سلسله درسهائی از قرآن - سوره قلم – قسمت پنجم
تبیین «دین پیامبرانه» در مسیر «جنبش رهائیبخش بشریت» پیامبر اسلام
آنچه در خصوص چهارمین پیام سوره قلم قابل فهم است اینکه:
اولاً قرآن پیامبر را تشویق میکند که در عرصه حرکت جامعهسازانه یا حرکت افقی و اسرائی خود در برابر مخالفین توحید در وجود و توحید در انسان و توحید در جامعه و در تاریخ «نباید از اصول مورد اعتقاد خودت کوتاه بیائی» بنابراین «نرمش در اصول در عرصه مبارزه جامعهسازانه یک معامله زیانبار میباشد.»
ثانیاً «انعطاف تاکتیکی» در عرصه مبارزه جامعهسازانه غیر از «انعطاف در اصول و استراتژی» میباشد. مع الوصف نهی در آیههای 8 و 9 و 10 سوره قلم «فَلَا تُطِعِ ٱلْمُکذِّبِینَ - وَدُّوا۟ لَوْ تُدْهِنُ فَیدْهِنُونَ - وَلَا تُطِعْ کلَّ حَلَّافٍ مَّهِینٍ» فقط مشمول «عدم نرمش در اصول و استراتژی مبارزه جامعهسازانه میشود نه تاکتیکهای موضعی بر پایه تحلیل مشخص از شرایط مشخص جهت تغییرهای مشخص یا انعطاف تاکتیکی در عمل مشخص.»
ثالثاً مطابق آنچه که در آیات فوق به عنوان زیرساخت این اصول (که همان اعتقاد به «لله» و فونکسیون «الله» در وجود و انسان و جامعه میباشد) مطرح کردیم در تحلیل نهائی سمتگیری عدم انعطافپذیری در استراتژی و انعطافپذیری در تاکتیکها در عرصه پراکسیس جامعهسازانه همه در گرو «تحقق فرایندی توحید اجتماعی و توحید تاریخی» میباشد، بنابراین آنچنانکه در این رابطه در سوره کافرون مطرح شده است: «قُلْ یا أَیهَا الْکافِرُونَ - لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ - وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ - وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ - وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ - لَکمْ دِینُکمْ وَلِی دِینِ» در این سوره خطاب به منکران توحید در وجود و انسان و جامعه و تاریخ تنها بر یک جمله تاکید میورزد و آن اینکه «آنچه من میپرستم شما پرستندگان آن نمیباشید و آنچه شما پرستندگان آن هستید من آن را نخواهم پرستید.»
پر واضح است که موضوع زیرساختی پرستش در این سوره همان «الله» محمد میباشد که جریانهای مخالف توحید در وجود و انسان و جامعه و تاریخ میخواستند توسط «بت» ها به عنوان آلترناتیو «الله» محمد اصل محوری منظومه نظری و عملی اعتقادی پیامبر اسلام را به چالش بکشند که البته به شدت در آیات سوره فوق این موضوع توسط قرآن نفی میشود و با شعار نهائی «لکم دینکم ولی دین» خط قرمز حرکت پیامبر اسلام که نسبت به آن هرگز پیامبر اسلام حاضر به عقبنشینیی نیست، ترسیم میگردد، بنابراین آنچه در آیات 8 و 9 و 10 سوره قلم به عنوان یک پیام همیشگی مطرح میسازد اینکه «اعتقاد به اصول و عدم عقبنشینی در عرصه اصول اصلی همیشگی میباشد» و البته باز هم تاکید میکنیم که در تحلیل نهائی محور زیرساختی اصول در منظومه نظری و عملی پیامبر اسلام همان «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ» میباشد.
پنجمین پیام سوره قلم این است که «عامل همه فسادهای انسانی و اجتماعی و تاریخی بشر قدرت است» و تا زمانیکه «قدرت» به صورت دموکراتیک و شورائی اجتماعی نشود برخورد با فسادهای فردی و اجتماعی و تاریخی (در انسان و جامعه و تاریخ) امری صوری میباشد. لذا در این رابطه است که در آیات 7 تا 13 سوره قلم و در چارچوب منع پیامبر اسلام از عدول از اصول مورد اعتقاد خودش (به عنوان وجه المعامله یا وجه المصالحه رابطه با جریانهای اجتماعی مخالف توحید در وجود و انسان و جامعه و تاریخ که راه خدا را سد کردهاند) 9 مشخصه فردی و اجتماعی (برای این افراد و جریانهای مخالف توحید در وجود و جامعه و انسان و تاریخ که سد کننده راه خدا میباشند) مطرح میکند که این 9 صفت عبارتند از:
1 - «مکذب» یا دروغ گو.
2 - «حلاف» یا زیاد سوگند خور.
3 - «مهین» یا پست و حقیر.
4 – «هماز» یا عیبگیر و طعنهزن.
5 - «مشاء بنمیم» یا سخنچین پست.
6 - «مناع للخیر» یا بسیار منع کننده از کار خیر.
7 - «معتد» یا ظالم متجاوز.
8 - «اثیم» یا گناهکار.
9 – «عتل» یا بسیار خشن و تندخو و عصبانی.
«إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ - فَلا تُطِعِ الْمُکَذِّبِینَ - وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ - وَلا تُطِعْ کُلَّ حَلافٍ مَهِینٍ - هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ - مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ - عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِکَ زَنِیمٍ» (سوره قلم - آیات 7 تا 13).
باری در سوره قلم پس از توصیف 9 مشخصه کاراکتری و تیپولوژی مخالفین توحید در جهان و انسان و جامعه و تاریخ در آیه 14 با بیان: «آن کان ذ ا مال و بنین» به تبیین نهائی علت زیرساختی تکوین این 9 صفت کاراکتری و تیپولوژی افراد و جریانهای مخالف توحید در جهان و انسان و جامعه و تاریخ و سد کننده راه خدا در جامعه و تاریخ (که همان صف مقابل حرکت پیامبر اسلام میباشند) میپردازد. علت زیرساختی که قرآن در آیه 14 با بیان «أَنْ کَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِینَ» مطرح میکند «قدرت» است. عنایت داشته باشیم که در نظام قبیلگی آغاز بعثت پیامبر اسلام (که سوره قلم نازل شده است) در عربستان «پسر و اموال نماد قدرت فرد و خانواده و قبیله بوده است» و لذا در این رابطه است که در این آیه قرآن به صراحت میگوید: علت اصلی تکوین آن 9 مشخصه مطرح شده (در آیات 7 تا 13 سوره قلم) «قدرت در نماد مال و پسران آنها» «أَنْ کَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِینَ» میباشد، چراکه بدون تردید «قدرت فسادزا است و قدرت مطلقه (آنچنانکه در طول 40 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر ایران شاهد بودهایم) فساد مطلق میآورد» بنابراین تا زمانیکه «به صورت دموکراتیک و شورائی، قدرت اجتماعی نشود به هر شکلی و تحت هر عنوانی و نظامی و نوع حکومتی که این قدرت (سه مؤلفهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی) در جائی متمرکز گردد، فسادآفرین میشود» و لذا در این رابطه است که «مبارزه با تمرکز قدرت سه مؤلفهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی رسالت اصلی تمامی انبیاء توحیدی و پیشگامان جامعه بشری میباشد» چراکه بدون نقد قدرت سه مؤلفهای سیاسی و اقتصادی و معرفتی توسط انبیاء ابراهیمی و پیشگامان جوامع بشری در تاریخ امکان تحول و اصلاح و اجتماعی شدن قدرت سه مؤلفهای جوامع فسادزده بشری وجود ندارد.
لذا در این رابطه است که مدل دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 43 سال گذشته (از خرداد 55 الی الان در دو فرایند سازمانی آرمان مستضعفین و جنبشی نشر مستضعفین) بر آن تکیه دارد از آنجائیکه این مدل در ظرف دموکراسی سه مؤلفهای (که همان مدل اجتماعی کردن دموکراتیک و شورائی قدرت سه مؤلفهای اقتصادی و سیاسی و معرفتی میباشد) قابل تحقق در جامعه رنگین کمان فرهنگی و اجتماعی و قومی و زبانی میباشد و در تحلیل نهائی توسط نقد سلبی و ایجابی سه مؤلفهای قدرت سیاسی و اقتصادی و معرفتی مادیت پیدا میکند، بنابراین در این رابطه است که در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 43 سال گذشته «دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای» (استوار بر نقد سلبی و ایجابی قدرت سه مؤلفهای سیاسی و اقتصادی و معرفتی):
اولاً دموکراسی سوسیالیستی یک ایدئولوژی نیست بلکه مبارزه خودبنیاد جامعه بزرگ ایران برای خودرهائی از ستمها و تبعیضات فرهنگی و جنسیتی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی میباشد.
ثانیاً سوسیالیسم مورد اعتقاد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از آنجائیکه از کانال دموکراسی به انجام میرسد یک سوسیالیسم اجتماعی میباشد.
باری در این رابطه است که میتوان داوری کرد که پنجمین پیام سوره قلم «تبیین مبارزه رهائیبخش پیامبر اسلام توسط اجتماعی کردن یا شورائی کردن قدرت سه مؤلفهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی میباشد». مع الوصف در این رابطه بوده است که از ابراهیم تا پیامبر اسلام (جنبش انبیاء توحیدی در جامعه و انسان و تاریخ) در گام نخست حرکت خود توسط جنبش ضد بتپرستی «قدرتهای سه مؤلفهای را به چالش کشیدهاند» و باز در این رابطه بوده است که تمامی این انبیاء توحیدی مبارزه ضد بتپرستی خود را در چارچوب نقد سلبی و ایجابی قدرتهای حاکم تعریف میکردهاند و هرگز مبارزه جامعهسازانه خود را به عنوان یک ایدئولوژی مطرح نکردهاند. بلکه برعکس آنچنانکه در آیه 25 سوره حدید مطرح شده است «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِی عَزِیزٌ»، جنبش ضد بتپرستی آنها مبارزه جامعهسازانه خودبنیاد برای رهائی تودهها بوده است.
ماحصل اینکه میتوان نتیجه گرفت که «هر گونه مبارزه اجتماعی با فسادهای نهادینه شده باید از کانال مبارزه با تمرکز قدرت سه مؤلفهای صورت بگیرد.»
«بسم الله الرحمن الرحیم - ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ - مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ - وَإِنَّ لَکَ لأجْرًا غَیْرَ مَمْنُونٍ - وَإِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ - فَسَتُبْصِرُ وَیُبْصِرُونَ - بِأَیِّکُمُ الْمَفْتُونُ - إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ - فَلا تُطِعِ الْمُکَذِّبِینَ - وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ - وَلا تُطِعْ کُلَّ حَلافٍ مَهِینٍ - هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ - مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ - عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِکَ زَنِیمٍ - أَنْ کَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِینَ - إِذَا تُتْلَی عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الأوَّلِینَ - سَنَسِمُهُ عَلَی الْخُرْطُومِ - إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ - وَلا یَسْتَثْنُونَ - فَطَافَ عَلَیْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّکَ وَهُمْ نَائِمُونَ - فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ - فَتَنَادَوْا مُصْبِحِینَ - أَنِ اغْدُوا عَلَی حَرْثِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَارِمِینَ - فَانْطَلَقُوا وَهُمْ یَتَخَافَتُونَ - أَنْ لا یَدْخُلَنَّهَا الْیَوْمَ عَلَیْکُمْ مِسْکِینٌ - وَغَدَوْا عَلَی حَرْدٍ قَادِرِینَ - فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ - بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ - قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ لَوْلا تُسَبِّحُونَ - قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ - فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ یَتَلاوَمُونَ - قَالُوا یَا وَیْلَنَا إِنَّا کُنَّا طَاغِینَ - عَسَی رَبُّنَا أَنْ یُبْدِلَنَا خَیْرًا مِنْهَا إِنَّا إِلَی رَبِّنَا رَاغِبُونَ - کَذَلِکَ الْعَذَابُ وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ - به نام خداوندی که رحمان است بر همه وجود و بر انسان رحیم هم میباشد. سوگند به مرکب و قلم و نوشته که تو دیوانه نیستی و مطمئن باش برای کار تو پاداش بینهایت است - و تو متکی بر یک اخلاق عظیمی هستی. پس به زودی (این حقیقت) هم تو و هم آنها (مخالفین راه تو) خواهند دید - و خواهند دید که دیوانه کیست. پروردگار تو خودش داناتر است و بهتر میشناسد که چه کسی از راه منحرف است و چه کسانی راه یافتگانند. پس تکذیب کنندگان حقیقتی که عرضه کردهای اطاعت مکن. آنها دوست دارند که تو مداهنه و مصانعه کنی تا با تو سازش کنند. پس از این افراد پر سوگندخور پست و عیبجو و سخنچین و تجاوزگر و گناهکار و مانع خیر و خشن پیروی مکن. تنها مایه غرور اینها مال و فرزندان است. هنگامی که آیات ما را بر آنها میخوانی میگویند اینها افسانههای قدیمی است. ما دماغ آنها را به خاک میمالیم. آری ما ایشان را آزمایش میکنیم آنچنان که صاحبان آن باغ را آزمایش کردیم آن زمانی که قسم خوردند و به هم قول دادند که فردا میوه باغ را بچینند - بدون اینکه از آن استثنا کنند - در نتیجه بلائی از ناحیه پروردگارت باغ را فرا گرفت در حالی که ایشان در خواب بودند و باغ سوخت و چون شب سیاه شد. صبح زود قبل از اینکه مستمندان بیدار شوند یکدیگر را صدا زدند که به وعده دیشبتان پای بندید برخیزید و به سوی زراعت خود بروید. این را آهسته میگفتند و آهسته به سوی باغ روانه شدند تا در آن روز هیچ مستمندی داخل باغ آنها نشود - به قصد زیاد شدن درآمدشان و نیامدن مستمندان سحرگاهان بیرون شدند تا به باغ رسیدند، همینکه وضع باغ را دیدند گفتند: محققا راه عوضی آمدهایم - یکی از آن میان گفت: نه بلکه محروم شدهایم. آنکه میانهروتر از همه آنها گفت مگر به شما نگفتم چرا باغ را رزق خود میدانید و خدا را از داشتن شریک در رزاقیت منزه نمیدارید - گفتند منزه است پروردگار ما که به راستی ما ستمکارانی بودیم. آنگاه رو به یکدیگر کرده گناه را به گردن یکدیگر نهادند. گفتند: وای بر ما که به راستی مردمی طغیانگر بودیم. اگر ما دل به سوی پروردگارمان نهادیم، شاید پروردگارمان باغی بهتر از آن به ما بدهد - آری عذاب دنیا چنین است و البته عذاب آخرت بزرگتر است اگر مردم بنای فهمیدن داشته باشد» (سوره قلم - آیات 1 تا 33).
ادامه دارد