«ما» چه می گوئیم؟ - قسمت اول

 

قبل از اینکه به پاسخ سؤال فوق بپردازیم، لازم می‌بینیم که در اینجا ابتدا مطرح کنیم که منظور از «ما» در سؤال فوق «دلالت به کلیه افراد و نیروهائی می‌کنند که به نحوی مستقیم یا غیر مستقیم خودشان را جزئی یا عضوی از جنبش پیشگامان مستضعفین ایران می‌دانند» که از سال 55 تا به امروز در مقاطع مختلف حرکت‌مان، همپای ما در راستای «اعتلای جنبش روشنگری» در جامعه بزرگ ایران گام برداشته‌اند و حاضر شده‌اند تا «در این مسیر طولانی و یا در این ماراتن، به دمی، یا درمی، یا قدمی، یا قلمی و... هزینه پرداخت کنند»، طبیعی است که بر ما واجب است تا در برابر این مخاطبین بیدار، خود را مسئول بدانیم و در فرایندهای مختلف این مسیر طولانی پر تندپیچ حرکتمان، «نقشه راه خود را چه در عرصه استراتژی (درازمدت) و چه در عرصه تاکتیک (کوتاه‌مدت) برای آنها توضیح بدهیم و برای آنها تبیین و تشریح کنیم که امروز از چه راه و چه مسیری می‌خواهیم حرکت کنیم و منتظر نقد و نظر و کامنت و مشارکت نظری و عملی آنها باشیم.»

باری، در یک عبارت کوتاه و مختصر و کپسولی (آنچنانکه بارها تکرار کرده‌ایم) «وظیفه اصلی و فوری جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در شرایط تندپیچ حاکم بر جامعه امروز ایران»، توده‌ای کردن «گفتمان جنبشی» در عرصه جنبش‌های تکوین یافته از قاعده اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران می‌باشد.

بدون تردید سوالی که در این رابطه قابل طرح است اینکه، «چگونه پیشگام می‌تواند گفتمان خودش را در جامعه امروز ایران توده‌ای بکند»؟

پاسخ به این سؤال برای پیشگامان (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) در گرو دستیابی به چند دستاورد نظری و عملی قبلی می‌باشد.

اول اینکه جنبش پیشگامان مستضعفین ایران باید قبل از پاسخ عملی و نظری به سؤال فوق، توانسته باشند در جامعه امروز ایران «رویکرد جنبشی خود را به عنوان یک گفتمان مسلط درآورده باشند.»

دوم اینکه جنبش پیشگامان مستضعفین ایران باید توانسته باشند، مسیر تحول و حرکت جامعه امروز ایران را به صورت مشخص و کنکریت ترسیم و تبیین کنند.

سوم اینکه جنبش پیشگامان مستضعفین ایران باید به این حقیقت واقف شده باشند که برای «توده‌ای کردن یک گفتمان»:

اولاً باید دامنه افقی حضور فیزیکی توده‌ها در عرصه مبارزه در لایه‌های مختلف صنفی و اجتماعی و سیاسی و مدنی گسترش بدهند.

ثانیاً توسط حضور فراگیر توده‌ها در عرصه جنبش مطالباتی خودشان، «هزینه سرانه مبارزه را برای آنها کاهش بدهند.»

لازم به ذکر است که «کاهش هزینه سرانه مبارزه برای توده‌ها» با حضور فراگیر آنها در صحنه افقی مبارزه صورت مستقیم دارد، به عبارت دیگر هر چه حضور توده‌ها در عرصه جنبش مطالباتی خودشان بیشتر باشد و فراگیرتر و گسترده‌تر عمل کنند، «هزینه سرانه شرکت در مبارزه برای آنها کاهش پیدا می‌کند.»

عنایت داشته باشیم که در طول بیش از یک قرنی که از عمر جنبش سیاسی ایران می‌گذرد، تمامی جریان‌های سیاسی (این جنبش) اعم از جریان‌های معتقد به رویکرد مذهبی یا رویکرد ملی و یا رویکرد مارکسیستی، از آغاز تا الان در چارچوب «گفتمان حزب – دولت» بوده است که تلاش کرده‌اند تا علاوه بر تثبیت «هژمونی خود بر جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران»، در راستای «کسب قدرت سیاسی، یا مشارکت در قدرت سیاسی حاکمیت» به نمایندگی از جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران گام بردارند.

بر این مطلب بیافزائیم که دامنه سیطره «رویکرد حزب – دولت» بر جریان‌های جنبش سیاسی ایران در بیش از یک قرن گذشته آنچنان فراگیر بوده است که حتی جریان‌های چریک‌گرا و طرفداران رویکرد ارتش خلقی هم (که در دهه 40 - 50 به صورت گفتمان مسلط در جامعه ایران درآمده بودند) در دایره «حزب – دولت» قرار داشتند؛ و البته دامنه رویکرد «حزب – دولت» را تا آنجا می‌توان گسترش داد که داوری کنیم که تمامی جنبش‌های سیاسی پسا انقلاب اکتبر روسیه در عرصه منطقه و بین‌المللی به شکلی تابع همین استراتژی «حزب – دولت» بوده‌اند؛ و در راستای «کسب قدرت سیاسی یا مشارکت در قدرت سیاسی حاکم» و یا (آنچنانکه کارل مارکس در کتاب «18 برومرلوئی بناپارت» مطرح می‌کند) در جهت فروپاشی ماشین دولت بورژوازی توسط همین استراتژی حزب - دولت عمل کرده‌اند.

البته در جامعه ما هم از آنجائیکه به صورت مشخص جنبش سیاسی ایران در مرحله پسا انقلاب اکتبر روسیه بوده است که (جریان‌های سیاسی این جنبش با رویکردهای متفاوت) به صورت فراگیر و سازماندهی شده وارد مبارزه سیاسی با حاکمیت شده‌اند، در نتیجه جریان‌های جنبش سیاسی ایران هم در چارچوب همین رویکرد «حزب – دولت»، نقشه راه بلندمدت و کوتاه‌مدت خود را تعریف کرده‌اند.

یادمان باشد که آنچنانکه در نوشته‌های قبل هم (در نشر مستضعفین ارگان عقیدتی – سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) مطرح کرده‌ایم، در تحلیل نهائی علت و دلیل اصلی تمامی بحران‌ها و بن‌بست‌ها و شکست‌های جنبش‌های رهائی‌بخش و عدالت‌طلبانه و آزادی‌خواهانه جهان در قرن بیستم و عامل اصلی شکست سوسیالیسم دولتی و مارکسیست و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق، ریشه در همین رویکرد حزب - دولت لنینیستی دارد).

پر پیداست که همین داوری می‌توان در باب علل و دلایل بحران‌ها و شکست‌ها و بن‌بست‌های جریان‌های جنبش سیاسی ایران در یکصد سال گذشته نیز داشت و همین سنتز رویکرد «حزب – دولت» در یک قرن گذشته در ایران و جهان باعث می‌گردد تا ما جایگاه نظریه «حزب پیشاهنگ طراز نوین لنینیستی» در عرصه استراتژی «حزب – دولت»، به عنوان عامل تعیین کننده آفت‌های فوق تعریف نمائیم.

لذا بدین ترتیب است که «رویکرد جنبشی» (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) در عرصه تعریف «استراتژی ما»، می‌تواند «به عنوان آلترناتیو رویکرد حزب طراز نوین لنینیستی در عرصه استراتژی حزب دولت مطرح بشود»، چراکه خودویژگی‌های اصلی «گفتمان جنبشی مورد اعتقاد ما» عبارتند از:

1 - خود مدیریتی.

2 - دینامیکی یا خودجوشی.

3 – خود سازمانده.

4 - خود رهبر.

5 - تکوین یافته از پائین.

6 - بسترساز دستیابی به جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین، می‌باشند.

بنابراین در صورتی که در این شرایط حاکمیت فرابحران‌ها بر جامعه امروز ایران، اگر جنبش پیشگامان مستضعفین ایران بتواند:

اولاً رویکرد جنبشی خود را به صورت یک گفتمان مسلط جایگزین رویکرد حزبی گذشته بکند.

ثانیاً بتواند آن گفتمان مسلط را توده‌ای بنماید، بدون تردید رویکرد جنبشی در جامعه امروز ایران می‌تواند، در عرصه حرکت تحزب‌گرایانه، به صورت افقی (نه عمودی) بسترساز پیوند پیشگامان با جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران اعم از جنبش‌های مطالباتی، جنبش‌های اعتراضی، جنبش‌های سیاسی، جنبش‌های مدنی، جنبش‌های اجتماعی، جنبش‌های اعتصابی و حتی جنبش‌های آکسیونی یا خیابانی بشود؛ و بدین ترتیب است که به موازات اعتلا و فراگیر شدن جنبش شورائی از پائین در جامعه ایران، شرایط برای تحقق دموکراسی – سوسیالیستی مشارکتی و شورائی مورد اعتقاد ما (که خود آلترناتیو «حزب – دولت» لنینیستی می‌باشد) فراهم می‌گردد.

قابل ذکر است که آفت‌های گفتمان «حزب – دولت» لنینیستی عبارتند از:

الف – جایگزین شدن احزاب بالائی‌های قدرت به جای جنبش‌های پائینی جامعه.

ب - تکیه بر استراتژی کسب قدرت یا مشارکت در قدرت سیاسی.

ج - اعتقاد به مدیریت جنبش‌های پائینی جامعه از طریق احزاب بالادستی آنها که البته تنها خود این آفت باعث می‌گردد تا جنبش‌های پائینی جامعه به صورت زائده و آپاندیس آن احزاب بالائی قدرت درآیند.

باری، خلاصه جمعبندی ما تا اینجا بدین ترتیب است که:

1 - مهم‌ترین وظیفه پیشگام و جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در شرایط تندپیچ فعلی تاریخ ایران که جامعه بزرگ و رنگین کمان قومیتی و فرهنگی و مذهبی – عقیدتی ایران، آبستن تحول‌های بزرگی می‌باشد، این است که بتوانیم «گفتمان جنبشی خود را توده‌ای بکنیم.»

2 - گفتمان چهل و دو ساله گذشته جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (از سال 55 الی الان) «گفتمان جنبشی» بوده است که به عنوان آلترناتیو «گفتمان حزبی» یکصد سال گذشته جریان‌های جنبش سیاسی ایران می‌باشد.

3 – در چارچوب «گفتمان جنبشی» (42 ساله جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) پیوسته و علی الدوام ما بر این باور بوده و هستیم که «تنها مسیر دموکراتیک» تحول‌ساز جامعه ایران، «مسیر جنبشی» در چارچوب نقش راه جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین (در جامعه رنگین کمان عقیدتی و مذهبی و قومیتی و فرهنگی و سیاسی ایران) می‌باشد.

لذا جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از سال 1355 تا به امروز، پیوسته بر این باور بوده و هست که در جامعه ایران هر گونه «نقشه راهی» به جز «مسیر استراتژی جنبشی» بیراهه می‌باشد.

ادامه دارد

  • آگاهی
  • آزادی
  • برابری