مختلف شده است.
9 - «نامتوازن بودن سیاستهای ماجراجویانه منطقهای و جهانی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، با توان اقتصادی و سیاسی و نظامی واقعیاش» که در جریان ترور قاسم سلیمانی و پاسخ در هم ریخته سیاسی و نظامی و اقتصادی رژیم مطلقه فقاهتی در بستر انتقام خون قاسم سلیمانی از آمریکا به شدت مشهود بود. به طوری که در این رابطه میتوانیم در تحلیل نهائی داوری کنیم که با «سقوط هواپیمای اوکراینی توسط موشکهای سپاه، باز این مردم نگونبخت ایران بودند که هزینه انتقام کودکانه رژیم مطلقه فقاهتی از آمریکا را پرداخت کردند.»
ل – جنبش اعتصابی کارگری در فرایند جدید با محوریت جنبش کارگران نیشکر هفت تپه که از نیمه دوم خرداد ماه 99 شروع شده است، نشان داده است که تا زمانیکه ما واژه و اصطلاح «کارگر» از حصار دیسکورس کارل مارکس و مارکسیسم نیمه دوم قرن نوزدهم و مارکسیسم – لنینیسم و دیگر رویکردهای مارکسیستی قرن بیستم تا به امروز خارج نکنیم و در چارچوب تحلیل مشخص و کنکرت و واقعی و عینی امروز سرمایهداری در عرصه جهانی و در جامعه ایران «واژه و اصطلاح کارگر مشمول تمامی افرادی که در مناسبات سرمایهداری جهت تأمین معیشت خود نیروی کار فکری و یدی خود را در بازار سرمایهداری به فروش میرسانند» نکنیم، نمیتوانیم «همپیمانان طبیعی و خود جنبش کارگری در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران امروز را تعریف بکنیم.»
پر واضح است که در این صورت دیگر آنچنانکه کارل مارکس و مارکسیسم در اشکال مختلف آن معتقدند «طبقه کارگر ایران دیگر محدود به پرولتاریای صنعتی و تولیدی نمیشوند و تمامی نیرویهای کار در بخشهای مختلف خدماتی و توزیعی و بخشهای مختلف تولیدی از کشاورزی تا صنعتی نیروی کار در چارچوب اصطلاح و واژه کارگر قابل تعریف میشوند». طبیعی است که با «باز تعریف واژه کارگر» بخش صنعتی کارگران مثل کارگران مجتمع صنعتی نیشکر هفت تپه از حصار سکتاریسم نجات پیدا میکنند و حرکت آنها به صورت طبیعی میتواند در «پیوند با اردوگاه کارگری پیوند پیدا کند، نه با طبقه صرف کارگر تولیدی صنعتی» و از همه مهمتر اینکه، با «جایگزین شدن کارگر اردوگاهی به جای کارگر طبقهای، امکان تودهای شدن جنبش کارگر صنعتی در این شرایط وجود پیدا میکند.»
باری، در این رابطه است که باید بگوئیم که در دیسکورس جنبش پیشگامان مستضعفین ایران «مفهوم کارگر آن قدر بسط پیدا میکند که شامل جنبش تودهای و مردمی و اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران میگردد»، بنابراین بدین ترتیب است که در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین، «اصطلاح مستضعف، مرادف با اصطلاح کارگر است» و در این رویکرد آنچنانکه «کارگر صنعتی و تولیدی مجتمع نیشکر هفت تپه کارگر میباشد، پرستار و معلمی که برای تأمین معیشت خود در بازار سرمایهداری حاکم بر جامعه ایران نیروی کار فکری و یدی خود را هم به فروش میرسانند، کارگر هستند» و بدین ترتیب است که در فرایند جدید جنبش اعتصابی کارگری، «این جنبش میتواند از فرایند جنبش کارگری وارد فرایند جنبش عمومی و تودهای بشود.»
یادمان باشد که در خصوص «خطر لایهای شدن اردوگاه کارگری با تعریف جدید از کارگر، در شرایط موجود این لایهبندی به شدت در میان طبقه کارگر صنعتی ایران وجود دارد». به طوری که در «شرایط فعلی بین کارگران صنعت نفت و گاز و پتروشیمی از کارگران رسمی تا کارگران روزمزد فاصله طبقاتی بیشتر از فاصله کارگر روزمزد صنعت نفت تا نیروی کار قشر متوسط شهری میباشد» و به علت همین «فاصله بین لایههای مختلف کارگران صنایع نفت و گاز و پتروشیمی است که در جنبش اعتصابی موجود کارگران رسمی و قراردادی دائم صنایع نفت و گاز و پتروشیمی شرکت نکردند و کارگران روزمزد را تنها گذاشتند». البته این لایهبندی در طبقه کارگر فقط مختص جامعه ایران نمیباشد، بلکه در تمامی جوامع و در رأس آنها کشورهای متروپل هم وجود دارد. بطوریکه در حال حاضر در کشور آمریکا «بزرگترین گروه اجتماعی که از ترامپ فاشیست و نژادپرست و انسانستیز حمایت میکند، طبقه پرولتاریای صنعتی آمریکا میباشد». آنچنانکه دیدیم که حتی در جریان «جنبش ضد نژادپرستی حاضر رنگینپوستان بر علیه دولت ترامپ طبقه پرولتاریای صنعتی آمریکا کوچکترین حمایتی از این جنبش ضد نژادپرستی نکردند». بر این مطلب بیافزائیم که اصلیترین عاملی که باعث گردید تا در طول 41 سال گذشته دیگر مانند سال 57 جنبش کارگری ایران نتواند به صورت سراسری و فراگیر وارد مبارزه حتی صنفی با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بشود، همین «لایهای شدن طبقه کارگر صنعتی ایران است» که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در طول 41 سال گذشته به صورت مرموزانه از این شکاف طبقاتی بین لایههای طبقه کارگر صنعتی ایران استفاده کرده است، بنابراین، در این رابطه است که میتوان داوری کرد که «به علت این لایهبندی طبقاتی بین لایههای مختلف طبقه کارگر صنعتی ایران حتی این فرایند جدید جنبش کارگری ایران، هم مانند فرایندهای قبلی آن شکست بخورد و جنبش فعلی کارگری هم به بنبست برسد و یا توسط برخوردهای مهندسی شده رژیم مطلقه فقاهتی حاکم به انحراف کشیده شود.»
در این رابطه است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران معتقد است که برای برخورد زیرساختی در عرصه آسیبشناسی جنبش کارگری ایران باید ابتدا به لحاظ «نظری تئوریهای زیربنائی جنبش کارگری را مورد بازسازی همه جانبه قرار بگیرد» چرا که تاریخ بیش از یک قرن گذشته جنبش کارگری ایران نشان داده است که این «جنبش در چارچوب تئوریهای انطباقی وارداتی مارکسیستی قرن نوزدهم و بیستم، هرگز و هرگز نمیتواند به دستاوردهای طبقاتی در جامعه ایران دست پیدا کند» و لذا به همین دلیل بوده است که در طول بیش از یک قرن گذشته عمر جنبش کارگری ایران، «این جنبش در چارچوب رویکرد انطباقی به اندیشههای مارکسیستی قرن نوزدهم و قرن بیستم تنها ابزار جریانها و احزاب سیاسی مارکسیستی بودهاند» و تا زمانیکه «به لحاظ نظری، جنبش کارگری ایران از رویکرد انطباقی وارد رویکرد تطبیقی نشوند، این جنبش نمیتواند به دستاوردی در این رابطه دست پیدا کند.»
برای مثال در همین فرایند جدید جنبش کارگری که از نیمه دوم خرداد ماه سال 99 شروع شده است، «مبارزه برابریطلبانه و عدالتخواهانه طبقه کارگر ایران در جنبش اعتصابی کارگران صنعت نفت و پتروشیمی و گاز به صورت یک مبارزه بین لایههای مختلف طبقه کارگر در آمده است» و مبارزه جنبش کارگری در این «قطبهای صنعتی کشور ایران صورت همگانی و طبقاتی ندارد» و هریک از لایههای طبقه کارگر صنعتی «به خاطر منافع مختلف با اهداف متفاوت و با شیوههای خاص خود در این مبارزه شرکت میکنند و قصد هر کدام از این لایهها از مبارزه با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم تأمین منافع خاص خودشان میباشد» و به همین دلیل است که در جنبش کارگری این قطبهای صنعتی سرمایهداری ایران، این لایههای مختلف کارگری با یکدیگر ناهمسانیهای زیادی دارند که باعث بروز کشاکشها و اختلافها میان خود آنها شده است. نباید فراموش کرد که رویکرد مارکسیستهای خارجنشین در طول 41 سال گذشته به جنبشهای داخلی اعم از جنبش کارگری و جنبشهای دموکراتیک بر این امر قرار داشته است، بدین ترتیب که در رویکرد آنها انگار این «جنبشهای داخلی نیازمند به سر و خردی بیرون از خود میباشند که گویا این سر و خرد در وجود جریانهای مارکسیستی خارجنشین به ودیعه نهاده شده است و غیر از اینها هیچ جریانی صلاحیت این امر را ندارند.»
ادامه دارد