سلسله درس‌های درباب استراتژی اقدام عملی سازمان‌گرایانه جنبش پیشگامان مستضعفین ایران - درس سیزدهم

مبانی تئوریک مدل سیاسی – اجتماعی: «دموکراسی – سوسیالیستی» - قسمت یازدهم

 

«مهم‌ترین رسالت تاریخی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در این شرایط تندپیچ تاریخی و اجتماعی و سیاسی جامعه ایران، ایجاد پیوند نظری و عملی در عرصه ایدئولوژی و استراتژی با پیشکسوتان تاریخی خود، یعنی حضرت مولانا علامه محمد اقبال لاهوری و معلم کبیرمان شریعتی می‌باشد»، که البته حصول به این مهم برای نشر مستضعفین خود کاری کارستان می‌باشد.

پر پیداست که سختی این کار از آنجا حاصل می‌شود که «نه حرکت نظری و عملی امروز اقبال برای جامعه امروز ما مدون و سنتزساز می‌باشد و نه حرکت نظری و عملی شریعتی». علیهذا، همین مدون نبودند و همین سنتزساز نبودن حرکت نظری و عملی امروز اقبال و شریعتی باعث شده است تا هم حرکت نظری و عملی اقبال و هم حرکت نظری و عملی شریعتی امروز برای سترون باشند؛ و همین سترون شدن حرکت آنها باعث گردیده است تا در این شرایط خودویژه و حساس، جوامع مسلمان و ایران، حرکت نظری و عملی این دو سر سلسله جنبان پروژه بازسازی سیاسی و اجتماعی جوامع مسلمان، بدل به یک سلسله ایده‌های پراکنده و غیر ارگانیک بشوند؛ و «اوج فاجعه آنجا است که زمانیکه خروارها ایده‌های پراکنده نتوانند برای جامعه امروز سنتزساز و برنامه‌ساز نظری و عملی باشند، خود این ایده‌های پراکنده، بدل به هدف می‌شوند»؛ و باعث نهادینه شدن و دگماتیسم آن اندیشه‌ها و نظریه‌ها می‌گردند.

بر این مطلب بیافزائیم که «تفاوت دو رویکرد تطبیقی و دگماتیسم» در عرصه نظریه‌پردازی توسط دو نوع فونکسیون «تسلیم‌ساز» و «تغییرساز» اندیشه‌ها و نظریه‌ها در عرصه انسان و جامعه و تاریخ قابل تعریف می‌باشند، به این ترتیب که نظریه‌ها و اندیشه‌های تطبیقی (برعکس نظریه‌های جبری و تسلیم‌طلبانه دگماتیستی) از مرحله‌ای دارای جوهر تطبیقی می‌شوند که بتوانند در رابطه با انسان و جامعه و تاریخ موضوع خاص خود، برخورد تغییری داشته باشند؛ و برعکس خیام که می‌گفت، «زمانه با تو نسازد تو با زمانه بساز» و همچنین برعکس رویکرد جبرگرایانه و دگماتیستی حافظ که می‌گفت:

چو قسمت ازلی بی حضور ما ساختند / گر اندکی نه بوفق رضاست خورده مگیر

علامه محمد اقبال لاهوری در چارچوب رویکرد تطبیقی خود می‌گوید:

حدیث بی خبران است با زمانه بساز / زمانه با تو نسازد تو با زمانه ستیز

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم / موجیم که آرامش ما در عدم ماست

خدا آن ملتی را سروری داد / که تقدیرش بدست خویش بنوشت

به آن ملت سر و کاری ندارد / که دهقانش برای دیگری کشت

ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم / هیچ نه معلوم شد آه که من چیستم

موج زجان رفته‌ای تیز خرامید گفت /هستم اگر می‌روم، گر نروم نیستم

عشق بسر کشیدن است شیشه کائنات را / جام جهان‌نما مجوی دست جهان‌گشا طلب

بگذر از فقری که عریانی دهد / واطلب فقری که سلطانی دهد

و به قول گاندی «آزادی را از میان دیوارهای زندان باید جست و گاهی بر سر دار، ولی در انجمن‌ها و دادگاه‌ها و نهادهای رسمی هرگز آزادی یافت نمی‌شود» و یا به قول نیچه «از کسی که کتابخانه دارد و کتاب‌های زیادی می‌خواند، نباید هراسید، از کسی باید ترسید که تنها یک کتاب دارد و آن را مقدس می‌داند و هرگز هم آن را نمی‌خواند»، همچنین به قول چه‌گوارا «وظیفه پیشگام ایستادن در صف‌های تشکیل شده از گذشته نیست، شکستن صف‌های ایجاد شده از قبل است

بنابراین «از زمانیکه اندیشه‌ها و نظریه‌ها نتوانند در عرصه تغییرسازانه انسان و اجتماع و تاریخ دارای سنتز و فونکسیون مثبت و جهت‌دار باشند، آن ایده‌ها و اندیشه‌ها و نظریه‌ها از جایگاه تطبیقی و تغییرساز خود خارج می‌شوند و به صورت مجموعه‌ای از دانستنی‌های آکادمیک درمی‌آیند که تنها به درد بحث و فحث علمی درون دانشگاه‌ها می‌خورند». زمانی در این رابطه معلم کبیرمان شریعتی سوالی مطرح کرد و خود به پاسخ به آن سؤال پرداخت، سؤال این بود که چرا تمامی نظریه‌های جامعه‌سازانه و تاریخ‌ساز مغرب زمین به جای اینکه در دانشگاه‌ها و مراکز آکادمیک غرب حاصل شده باشند، همه آنها بدون استثناء خارج از مراکز آکادمیک و بنابه گفته شریعتی، در کافه و قهوه خانه‌های پاریس و لندن و برلین و غیره حاصل شده‌اند؟ و از بعد از نهادینه شدن و رسمی شدن این نظریه‌ها بوده است که این اندیشه‌ها جهت درس و فحث وارد مراکز آکادمیک مغرب زمین گردیده‌اند؟ شریعتی در پاسخ به این سؤال ستر گ خود، به خواستگاه حرکتی و عینی و ابژکتیو این اندیشه‌ها اشاره می‌کند که از نگاه او همه آنها خارج از مراکز آکادمیک بوده و محصول حرکت تاریخی و اجتماعی و سیاسی توده‌ها مردم مغرب زمین می‌باشند.

علی ایحال، در این رابطه می‌باشد که نشر مستضعفین به عنوان ارگان عقیدتی سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 9 سال گذشته عمر سیاسی اجتماعی خود، در ادامه حرکت 41 ساله آرمان مستضعفین، پیوسته تلاش کرده است تا جهت پیوند با سر سلسله جنبان پروژه بازسازی نظری و عملی خود - اقبال و شریعتی - در چارچوب تدوین ایدئولوژی و استراتژی خود، به تدوین ارگانیک ایده‌های اقبال و شریعتی بپردازد، چراکه پیوسته در 9 سال گذشته، نشر مستضعفین به عنوان ارگان عقیدتی –سیاسی پیشگامان مستضعفین، مانند آرمان مستضعفین بر این امر ایمان داشته است که تا زمانیکه نتواند اندیشه‌های اقبال و شریعتی را دستگاه‌مند سازد و تا زمانیکه نتواند توسط دستگاه‌مند کردن اندیشه‌های اقبال و شریعتی، این اندیشه‌ها را وادار به ایجاد سنتز تغیرسازانه انسان و جامعه و تاریخ بکند، نمی‌تواند به صورت اتمیزه شده و منفرد و مستقل بذات از اقبال و شریعتی به تئوری و نظریه‌های تطبیقی دست پیدا کند.

چراغ خویش بر افروختم که دست کلیم / در ین زمانه نهان زیر آستین کردند

بلند بال چنانم که بر سپهر برین / هزار بار مرا نوریان کمین کردند

فروغ آدم خاکی زتازه کاری‌هاست / مه و ستاره کنند آنچه پیش ازین کردند

کلیات اقبال لاهوری – فصل زبور عجم – ص 154 – س 13 تا 16

القصه، از همان آغاز شروع حیات سیاسی – اجتماعی خود، نشر مستضعفین بر این امر آگاهی داشته است که جهت دستیابی به این مهم بیش از هر چیز نیازمند به یک کار عظیم تئوریک در عرصه ایدئولوژی و استراتژی می‌باشد، چراکه آنچنان که اقبال به ما یاد داده است، برای حصول به این مقصود، باید تمامی این ایده‌ها از نو مورد خوانش (نه خواندن دوباره آنها) تطبیقی جدید (نه مجدد) قرار گیرد. البته از همان آغاز برای ما روشن بود که برای انجام این کار کارستانی، نشر مستضعفین منهای کار عظیم تئوریک در عرصه ایدئولوژیک و استراتژی، به یک اهرم قوی دیگری نیازمند می‌باشد، که آن اهرم قوی همان «مدل سیاسی – اجتماعی» می‌باشد، چراکه هر اندیشه و نظریه تغییرساز و جامعه‌ساز و تطبیقی (نه دگماتیستی و انطباقی که نمی‌توانند تغییرساز و جامعه‌ساز باشند) نظریه‌پردازان موظفند همراه با طرح نظریه و اندیشه تغییرسازانه خود، حتی اگر تجربه و وحی نبوی پیامبر اسلام یا اندیشه‌های بزرگ مردی چون امام علی هم باشد، برای تصدیق عملی و راست‌آزمائی آن نظریه‌ها، «مدل اجتماعی – سیاسی» که اندیشه‌ها و تئوری‌ها و نظریه‌ها با آن مصداق پیدا می‌کنند، ارائه دهند. آنچنانکه به ضرس قاطع در این رابطه می‌توان داوری کرد که بدون مدل سیاسی – اجتماعی تنها با کار تئوریک، هرگز نمی‌توان به «بازتولید و بازسازی» یک اندیشه جامعه‌سازانه و تغییرآفرین و تطبیقی (نه انطباقی و دگماتیستی) و حرکت‌آفرین دست پیدا کرد.

فراموش نکنیم که حتی در این رابطه پیامبر اسلام در عرصه تدوین وحی و تجربه نبوی خود، کوشید تا در چارچوب «مدل سیاسی – اجتماعی» مدینه‌النبی خود به این مهم بپردازد. آنچنانکه در این رابطه می‌توان داوری کرد که اگر پیامبر اسلام خارج از چارچوب «مدل سیاسی- اجتماعی» مدینه‌النبی خود، می‌خواست به تدوین تجربه و وحی نبوی خود بپردازد، قطعاً برایش غیر ممکن می‌بود؛ و لذا در این رابطه است که به عیان می‌بینیم که در قرآن، نه تنها آیات اجتماعی و اخلاقی و جهادی و تبلیغی و تهییجی و فقهی و حقوقی، «حول مدل سیاسی – اجتماعی مدینه‌النبی پیامبر اسلام» آرایش پیدا کرده‌اند و پیامبر اسلام برعکس پیامبران ابراهیمی موسی و عیسی، منهای 5 آیه اول سوره علق، تمامی آیات قرآن را در بستر پراکسیس جامعه‌سازانه مدینه‌النبی خود تجربه کرده است، حتی آیات مربوط به آخرت و توحید و نبوت قرآن هم در رابطه با «فونکسیون جامعه‌سازانه مدینه‌النبی پیامبر اسلام» مطرح شده‌اند.

بطوریکه شاهد هستیم که در تنظیم و آرایش آیات قرآن، در شکل‌بندی سور مختلف قرآن که طبق گفته تمامی مفسرین قرآن، مستقیماً توسط شخص شخیص پیامبر اسلام صورت گرفته است، از بعد یا قبل از آیات مربوط به آخرت و توحید و نبوت، آیات مربوط به جهد و جهاد و پراکسیس جامعه‌سازانه مدینه‌النبی پیامبر اسلام به عنوان مدل اجتماعی – سیاسی مطرح می‌گردد؛ و شاید بهتر باشد که اینچنین مطرح کنیم که اگر «آیات مربوط مستقیم و غیر مستقیم مدینه‌النبی یا مدل سیاسی اجتماعی پیامبر اسلام را از قرآن جدا کنیم، آیات باقی مانده قرآن بدل به یک سلسله ایده‌های کلامی و فقهی و تهییجی و تبلیغی پراکنده اسکولاستیکی و مجرد و فراتاریخی و فرااجتماعی و فراانسانی می‌شوند» که به قول مهندس مهدی بازرگان پیر، تنها به درد خدا و آخرت اسکولاستیکی و مجرد می‌خورد و یا به قول سیدجمال، تنها به درد ثواب آخرت و خواندن در قبرستان‌ها و تلاوت در مجلس ختم اموات و قرار دادن در طاقچه‌خانه‌ها می‌خورد؛ و «فونکسیون اجتماعی آن چنین قرآنی، همین اسلام دگماتیست رژیم مطلقه فقاهتی و القاعده و داعش و بوکو حرام و اخوان‌المسلمین سیدقطب و رشید رضا و مودودی می‌باشد که 40 سال است که جوامع مظلوم مسلمین را، دچار فرقه‌گرائی شیعه‌گری و سنی‌گری کرده‌اند و جوی خون از مسلمان مظلوم شیعه و سنی از شرق آسیا تا غرب آفریقا به راه انداخته‌اند، آنچنانکه به قول ماکس وبر، می‌توان در این رابطه داوری کرد که جنگ امروز بین شیعه و سنی، جنگ بین دو گروه مظلوم مسلمان است که با هم می‌جنگندند، بدون اینکه بدانند از برای چه می‌جنگندند، از برای آنهائی که نمی‌جنگندند، اما می‌دانند که اینها برای چه می‌جنگندند.

یادمان باشد که اگر پیامبر اسلام در آیات 25 سوره حدید و 213 سوره بقره هدف بعثت تمامی انبیاء ابراهیمی شورانیدن عقول توده‌ها، جهت وادارکردن آنها برای قیام به قسط در جامعه مشخص و کنکریتی که در آن زندگی می‌کنند، اعلام می‌کند، برای تبیین این حقیقت می‌باشد تا به همه مسلمانان و مؤمنین به قرآن، در بستر اسلام تاریخی اعلام نماید که بدون مدل سیاسی –اجتماعی خاص و مشخص و کنکریت، در هر زمانی نمی‌توان قرآن را به حرف درآورد.

«...ذَلِک الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ ینْطِقَ... – قرآن را به حرف درآورید، او خود به خود با شما سخن نمی‌گوید» (امام علی – نهج البلاغه صبحی الصالح – خطبه 158 – ص 223 – س 4).

بنابراین برای اینکه بتوانیم از قرآن «تفسیر تطبیقی» بکنیم و به قول امام علی، قرآن را «به صورت تطبیقی به حرف درآوریم» (نه به صورت دگماتیست داعشی و القاعده‌ای و بوکو حرامی و رژیم مطلقه فقاهتی حاکم و حوزه فقاهتی شیعه و سنی در بیش از هزار سال گذشته در چارچوب اسلام روایتی)، باید مانند پیامبر اسلام قرآن را در هر زمانی «در مسیر پراکسیس کنکریت و مشخص جامعه‌سازانه در چارچوب مدل خاص و مشخص سیاسی – اجتماعی قرار دهیم»، تا قرآن به عنوان «راهنمای عمل برای ما به حرف درآید»؛ و به همین دلیل است که شاه ولی الله دهلوی مفسر و متکلم و نظریه‌پرداز مسلمان قرن هیجدهم میلادی هندوستان، در پروژه بازسازی و بازشناسی آیات فقهی قرآن در کتاب «حجه الله البالغه» خود با ترازوی مدل سیاسی – اجتماعی یا مدینه‌النبی خود پیامبر اسلام، با آیات فقهی قرآن (که کمتر از 5% کل آیات قرآن می‌باشند) از عبادات تا معاملات و تعیین حقوق فردی و اجتماعی برخورد می‌کند و همگی آیات فقهی و حقوقی قرآن بدون استثناء مولود و مولد همان استراتژی جامعه‌سازانه مدینه‌النبی پیامبر اسلام می‌داند و سپس در این رابطه داوری می‌کند که «این آیات فقهی توسط پیامبر اسلام تنها در چارچوب همان مدینه‌النبی عربستان قرن هفتم میلادی قابل فهم و تفسیر می‌باشند، نه به صورت اصولی لایتغییر برای جوامع اسلام تاریخی تا مجبور باشند که طابق النعل بالنعل (آنچنانکه اسلام دگماتیست حوزه‌های فقاهتی شیعه و سنی و اسلام رژیم مطلقه فقاهتی و اسلام داعشی و اسلام القاعده و اسلام بوکو حرامی و اسلام روایتی مدعی آن هستند) آن را مانند یک جامه ثابت و استاتیک و تغییرناپذیر در هر شرایط تاریخی بر تن جامعه متغییر و دینامیک خود بکنند

به عبارت دیگر در رویکرد شاه ولی الله دهلوی، آیات فقهی و حقوقی قرآن تنها به عنوان نمونه در شکل یک مدل و متدولوژی ثابت و همیشگی برای جوامع متکثر و متغییر طولی و عرضی مسلمانان نمی‌باشد، بلکه تنها برای فهم به عنوان یک روش می‌باشد تا نظریه‌پردازان مسلمان در شرایط مختلف تاریخی و اجتماعی خاص خود دریابند که چگونه در چارچوب مدل سیاسی - اجتماعی کنکریت و مشخص و خاص زمان خود، باید برحسب فهم روح زمان خودشان، قوانین خاص و کنکریت و مشخص جامعه خاص خود را به صورت دموکراتیک استنتاج و استخراج نمایند.

ادامه دارد