«ما» چه می‌گوئیم؟ - قسمت ششم

 

ما می‌گوئیم اگر رسالت اصلی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در این شرایط به چالش کشیدن «واقعیت اجتماعی» امروز جامعه ایران تعریف بکنیم، انجام این رسالت برای پیشگام از طریق «آلترناتیوسازی» و «کسب قدرت سیاسی» و «مشارکت در قدرت سیاسی» حاصل نمی‌شود، بلکه تنها از طریق «گفتمان‌سازی» و «استراتژی دموکراتیک و خودسازماندهی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران» است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در این شرایط می‌تواند به انجام این رسالت خود دست پیدا کند؛ زیرا پیشگام توسط گفتمان‌سازی و استراتژی دموکراتیک است که می‌تواند الگوی حاکم بر عمل و اندیشه و تفسیر جامعه از جهان و انسان و تاریخ مردم ایران را عوض نماید.

ما می‌گوئیم تفاوت «رویکرد پیشگامی» با «رویکرد پیشاهنگی» در عرصه به «چالش کشیدن واقعیت امروز جامعه ایران» در این است که پیشگام از مسیر گفتمان‌سازی و توده‌ای کردن گفتمان و استراتژی دموکراتیک است که می‌خواهد به تحول فرهنگی و تحول اجتماعی و تحول سیاسی از پائین دست پیدا کند، اما پیشاهنگ توسط پراگماتیست و کسب قدرت سیاسی از طریق بالا به صورت تزریقی می‌خواهد به تغییر در جامعه ایران دست بزند.

ما می‌گوئیم پیشگام باید «نقاد قدرت در سه مؤلفه سیاسی و اقتصادی و معرفتی» یا «زر و زور و تزویر» در دو عرصه «ایجابی و سلبی» باشد و توسط این نقادی سه مؤلفه‌ای قدرت است که پیشگام باید «واقعیت اجتماعی» امروز جامعه ایران را به چالش بکشد.

بدین ترتیب است که برای به چالش کشیدن واقعیت اجتماعی جامعه ایران در چارچوب پروژه گفتمان‌سازی (نه آلترناتیوسازی) و استراتژی دموکراتیک جنبش پیشگامان مستضعفین ایران باید بتواند «مفاهیم نهادها و نمادها و شعائر» امروز جامعه ایران را استحاله نماید؛ به عبارت دیگر جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در شرایط امروز جامعه ایران باید توسط پروژه گفتمان‌سازی و استراتژی دموکراتیک تلاش کند تا با ارائه مفاهیم و نهادها ونمادها و شعائر جدید، مفاهیم و نهادها و نمادها و شعائر جامعه فقاهتی امروز جامعه ایران را بازسازی و واسازی و به‌سازی نماید.

باری در این رابطه است که پیشگام توسط پروژه «آلترناتیوسازی» نمی‌تواند «واقعیت اجتماعی» امروز جامعه ایران را به چالش سلبی و ایجابی بکشد، چراکه بدون مفاهیم و نهادسازی و شعائر و نمادهای جدید آلترناتیو نمی‌توان واقعیت اجتماعی فقه‌زده و استبدادزده ایران را به چالش کشید.

ما می‌گوئیم برای اینکه پیشگام بتواند به گفتمان‌سازی بپردازد باید «آرمان‌گرا» باشد؛ زیرا بدون «آرمان‌گرائی» راهی برای پیشگام جز گرفتار شدن در ورطه پراگماتیسم و عمل‌گرائی باقی نمی‌گذارد؛ و طبیعی است که پراگماتیست و عمل‌گرائی در عرصه پراتیک اجتماعی نمی‌تواند به گفتمان‌سازی و کشف مفاهیم و نهادسازی و نمادسازی و کشف شعائر جدید بیانجامد.

ما می‌گوئیم «ایمان» که لازمه تغییر و تحول جامعه از پائین می‌باشد، محصول «آرمان‌گرائی و گفتمان‌گرائی» است؛ بنابراین بدون آرمان و گفتمان نمی‌توانیم ایمان به تغییر از پائین (در جامعه بزرگ رنگین کمان ایران) در توده‌ها ایجاد کنیم؛ بنابراین تا زمانیکه ایمان به تغییر از پائین در جامعه حاصل نشود امکان تغییر همه جانبه افقی و عمودی در جامعه به صورت مستمر حاصل نمی‌شود.

ما می‌گوئیم برای اینکه جنبش پیشگامان مستضعفین ایران گرفتار «بی‌حسی اخلاقی» در عرصه پروسس تغییر و تحول جامعه ایران نشود، باید «آرمان‌گرا باشد، نه پراگماتیست.»

ما می‌گوئیم برای اینکه جنبش پیشگامان مستضعفین ایران بتواند گفتمان و استراتژی دموکراتیک خودش را توده‌ای کند، باید «حافظه تاریخی توده‌های ایران را در عرصه حرکت تحول‌خواهانه 150 سال گذشته‌اش برآشوباند». لذا تا زمانیکه پیشگام نتواند حافظه تاریخی جامعه ایران را نسبت به تاریخ گذشته‌اش و واقعیت امروز جامعه ایران توسط خودآگاهی سیاسی و خودآگاهی اجتماعی و خودآگاهی طبقاتی و تاریخی برآشوباند، نمی‌تواند گفتمان و استراتژی دموکراتیک خود را توده‌ای و فراگیر نماید.

ما می‌گوئیم مردم جامعه بزرگ رنگین کمان ایران در شرایط عادی می‌خواهند زندگی بکنند؛ و لذا برای بهتر شدن زندگی‌شان مبارزه صنفی و معیشتی به صورت کارگاهی و گروهی می‌کنند و جنبش مطالباتی خود را از این مسیر شکل می‌دهند؛ بنابراین پیشگام مجبور است در عرصه حرکت افقی خود از مبارزه صنفی توده‌ها شروع بکند و نسبت به جنبش مطالباتی و مبارزه صنفی توده‌ها بی‌تفاوت نباشد و آنها را دست کم نگیرد و با مشخص کردن مسیر راه‌پیمائی حرکت توده‌ها در چارچوب استراتژی دموکراتیک به تعمیق مبارزه صنفی آنها بپردازد و به این حقیقت ایمان داشته باشد که جامعه (برعکس پیشگام و پیشاهنگ و پیشرو) ابتدا از مبارزه منفعت‌خواهانه خودشان است که استارت حرکت می‌زنند؛ و رفته رفته به مبارزه طبقه‌ای و آرمان‌خواهانه و سیاسی و دموکراسی‌خواهانه و برابری‌طلبانه دست پیدا می‌کنند. برعکس پیشگامان که از همان آغاز در چارچوب حرکت عمودی خود با انگیزه آرمان‌خواهانه حرکت می‌کنند نه منفعت‌خواهانه.

ما می‌گوئیم «دموکراسی» تلاشی است برای «اجتماعی کردن سه مؤلفه قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اجتماعی یا قدرت معرفتی»، بنابراین بدون اجتماعی شدن سه مؤلفه قدرت، امکان دستیابی به دموکراسی پایدار در جامعه ایران وجود ندارد.

ما می‌گوئیم برای اینکه جنبش پیشگامان مستضعفین ایران بتواند «گفتمان و استراتژی دموکراتیک خودش» را (جهت سازماندهی افقی و نهادسازی و نمادسازی و مفاهیم‌سازی و شعارسازی بسیج‌گرائی اجتماعی) توده‌ای بکند، باید بتواند بر استراتژی محوری مرحله‌ای «چهره به چهره» (که همان مسیر خودآگاهی‌بخش طبقاتی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی می‌باشد) تکیه نماید؛ و توسط «خودآگاهی طبقاتی و خودآگاهی سیاسی و خودآگاهی اجتماعی و خودآگاهی فرهنگی و تاریخی حرکت تحول‌خواهانه جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران» «گفتمان خود را اجتماعی کند.»

ما می‌گوئیم جنبش پیشگامان مستضعفین ایران جهت «نقادی قدرت» سه مؤلفه‌ای «زر و زور و تزویر» در راستای «تحول در واقعیت اجتماعی موجود جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران» باید حرکت نقادانه خود را به صورت دو مؤلفه‌ای با بالائی‌های سه مؤلفه‌ای قدرت و پائینی‌های قاعده و بدنه جامعه بزرگ ایران به انجام برساند. به این ترتیب که به موازات نقد سه مؤلفه‌ای قدرت در بالا، از پائین هم به نقد مردم جامعه ایران در قاعده و بدنه بپردازد؛ و حرکت توده‌های جامعه رنگین کمان ایران در دو جبهه بزرگ افقی و عمودی یا آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه (بدنه و قاعده اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران) مورد آسیب‌شناسی مستمر و بی‌امان و بی‌رحمانه قرار دهد.

ما می‌گوئیم پروژه گفتمان‌سازی و استراتژی دموکراتیک جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در عرصه پراتیک افقی اجتماعی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران در این شرایط خود برای پیشگام «تنها پراکسیس نظری و عملی می‌باشد» (نه یک کار آکادمیک و پلمیک صرف نظری).

ما می‌گوئیم «دموکراسی پایدار» در جامعه ایران وقتی دست یافتنی می‌باشد که «جامعه مدنی جنبشی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و خودمدیریتی تکوین یافته از پائین به صورت دینامیک در برابر قدرت سه مؤلفه‌ای بالائی‌ها هم نهادینه بشوند و هم بتوانند توازن قوا را به نفع پائینی‌ها تغییر بدهند.»

ما می‌گوئیم در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران پروژه «تغییر و تحول دموکراتیک تکوین یافته از پائین به صورت دینامیک» در چارچوب «جنبش گفتمانی و جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین» تنها از طریق «اقلیت‌های قومی و مذهبی و حاشیه تولید» به انجام نمی‌رسد، بلکه موفقیت این پروژه در گرو «کنش‌گری کل جامعه ایران می‌باشد»؛ به عبارت دیگر پروژه تغییر و تحول دموکراتیک در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران «مرکزگرا» است و تا زمانیکه شهرها (به خصوص کلان شهرهای ایران که در رأس آنها تهران 17 میلیون نفری قرار دارد) به صورت فراگیر پیوند دموکراتیک با جنبش‌های مدنی و اجتماعی و سیاسی و مطالباتی (مستقل تکوین یافته از پائین) پیدا نکنند، پروژه‌های دموکراتیک فراگیر همه جانبه در مبارزه درازمدت دچار مشکل و بن‌بست خواهند شد.

ما می‌گوئیم مبانی نظری و عملی «جنبش گفتمانی» و استراتژی دموکراتیک جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در برابر «جنبش آلترناتیوسازی» در داخل و خارج از کشور عبارتند از:

الف – اعتقاد به حرکت تکوین یافته از پائین.

ب – اعتقاد به هیرارشی ساختار سه جامعه‌ای مدنی، سیاسی و سنتی.

ج – اعتقاد به اولویت جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین در هیرارشی فوق نسبت به جامعه سیاسی و جامعه سنتی.

د – اعتقاد به تقدم رویکرد افقی و جنبشی خودجوش و مستقل تکوین یافته از پائین بر احزاب یا جریان‌ها یا سازمان‌های سیاسی عمودی.

ه – اعتقاد به حرکت تحول‌خواهانه دینامیک به جای حرکت اصلاح‌طلبانه از درون نظام توسط جناح‌های درونی قدرت و فیلترینگ استصوابی شورای نگهبان و پروژه‌های مهندسی شده حزب پادگانی خامنه‌ای.

ز - اعتقاد به جنبش‌های مطالباتی صنفی و مدنی و سیاسی پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران نسبت به «خیزش‌های توده‌های بی‌شکل.»

ح – اعتقاد به راهبرد «پیشگامی» به جای راهبرد «پیشاهنگی» در سه مؤلفه چریک‌گرائی مدرن رژی دبره‌ای و ارتش خلقی مائوئیستی و تحزب‌گرایانه حزب - دولت لنینیستی.

ط - اعتقاد به جنبش‌های سه مؤلفه‌ای «فرهنگی - اجتماعی – سیاسی» در بستر «پراتیک اجتماعی مشخص افقی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران» جهت تحول اجتماعی همه جانبه افقی یا آزادی‌خواهانه و عمودی یا برابری‌طلبانه جامعه بزرگ ایران.

ادامه دارد

  • آگاهی
  • آزادی
  • برابری