ما چه می‌گوئیم؟ - قسمت هیجدهم

 

اولاً جنبش زنان ایران نسبت به جنبش‌های مطالباتی و صنفی و سیاسی آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه موجود جامعه بزرگ ایران حالت سکتاریستی پیدا کنند.

ثانیاً شرایط برای سرکوب این جنبش توسط دستگاه‌های چند لایه‌ای سرکوب‌گر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم فراهم بشود.

ثالثاً این آفت باعث گردیده تا جنبش مطالباتی زنان ایران در عرصه خواسته‌های حداقلی مدنی و اجتماعی و حقوقی و صنفی و سیاسی و قضائی خود زمین‌گیر بشوند و اعتلای مطالباتی آنها روندی بسیار بطی و کند داشته باشد.

رابعاً این آسیب در جنبش زنان باعث گردیده است تا امکان خودسازماندهی و خودمدیریتی در عرصه میدانی بسیار ضعیف بشود بطوریکه در شرایط فعلی تنها عرصه پیوند بین زنان ایران عرصه فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی می‌باشد که عرصه‌ای شکننده است و هر زمان توسط رژیم مطلقه فقاهتی می‌تواند به چالش کشیده بشود.

خامسا آسیب فوق در جنبش زنان باعث گردیده است تا تاکتیک‌های اتخاذی آنها در همان محدودهای فردی باقی بماند. آنچنانکه در این رابطه شاهد بودیم که بعد از خیزش دی‌ماه 96 حرکتی جهت مبارزه با حجاب تحمیلی تحت عنوان دختران میدان انقلاب از سرگرفته شد که به علت همین آسیب در حد حرکت‌های فردی محدود شد و سرانجام به پایان رسید.

سادساً این آسیب باعث گردیده است تا به علت عدم سازماندهی خودجوش خودمدیریتی جنبش زنان ایران شرایط برای دخالت‌های جریان‌های برانداز (که در راستای کسب قدرت سیاسی برای خود و همراهی با استراتژی رژیم چنج امپریالیستی به سرگردگی امپریالیسم آمریکا تلاش می‌کنند) فراهم بشود.

بنابراین بدین ترتیب است که ما می‌گوئیم برای رهائی جنبش مطالباتی زنان ایران از وضعیت فعلی:

اولاً جنبش زنان ایران باید به این حقیقت و واقعیت برسند که پله اول مسیر موفقیت آنها در عرصه جنبش مطالباتی خودشان، پیوند با جنبش‌های خودجوش مطالباتی موجود جامعه ایران در دو جبهه آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه می‌باشد و بدون پیوند جنبش مطالباتی زنان ایران با دیگر شاخه‌های جنبش مطالباتی جامعه بزرگ ایران این جنبش هر چقدر هم که وسیع و فراگیر و گسترده هم که بشوند، باز نمی‌توانند به دستاوردی برسند. شاید طرح این نکته در اینجا ضروری باشد که بگوئیم رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در طول 40 سال گذشته توسط دستگاه‌های سرکوب‌گرایانه خود جهت سرکوب همه جانبه مخالفین داخلی خودش پیوسته بر دو اصل محوری تکیه داشته است:

اول – کادرزنی یا سرزنی این جریان‌ها که برای این منظور بر ترور تا کشتار زنجیره‌ای و اعدام‌های گروهی مثل تابستان 67 و در نهایت در صورت عدم موفقیت در این رابطه تلاش کرده است تا به انحاء مختلف کادرها و سرهای جریان‌های مخالف وادار به خروج از کشور و اقامت در کشورهای مغرب زمین بکند.

دوم - رژیم مطلقه فقاهتی در طول 40 سال گذشته عمر خود جهت مبارزه و سرکوب جریان‌های مخالف داخلی خود، پیوسته تلاش کرده است تا با ایجاد گسستگی بین شاخه‌های مختلف جنبش‌های مطالباتی جامعه ایران در عرصه‌های مدنی و اجتماعی و سیاسی و صنفی موانعی ایجاد نماید تا گروه‌های‌های اجتماعی نتوانند به پتانسیل عظیم خود در عرصه تغییر توازن میدانی دست پیدا کنند.

فراموش نکنیم که تا زمانیکه توازن قوا در عرصه میدانی به سود جنبش‌های مطالباتی تغییر نکنند در عرصه فضای مجازی هر قدر هم که توازن به سود این جنبش‌های و بر علیه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم باشد امکان عقب‌نشینی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در برابر خواسته حتی حداقلی صنفی این جنبش‌ها وجود ندارد. لذا به همین دلیل است که شاهدیم با اینکه جنبش صنفی – مطالباتی گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه بزرگ ایران در طول 40 سال گذشته پیوسته با فراز و نشیب ادامه داشته است اما با همه این احوال هنوز که هنوز است خواسته صنفی این جنبش‌ها در همان محدوده حداقلی آغازین مثل پرداخت حقوق معوقه یا افزایش حداقل حقوق و غیره باقی مانده است و در خصوص مطالبات اجتماعی و مدنی و سیاسی جنبش زنان ایران هم باز خواسته جنبش زنان هنوز در همان محدوده حداقلی مثل رفتن به ورزشگاه‌ها یا مبارزه با حجاب اجباری و یا مقابله قضائی با تبعیضات فقهی باقی مانده است.

یادمان باشد که رژیم مطلقه فقاهتی در طول 40 سال عمر خود نشان داده است که تا زمانیکه توازن میدانی قوا به سود جنبش‌ها تغییر نکند، تسلیم نمی‌شود و حاضر به خوردن زهر و عقب‌نشینی و دادن امتیاز به رقیب نمی‌گردد. بنابراین در این رابطه است که جنبش زنان ایران برای دستیابی به خواسته‌های صنفی و مدنی و اجتماعی و سیاسی خود باید نوک پیکان استراتژی خود را روی تغییر میدانی توازن قوا به نفع خود بگذارند و تنها به تغییر توازن قوا در عرصه فضای مجازی بسنده نکنند.

فراموش نکنیم که عامل اصلی موفقیت جنبش کامیوندارن در سال 96 و 97 این بود که کامیونداران توانستند جنبش مطالباتی خودشان را توسط سازماندهی خودجوش و خودرهبر از عرصه فضای مجازی به عرصه‌های میدانی بکشانند؛ و از آنجائیکه در عرصه میدانی به علت سازماندهی خودجوش و دینامیک و خودرهبر جنبش کامیونداران برای دستگاه‌های چند لایه‌ای سرکوب‌گر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم امکان سرکوب وجود نداشت، همین امر باعث گردید تا رژیم مطلقه فقاهتی در برابر جنبش مطالباتی کامیونداران کشور حاضر به عقب‌نشینی بشود؛ و بدین ترتیب است که می‌توانیم داوری کنیم که در طول 40 سال گذشته جنبش مطالباتی خودجوش و خودسازمانده و مستقل تکوین یافته از پائین، جنبش کامیونداران موفق‌ترین شاخه جنبش مطالباتی جامعه ایران بوده است که تقریباً توانست تمامی خواسته‌های بر حق خودش را بر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم تحمیل نماید و رژیم مطلقه فقاهتی حاکم را وادار به عقب‌نشینی بکند.

ثانیاً جنبش زنان ایران جهت رهائی از شرایط تدافعی این جنبش در شرایط فعلی باید عنایت داشته باشد که در شرایط فعلی امروز جامعه ایران هم رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در برابر جنبش‌های مطالباتی در وضعیت تدافعی قرار گرفته است و هم تمامی جنبش‌های مطالباتی صنفی و مدنی و اجتماعی و سیاسی در برابر دستگاه‌های چند لایه‌ای سرکوب‌گر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم حالت تدافعی پیدا کرده‌اند، البته عواملی که باعث این تعادل تدافعی بین جنبش‌های مطالباتی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر با دستگاه‌های چند لایه‌ای سرکوب‌گر رژیم مطلقه فقاهتی شده است عبارتند از:

الف – گستردگی فرابحران‌های زیست محیطی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی رژیم مطلقه فقاهتی و ناتوانی این رژیم جهت مدیریت کردن آنها که باعث شده است که در این شرایط تورم 50 درصدی و بیکاری بالای ده میلیون نفری و خط فقر بالا شش میلیون نفری و تعطیلی بیش از 30 درصدی بنگاه‌های تولیدی به علت رکود – تورمی موجود و معتادان بیش از 4 میلیون نفری و کودکان کار بیش از دو میلیون نفری و حاشیه‌نشینان بیش از 19 میلیون نفری به جامعه نگون‌بخت ایران تحمیل بشود. توجه داشته باشیم که این گسل‌های موجود جامعه ایران می‌تواند شرایط برای اعتلای خیزش‌های فراگیر فقرستیزانه مانند دی‌ماه 96 آماده بکنند.

ب - از طرف دیگر به علت تحریم‌های فراگیر اقتصادی امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا بر مردم ایران، در فرایند پساخروج دولت ترامپ از برجام، این امر باعث گردیده است که حداکثر فشار این تحریم‌های اقتصادی همه جانبه بر جامعه و مردم ایران تحمیل و تزریق بشود و شرایط برای فقیرتر شدن و فراگیرتر شدن گروه‌های اجتماعی زیر خط فقر فراهم بشود همین موضوع فقیرتر شدن گروه‌های اجتماعی باعث گردیده است تا در این شرایط حتی جنبش‌های مطالباتی خودجوش و خودسازمانده صنفی که در سال 97 روندی رو به اعتلا داشتند در آن شرایط حالت تدافعی پیدا کنند. بدین ترتیب جنبش زنان ایران در این شرایط باید تلاش کنند تا با مشارکت همه جانبه در این جنبش‌های مطالباتی در شاخه مختلف آن از جنبش مطالباتی کارگران تا جنبش مطالباتی معلمان و بازنشستگان و دانشجویان و غیره شرایط تدافعی این جنبش‌های مطالباتی را تغییر دهند.

ثالثاً جنبش زنان ایران باید بر این امر واقف بشوند که رمز موفقیت آنها در این شرایط آن است که به جای تاکتیک‌های سکتاریستی و انفرادی، در این مسیر حرکت نمایند تا خواسته‌های صنفی و اجتماعی و مدنی و سیاسی و قضائی خودشان را از کانال همین خواسته جنبش‌های مطالباتی امروز جامعه ایران دنبال نمایند. فراموش نکنیم که یکی از عوامل اعتلای جنبش مطالباتی کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز در این بود که این جنبش توانست مطالبات خودش را به عنوان مطالبات اکثریت شاخه‌های جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده جامعه بزرگ ایران جا بیاندازد. لذا به همین دلیل بود که نه تنها جنبش کارگران هفت تپه و فولاد اهواز توانستند پشتیبانی اکثریت شاخه‌های جنبش‌های مطالباتی جامعه ایران را جذب نمایند، در این رابطه حتی توانستند حمایت همه جانبه جنبش دانشجوئی ایران را هم جذب کنند. شعار «ما فرزندان کارگرانیم - کنارتان می‌مانیم» جنبش دانشجوئی ایران در آن زمان آژیر خطری بود که بر علیه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم به صدا درآمد؛ و لذا از آن زمان بود که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم جهت مقابله با جنبش کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز تغییر تاکتیک داد و به صورت دو مؤلفه‌ای حرکت کرد یعنی از یکطرف تن به پرداخت حقوق معوقه کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز داد و از طرف دیگر تلاش کرد که روند خصولتی کردن این دو بنگاه بزرگ اقتصادی تغییر بدهد و همچنین با فشار بر دستگیر شدگان و کادرهای رهبری این جنبش تلاش کرد تا به مهار این جنبش دست پیدا کند.

باری، آنچه که در رابطه با جنبش کارگران هفت تپه و فولاد اهواز در سال 97 حائز اهمیت و درس‌آموز بود اینکه این جنبش توانست با اتخاذ تاکتیک‌های مناسب مطالباتی و تبلیغاتی و افشاگرایانه خود با شاخه دیگر جنبش‌های مطالباتی پیوند پیدا نماید.

ما می‌گوئیم جنبش زنان ایران با تاسی از جنبش کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز می‌توانند توسط طرح خواسته‌های خودشان در چارچوب خواسته‌های مطالباتی جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده از کارگران تا معلمان تا دانشجویان و بازنشستگان شرایط برای دستیابی به مطالبات خود فراهم کنند.

رابعاً جنبش زنان ایران جهت رهائی از وضعیت تدافعی فعلی این جنبش باید عنایت داشته باشد که یکی از عوامل تأثیرگذار منفی بر جنبش زنان در طول دو دهه گذشته دنباله‌روی جنبش زنان ایران از جنبش به اصطلاح اصلاح‌طلبانه در رنگ‌های مختلف سفید و سبز و بنفش درون رژیم مطلقه فقاهتی بوده است. البته مشارکت جنبش زنان در پروژه‌های قدرت‌طلبانه جنبش به اصطلاح اصلاح‌طلبانه در چارچوب تاکتیک «انتخاب بین بد و بدتر» بوده است که در طول دو دهه گذشته که گفتمان به اصطلاح اصلاح‌طلبانه بر جامعه ایران سایه انداخته بود، جنبش زنان جهت مقابله با اقتدارگرایان و اصول‌گرایان هزار تکه تلاش کرده است تا از طریق صندوق رأی مهندسی شده رژیم مطلقه فقاهتی حاکم و حمایت از جنبش به اصطلاح اصلاح‌طلبانه درون حکومتی خواسته‌ها و مطالبات خود را از زبان آنها مطرح نماید. غافل از اینکه جریان‌های به اصطلاح اصلاح‌طلبانه درون حکومتی تنها به خاطر بالا بردن قدرت چانه‌زنی خود در عرصه تقسیم باز تقسیم قدرت در بالا بر جنبش زنان ایران تکیه ابزاری و اهرمی کرده‌اند. طبیعی است که این جریان‌های به اصطلاح اصلاح‌طلب هرگز حاضر نمی‌شوند در برابر حزب پادگانی خامنهای و جریان‌های تمامیت خواه اقتدارگرا و اصول‌گرای حاکم به عنوان نماینده سیاسی جنبش زنان ایران از مطالبات زنان ایران دفاع نمایند.

خامسا جنبش زنان ایران برای رهائی از وضعیت تدافعی فعلی باید عنایت داشته باشند که تحت تأثیر بوق‌های تبلیغاتی امپریالیست خبری قرار نگیرند و هرگز حاضر نشوند تا جنبش مطالباتی زنان ایران حتی به صورت غیر مستقیم در خدمت سیاست‌های رژیم چنج امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا و جریان‌های سیاسی خارج‌نشین مدافع سیاسی رژیم چنج آمریکا قرار گیرند. تجربه افغانستان و عراق و لیبی و سوریه و وضعیت جنبش زنان در این جوامع پسا اشغال نظامی و نابود کردن تمامی زیرساخت‌های اقتصادی و حمایت از رژیم دست نشانده در این کشورها مشتی نمونه خروار می‌باشد.

ما می‌گوئیم دموکراسی در یک جامعه، یک کالای وارداتی نیست بلکه یک پروسه و فرایند است که باید به صورت درازمدت توسط جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده همان جامعه تکوین پیدا کند.

ما می‌گوئیم که تمرین کردن جنبش زنان توسط پروسه دموکراتیزه کرده جامعه ایران از پائین و دستیابی به جامعه مدنی جنبشی خودجوش و دینامیک و مستقل تکوین یافته از پائین همه و همه می‌تواند به عنوان استراتژی جنبش زنان ایران در راستای رهائی از وضعیت تدافعی فعلی مطرح بشود.

ادامه دارد