جنبش اعتراضی و اعتصابی کارگری در «فرایند نوین» خود دارای چه خودویژگیهائی میباشد؟ - قسمت هفتم
در نتیجه همین امر باعث گردیده است تا خندق عظیم در بستر دو قطبی شدن جامعه امروز ایران به وجود بیاید همان خندقی که یک طرف آن جامعه رسمی اصحاب قدرت سه مؤلفهای زر و زور و تزویر حاکم قرار دارد و یک طرف دیگر این خندق «جامعه مدنی جنبشی خودبنیاد و خودانگیخته و مستقل و دینامیک تکوین یافته از پائین در دو جبهه بزرگ آزادیخواهانه و برابریطلبانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران قرار دارد» که این جامعه مدنی جنبشی (خودانگیخته و خودبنیاد و مستقل تکوین یافته از پائین در دو جبهه بزرگ آزادیخواهانه و برابریطلبانه اردوگاه بزرگ مستضعفین که طبق گفته محمد باقر قالیباف بیش از 96% جمعیت جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران میباشند) همان «جامعه واقعی» میباشند که تمامی جنبشها و خیزشهای مدنی و صنفی و سیاسی از جنبش زنان تا جنبش معلمان و جنبش دانشجویان و جنبش بازنشستگان و جنبش پرستاران و در رأس همه آنها جنبش کارگری قرار دارد «این جنبش واقعی را نمایندگی میکنند.»
بدین ترتیب است که میتوان مشخصه امروز جامعه بزرگ ایران را به صورت دو قطبی شدن جامعه ایران به دو «جامعه رسمی» یا «جامعه حکومتی» و «جامعه واقعی» یا «جامعه مدنی جنبشی» (خودبنیاد و خودانگیخته مستقل و دینامیک تکوین یافته از پائین در دو جبهه بزرگ آزادیخواهانه و برابریطلبانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران) تعریف کرد؛ و از اینجا است که میتوان نتیجهگیری کرد که در فرایند جدید اعتلای «جنبشهای جامعه واقعی یا جامعه مدنی جنبشی ایران» انباشت ابر بحرانهای حاد اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و زیست محیطی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم و غیر قابل تحمل شدن این وضعیت برای بیش از 96% مردم ایران (طبق آمار محمد باقر قالیباف) و ناتوانی رژیم مطلقه فقاهتی در کنترل آن «موجب ظهور فرایند جنبشهای دموکراتیک و برابریطلب و عدالتخواه و در رأس آنها جنبش کارگری ایران شده است.»
ف - جنبش اعتصابی کارگری در فرایند جدید با محوریت جنبش کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه که از نیمه دوم خرداد 99 شروع شده است، نشان داده است که در فرایند جدید که «رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در آستانه فروپاشی اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و موجودیتی و مشروعیتی و هویتی قرار گرفته است» و هسته سخت رژیم تنها با تکیه بر سرنیزه تلاش میکند تا از موجودیت در حال فروپاشی خودش دفاع کند و همچنین در چنین شرایطی که «هسته سخت رژیم مطلقه فقاهتی تحت هژمونی حزب پادگانی خامنهای در عرصه بازتولید قدرت گذشته خود سترون و ناتوان شده است» وظیفه حداقلی پیشگامان (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) «استحاله این ناتوانی (رژیم مطلقه فقاهتی در باز تولید قدرت) به یک خودآگاهی عمومی میباشد که باید در سطح جنبشهای مدنی و صنفی و سیاسی یا جنبشهای عدالتطلبانه و آزادیخواهانه، از جنبش کارگری تا جنبش معلمان و جنبش زنان و جنبش بازنشستگان و جنبش پرستاران و غیره، این خودآگاهی عمومی توسط تبلیغ و ترویج و تهییج پیشگامان مادیت پیدا کند» که حاصل آن میتواند در «تنظیم تاکتیکهای متناسب با گذار از حالت تدافعی به حالت تهاجمی و نقشهمند کردن و شتاب بخشیدن به روند و شکلگیری اقدامات سراسری جنبشهای دموکراتیک و برابریطلبانه سراسری مؤثر واقع شود و باعث تقویت پیوند عمودی و افقی بین جنبشهای اجتماعی و در رأس آنها جنبش کارگری بشود.»
س – جنبش اعتصابی کارگری در فرایند جدید با محوریت جنبش کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه که از نیمه خرداد 99 شروع شده است، نشان داده است که هر چند که «هنوز توازن قوای بین جامعه مدنی جنبشی یا جامعه واقعی با جامعه رسمی یا جامعه حکومتی، در عرصه میدانی به سود حاکمیت و حزب پادگانی خامنهای و دستگاههای چند لایهای سرکوبگر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم میباشد» و هنوز در این شرایط «موقعیت انقلابی در جامعه ایران حاصل نشده است» و هنوز دستگاههای چند لایهای سرکوبگر رژیم مطلقه فقاهتی «قدرت سرکوب فراگیر جامعه مدنی جنبشی یا جامعه واقعی را دارند» با همه این احوال «اعتلای خیزشهای حاشیهنشینان کلانشهرهای ایران (مانند خیزش دیماه 96 و آبانماه 98) امری محتمل و ممکن میباشد». چرا که در این شرایط منهای ریزش بخشهای وسیعی از اقشار میانی و طبقه کار و زحمت به بخش حاشیهنشینان، بخش مهمی از ارتش وسیع بیکاری جامعه بزرگ ایران در راستای پیوند با حاشیهنشینان کلانشهرهای ایران (که در شرایط فعلی طبق آمارهای خود رژیم مطلقه فقاهتی حاکم جمعیت آنها به بیش از 20 میلیون نفر رسیده است) سیر میکنند. لذا به همین دلیل است که هر لحظه «بخشهای تازهای در معرض پرت شدن به دره حاشیهنشینان کلانشهرهای ایران میباشند» که البته اوج نجومی هزینه اجاره مسکن در سال جاری همراه با سونامی گرانی و بیکاری و پیامدهای فروپاشی اقتصادی، آماج رشد حاشیهنشینان را بیشتر و بیشتر کرده است.
بدین ترتیب است که در این شرایط خودویژه «گسلهای اجتماعی میلیونها نفر حاشیهنشینان کلانشهرهای ایران در حال به حرکت در آمدن میباشند» که خود این امر به معنای «فراهم شدن بسترهای اعتلای خیزشهای اتمیزه و بیسر تکوین یافته از پائین در اعماق جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران میباشد» بنابراین، بدین ترتیب است که در این شرایط «احتمال وقوع خیزشهای خیابانی زیاد میباشد» به طوری که حتی خود رسانهها و صاحبنظران اجتماعی و حتی بعضاً خود مقامات امنیتی و غیر امنیتی رژیم مطلقه فقاهتی به کرات نسبت به وقوع آن هشدار دادهاند. یادمان باشد که «خیزشهای قریب الوقوع اگر چه پتانسیل سراسری شدن را دارند، اما مانند خیزشهای دیماه 96 و آبانماه 98 منهای اینکه بدون سازماندهی و بدون سر و رهبر خودانگیخته میباشند، در این شرایط از قدرت تودهای شدن اعماق جامعه بزرگ ایران برخوردار نمیباشند» و لذا همین امر باعث میشود که در عرصه آسیبشناسی «اینگونه خیزشها به صورت آفتی برای جنبشهای خودبنیاد و خودانگیخته جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین در دو جبهه بزرگ آزادیخواهانه و برابریطلبانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران درآیند.»
بر این مطلب اضافه کنیم که پیشگامان (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) در این شرایط میتوانند «توسط آگاهی خوبی که از وضعیت داخلی و وضعیت جنبشها و خیزهای معیشتی دارند، در راستای هدایتگری و راهبری (نه رهبری) خیزشهای قریب الوقوع معیشتی بدون سازماندهی و بدون سر و رهبری بسترسازی هدایتگرایانه بکنند». پر پیداست که این راهبری (نه رهبری) پیشگامان (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) باید در کادر «بسترسازی جهت پیوند جنبش مطالباتی و جنبش خیابانی و جنبش اعتصابی کارخانهای صورت بگیرد». بیشک این رویکرد پیشگامان (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) میتواند «بسترساز تودهای شدن جنبشهای برابریطلبانه و آزادیخواهانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران نیز بشود»؛ به عبارت دیگر، پیشگامان (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) تنها توسط آموزش «رویکرد ترکیبی خیابانی و کارخانهای میتوانند با بسترسازی جهت پیوند عمودی و افقی بین جنبشهای عدالتخواهانه و آزادیخواهانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، شرایط برای تغییر توازن قوا در عرصه میدانی به سود اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در دو جبهه بزرگ آزادیخواهانه و برابریطلبانه فراهم کنند.»
اضافه کنیم که «جامعه واقعی جنبشی تنها توسط جنبش ترکیبی خیابانی – کارخانهای است که با تکوین پیوند عمودی و افقی بین شاخههای مختلف جنبشهای دموکراتیک و برابریطلبانه و یا عدالتخواهانه جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین دیگر به دستگاههای چند لایهای سرکوبگر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم اجازه نمیدهند که بتوانند به سادگی هر کدام از این جنبشها (از جنبش کارگری تا جنبش زنان و جنبش معلمان و جنبش بازنشستگان و جنبش پرستاران و حتی خیزش حاشیهنشینان کلانشهرهای ایران) را به صورت جدا جدا سرکوب نمایند» و دلیل این امر همان است که «تقویت و تعمیق پیوند دو شاخه بزرگ جنبشهای خیابانی با جنبشهای اعتصابی کارخانهای میتواند در سرنوشت خیزشهای معیشتی بدون سر و بدون سازمانده تکوین یافته از پائین مؤثر بشوند.»
ق – جنبش اعتصابی کارگری در فرایند جدید با محوریت جنبش کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه که از نیمه خرداد 99 شروع شده است، نشان داده است که در این شرایط خودویژه جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران پیوند بین «جامعه مجازی» و «جامعه واقعی» امری دیالکتیکی و متقابل میباشد؛ و هرگز پیشگامان (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) نمیتوانند تنها با تکیه بر یکی از این دو مؤلفه «جامعه مجازی» و یا «جامعه واقعی» به موفقیتی حتی حداقلی دست پیدا کنند. بدین خاطر در این رابطه است که «ایجاد پیوند دیالکتیکی بین دو جامعه مجازی و جامعه واقعی، در این شرایط خودویژه و تندپیچ جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران از اهم وظایف حداقلی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران میباشد» که در این رابطه تنها کافی است که عنایت داشته باشیم که در فرایند جدید اعتلای جنبشهای اجتماعی و در رأس آنها جنبش کارگری، به موازات گسترش اعتراضها و اعتصابها در «جامعه اولیه یا جامعه واقعی» شاهد نقطه عطفی در عرض اندام «جامعه ثانویه یا جامعه مجازی» نیز خواهیم بود؛ که حضور جامعه جهانی در ابعاد نجومی و میلیونی و کمپین گسترده علیه اعدام، مشتی نمونه خروار در این رابطه میباشد که این امر نه تنها رژیم مطلقه فقاهتی حاکم را غافلگیر کرد، بلکه مهمتر از آن اینکه برای اپوزیسیون و کنشگران اصلی جنبشهای دموکراتیک و عدالتخواهانه وجود چنین ظرفیتی در شبکه مجازی قابل تصور نبود، بنابراین، بدین ترتیب است که در رابطه با «پیوند جامعه مجازی با جامعه واقعی» و یا «پیوند جامعه اولیه با جامعه ثانویه» است که باید عنایت داشته باشیم که دیگر «بین جامعه مجازی و جامعه واقعی در شرایط کنونی دیوار چین وجود ندارد» و به هر حال «جامعه مجازی بخشی از جامعه واقعی میباشد» و نکته مهمی که در این رابطه پیشگامان (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) باید به آن عنایت ویژهای بکنند اینکه در «عصر کنونی در عرصه شکل دادن به ذهنیت عمومی و هم افزائی و تقویت رابطه بین جنبشهای مختلف در اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در دو جبهه متفاوت آزادیخواهانه و برابریطلبانه و سراسری و تودهای کردن و مسلط کردن گفتمان دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای (اجتماعی کردن قدرت سیاسی و اجتماعی کردن قدرت اقتصادی و اجتماعی کردن قدرت معرفتی) و نیز افشا کردن چهره واقعی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در حین انجام جنایت در نزدیکترین زمان ممکن با توجه به حضور رو به گسترش کنشگران در شبکههای اجتماعی، جامعه مجازی میتواند نقش مؤثر و تکمیل کننده در کنار جامعه واقعی داشته باشد.»
ر – جنبش اعتصابی کارگران در فرایند جدید با محوریت جنبش کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه که از نیمه دوم خرداد ماه 99 شروع شده است، نشان داده است که شکلگیری جنبش پیشگامان مستضعفین ایران به عنوان یک «تشکل میانجی جهت راهبری (نه رهبری) و هماهنگ کننده سراسری بین شاخههای بزرگ جنبشهای دموکراتیک و برابریطلبانه یا عدالتخواهانه و یا بین دو مؤلفه جنبش خیابانی و کارخانهای به عنوان یک ضرورت مهم برای کنشگران سراسری میباشد». پر واضح است که پیشگامان (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) باید از «متن خود جنبشهای افقی برابریطلبانه و آزادیخواهانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران برخیزند» نه اینکه از «بیرون این جنبشها به صورت هرمی و عمودی بر این جنبشها تزریق بشوند». به بیان دیگر، در فرایند فعلی «شرایط عمومی و توازن قوا برای شکلگیری پیشگامان در دل این جنبشهای افقی فراهم شده است» طبیعی است که «شکلگیری پیشگامان از دل جنبشهای رو به اعتلای فرایند جدید باعث شکلگیری زیرساخت و توان بر پا ایستادن جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در این شرایط تندپیچ تاریخ جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران نیز میشود.»
باری، سر بر آوردن جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از دل جنبشهای افقی در فرایند جدید اعتلا (جهت هماهنگ کردن شاخههای بزرگ جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین) با عنایت به «شرایط پلیسی حاکم، از آسیبپذیری و حساسیت فراگیر برخوردار میباشد». پر پیداست که وقتی که خود جنبشها بتوانند در دل طوفان و فضای سرکوب به پا خیزند و بتوانند در صفوف مستقل خود توان خودسازماندهی و خودرهبری به نمایش بگذارند و همچنین بتوانند مطالبات و خواستهای خود را با صدای بلند مطرح کنند و بتوانند پژواک آن را به گوش همگانی برسانند، جنبش پیشگامان مستضعفین ایران جهت راهبری و هدایتگری راهی چندان پر سنگلاخ نخواهند داشت. یادمان باشد که «خودسازمانده و خودرهبر بودن جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین به معنای بینیازی این جامعه جنبشی از نظریهپردازی و کنشگری جنبش پیشگامان مستضعفین ایران نیست.»
ادامه دارد