ده ساله شدن حیات «نشر مستضعفین» در عرصه 43 ساله شدن حرکت بیوقفه «آرمان مستضعفین» را گرامی میداریم – قسمت چهارم
12 - دلیل شکست فتحعلیخان آخوندزاده و احمد کسروی و دشتی در نقد اسلام فقهزده سنتی جامعه ایران این بود که آنها بدون جنبش اصلاح دینی میخواستند توسط «نقد انطباقی دین اسلام موجود»، جامعه ایران را به چالش بکشند که البته شکست خوردند، برعکس دلیل موفقیت محمد اقبال و شریعتی در نقد اسلام فقهزده و فلسفهزده یونانی و تصوفزده خانقاهی و غیره این بود که آنها با رویکرد «تطبیقی توسط جنبش اصلاح دینی»، اسلام فقاهتی و اسلام یونانیزده فلسفی و اسلام کلامی اشعریگری و اسلام صوفیانه دنیاگریز و جامعهستیز را به چالش کشیدند.
13 - هم محمد اقبال و هم شریعتی پیش از هر چیز به دنبال «رهایی» جامعه از استبداد و استثمار و استحمار و انحطاط بودند و در چارچوب این رویکرد «رهائیبخش» آنها بود که آنها موضوع «آزادی و عدالت» را مطرح میکردند، بنابراین در رویکرد اقبال و شریعتی آزادی و عدالت تنها در عرصه مؤلفه «ایجابی رهایی» ممکن هست نه بالعکس. بدین خاطر در این رابطه است که در رویکرد اقبال و شریعتی «مضمون» تحول اجتماعی و سیاسی در هر جامعه «رهایی سلبی و ایجابی آن جامعه از شر سه زندان استبداد و استثمار و استحمار هست» و در این رابطه است که در رویکرد اقبال و شریعتی تحول اجتماعی با نوع جنبش رهایی آن جامعه تعریف میگردد نه بالعکس. در نتیجه به این دلیل است که از نظر اقبال و شریعتی رهایی با آزادی و عدالت فرق میکند گرچه آزادی و عدالت در رویکرد آنها بسترساز رهایی در عرصه ایجابی و سلبی میشود؛ و از اینجا است که در رویکرد آنها تنها متلاشی شدن کهنهها هدف نیست بلکه مهمتر از آن جایگزین شده نوهاست.
14 - در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران دموکراسی سه مؤلفهای یک «پروسه» است که باید بهصورت درازمدت تکرار و تجربه و نهادینه بشود. بدین خاطر اگر دموکراسی را یک پروسه بدانیم مجبوریم که آن را تمرین کنیم و برای نهادینه کردن آن در جامعه از فرهنگ شروع کنیم نه از سیاست و کسب قدرت سیاسی و تا فرهنگ دموکراسی در یک جامعه نهادینه نشود دستیابی به دموکراسی پایدار در آن جامعه غیرممکن هست. از اینجا است که میتوانیم نتیجه بگیریم که «دموکراسی یک پروسه است که جامعه میتواند با تحول اجتماعی و فرهنگی خود آن را تکمیل نماید.»
15 - از نظر نشر مستضعفین جنبش بهاصطلاح «اصلاحطلبی در رنگهای مختلف سفید و سبز و بنفش و غیره» که از خرداد 76 از طرف بخشی از جناح درونی قدرت علم شده است، موازنه نرم قدرت بین جناحهای درونی حاکمیت مطلقه فقاهتی هست.
16 - راه عدالت و آزادی و رهایی در مدل دموکراسی سوسیالیستی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران راهی کوتاه نیست، بلکه برعکس راهی درازمدت هست. لذا آنانیکه میخواهند این راه را کوتاه کنند شکست میخورند و آن چنانکه در 150 سال گذشته حرکت تحولخواهانه جامعه ایران شاهد بودهایم، آنها مجبور میشوند تا هزینه بیشتری بپردازند.
17 - در رویکرد نشر مستضعفین «جوهر دین، داشتن یک تفسیر روحانی از جهان است». لذا به همین دلیل نشر مستضعفین در ده سال گذشته جهت تفسیر روحانی از جهان، «قرآن و تجربه نبوی پیامبر اسلام و رویکرد محمد اقبال به قرآن بهترین منبع برای انجام این مقصود دانسته است». حاصل آن که نشر مستضعفین پیوسته بر تفسیر معنوی قرآن تکیه وافر داشته است؛ و باز در این رابطه است که نشر مستضعفین لازمه دستیابی به «انسان معنوی» در این عصر دستیابی به «تفسیر روحانی» از جهان میداند نه بالعکس.
18 - تا زمانی که جوهر فرهنگ در جامعه ایران توسط پیشگام فهم نشود امکان تحول فرهنگی در جامعه ایران وجود ندارد، مشخصه فرهنگی امروز جامعه ایران سنتزدگی و فقهزدگی و استبدادزدگی و تصوفزدگی هست. در این رابطه اقبال و شریعتی به ما یاد دادند که با تحول صرف سیاسی و اجتماعی نمیتوانیم به تحول فرهنگی دست پیدا کنیم. همچنین اقبال و شریعتی به ما یاد دادند که برای تحول فرهنگی باید از خود «فرهنگ» شروع بکنیم؛ و باز اقبال و شریعتی به ما یاد دادند که ما برای تحول فرهنگی در جامعه خودمان باید بهصورت تطبیقی برخورد بکنیم و اول باید فرهنگ جامعه خودمان را بشناسیم؛ و باید فهم کنیم که فرهنگ جامعه ایران در هزار سال گذشته مذهبی بوده است.
اقبال و شریعتی به ما یاد دادند که بدون اصلاح دینی در جامعه ایران نمیتوان به تحول فرهنگی دست پیدا کرد و آنها به ما یاد دادند که توسط فرهنگهای وارداتی با رویکرد انطباقی مانند یوسفخان مستشارالدوله و میرزا ملکم خان و صادق هدایت نمیتوانیم در جامعه ایران به تحول فرهنگی دست پیدا کنیم.
اقبال و شریعتی به ما یاد دادند که با رویکرد نفی صرف مانند احمد کسروی نمیتوانیم در جامعه ایران به تحول فرهنگی دست پیدا کنیم و توسط حرکت سیاسی صرف مانند جنبش چریکی دهه 40 و 50 نمیتوانیم در جامعه ایران به تحول فرهنگی دست پیدا بکنیم. «شعار پیشگام در این رابطه تقدم تحول فرهنگی بر تحول اجتماعی و تحول سیاسی است». شعار پیشگام در جامعه امروز ایران اینکه «بدون اصلاح تطبیقی دین نمیتوانیم به تحول فرهنگی در جامعه ایران دست پیدا کنیم». شعار پیشگام برای تحول فرهنگی در جامعه امروز ایران این است که «برای تحول فرهنگی نباید اعتقادات غیر خرافی تودهها را برآشوبانیم.»
باری، در این رابطه است که پیشگام معتقد است که ما نمیتوانیم در جامعه «فرهنگسازی» بکنیم، چراکه فرهنگسازی کار خود جامعه است. ما تنها میتوانیم به «اصلاح فرهنگی» در جامعه بپردازیم. اشکال صادق هدایت در این بود که با روش نژادپرستانه و ضد عربی و ضد مذهبی میخواست در جامعه ایران فرهنگسازی بکند؛ و لذا در این رابطه بود که او فکر میکرد که از طریق انتقال فرهنگ اروپائی به جامعه ایران و بازگشت به ایران قبل از اسلام میتوان به تحول فرهنگی در جامعه ایران دست پیدا کرد و بدین ترتیب بود که در «بوف کور» صادق هدایت راه مقابله با انحطاط مردم ایران را بازگشت به دوران ما قبل اسلام میداند. اشکال گروه 53 نفری ارانی در این بود که فکر میکردند با رویکرد انطباقی توسط انتقال فرهنگ انقلاب اکتبر به جامعه ایران میتوانند در جامعه ایران فرهنگسازی کنند و جامعه ایران را وارد پروسه تحول فرهنگی بکنند، بنابراین شعار اصلی پیشگام در این رابطه این است که «تحول فرهنگی در هر جامعهای ممکن است اما فرهنگسازی ممکن نیست و بدون فهم جایگاه دین در فرهنگ جامعه ایران هرگز امکان تحول فرهنگی وجود ندارد.»
19 - رسالت نظری پیشگام در جامعه امروز ایران آن است که توسط پرسشهای جدید، پاسخهای گذشته در عرصه مختلف کلامی و فلسفی و اجتماعی و سیاسی را به چالش بکشد. پیشگام باید خودش مولد فکر جدید در جامعه باشد، چراکه هرگز با تقلید فکر از اندیشههای غربی نمیتوان بهصورت تطبیقی به تحول فرهنگی دست پیدا کرد. کار بزرگی که محمد اقبال و شریعتی کردند این بود که توانستند با طرح سوالهای جدید تمامی پاسخهای گذشته را در عرصه کلامی و فلسفی و فقهی و سیاسی و اجتماعی را به چالش بکشند؛ بنابراین «پیشگام کسی است که پرسش برانگیزد» پیشگام توسط پرسشهای جدید در جامعه ایران به تحول فرهنگی میپردازد. فراموش نکنیم که نقد دین در رویکرد نشر مستضعفین در جامعه دینی مثل ایران به چهار مؤلفه تقسیم میشوند که عبارتند از:
الف – نقد اجتماعی دین.
ب – نقد سیاسی دین.
ج – نقد کلامی دین.
د - نقد اخلاقی دین.
20 - مهمترین تمایز دو فرایند «سازمانی» آرمان مستضعفین و فرایند «جنبشی» نشر مستضعفین در این است که آرمان مستضعفین در فرایند سازمانی خود بر «حرکت عمودی» تکیه داشت، اما نشر مستضعفین در ده سال گذشته حیات سیاسی خود بر «حرکت افقی» تکیه داشته است.
21 – در یک جمله کوتاه «نشر مستضعفین از ده سال پیش، استراتژی خودش را نهادینه کردن فرهنگ دموکراسی سوسیالیستی یا دموکراسی سه مؤلفهای در جامعه ایران تعریف کرده است» و توسط این استراتژی بوده است که نشر مستضعفین معتقد بوده است که میتواند به بازتولید آرمان مستضعفین در این شرایط دست پیدا کند و دلیل این امر همان هست که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 43 سال حیات درونی و برونی خود هرگز معتقد نبوده است که از طریق جنبش سیاسی صرف میتوان جامعه را به آزادی و عدالت و رهایی رساند.
22 - موانع بزرگ نهادینه شدن فرهنگ آزادی و حقوق بشر در جامعه ایران در رویکرد نشر مستضعفین اسلام فقاهتی تعبدگرا و تقلیدمحور و تکلیفمدار هست که بیش از هزار سال است که جامعه ایران را عقیم و سترون ساخته است، بنابراین در این رابطه است که نشر مستضعفین بر این باور هست که تا زمانی که نتوانیم اسلام فقاهتی تقلیدگرا و تکلیفمدار و تعبدگرا را دچار استحاله تطبیقی در چارچوب پروژه بازسازی محمد اقبال بکنیم، هرگز نخواهیم توانست موانع بزرگ نهادینه شدن فرهنگ آزادی و حقوق بشر را در جامعه بزرگ ایران نفی نمائیم.
23 - در دیسکورس نشر مستضعفین «پراکسیس عبارت است از عمل آگاهانه برای تغییر وضع موجود». لذا در این رابطه است که نشر مستضعفین رسالت پیشگام را در عرصه پراکسیس سه مؤلفهای «باطنی و اجتماعی و اقتصادی» یا «کار و مبارزه و عبادت» تعریف مینماید. نشر مستضعفین در این رابطه از آنجائی که با تاسی از آیه 25 سوره حدید، اسلام تطبیقی و قرآنی پیامبر اسلام را «اسلام تغییرساز» میداند، در همین رابطه علاوه بر اینکه توسط سکولاریسم حکومتی «معتقد به جدائی دین از حکومت هست»، هرگز به سکولاریسم سیاسی یا جدائی اسلام از جامعه و سیاست اعتقادی ندارد، چراکه معتقد است که اسلام قرآنی پیامبر اسلام علاوه بر اینکه در بستر پراکسیس تغییر اجتماعی تکوین پیدا کرده است، معتقد است که اسلام بر پراکسیس سه مؤلفهای باطنی و سیاسی و اقتصادی تکیه دارد.
24 - نشر مستضعفین در چارچوب پروژه اصلاح دینی تطبیقی محمد اقبال و شریعتی معتقد است که:
اولاً تحول فرهنگی در جامعه ایران در گرو پروژه بازسازی اسلام تطبیقی هست.
ثانیاً دین اسلام اصلاحپذیراست.
ثالثاً قرائت رسمی از دین اسلام وجود ندارد.
رابعاً اصلاح تطبیقی دین توسط اجتهاد در اصول و فروع ممکن هست.
ادامه دارد