ما چه می‌گوئیم؟ - قسمت بیست و یک

 

ما می‌گوئیم علت و دلیل اینکه (در طول نزدیک به نیم قرنی که از بسته شدن و خاموش شدن چراغ‌های حسینیه ارشاد توسط ساواک رژیم توتالیتر و کودتائی پهلوی در آبان‌ماه 51 می‌گذرد) هنوز در طول نیم قرن گذشته «جنبش روشنگری ارشاد شریعتی» نتوانسته است به عنوان «گفتمان مسلط» بر جامعه ایران درآید، «تفرقه و تشتت، ایدئولوژی و استراتژی در اردوگاه چپ مذهبی با رویکرد اقبال – شریعتی می‌باشد» که انتقال این «تفرقه و تشتت از عرصه نظری به عرصه عملی» باعث گردیده است که مادیت آن تشتت نظری به صورت تفرقه عینی در اردوگاه چپ مذهبی با رویکرد اقبال – شریعتی درآید.

برای فهم این مهم لازم است که عنایت داشته باشیم که در طول نیم قرن گذشته (به خصوص در طول عمر 41 ساله رژیم مطلقه فقاهتی حاکم) منهای اینکه «راست مذهبی» در عرصه حرکت سیاسی اجتماعی به دو شاخه:

الف – راست ارتجاعی.

ب - راست لیبرالی، تقسیم شده‌اند.

«راست ارتجاعی مذهبی» بدل به 7 شاخه شده است:

1 - راست سنتی روحانیت دگماتیسم.

2- راست بازاری سنتی تحت هژمونی حزب مؤتلفه.

3 - راست پادگانی تحت هژمونی سپاه.

4 - راست پوپولیسم تحت هژمونی جریان محمود احمدی‌نژاد و رحیم مشاعی.

5 - راست بوروکراتیک تحت هژمونی جریان علی لاریجانی و علی مطهری.

6 - راست تکنوکراتیک تحت هژمونی حزب کارگزاران.

7 - راست داعشی تحت هژمونی جبهه پایداری و مصباح یزدی، شده‌اند.

«راست لیبرال مذهبی» بدل به سه شاخه:

1 - راست لیبرالی مذهبی تکنوکراتیک تحت رهبری مهندس مهدی بازرگان و نهضت آزادی.

2 – راست لیبرالی مذهبی بوروکراتیک تحت هژمونی سید محمد خاتمی و جناح اصلاح‌طلبان درون حکومتی و حزب مشارکت و حزب مجاهدین انقلاب اسلامی.

3 – راست لیبرالی مذهبی پوپولیستی تحت هژمونی ملی و مذهبی‌ها و جریان پیرو اندیشه‌های حسین حاجی فرج دباغ (معروف به عبدالکریم سروش) شده‌اند.

البته در طول نیم قرن گذشته «چپ مذهبی» هم (معیار ما در تقسیم‌بندی بین «راست مذهبی» و «چپ مذهبی» رویکرد آنها نسبت به «مناسبات سرمایه‌داری حاکم می‌باشد» که تنها «چپ مذهبی از دهه 20 الی الان با رویکرد آلترناتیوی ایجابی با سرمایه‌داری برخورد می‌داشته است» البته راست مذهبی چه جناح ارتجاع مذهبی و چه جناح لیبرالیسم مذهبی در طول 80 سال گذشته، رویکرد آلترناتیوی ایجابی با نظام سرمایه‌داری حاکم نداشته است) به سه شاخه تقسیم شده‌اند:

1 - چپ مذهبی با رویکرد اقبال – شریعتی.

2 - چپ مذهبی با رویکرد سازمان مجاهدین خلق.

3 - چپ مذهبی با رویکرد سوسیالیست‌های خداپرست نخشب که در میان سه شاخه چپ مذهبی 80 سال گذشته جامعه ایران، «چپ مذهبی با رویکرد اقبال – شریعتی» در طول نیم قرن گذشته دارای بیشترین تفرقه و تشتت نظری و عملی بوده است؛ که بدون تردید ریشه این تفرقه و تشتت 50 ساله چپ مذهبی با رویکرد اقبال - شریعتی در این می‌باشد که:

اولاً اگرچه چپ مذهبی با رویکرد اقبال و شریعتی، به جای «رویکرد معطوف به قدرت» رفته رفته به خصوص در طول دو دهه گذشته به طرف «رویکرد معطوف به جامعه» حرکت کرده‌اند، ولی مع الوصف از آنجائیکه در طول نیم قرن گذشته دوگانگی «رویکرد معطوف به قدرت» و «رویکرد معطوف به جامعه» و همچنین دوگانگی «رویکرد فردگرایانه کویری» و «رویکرد جمع‌گرایانه بسترساز روحیه جمعی و کار جمعی و مبارزه جمعی» به صورت نظری و عینی در اردوگاه چپ مذهبی با رویکرد اقبال – شریعتی وجود داشته است، همین وجود نظری و عملی دوگانی‌های موجود در اردوگاه چپ مذهبی با رویکرد اقبال – شریعتی، در طول نیم قرن گذشته باعث ظهور تشتت و تفرقه نهادینه شده و سیستمی و ساختاری در این اردوگاه شده است. هر چند که به مرور زمان و به موازات رادیکال شدن مبارزه سیاسی اجتماعی در دوران حاکمیت رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، با «غلبه رویکرد معطوف به اجتماع» بر «رویکرد معطوف به قدرت» در اردوگاه چپ مذهبی با رویکرد اقبال – شریعتی، تمایل به انشعاب و تفرقه و تشتت و حرکت‌های فردگرایانه و به اصطلاح رویکرد اکلکتیویته کویری کمتر شده است، اما هنوز ما نمی‌توانیم از یک «هم‌نگری و همفکری و هم‌گرائی فراگیر و کامل در اردوگاه چپ مذهبی با رویکرد اقبال و شریعتی سخن بگوئیم.»

ثانیاً شوربختانه، نداشتن یک استراتژی مشخص و روشن و فراگیر، همراه با آلودگی نظری و عینی اردوگاه چپ مذهبی با رویکرد اقبال – شریعتی به رویکردهای راست مذهبی در دو شاخه راست ارتجاعی و راست لیبرالی (به خصوص در دو دهه 60 و 70) و به صورت مشخص و کنکرت و مصداقی «آلودگی به رویکرد لیبرالیسم پوپولیستی حسین حاجی فرج توسط دفتر پژوهش‌های فرهنگی دکتر شریعتی در دهه 70» این آلودگی‌های نظری و عملی (اردوگاه چپ مذهبی با رویکرد اقبال –شریعتی) باعث ظهور آفات «خودمحوربینی و خودبزرگ‌بینی و رویکردهای منفردگرایانه و سکتاریستی» و «رشد کویریات منفرد از اجتماعیات در عرصه حرکت سیاسی – اجتماعی» در افراد و جریان‌های اردوگاه چپ مذهبی با رویکرد اقبال – شریعتی شده است.

باری، بدین ترتیب است که ما می‌گوئیم مهم‌ترین وظیفه ما (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران و نشر مستضعفین به عنوان ارگان عقیدتی سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) در عرصه اردوگاه چپ مذهبی با رویکرد اقبال و شریعتی، در این شرایط تندپیچ اجتماعی – سیاسی جامه بزرگ و رنگین کمان سیاسی و مذهبی و جنسیتی و قومی و فرهنگی ایران «تلاش گسترده برای ایجاد هم‌نگری و هم‌فکری و هم‌گرائی بین نیروها و جریان‌ها و افراد اردوگاه چپ مذهبی با رویکرد اقبال و شریعتی می‌باشد» که البته «انجام این مهم تنها در گرو هم‌نگری و هم‌فکری و هم‌گرائی حول گفتمان مشترک معلم کبیرمان شریعتی یعنی دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای یا مبارزه سلبی و ایجابی با سه قدرت زر و زور و تزویر توسط اجتماعی کردن سه قدرت سیاسی و اقتصادی و معرفتی در جامعه بزرگ و رنگین کمان می‌باشد» و تا زمانیکه این گفتمان مشترک دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای در اردوگاه چپ مذهبی با رویکرد اقبال – شریعتی، به عنوان گفتمان مسلط مورد توافق و قبول فراگیر نیروهای جمعی و فردی اردوگاه قرار نگیرد «امکان هم‌نگری و هم‌فکری و هم‌گرائی در اردوگاه چپ مذهبی با رویکرد اقبال و شریعتی وجود نخواهد داشت» چراکه منهای اینکه «گفتمان دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای معلم کبیرمان شریعتی، هم مبارزه سلبی و ایجابی با سه مؤلفه قدرت زر و زور و تزویر حاکم بر جامعه بزرگ ایران می‌باشد، این گفتمان (دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای) چکیده آرمان‌های انسان‌های دموکراتیک و برابری‌طلب برای تغییر وضع موجود می‌باشد.»

آنچنانکه در این رابطه معلم کبیرمان شریعتی می‌گفت:

«هر چه در طول عمرم غیر از این گفتمان مبارزه با زر و زور و تزویر گفته‌ام اضافی بوده است.»

یادمان باشد که منظور ما از «گفتمان، در این چارچوب بیان ساده و عملی هم‌نگری و هم‌فکری و هم‌گرائی پیشگامان مستضعفین ایران در پاسخ به سوالاتی است که فراروی توده‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران (در دو جبهه بزرگ آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه و همچنین جنبش‌های پیشرو مطالباتی و طبقاتی در سه عرصه مختلف صنفی و مدنی و سیاسی) می‌باشد». به بیان دیگر ما می‌گوئیم: «وقتی که از گفتمان دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای یا مبارزه سلبی و ایجابی با سه قدرت زر و زور و تزویر سخن می‌گوئیم، تنها گفتمان دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای است که در این زمان می‌تواند پاسخگوی سوال‌های نظری و عملی فراروی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، در عرصه حرکت سیاسی – اجتماعی – طبقاتی – صنفی باشد» چراکه اگر مشکل استراتژیک جامعه ایران در طول 41 سال عمر حاکمیت رژیم مطلقه فقاهتی ستم و تبعیض شش‌گانه:

1 - تبعیض و یا نابرابری سیاسی

2 - تبعیض و یا نابرابری اقتصادی و طبقاتی.

3 - تبعیض و یا نابرابری جنسیتی.

4 - تبعیض و یا نابرابری قومیتی.

5 - تبعیض و یا نابرابری مذهبی و فرهنگی.

6 - تبعیض و یا نابرابری اجتماعی و حقوق شهروندی بدانیم، تنها دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای در چارچوب شعار «عدالت و برابری» می‌تواند پاسخگوی جامعه در برابر شش مؤلفه تبعیض‌های موجود در جامعه ایران باشد.

شاید بهتر باشد که موضوع را اینچنین مطرح کنیم که دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای «پاسخ دقیق و صریح به نابرابری‌های سیاسی، جنسیتی، قومی، مذهبی، حقوق شهروندی و فاصله طبقاتی موجود جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران می‌باشد». همچنین دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای «پاسخ ما به لحاظ نظری و عملی به مسئله عدالت در جامعه ایران می‌باشد» و باز دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای «پاسخ ما به بحث حقوق شهروندی در جامعه ایران می‌باشد» به عبارت دیگر دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای معرف «اعتقاد ما به برابری حقوق شهروندی برای همه افراد جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران می‌باشد.»

ادامه دارد