پاسخ به سوال‌های رسیده1

سوال «با توجه به اینکه در فضای امروز حاکم بر جامعه ایران توسط حاکمیت اسلام دگماتیسم با دیسکورس متفاوت، اسلام فقاهتی، اسلام روایتی، اسلام ولایتی، اسلام شفاعتی و اسلام صوفیانه فردی تمامی واژه‌های مذهبی و مکتبی به ابتذال کشیده شده است و کثیری از مردم و جوانان ایران از هر عنوان مذهبی متنفر و گریزان می‌باشند و مذهب‌گریزی و مذهب‌ستیزی در جامعه امروز ایران به معنای مبارزه با رژیم حاکم در آمده است، چرا همچنان این جریان نام «مستضعفین» را بر تارک حرکت نظری و عملی خود حمل می‌کند و جهت عصری کردن حرکت نظری و عملی خود، از نام‌های جایگزین و یا جدید استفاده نمی‌کند؟ این اصرار شما بر کاربری یک نام تداعی کننده این امر نمی‌باشد، که نکند شما هم نیز گرفتار قشری‌گری و فرمالیسم شده باشید؟»

پاسخ: در پاسخ به این سوال دو موضوع را باید از هم تفکیک بکنیم.

اول اینکه به علت سوء استفاده حاکمیت از واژه‌های مکتبی و اعتقادی در راستای پیشبرد اهداف سیاسی خود، ما هم باید به صورت عکس‌العملی بر واژه‌های مکتبی که برای ما جنبه اکسیوم دارند، پشت بکنیم؟

دوم، آیا به علت اینکه ترم «مستضعفین» در این شرایط تاریخی و اجتماعی ایران، تداعی کننده سوء استفاده‌های ارتجاعی و ارتدکسی رژیم مطلقه فقاهتی می‌باشد ما جهت مبارزه با حرکت تحریف‌گرانه رژیم، باید مابه‌ازای واژه‌ای و اصطلاحی برای آن‌ها بکنیم؟

بنابراین در اینجا ما در چارچوب تفکیک این دو مؤلفه سعی می‌کنیم به سوال فوق پاسخی در حد توان بشری و محدود خود بدهیم. البته همیشه باید به یاد داشته باشیم، هدف ما از پاسخ دادن به سوال‌های رسیده در نشر مستضعفین، «انجام بحث‌های اغنائی نیست» بلکه تنها در راستای تشحیذ ذهن سائلین جهت اعتلای سوال‌های فربه‌تر توسط این‌ها می‌باشد. چراکه پرسش و پاسخ «بسترساز تکوین دیالوگ دو طرفه در یک اندیشه می‌باشد» و عاملی جهت خروج از مونولوگ و بحث‌های یکطرفه است. البته منهای این فایده در عرصه پرسش و پاسخ، اگر آنچنانکه تاین بی می‌گوید «ما بتوانیم اولا سوال‌های نو جایگزین سوال‌های کهنه گذشته بکنیم، ثانیا پاسخ‌های نو به سوال‌های نو رسیده بدهیم، این همه باعث می‌گردد تا بدین وسیله اندیشه خود را آبستن دینامیسم بکنیم» و همین دینامیسم عامل تاریخی شدن و دوری از جذمیت و دگماتیسم آن اندیشه می‌گردد.

بطوریکه در این رابطه متن قرآن می‌تواند به عنوان یک هادی و معلم و مالم الطریقه، برای امروز ما باشد، چراکه یکی از عواملی که باعث تاریخی شدن و دینامیک گردیدن قرآن شده است، همین طرح سوال و جواب پیامبر اسلام در برابر مخاطبین زمان خود بوده است. هر چند که ممکن است آن سوال‌ها در قرن بیست و یکم دیگر برای بشریت موضوعیت نداشته باشد ولی خود متد پرسش و پاسخ در قرآن توسط پیامبر اسلام می‌تواند برای همیشه راهنمای عملی و هدایت‌گر نظری ما باشد. در همین رابطه در پاسخ به مؤلفه اول این سوال، (اینکه به علت سوء استفاده ارتجاعی، حاکمیت از واژه‌های مکتبی مورد اعتقاد خودمان ما باید به صورت عکس‌العملی از کاربری این واژه‌های مکتبی خودداری کنیم یا واژه‌های عصری و نو خارج از مکتب جایگزین این اصطلاح‌های اکسیومی بکنیم؟)

باید بگوئیم که در طول دو قرن گذشته مهم‌ترین واژه وترمی که مورد سوء استفاده طبقات حاکم و اصحاب قدرت قرار گرفته است، واژه و ترم «سوسیالیسم» می‌باشد که از قرن نوزدهم توسط روشنفکران و پیشگامان کلاسیک مغرب زمین در مصاف با سرمایه‌داری و لیبرالیسم وحشی اقتصادی به کار گرفته شد؛ و تقریبا در نیمه دوم قرن نوزدهم‌ترم «سوسیالیسم و شعار سوسیالیسم» توانست به عنوان پرچم مبارزات رهائی‌بخش طبقه جهانی تحت ستم سرمایه‌داری جهانی درآید؛ و به علت کسب این جایگاه بود، که از اوایل قرن بیستم اصحاب قدرت کوشیدند تا به جای خوب حمله کردن به ترم سوسیالیسم در چارچوب بد دفاع کردن از آن، توسط کاربری ارتجاعی از این واژه، ترم «سوسیالیسم» را در دیسکورس بشری به چالش بکشند. که در این رابطه بهترین نمونه، خود فاشیسم و نازیسم در اروپا می‌باشد، که هر چند پدیده فاشیسم در قرن بیستم در اروپا، مولود تکنوکراسی و نظام سرمایه‌داری بود - اما آن‌ها کوشیدند تا حرکت خود را تحت عنوان سوسیالیسم تعریف نمایند؛ لذا در این رابطه بود که فاشیسم و نازیسم در غرب زیر پرچم سوسیالیسم به جنگ سوسیالیسم آمد، که صد البته شکست خورد.

حال سوالی که در اینجا، قابل طرح است اینکه به دلیل اینکه فاشیسم در غرب از ترم سوسیالیسم جهت تبیین و تعریف حرکت نظری و عملی ارتجاعی خود استفاده می‌کردند، روشنفکران جهانی ضد فاشسیم می‌بایست به صورت عکس‌العملی از کاربری واژه سوسیالیسم خودداری نمایند؟

لذا در همین راستا در پاسخ به آن سوال باید بگوئیم که جایگاه ترم «مستضعفین» در اندیشه شریعتی و آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین به عنوان تنها بازوی اجرائی حرکت تاریخی مورد اعتقاد قرآن در تمام اعصار و تا زمان امامت و وراثت این طبقه بر زمین می‌باشد، به طوری که اگر ما «ترم مکتبی مستضعفین را از اندیشه شریعتی جدا کنیم تنها چیزی که از این اندیشه باقی می‌ماند، یک سلسله بحث‌های فردی - کویری می‌باشد که به درد صومعه نشینی می‌خورد.»

بنابراین آنچنانکه «امکان جداسازی و جایگزینی‌ترم مستضعفین از قرآن و اندیشه شریعتی وجود ندارد و هیچ ترم و اصطلاح دیگری نمی‌تواند جایگزین این ترم و اصطلاح به صورت کلاسیک بشود»، برای آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین هم امکان جایگزینی‌ترم دیگری به جای آن نیست، البته نباید فراموش کنیم که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در راستای تحریف دیسکورس مکتبی و اعتقادی از تحریف هر گونه ترم و اصطلاحی که نیروهای پیشگام جهت تبیین مانیفست نظری حرکت خود بر آن تکیه بکنند ابائی ندارند. برای نمونه مگر ترم مجاهدین که سازمان مجاهدین خلق از دهه 50 برای تبیین حرکت خود به آن تکیه کرد، در بعد از حاکمیت رژیم مطلقه فقاهتی توسط این رژیم در اشکال مختلف تحریف نشد، لذا منهای اینکه ترم «مستضعفین» تبیین کننده تنها پشتوانه تاریخی اجرای اسلام تاریخی و قرآن تاریخی می‌باشد و کشف این «بازوی اجرائی تاریخی مکتب اسلام» از بزرگ‌ترین کشف‌های نظری معلم کبیرمان شریعتی است.

واژه و ترم آلترناتیوی که بتواند تمامی بار این ترم و واژه را حمل نماید در ادبیات کلاسیک امروز بشر وجود ندارد. هر چند مصداق‌های عینی این واژه در عصر حاضر مثل «زحمتکشان» یا «پرولتاریا» یا «کارگران» وجود دارد اما با اینکه همه این ترم‌ها تنها مصداق‌های غیر تاریخی و اجتماعی‌ترم «مستضعفین» هستند، باز «همه بار ترم مستضعفین را حمل نمی‌کنند» لذا در این رابطه است که معلم کبیرمان شریعتی در بحث «پرسش پاسخ دانشکده نفت ابادان در سال 48» و «پرسش پاسخ با محمد اکبری آهنگران از سازمان مجاهدین خلق در سال 54» معتقد است که «هیچکدام از واژه‌های پرولتاریا و کارگران و زحمتکشان نمی‌تواند به صورت تاریخی جایگزین‌ترم مستضعفین بشود.» اگر بخواهیم با اصطلاح منطقی در این رابطه قضاوت کنیم باید بگوئیم که، «رابطه ترم مستضعفین با ترم‌های مصداقی مثل زحمتکشان یا کارگران یا پرولتاریا و غیره رابطه عموم و خصوص من وجه است، نه عموم و خصوص مطلق.»

به هر حال برای داوری در باب ترم «مستضعفین» باید به جای اینکه جایگاه آن را در دیسکورس حاکمیت تعریف کنیم، باید به تبیین تاریخی جایگاه این ترم در قرآن و اندیشه شریعتی بپردازیم و البته در همین رابطه بود که در دهه 50 قبل از حاکمیت رژیم مطلقه فقاهتی، تمامی مخالفت‌های نظری و تئوریک با اندیشه شریعتی توسط اسلام دگماتیسم از کانال مبارزه تاریخی و نظری با این اصطلاح صورت می‌گرفت، که برای فهم این موضوع تنها کافی است که به دیدگاه طباطبائی و مطهری در رابطه با این واژه قرآنی توجه بشود، چراکه طباطبائی در تفسیر المیزان کاربری‌ترم مستضعفین را، محدود به قوم موسی می‌کند و هیچگونه جایگاه تاریخی برای این ترم در حرکت پیامبر اسلام قائل نیست. البته برای فهم بیشتر این رویکرد به ترم «مستضعفین»، شما را دعوت به بازخوانی مجدد، دو جزوه پرسش و پاسخ شریعتی که یکی در دانشکده نفت آبادان صورت گرفته و دیگری بین او محمد اکبری آهنگران از مهره‌های کلیدی سازمان مجاهدین خلق در فرایند بعد از کودتای اپورتونیستی انجام گرفته می‌کنیم.

نکته‌ای که در این رابطه در اینجا طرح آن خالی از عریضه نمی‌باشد اینکه، فراموش نکنیم که رویکرد ما به اسلام در برابر دو رویکرد دگماتیسم و انطباقی یک رویکرد تطبیقی می‌باشد و مهم‌ترین مشخصه اسلام تطبیقی در برابر دو اسلام دگماتیسم و انطباقی، رویکرد تاریخی به اسلام است. چراکه «بزرگ‌ترین انقلاب نظری که شریعتی در عرصه فهم اسلام تطبیقی و مرزبندی آن با اسلام دگماتیسم و انطباقی کرد، تاریخی دیدن و تاریخی فهمیدن و تاریخی تبیین کردن تمامی مبانی اسلام تطبیقی بود.» برعکس «رویکرد دگماتیسم به اسلام، که تمام تلاشش از آغاز تا کنون بر این امر قرار داشته است تا از اعتقادات گرفته تا فقه و اخلاق و کلام اسلام را به صورت غیر تاریخی تبیین نماید.» آنچنانکه «اسلام انطباقی تلاش می‌کند تنها با رویکردی علمی به تبیین مبانی نظری اسلام بپردازد» و در این رابطه است که شریعتی با رویکرد تاریخی به اسلام تطبیقی اسلام پیامبر را از آسمان به زمین آورد و به عنوان یک کتاب هدایت‌گر برای بشر تبیین کرد.

قطعا از جمله مبانی مکتبی اسلام که شریعتی برای اولین بار به صورت تاریخی تبیین کرد، ترم «مستضعفین» است که او با تبیین تاریخی این ترم توانست آن را به عنوان پشتوانه اجرائی اسلام در هر عصری مطرح نماید؛ لذا به این ترتیب است که هرگز نباید واژه «مستضعفین در دیسکورس شریعتی» را در ترازوی واژه غیر تاریخی و تحریف شده «مستضعفین در دیسکورس حاکمیت» قرار دهیم.

اما اینکه گفته شده است که در شرایط اجتماعی امروز ایران به علت ارتجاع حاکم، جوانان و بخشی از جامعه ایران در حال گریز از مکتب و مذهب هر چه رنگ روی دیسکورس حاکمیت دارد می‌باشند، آیا کاربرد واژه «مستضعفین» توسط نشر مستضعفین باعث فرار بیشتر جوانان از اندیشه شریعتی و آرمان و نشر نمی‌شود؟

باید بگوئیم که در شرایط فعلی مذهب‌گریزی و مذهب‌ستیزی برای بخشی از مردم ایران به خاطر مبارزه با رژیم حاکم می‌باشد، آنچنانکه حجاب‌ستیزی بخشی از زنان در جامعه امروز ایران بیش از آنکه به خاطر مبارزه رهائی‌بخش باشد در چارچوب مبارزه با رژیم حاکم صورت می‌گیرد که صد البته برعکس همین موضوع در زمان حکومت توتالی‌تر پهلوی توسط بخشی از مردم ایران در مبارزه با آن رژیم صورت می‌گرفت. بنابراین اگر با نگاه به مذهب‌ستیزی و مذهب‌گریزی بخشی از جامعه ایران نگاه کنیم، «تنها با تغییر اصطلاح‌های مذهبی و مکتبی نمی‌توان جلو گریز این‌ها را از مذهب گرفت، باید بن مایه‌ها را عوض کنیم» و به همین دلیل است که جنگ نظری و عملی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم با نیروی‌های مذهبی مترقی بسیار عمیق‌تر از جنگ رژیم مطلقه فقاهتی با نیروهای غیر مذهبی مترقی می‌باشد، تنها در این رابطه کافی است که به لیست اعدام‌ها و زندانیان سیاسی این رژیم در طول 37 سال گذشته نگاه کنیم تا بینیم که دشمن، خطر را در کجاها احساس کرده است.

والسلام