ما چه می‌‏گوئیم؟ - قسمت دهم

 

د - تبعیض فقیر و غنی در چارچوب مناسبات سرمایه‌داری غارت غنیمتی و رانتی و نفتی و دولتی حاکم که باعث گردیده است که بیش از 60% جامعه ایران به زیر خط فقر سقوط کنند و جمعیت حاشیه‌نشینان شهری به بیش از 19 میلیون نفر برسد و جمعیت کودکان کار به بیش از دو میلیون نفر برسد و گورخوابی و کارتن‌خوابی و غیره به صورت امری متعارف درآید و در تهران 16 میلیون نفری - طبق گفته قالیباف شهردار اسبق تهران - بیش از پانصد هزار نفر حتی نان خوردن برای شب هم نداشته باشند و حداقل حقوق مصوبه شواریعالی کار در سال 98 برای بیش از 14 میلیون خانواده کارگر ایرانی، کمتر از یک پنجم خط فقر اعلام شده توسط خود رژیم مطلقه فقاهتی باشد.

طبیعی است که در چنین جامعه‌ای تبعیض فقیر و غنی یک امر متعارف می‌باشد. آنچنانکه در چنین جامعه‌ای که طبق گفته خمینی «اقتصاد مال خرهاست»، تنها ارقام نجومی فسادهای مالی غارت‌گرایانه افشاء شده آنها بیش از کل بودجه مملکت می‌باشد. کاهش رشد اقتصادی در طول 40 سال گذشته در جامعه ایران به علت رویکرد رانتی و غارت‌گرایانه و نفتی و خصولتی و نئولیبرالیستی و مناسبات سرمایه‌داری رژیم مطلقه فقاهتی حاکم باعث گردیده است که به صورت روزمره و حتی ساعت‌مره این شکاف تبعیض بین فقیر و غنی در جامعه بزرگ ایران عمیق‌تر بشود.

بر این مطلب بیافزائیم که تحمیل تحریم‌های اقتصادی امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا هم باعث تعمیق هر چه بیشر این شکاف فقیر و غنی در جامعه بزرگ ایران شده است، عنایت داشته باشیم که مهمترین و اصلی‌ترین فونکسیون این تبعیضات بر جامعه بزرگ ایران ایجاد ابر بحران‌های همه جانبه و فراگیری است که امروز جامعه ایران را در بر گرفته است. این ابر بحران‌های حاکم بر جامعه امروز ایران که باعث گردیده است تا جامعه ایران در آستانه فروپاشی همه جانبه هویتی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و حتی جغرافیائی قرار بگیرد، عبارتند از:

الف – ابر بحران فرهنگی و هویتی،

ب – فرا بحران اقتصادی،

ج – فرا بحران اجتماعی،

د - فرا بحران سیاسی،

ه – ابر بحران طبقاتی و ظهور هیولای 19 میلیون نفری (که یک چهارم جمعیت ایران می‌باشند) حاشیه‌نشینان شهری،

د – ابر بحران زیست محیطی و اکولوژیک و نابود شدن زیست بوم ایران.

ما می‌گوئیم ظهور سونامی این ابر بحران‌های شش گانه حاکم بر جامعه امروز ایران باعث شده است تا:

اولاً با فراهم شدن شرایط برای خیزش‌های فقرستیزانه بالبداهه اتمیزه و غیر سازماندهی شده و فاقد رهبری (مانند خیزش دی‌ماه 96) شرایط برای ظهور هیولای پوپولیسم ستیزه‌گر و غارت‌گر (مانند دولت نهم و دهم رژیم مطلقه فقاهتی) بر جامعه نگون‌بخت ایران فراهم بشود؛ که البته خود این امر به مثابه بازگشت جامعه و کشور ایران به دوران بربریت و ظهور خرافات و حاکمیت نظام غارت و غنیمت بر جامعه ایران می‌باشد. آنچنانکه خود همین ظهور هیولای خیزش‌های فراگیر فقرستیزانه و اتمیزه و فاقد رهبری و فاقد سازماندهی، شرایط برای سرکوب همه جانبه این خیزش‌ها توسط دستگاه‌های چند لایه‌ای سرکوب‌گر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم فراهم می‌سازد.

بدون تردید اولین فونکسیون این سرکوب‌های همه جانبه و قهرآمیز خیزش‌های خود بخودی و بالبداهه (مانند خیزش دی‌ماه 96) باعث به رکود کشانیده شدن جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و دینامیک تکوین یافته از پائین جامعه (که هسته اصلی جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین جامعه ایران هستند) می‌شوند. آنچنانکه شاهد هستیم که در شرایط فعلی جامعه ایران و در فرایند پسا خروج امپریالیسم آمریکا از برجام و تحمیل تحریم‌های استخوان‌سوز امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا باعث گردیده است تا جنبش‌های (اعتلا یافته سال‌های 96 و 97) مطالبه‌گرایانه خودجوش و خودسازمانده و خودرهبری در برابر حاکمیت مطلقه فقاهتی روندی تدافعی پیدا کنند.

ما می‌گوئیم ریشه روند تدافعی جنبش‌های مطالباتی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و دینامیک و مستقل تکوین یافته از پائین در شرایط فعلی معلول دو مؤلفه می‌باشد:

نخست عدم پیوند همه جانبه میدانی این جنبش‌هاست (چاره رنجبران وحدت تشکیلات است - ابوالقاسم لاهوتی).

دوم تحریم‌های اقتصادی استخوان‌سوز امپریالیسم آمریکا است که باعث فقیرتر شدن جامعه ایران گردیده است؛ و به همین دلیل است که ما می‌گوئیم، نخستین قربانی تحریم‌های اقتصادی امپریالیست جهانی در این شرایط جامعه بزرگ و جنبش‌های مطالباتی فراگیر و خودجوش جامعه ایران می‌باشند. مضافاً بر اینکه خود این تحریم‌های اقتصادی امپریالیسم آمریکا به علت اینکه باعث افزایش فقر فراگیر حاکم بر جامعه ایران می‌گردد، شرایط برای ظهور هیولای خیزش‌های فقرستیزانه و شورش‌های اتمیزه و بدون سازماندهی (که بسترساز ظهور و بازتولید پوپولیسم در جامعه ایران می‌شود) فراهم می‌کند.

ثانیاً ما می‌گوئیم ابر بحران‌های شش گانه فوق باعث گردیده است تا در شرایط فعلی «سرمایه اجتماعی» جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران روندی رو به کاهش پیدا کند. پر پیداست که به موازات کاهش «سرمایه اجتماعی» یک جامعه، روند اعتلای جنبش‌های مطالبه‌گرایانه اجتماعی و سیاسی و صنفی سمت و سوی تدافعی پیدا می‌کنند. یادمان باشد که اگر در سال 57 شاهد بزرگترین جنبش اجتماعی ضد استبدادی در قرن بیستم در جامعه بزرگ ایران بر علیه رژیم کودتاتی و توتالیتر پهلوی بودیم، آن جنبش عظیم و فراگیر قرن بیستم مولود و سنتز «سرمایه عظیم اجتماعی» جامعه بزرگ و رنگین کمان قومی و فرهنگی و مذهبی و سیاسی ایران بود که در فرایند پسا کودتای 28 مرداد 32 (امپریالیسم آمریکا بعلاوه ارتجاع مذهبی حوزه فقاهتی بعلاوه دربار کودتائی و توتالیتر پهلوی بر علیه تنها دولت دموکراتیک تاریخ ایران یعنی دولت دکتر محمد مصدق) تکوین پیدا کرده بود. همان سرمایه اجتماعی که باعث گردید تا تمامی جنبش‌های مطالباتی آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه جامعه بزرگ ایران از شهر تا روستا بر علیه استبداد رژیم کودتائی و توتالیتر پهلوی بسیج بشوند، هر چند که در خلاء «پیشگام سازمانده و تئوری‌پرور» شرایط برای موج‌سواران از راه رسیده فراهم شد و ارتجاع مذهبی حوزه‌های فقاهتی توانستند بر قطار قدرت سوار بشوند، ولی هرگز نباید دینامیزم عظیم جنبش فراگیر و همه جانبه ضد استبدادی سال 57 جامعه بزرگ ایران با انحرافات رانندگان موج‌سواران قطار یکی کرد.

بنابراین در این رابطه است که ما می‌گوئیم تا زمانیکه «سرمایه اجتماعی» یک جامعه روندی رو به اعتلا پیدا نکند، امکان اعتلای جنبش‌های مطالباتی خودجوش و خودسازمانده و دینامیک تکوین یافته از پائین در آن جامعه وجود ندارد؛ و لذا در این رابطه است که ما می‌گوئیم بحران‌های شش گانه فوق و تحریم‌های اقتصادی امپریالیسم آمریکا بزرگترین فونکسیونی که بر جامعه بزرگ ایران و جنبش‌های دموکراتیزه شده مطالباتی خودجوش و خودسازمانده و دینامیک تکوین یافته از پائین جامعه ایران دارد، همین به کاهش کشانیده شدن پتانسیل سرمایه اجتماعی جامعه بزرگ ایران می‌باشد؛ و به همین دلیل است که ما می‌گوئیم تا زمانیکه این «سرمایه اجتماعی» روندی رو به کاهش داشته باشد، جنبش‌های مطالباتی در دو جبهه بزرگ آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه جامعه بزرگ ایران نمی‌توانند روندی رو به اعتلا پیدا کنند.

ما می‌گوئیم آنچه که باعث می‌گردد تا سرمایه اجتماعی در جامعه امروز ایران روندی رو به اعتلا پیدا کنند و همبستگی بین شاخه‌های مختلف جنبش‌های مطالباتی در جامعه بزرگ ایران حاصل بشود بیش از هر چیز «جنبش فرهنگی» همه جانبه تکوین یافته از پائین جهت نهادینه کردن این جنبش‌های مطالباتی خودجوش می‌باشد.

ما می‌گوئیم که در طول حرکت تحول‌خواهانه 150 سال گذشته جامعه بزرگ ایران آنچه که باعث شکست تمامی فرایندهای این جنبش 150 ساله تحول‌خواهانه جامعه بزرگ ایران شده است، بدون تردید تکیه (پیشقراولان این جنبش عظیم در 150 سال گذشته) محوری بر «جنبش سیاسی» بدون تکیه محوری بر تقدم «جنبش فرهنگی» بوده است.

ما می‌گوئیم عاملی که می‌تواند تمامی جنبش‌های مطالباتی در دو جبهه آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه در جامعه بزرگ ایران نهادینه نماید، تنها و تنها تقدم جنبش فرهنگی بر جنبش‌های مطالباتی می‌باشد.

ما می‌گوئیم تا زمانیکه در روند جنبش‌های مطالباتی آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه، «جنبش فرهنگی» در جامعه ایران به صورت فراگیر و تکوین یافته از پائین شکل نگیرد، امکان نهادینه شدن این جنبش‌ها در جامعه ایران وجود ندارد.

ما می‌گوئیم در جامعه دینی ایران تا زمانیکه توسط «پروژه اصلاح دینی» نتوانیم اسلام دگماتیست فقاهتی و روایتی و زیارتی و ولایتی و اسلام دگماتیست تصوف‌زده دنیاگریز و اختیارستیز هند شرقی و اسلام فلسفی یونانی‌زده ارسطوئی و افلاطونی و اسلام کلامی جبرگرای اشعری‌گری و اسلام انطباقی لیبرالیزه شده سرمایه‌داری به محاق بکشانیم، امکان اعتلای جنبش فرهنگی جهت نهادینه کردن جنبش‌های مطالباتی در دو جبهه آزادی‌خواهانه افقی و برابری‌طلبانه عمودی در جامعه بزرگ ایران وجود ندارد.

ما می‌گوئیم در خلاء جنبش فرهنگی فراگیر و تکوین یافته از پائین در جامعه بزرگ ایران نه تنها جنبش‌های مطالباتی در دو جبهه آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه نمی‌توانند نهادینه بشوند و نمی‌توانند موجودیتی پایدار پیدا کنند مهمتر از همه اینکه بدون جنبش فرهنگی تکوین یافته از پائین، این جنبش‌های رنگارنگ مطالباتی نمی‌توانند به همبستگی و پیوستگی میدانی دست پیدا کنند.

4 - ما می‌گوئیم اگر ترم «مستضعفین» آنچنانکه قرآن می‌گوید («وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ» سوره قصص – آیه 5) به عنوان موتور محرکه تاریخ و جامعه بشر تعریف نمائیم و ترم مستضعفین از دایره اسلام ارتجاعی حاکم که در طول 40 سال گذشته عمر خود «مستضعفین» را (از مرتبه نیروی بالنده و جامعه‌ساز و تغییرساز و حرکت‌آفرین جامعه و تاریخ بشر) بدل به گروه اجتماعی صدقه بگیر صندوق‌های گدائی کمیته امداد و سازمان بهزیستی کرده است نجات بدهیم، بدون تردید علاوه بر اینکه در صف‌بندی اجتماعی و طبقاتی، اعتراف به وجود مستضعفین در جامعه بزرگ ایران خود معرف وجود یک رابطه نابرابر در برابر مستکبرین یا طبقه حاکم می‌باشد و علاوه بر اینکه طرح «مستضعفین» نماد همبستگی تمامی شاخه‌های بزرگ جنبش مطالباتی در دو جبهه بزرگ آزادی‌خواهانه (افقی) و برابری‌طلبانه (عمودی) می‌باشد و علاوه بر اینکه طرح «مستضعفین» نماد نیروی محرکه تکوین یافته از پائین در عرصه جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین می‌باشد، بدون تردید ترم «مستضعفین» عظیم‌ترین گروه اجتماعی جامعه بزرگ بشریت و جامعه رنگین کمان ایران را شامل می‌شود و تنها نیروی محرکه تاریخ و جامعه بشر می‌باشد.

ما می‌گوئیم «مستضعفین» به عنوان تنها نیروی محرکه اجتماعی و تاریخ بشر است که می‌تواند در چهار جبهه مبارزه با استضعاف فکری (استحمار نو و کهنه) توسط «جنبش فرهنگی» و جبهه مبارزه با استضعاف سیاسی (استبداد) توسط جنبش ضد استبدادی (جنبش آزادی‌خواهانه در دو عرصه سلبی و ایجابی) و جبهه مبارزه با استضعاف طبقاتی (استثمار) توسط جنبش عظیم ضد طبقاتی کارگران و زحمتکشان شهر و روستا و جبهه مبارزه با استضعاف اجتماعی (استخفاف) مبارزه کنند.

ما می‌گوئیم «مستضعفین» در دو جبهه بزرگ آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه به عنوان تنها نیروی محرکه اجتماعی و تاریخی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل و دینامیک تکوین یافته از پائین، جهت تغییر تحولی همه جانبه افقی و عمودی می‌باشند.

ما می‌گوئیم دینامیزم تاریخی جنبش عظیم مستضعفین مولود جبر تار یخ و جبر ابزار تولید و دیگر جبرها نیست بلکه برعکس عامل دینامیزم جنبش مستضعفین احساس استضعاف در شکل‌های مختلف استضعاف فکری و فرهنگی و استضعاف سیاسی و استضعاف طبقاتی و استضعاف اجتماعی می‌باشد.

ادامه دارد

  • آگاهی
  • آزادی
  • برابری