ده ساله شدن حیات «نشر مستضعفین» در عرصه 43 ساله شدن حرکت بیوقفه «آرمان مستضعفین» را گرامی میداریم – قسمت سوم
بنابراین در عرصه این پروسس بود که نشر مستضعفین از خرداد 88 بهعنوان ارگان عقیدتی سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، در ادامه پروسه 33 ساله آرمان مستضعفین، فوریترین وظیفه خود را پر کردن همین خلاء بین دو مؤلفه عدالت و آزادی در رویکرد تطبیقی شریعتی، در چارچوب مدل «دموکراسی سوسیالیستی» (نه سوسیال دموکراسی بینالملل دوم برنشتاینی) توسط نهادینه کردن فرهنگی این دو مؤلفه از پائین در کادر استراتژی تقدم جنبش اصلاح دینی و جنبش فرهنگی بر جنبش اجتماعی و جنبش سیاسی تعریف کرد.
لذا بدین ترتیب بوده است که در طول 10 سال گذشته، نشر مستضعفین در راستای تدوین استراتژی
روشنگرانه و جنبش فرهنگی و بسترسازی جنبش اجتماعی تکوین یافته از پائین بهصورت خودجوش و خودسازمانده و دینامیک و خودرهبر، پیوسته بر مدل «دموکراسی سوسیالیستی» و پروژه اصلاح دینی و بازسازی تطبیقی اسلام (در ادامه جنبش دو مؤلفهای روشنگری محمد اقبال و شریعتی) حرکت کرده است تا برعکس شریعتی که بهصورت تک مؤلفهای بر عدالت طبقاتی و اقتصادی تکیه میکرد، بتواند در راستای نهادینه کردن فرهنگی همگام دو مؤلفه سوسیالیسم و دموکراسی، از پائین در جامعه ایران گام بردارد؛ بهعبارت دیگر استراتژی نشر مستضعفین در ده سال گذشته عمر حرکت خود در چارچوب مدل دموکراسی سوسیالیستی در راستای نهادینه کردن فرهنگی و از پائین دو مؤلفه دموکراسی و سوسیالیسم یا عدالت و آزادی بوده است؛ و البته رویکرد نشر مستضعفین جهت نهادینه کردن دو مؤلفه دموکراسی و عدالت در چارچوب همان رویکرد معلمان کبیرمان یعنی محمد اقبال و شریعتی هست که توسط بازسازی تطبیقی اسلام و پروژه اصلاح دینی در طول ده سال گذشته، به دنبال نهادینه کردن فرهنگی دموکراسی سه مؤلفهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی یا اجتماعی کردن اقتصاد و سیاست و فرهنگ از پائین بوده است.
باری، بدین ترتیب است که برای داوری و آسیبشناسی حرکت نشر مستضعفین بهعنوان ارگان عقیدتی سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول ده سال گذشته باید بهعنوان شاخص این حرکت به ارزیابی این حقیقت بپردازیم که تا چه اندازه نشر مستضعفین و جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول ده سال گذشته توانسته است در راستای نهادینه کردن فرهنگی دموکراسی سه مؤلفهای یا دو مؤلفه دموکراسی و سوسیالیسم، از پائین بهصورت همگام در جامعه بزرگ ایران گام بردارد.
بنابراین در یک کلام رویکرد نشر مستضعفین در طول ده سال گذشته بر این امر قرار داشته است که آن چنانکه شریعتی توانست در طول 5 سال حرکت جنبش روشنگری ارشاد خود عدالت طبقاتی و اقتصادی در چارچوب سوسیالیسم اجتماعی خود از پائین توسط جنبش فرهنگی و پروژه اصلاح دینی نهادینه بکند، نشر مستضعفین میخواهد در چارچوب مدل دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای اقتصادی مورد اعتقاد خود، دموکراسی و سوسیالیسم یا آزادی و عدالت را توسط جنبش فرهنگی و پروژه اصلاح دینی از پائین در جامعه ایران نهادینه نماید.
یادمان باشد که از زمان نشر کتاب «یک کلمه» یوسفخان مستشارالدوله یعنی 13 سال قبل از تکوین جنبش مشروطیت تا زمان صمد بهرنگی و شریعتی جنبش روشنفکری ایران در راستای فرهنگی کردن دو مؤلفه آزادی و عدالت بهصورت جدای از هم گام برداشتهاند و به همین دلیل آنچنانکه یوسفخان مستشارالدوله در راستای فرهنگی کردن آزادی جدای از عدالت گام برمیداشت، صمد بهرنگی بر فرهنگی کردن عدالت طبقاتی و اقتصادی جدای از آزادی پای میفشرد. طبیعی است که تکیه دو مؤلفهای نشر مستضعفین بر فرهنگی کردن آزادی و عدالت در چارچوب مدل دموکراسی سوسیالیستی مورد اعتقاد خود، میتواند این خلاء 150 ساله را پر کند.
فراموش نکنیم که برعکس اروپا در جامعه بزرگ ایران نهادینه کردن فرهنگی دموکراسی و آزادی سختتر از نهادینه کردن عدالت طبقاتی و اقتصادی هست و دلیل این امر همان است که پنج فاکتور استبدادزدگی و فقهزدگی و سنتزدگی و رویکرد صوفیانه و عقبماندگی اقتصادی در جامعه ایران باعث گردیده است تا مسیر فرهنگی کردن آزادی سختتر از مسیر فرهنگی کردن عدالت باشد؛ و به همین دلیل راه نشر مستضعفین در طول 10 سال گذشته عمر حرکت خود بسیار سختتر از مسیر 5 ساله جنبش روشنگری ارشاد شریعتی بوده است. بر این مطلب بیافزائیم که نشر مستضعفین در طول ده سال گذشته عمر خود در برابر هیولای رژیم مطلقه فقاهتی حاکم قرار داشته است که در زیر چتر دین و فقه و سنت و خرافات در طول عمر 40 ساله خود تلاش کرده است تا نه تنها آزادیهای سیاسی و اجتماعی مردم ایران را به چالش بکشد، حتی به حداقلهای آزادیهای مدنی، مثل انتخاب لباس و حجاب و غیره مردم ایران هم رحم نکرده است. طبیعی است که برعکس دوران شریعتی مبارزه با چنین رژیمی بسیار مشکلتر است از مبارزه با رژیم توتالیتر و کودتائی پهلوی هست.
لذا بدین ترتیب است که میتوانیم نتیجهگیری کنیم که مبارزه فرهنگی در عرصه جنبش روشنگری در جامعه ایران بسیار سختتر از مبارزه نظامی و مبارزه سیاسی هست. بدین خاطر در چارچوب این استراتژی نشر مستضعفین در ده سال گذشته است که ما میتوانیم بهصورت محوری رویکردهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی نشر مستضعفین اینچنین فرموله نمائیم:
1 - «مستضعفین» در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران بهعنوان «نیروی محرکه» اجتماعی و تاریخی میباشند، نه یک گروه اجتماعی قابل ترحم و قابل پرداخت صدقه به آنها.
2 - تا زمانی که اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران نتوانند توسط جنبشهای خودجوش و خودسازمانده و دینامیک مطالباتی، از انجام خیزشهای اعتراضی و اتمیزه و فقرستیزانه که بسترساز ظهور هیولای پوپولیسم در جامعه ایران هست، خودداری کنند، هرگز نخواهند توانست از آنچنان پتانسیلی برخوردار شوند که در عرصه میدانی توازن قوا به سود خود تغییر بدهند.
3 – «گفتمانسازی» در جامعه بزرگ ایران در این شرایط باید پیوسته در چارچوب پیوند دو «گفتمان آزادی» و «گفتمان عدالت» در کادر مدل «دموکراسی سوسیالیستی» صورت بگیرد.
4 - جنبش پیشگامان مستضعفین ایران باید در عرصه اپوزیسیون داخلی و خارجی هویت مستقل مد نی داشته باشد که این هویت مستقل مدنی در چارچوب استراتژی تقدم جنبش اصلاح دینی بر جنبش فرهنگی، تقدم جنبش فرهنگی بر جنبش اجتماعی، تقدم جنبش اجتماعی بر جنبش سیاسی در جامعه دینی ایران قابل تعریف هست.
5 - در جامعه امروز ایران هم جنبشهای مطالباتی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در حال تدافع میباشند و هم رژیم مطلقه فقاهتی حاکم نسبت به این جنبشهای مطالباتی در حال تدافعی است. در نتیجه همین تعادل تدافعی در عرصه میدانی باعث گردیده است که روند رو به اعتلای جنبشهای مطالباتی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران صورتی فرسایشی پیدا کند. پرواضح است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران جهت بسترسازی اعتلای جنبشهای مطالباتی خودسازمانده و خودجوش و دینامیک باید توسط تعمیق جنبش فرهنگی و سیاسی و مطالباتی این تعادل تدافعی را در عرصه میدانی توسط خود جنبشهای مطالباتی از جنبش کارگران گرفته تا جنبش معلمان و جنبش زنان و جنبش بازنشستگان و غیره به هم بزنند.
6 - اکنون که دیگر فرضیات گذشته «به حرکت درآوردن موتور بزرگ توسط موتور کوچک» در جامعه بزرگ ایران به افسانه بدل شده است، اگر جنبش پیشگامان مستضعفین ایران بر این باور باشند که: «موتور بزرگ خود باید بهصورت دینامیک به حرکت درآید و هرگونه حرکت مکانیکی از داخل و خارج از کشور جهت به حرکت درآوردن موتور بزرگ امری انحطاطی هست» سؤال بزرگی که در برابر جنبش پیشگامان مستضعفین ایران قرار دارد، عبارت است از اینکه:
«چگونه در جامعه بزرگ و رنگینکمان فرهنگی و قومی و اجتماعی و فرهنگی ایران موتور بزرگ میتواند بهصورت دینامیک به حرکت درآید؟»
«آیا بدون جنبش اصلاح دینی و بدون جنبش فرهنگی در جامعه فقهزده و استبداد و استثمارزده و استحمارزده و تصوفزده و تکلیفمدار و تقلیدگرای ایران میتوان موتور بزرگ را بهصورت دینامیک به حرکت درآورد؟»
7 - آیا بدون مدل «دموکراسی سوسیالیستی» در این شرایط میتوانیم شکاف و خندق بین دو گفتمان «آزادی و عدالت» در جامعه بزرگ ایران پر بکنیم؟ آیا تا زمانی که در عرصه ایده ما نتوانیم دو گفتمان «آزادی و عدالت» را در چارچوب مدل «دموکراسی سوسیالیستی» به هم پیوند بدهیم، میتوانیم همبستگی بین طبقه متوسط شهری با پائینیها و زحمتکشان شهر و روستا و یا همبستگی بین جنبش سبز سال 88 طبقه متوسط شهری با خیزش دیماه 96 پائینیهای جامعه ایران ایجاد نمائیم؟ فراموش نکنیم که در سال 88 طبقه متوسط شهری به صحنه آمد اما پائینیهای جامعه ایران حمایت نکردند و شکست خوردند و در دیماه 96 پائینیهای جامعه و حاشیه تولید به صحنه آمدند اما طبقه متوسط شهری حمایت نکردند و شکست خوردند.
8 - جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در این شرایط در راستای انجام رسالت تاریخی خود در جامعه بزرگ ایران نباید توسط جایگزین کردن برخوردهای «افشاگرانه» به جای برخوردهای «مطالباتی» جنبشهای خودجوش و دینامیک و خودسازمانده مطالباتی ایران را دچار سرگردانی نماید و آنها را گرفتار آدرس غلط نمایند. یادمان باشد که در این شرایط فشار حداکثری امپریالیسم آمریکا در عرصه تحریمهای اقتصادی از آنجائی که باعث فقیرتر شدن جامعه ایران میگردد پیش از آنکه رژیم مطلقه فقاهتی را به حالت تدافعی وادار سازد، جنبشهای خودبنیاد مطالباتی جامعه را تضعیف مینماید و شرایط برای خیزشهای اتمیزه فقرستیزانه مانند دیماه 96 به جای اعتلای این جنبش، جنبشهای خودسازمانده دینامیک فراهم میسازد؛ بنابراین فونکسیون نهائی تحریمهای اقتصادی امپریالیست آمریکا تضعیف جنبشهای خودبنیاد مطالباتی و انحراف آنها به سمت خیزشهای فقرستیز هست.
9 - تغییر توازن قوا در عرصه میدانی تنها توسط اتحاد و سازماندهی جنبشهای مطالباتی خودجوش و دینامیک ممکن هست، نه دخالتهای امپریالیستی و ارتجاع منطقه و مثلث شوم ترامپ و نتانیاهو و بن سلمان.
10 - تا زمانی که زن ایرانی به آزادی مدنی و آزادی اجتماعی و آزادی سیاسی دست پیدا نکند، امکان دستیابی به دموکراسی سه مؤلفهای در جامعه ایران وجود ندارد؛ بنابراین امکان ندارد هیچ جامعهای تا زمانی که زن در آن آزاد نشود، بتوانند به دموکراسی دست پیدا کنند.
11 - تا زمانی که در یک جامعه «انسان اجتماعی» تکوین پیدا نکند امکان ایجاد جنبش خودبنیاد دینامیک اجتماعی تکوین یافته از پائین وجود ندارد، بنابراین در راستای دستیابی به انسان اجتماعی است که ضرورت تقدم جنبش فرهنگی بر جنبش اجتماعی مطرح میشود، چراکه بدون جنبش فرهنگی در جامعه سنتزده و فقهزده و تصوفزده و استثمارزده و استحمارزده و استبدادزده ایران، نمیتوانیم به انسان اجتماعی دست پیدا کنیم.
ادامه دارد