«سکولاریسم حکومتی» لازمه پلورالیسم ادیان و فرهنگ‌ها و «پلورالیسم ادیان و فرهنگ‌ها» شرط ضروری و لازم جهت دستیابی به «دموکراسی سه مؤلفه‌ای» در جامعه رنگین کمان ایران می‌باشد – قسمت چهارم

 

2 - «سکولاریسم حکومتی» یعنی نظام سیاسی که دینی بر دین دیگر (در یک جامعه دینی و جامعه غیر دینی) برتری نداشته باشد؛ که البته دلیل نیاز جامعه دینی به «سکولاریسم حکومتی» از آنجا نشات می‌گیرد که وقتی در یک جامعه دینی یک دین برتری خود را نسبت به ادیان دیگر موجود در آن جامعه توسط قوانین اساسی و غیر اساسی (مانند جامعه امروز ایران) نهادینه بکند، بدون تردید خود آن «دین» به صورت «مذهب حاکم» جهت تثبیت حاکمیت خود بر آن جامعه، علاوه بر اینکه متولیان آن مذهب در اشکال مختلف قدرت سه مؤلفه‌ای سیاسی و اقتصادی و معرفتی آن جامعه را در انحصار خود درمی‌آورند، همین برتری آن دین (مذهب رسمی شده) باعث می‌گردد تا شرایط تبعیضی و سرکوب برای دیگر فرهنگ‌ها و ادیان موجود در آن جامعه فراهم بشود.

آنچنانکه شاهد هستیم که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در طول 40 سال گذشته حاکمیت خود نه تنها تمامی دیگر فرهنگ‌ها را در عرصه مذهبی و قومی (در جامعه ایران) سرکوب کرده است، حتی به برادران مسلمان اهل تسنن اجازه بنای یک مسجد در تهران 17 میلیون نفری جهت اقامه نماز جمعه و جماعت خاص خود نمی‌دهد، در صورتی که همین رژیم در طول 40 سال گذشته عمر خود در راستای کسب هژمونی خود بر هلال شیعه منطقه جهت رقابت با اسلام حکومتی رژیم ارتجاعی عربستان سعودی با صرف میلیاردها دلار مدعی دفاع از حقوق مسلمانان شیعه و سنی و غیره در برابر تسنن حکومتی وهابی‌گری عربستان سعودی می‌باشد، به عبارت دیگر، رژیم مطلقه فقاهتی حاکم که در 40 سال گذشته طبق قانون اساسی ولایت‌مدار این رژیم، مذهب شیعه فقاهتی حوزه‌های فقهی را در چارچوب نظریه ولایت فقیه خمینی به عنوان مذهب رسمی کشور ایران درآورده است، همین امر باعث گردیده است که در جامعه رنگین کمان مذهبی و قومی و زبانی و فرهنگی و ملی ایران، «اسلام فقاهتی ولایتی» جناح خاص خمینی در حوزه‌های فقهی نسبت به دیگر فرهنگ‌های و مذاهب و ادیان و حتی شاخه‌های دیگر اسلام فقاهتی حوزه‌های فقهی شیعه برتری پیدا کند.

در نتیجه همین برتری باعث شده است که در طول 40 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم تبعیضات مذهبی و فرهنگی و قومی و زبانی (به عنوان مهم‌ترین دستاوردهای رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، در تاریخ هزاران ساله جامعه رنگین کمان قومی و مذهبی و فرهنگی ایران) بر جامعه نگون‌بخت ایران تحمیل بشود؛ و همین تحمیل تبعیضات فرهنگی و قومی و مذهبی موجود در جامعه ایران است که مانع هر گونه پلورالیسم فرهنگی و مذهبی در جامعه رنگین کمان فرهنگی و مذهبی ایران شده است.

البته بطور طبیعی همین تبعیضات مذهبی و فرهنگی و همین غیبت پلورالیسم فرهنگی و مذهبی در جامعه بزرگ ایران باعث گردیده است که در راستای دستیابی به دموکراسی سه مؤلفه‌ای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در جامعه ایران «وظیفه مبارزه با تبعیضات فرهنگی و مذهبی جهت دستیابی به پلورالیسم فرهنگی و مذهبی در نوک پیکان وظایف جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 40 سال گذشته در دو فرایند آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین قرار بگیرد». بر این مطلب بیافزائیم که در 40 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، تبعیض‌های فرهنگی و مذهبی تحمیلی بر جامعه رنگین کمان فرهنگی و قومی و مذهبی ایران عبارت بوده‌اند از:

الف - تبعیض‌های مذهبی و غیر مذهبی.

ب - تبعیض‌های مسلمان و غیر مسلمان.

ج - تبعیض‌های شیعه و سنی.

د - تبعیض‌های روحانی و فقها با مردم غیر روحانی ایران.

ه – تبعیض‌های فارس با کرد و بلوچ و عرب و ترک و غیره.

عنایت داشته باشیم که مقابله با این تبعیض‌های فرهنگی و قومی در جامعه رنگین کمان فرهنگی و زبانی و قومی ایران تنها توسط عدالت فرهنگی و مذهبی امکان‌پذیر می‌باشد؛ که بدون تردید رمز این عدالت فرهنگی و مذهبی در گرو تکیه بر «سکولاریسم حکومتی» (نه سکولاریسم سیاسی و سکولاریسم اجتماعی و سکولاریسم فلسفی) می‌باشد؛ و علت اینکه در طول 40 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، بوق‌های تبلیغاتی این رژیم بیش از همه مقوله‌های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی در عرصه نظری و نرم‌افزاری مقوله سکولاریسم حکومتی را به چالش کشیده‌اند به خاطر این بوده است که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم به درستی دریافته است که تکیه بر شعار سکولاریسم حکومتی باعث می‌گردد تا مشروعیت 40 ساله آسمانی این رژیم نفی گردد.

همچنین تکیه بر شعار سکولاریسم حکومتی باعث می‌گردد تا توسط فراهم شدن شرایط برای پلورالیسم فرهنگی و ادیانی در جامعه رنگین کمان قومی و مذهبی و فرهنگی ایران شرایط برای دستیابی به پلورالیسم اجتماعی و پلورالیسم سیاسی و بالاخره دموکراسی سه مؤلفه‌ای اقتصادی و سیاسی و معرفتی در جامعه ایران فراهم بشود. همچنین توسط شعار «سکولار حکومتی» یا «جدائی دین از حکومت» جایگاه برتر مذهب شیعه دگماتیست که همان اسلام فقاهتی و اسلام روایتی و اسلام ولایتی و اسلام زیارتی و مداحی‌گری دگماتیست حوزه‌های فقاهتی می‌باشد، به چالش کشیده می‌شود؛ و شرایط ذهنی و نظری سنتی برای نهادینه کردن قدرت متولیان این اسلام فقاهتی و روایتی (در نهادهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی) بر جامعه رنگین ایران از بین می‌رود.

مضافاً اینکه تنها توسط «سکولاریسم حکومتی» است که در جامعه امروز ایران می‌توان «حق شهروندی» را (به عنوان سنگ بنای جامعه بازسازی شده ایران استبدادزده و استحمارزده و استثمارزده) جایگزین رعیت تکلیفی و تعبدی و تقلیدی امروز جامعه ایران کرد. پر پیدا است که جایگزینی «حق شهروندی» (به عنوان سنگ بنای بازسازی کننده جامعه فقه‌زده و تصوف‌زده و استبدادزده و استحمارزده و استثمارزده ایران) به جای رعیت تکلیفی و تقلیدی و تعبدی موجود جامعه ایران، تنها زمانی حاصل می‌شود که بتوان توسط «سکولاریسم حکومتی» (نه سکولاریسم اجتماعی و نه سکولاریسم سیاسی و نه سکولاریسم کلامی و فلسفی) به برتری اسلام فقاهتی و اسلام روایتی و اسلام زیارتی و اسلام مداحی‌گری و اسلام ولایتی پایان داد. به علاوه اینکه توسط آن تبعیض‌های موجود بین مذهبی و غیر مذهبی، مسلمان و غیر مسلمان، شیعه و سنی، فارس با کرد بلوچ و ترک و عرب و غیره به چالش کشید.

ماحصل اینکه بدون «سکولاریسم حکومتی» امکان دستیابی به دموکراسی سه مؤلفه‌ای (اجتماعی کرد ن قدرت سیاسی، اجتماعی کردن قدرت اقتصادی، اجتماعی کردن قدرت معرفتی) و امکان مبارزه با سه قدرت زر و زور و تزویر حاکم بر جامعه امروز ایران وجود ندارد؛ زیرا شرط ضروری دستیابی به دموکراسی سه مؤلفه‌ای در هر جامعه‌ای تکثرگرایی می‌باشد؛ و قطعاً و جزما بدون دستیابی به تکثرگرایی یا پلورالیسم در یک جامعه امکان دستیابی به دموکراسی سه مؤلفه‌ای وجود ندارد؛ اما از آنجائیکه پلورالیسم (به عنوان شرط ضروری و واجب دموکراسی در یک جامعه) خود به انواع پلورالیسم فرهنگی، پلورالیسم سیاسی، پلورالیسم حزبی و پلورالیسم اجتماعی یا تکثرگرایی قومی، تکثرگرایی فرهنگی، تکثرگرایی ادیان، تکثرگرایی احزاب و غیره تقسیم می‌شود، همچنین از آنجائیکه تحقق پلورالیسم فرهنگی و سیاسی و اجتماعی در یک جامعه (از جمله جامعه ایران) به صورت همزمان ممکن نمی‌باشد، به همین دلیل جهت تعیین نقشه راه تحقق پلورالیسم در جامعه رنگین کمان ایران (که یک جامعه دینی می‌باشد) باید تکیه محوری بر پلورالیسم مذهبی و فرهنگی به عنوان گام اول بشود؛ به عبارت دیگر بدون دستیابی به پلورالیسم فرهنگی و مذهبی در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران، امکان دستیابی به پلورالیسم سیاسی و پلورالیسم اجتماعی وجود ندارد. آنچنانکه بدون پلورالیسم فرهنگی و سیاسی و اجتماعی، امکان دستیابی به دموکراسی سه مؤلفه‌ای اقتصادی و سیاسی و معرفتی در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران نیست.

حال سوا لی که در اینجا و در این رابطه قابل طرح است اینکه چگونه می‌توان (در جامعه امروز ایران) به پلورالیسم فرهنگی – مذهبی (جهت بسترسازی پلورالیسم سیاسی و اجتماعی در راستای دموکراسی فرایندی سه مؤلفه‌ای سیاسی و اقتصادی و معرفتی تکوین یافته از پائین) دست پیدا کرد؟

پاسخ صریح و واضح ما در اینجا بر این امر قرار دارد که تنها توسط «سکولاریسم حکومتی» (نه سکولاریسم سیاسی و نه سکولاریسم اجتماعی و نه سکولاریسم فلسفی) است که ما می‌توانیم در جامعه امروز ایران به پلورالیسم فرهنگی در راستای پلورالیسم اجتماعی و پلورالیسم سیاسی و دموکراسی سه مؤلفه‌ای دست پیدا کنیم و شاید بهتر باشد که این موضوع را اینچنین مطرح کنیم که بدون استارت «سکولاریسم حکومتی» (جدائی مذهب از حکومت) هرگز و هرگز امکان دستیابی به پلورالیسم فرهنگی و در ادامه آن به پلورالیسم سیاسی و پلورالیسم اجتماعی (که شرط ضروری و لازم دستیابی به دموکراسی سه مؤلفه‌ای است) در جامعه ایران وجود ندارد، لذا به همین دلیل بوده است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 40 سال گذشته حرکت برونی خود (چه در فاز آرمان مستضعفین و چه در فاز نشر مستضعفین) پیوسته در راستای دستیابی به پلورالیسم به عنوان شرط لازم دموکراسی سه مؤلفه‌ای در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران، تکیه محوری بر پلورالیسم فرهنگی توسط اعتقاد بر سکولاریسم حکومتی (نه سکولاریسم سیاسی و نه سکولاریسم اجتماعی و نه سکولاریسم فلسفی) و بازسازی اسلام تاریخی فقه‌زده و تصوف‌زده و فلسفه یونانی‌زده داشته است.

همچنین در طول 40 سال گذشته پیوسته بر این باور بوده‌ایم که بدون بازسازی اسلام فقاهتی و روایتی و ولایتی و زیارتی و حکومتی و دگماتیسم حوزه‌های فقهی نمی‌توان به سکولاریسم حکومتی یا نظام سیاسی که مذهبی را بر مذهب دیگر در جامعه ایران برتری ندهد، دست پیدا کرد، بدین خاطر در این رابطه بوده است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 40 سال گذشته عمر حرکت برونی خود (چه در فاز آرمان مستضعفین و چه در فاز نشر مستضعفین ایران) پیوسته معتقد بوده است که برای اینکه بتوانیم در جامعه فقه‌زده و استبدادزده و تصوف‌زده ایران به مفهوم شهروندی جهت سنگ بنای بازتولید دموکراسی سه مؤلفه‌ای دست پیدا کنیم، باید در چارچوب سکولاریسم حکومتی و پلورالیسم فرهنگی به دموکراتیزه کردن جامعه ایران (نه به صورت یک فراورده بلکه) به صورت فرایندی بپردازیم، لذا به همین دلیل بوده است که در 40 سال گذشته، رژیم مطلقه فقاهتی و بوق‌های تبلیغاتی این رژیم بیش از هر پروژه‌ای، پروژه سکولاریزاسیون  حکومتی را به چالش کشیده است و برای به چالش کشیدن سکولاریزاسیون  حکومتی، کل سکولاریسم را مورد هدف قرار داده است و هرگز در این رابطه تفکیکی بین مفاهیم و واژه‌های سکولاریسم حکومتی و سکولاریسم سیاسی و سکولاریسم فلسفی و کلامی قائل نشده است.

باری، در تحلیل نهائی تکیه محوری بر سکولاریسم حکومتی (نه سکولاریسم سیاسی و نه سکولاریسم اجتماعی و نه سکولاریسم کلامی و فلسفی) توسط جنبش پیشگامان مستضعفین ایران باعث می‌گردد تا با کنار گذاشتن اسلام فقاهتی از حوزه قدرت سه مؤلفه‌ای اقتصادی و سیاسی و معرفتی، حقوق شهروندان ایرانی فارغ از حوزه عقاید آنها مادیت پیدا کند. همچنین توسط مادیت یافتن سکولاریسم حکومتی در جامعه امروز ایران، باعث می‌گردد تا شرایط برای ظهور پلورالیسم سه مؤلفه‌ای و دموکراسی سه مؤلفه‌ای فراهم بشود؛ و به همین ترتیب سکولاریسم حکومتی باعث می‌گردد تا به دوران 40 ساله تبعیض بین مذهبی و غیر مذهبی، تبعیض بین مسلمان و غیر مسلمان، تبعیض بین شیعه و سنی، تبعیض بین روحانی و غیر روحانی، تبعیض بین فارس با کرد و بلوچ و عرب و غیره پایان داده شود؛ و به همین ترتیب سکولاریسم حکومتی باعث می‌گردد تا در جامعه ایران به دوران تکلیف و تقلید و تعبد سیاسی و فرهنگی پایان داده شود و شرایط برای جایگزینی حق و حقوق به عنوان سنگ بنای رابطه مردم با حکومت امکان‌پذیر بشود؛ به عبارت دیگر «رویکرد حقی» جایگزین «رویکرد تکلیفی» بشود؛ و به همین ترتیب سکولاریسم حکومتی باعث می‌گردد تا «شهروند» جایگزین «رعیت» بشود.

ادامه دارد