درس‌هائی از قرآن - تفسیر سوره «حمد» یا «فاتحه الکتاب» - قسمت سوم

سوره «حمد» تبیین جایگاه «الله» در منظومه نظری و عملی پیامبر اسلام

 

بر این مطلب بیافزائیم، اگر رویکرد توحیدی و گفتمان‌سازی پیامبر اسلام از توحید، مانند پیامبران سلفش شکست می‌خورد، دیگر نه تنها قرآن این تنها میراث تحریف نشده پیامبر اسلام و تمامی انبیاء ابراهیمی دچار تحریف می‌گشت، بلکه تمامی رسالت انبیاء ابراهیمی دچار تحریف تاریخی می‌شدند، چراکه پاسدار تمامی این‌ها، از قرآن تا جوهر رسالت انبیاء الهی همین گفتمان شدن توحید توسط پیامبر اسلام می‌باشد.

فراموش نکنیم که تمامی پراکسیس 23 ساله حیات نبوی پیامبر اسلام، چه در دوران 13 سال مکی و چه در دوران 10 ساله مدنی، در راستای مادیت بخشیدن به توحید انسانی و توحید اجتماعی و بسترسازی جهت گفتمان‌سازی از توحید، در جهان و تاریخ بوده است. بنابراین رابطه بود که پیامبر اسلام در دوران 13 سال مکی تلاش می‌کرد تا توحید انسانی توسط دستپرودگان فردی به نمایش بگذارد و در دوران ده ساله مدنی بود که او تلاش می‌کرد تا با جامعه‌سازی و برپائی مدینه‌النبی، توحید اجتماعی را به نمایش بگذارد؛ و بر پایه این توحید انسانی دوران مکی و توحید اجتماعی دوران مدنی بود که پیامبر اسلام توانست گفتمان‌سازی توحید را از عرصه انسانی و اجتماعی وارد عرصه جهانی و تاریخی بکند؛ که سنتز این گفتمان‌سازی توحید تاریخی و جهانی و انسانی و اجتماعی پیامبر اسلام بود که از قرن سوم به بعد «تمدن مسلمانان» در عرصه جهانی و تاریخی توانست مادیت پیدا کند. لذا داوری اقبال در این رابطه که می‌گوید تمدن اسلامی در قرن سوم و چهارم و پنجم هجری همان صورت جهانی شده شخصیت توحیدی خود پیامبر اسلام می‌باشد، یک داوری غیر واقعی و دور از ذهن نیست.

باری، در این رابطه است که تکیه پیامبر اسلام بر سوره حمد و قرار دادن این سوره به‌عنوان پایه ثابت در نمازهای یومیه و تکلیف کردن مسلمانان به قرائت این سوره حداقل در ده بار در شبانه روز مشخص می‌شود، چرا که این همه تاکید پیامبر اسلام بر سوره حمد در راستای همان «گفتمان‌سازی توحید» موضوع رسالت خودش بوده است. انتظار پیامبر اسلام از فونکسیون سوره حمد این بوده است که مسلمانان با تکرار حداقل ده بار در شبانه روز، بتوانند «جوهر توحید رسالت او را فهم کنند» و این جوهر توحید رسالتش در حرکات نمادین نماز به‌صورت فردی و اجتماعی به نمایش بگذارند.

تکیه پیامبر بر قبله و نماز و روزه و حج و عبادات به‌صورت جمعی و اوقات مشخص و آداب معین همه در این رابطه قابل فهم است؛ یعنی اگر حج و نماز و روزه و قبله و غیره نتواند باعث قوام توحید در فرد و جامعه و جهان بشود و پایه توحید به‌عنوان گفتمان مسلط را حفظ نماید، برداشت و عمل و نماز ما و حج ما و اعمال فردی و اجتماعی ما همه باید از نو مورد بازسازی مجدد قرار گیرد؛ و این کار بزرگی بود که علامه محمد اقبال لاهوری و در ادامه آن معلم کبیرمان شریعتی دست به انجام آن زدند، چراکه داوری اقبال و شریعتی به اسلام و مسلمانان در قرن بیستم بر این امر قرار داشت که تمامی رویکردهای نظری و عملی مسلمانان صورت قالبی پیدا کرده است و محتوای توحیدی آنها در پای قالب‌های تکراری ذبح شده‌اند و همین خالی شدن رویکردهای نظری و عملی مسلمانان باعث گردیده است تا مسلمانان دچار انحطاط تمدنی و انسانی و اجتماعی و تاریخی و کلامی و فلسفی و فقهی و عرفانی بشوند؛ و لذا تا زمانیکه به‌صورت کلامی و انسانی و اجتماعی و تاریخی این جوهر توحید به قالب‌های موجود بر نگردد، هیچگونه تحولی در بازگشت از انحطاط مسلمین حاصل نمی‌شود. شعار «بازسازی نظری و عملی اسلام و مسلمین اقبال و شریعتی در تحلیل نهائی پیامی غیر از این نداشته است.»

حال با عنایت به موارد مطرح شده، چند سؤال در رابطه با سوره حمد در اینجا قابل طرح است. سؤال اول اینکه: پیامبر اسلام چه خودویژگی‌هائی در سوره حمد یا فاتحه الکتاب دیده است که آن را در سرآغاز سوره‌های قرآن قرار داده است؟

یادمان باشد که آنچنانکه در تفسیرهای گذشته در نشر مستضعفین (به‌عنوان ارگان عقیدتی سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) مطرح کردیم، هم آرایش آیات قرآن در سوره‌ها و هم آرایش خود سوره‌های قرآن، توسط خود پیامبر اسلام صورت گرفته است. بنابراین منهای اینکه سوره حمد از سوره‌های نازل شده مکی می‌باشد که در 13 سال اول دوران 23 ساله بعثت پیامبر اسلام نازل شده است و منهای اینکه آنچنانکه مفسرین شیعه و سنی معتقدند که آیات این سوره به‌صورت یکجا بر پیامبر اسلام نازل شده است و منهای اینکه طبق فرموده خود پیامبر اسلام بوده است که سوره حمد فرض شده است تا تمام مسلمین در نمازهای یومیه خود آن را بخوانند، در اینجا این سؤال مطرح می‌گردد که این همه تاکید و توجه و سفارش پیامبر اسلام بر سوره حمد در برابر سوره دیگر قرآن برای چه بوده است؟ چرا پیامبر اسلام خواسته است تا قرآن با سوره حمد شروع بشود؟ چرا پیامبر اسلام خواسته است تا مسلمانان نمازهای خود را پس از تکبیره الاحرام با سوره حمد شروع کنند؟

پاسخ به همه این چراها باز می‌گردد به جایگاه «الله» در پروسس بازسازی نظری و عملی پیامبر اسلام در قرن هفتم میلادی. آنچنانکه فوقا هم مطرح کردیم بزرگترین و فربه‌ترین تجربه باطنی که پیامبر اسلام در دوران 15 ساله فاز حرائی خود حاصل کرده بود، تجربه «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» بود که در طول 23 ساله بعثت نبوی خود این تجربه دوران‌ساز را به صورت مختلفی مطرح کرده. آنچنانکه یکجا می‌گوید آن «الله» که من تجربه کرده‌ام «نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» است و در جای دیگر می‌گوید: آن «الله»ای که من تجربه کرده‌ام، «...لَیسَ کمِثْلِهِ شَیءٌ وَهُوَ...»(سوره شوری - آیه 11) است و در جای دیگر در توصیف تجربه «الله» خود می‌گوید: «لَا تُدْرِکهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ یدْرِک الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ»(سوره انعام – آیه 103) و در جای دیگر در توصیف آن «الله» تجربه کرده خود می‌فرماید: «...سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یصِفُونَ - آنچه که ما با آن خدا را توصیف کنیم او منزه از این توصیف‌ها می‌باشد»(سوره مومنون - آیه 91).

در جای دیگر در توصیف این تجربه بزرگ خود می‌گوید: «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ - او هم اول است و هم آخر، هم ظاهر است و هم باطن و به همه وجود آگاه می‌باشد»(سوره حدید - آیه 3) و از بعد از این تجربه بزرگ است که محمد پیامبر می‌شود و شب قدر او به فجر می‌انجامد و وجود پیامبر صاحبان پتانسیلی می‌شود که می‌تواند وحی نبوی را تجربه کند و آیات قرآن را از عرصه وجود تجربه نماید و دوران 15 ساله فاز حرائی خود را به انجام برساند.

با «تجربه الله بود» که پیامبر اسلام تمامی حرکات نظری و عملی بشر قرن هفتم میلادی را به نقد کشید. با «تجربه الله بود» که پیامبر تمامی نظام‌ها و مناسبات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جوامع بشر در قرن هفتم میلادی را به نقد کشید. با «تجربه الله بود» که پیامبر اسلام به نقد کلامی تمامی ادیان بشر قرن هفتم پرداخت و تمامی خدایان شرک از تثلیث عیسی تا خدای شبه آدم تورات و همه خدایان نظام شرک و طبقاتی در لوای مبارزه با بت‌پرستی به نقد کشید. با «تجربه الله بود» که پیامبر اسلام تمامی نظام‌های اخلاقی شرک‌زده بشر قرن هفتم میلادی را به نقد کشید.

با «تجربه الله بود» که پیامبر اسلام در قرن هفتم میلادی، به نقد سیاسی تمامی نظام‌های توتالیتر قرن هفتم میلادی بشر پرداخت. با «تجربه الله بود» که پیامبر اسلام به نقد فرهنگی تمامی نظام‌های معرفتی استحمار زده قرن هفتم میلادی پرداخت. با «تجربه الله بود» که پیامبر اسلام به نقد اقتصادی تمامی نظام‌های استثمارگر و استعبادگر جوامع بشری قرن هفتم میلادی پرداخت. با «تجربه الله بود» که پیامبر اسلام به نقد فلسفی نظام ارسطوئی و افلاطونی حاکم بر اندیشه بشر قرن هفتم میلادی پرداخت. با «تجربه الله بود» که پیامبر اسلام به نقد انسانی تمامی نظام‌های اسکولاستیکی پرداخت که با اصالت دادن به آسمان و ماوراءالطبیعه به سلاخی انسان زمینی و تاریخی و اجتماعی می‌پرداختند.

با «تجربه الله بود» که پیامبر اسلام به نقد روحیه تصوف‌گرایانه هند شرقی حاکم بر اندیشه انسان قرن هفتم میلادی پرداخت. با «تجربه الله بود» که پیامبر اسلام به نقد تورات فقاهتی تحریف شده حاکم بر ایمان انسان‌های قرن هفتم میلادی پرداخت. با «تجربه الله بود» که پیامبر اسلام به نقد رابطه گذشته جهان دوگانه طبیعت و ماوراءالطبیعت افلاطونی حاکم بر بشر قرن هفتم میلادی پرداخت. با «تجربه الله بود» که پیامبر اسلام به بازسازی تبیین رابطه خدا با انسان پرداخت. با «تجربه الله بود» که پیامبر اسلام به بازسازی رابطه خدا با جهان پرداخت. با «تجربه الله بود» که پیامبر اسلام به بازسازی کلام شرک‌زده انسان قرن هفتم میلادی پرداخت.

با «تجربه الله بود» که پیامبر اسلام به بازسازی خدای بیرون از جهان و وجود ارسطو و افلاطون حاکم بر اندیشه بشر قرن هفتم میلادی پرداخت. با «تجربه الله بود» که پیامبر اسلام به ختم نبوت و ختم ولایت تسلسل نهضت ابراهیمی پرداخت. با «تجربه الله بود» که پیامبر اسلام به قطع وحی نبوی از بعد از رسالت خودش پرداخت. با «تجربه الله بود» که پیامبر اسلام توانست، اسلام وحی نبوی خود را تاریخی کند. با «تجربه الله بود» که جهان و طبیعت بیرون از خدا در خدا و الله قرار گرفت. با «تجربه الله بود» که دو گانگی بین روح و بدن و طبیعت و ماوراءالطبیعت و دل و دماغ که حاکم بر اندیشه و ایمان بشر قرن هفتم میلادی بود توسط پیامبر اسلام به چالش کشیده شد. با «تجربه الله بود» که توسط پیامبر اسلام قرائتی نو از جهان و انسان برای بشریت قرن هفتم میلادی عرضه گردید.

با «تجربه الله بود» که توسط پیامبر اسلام تثلیت قدرت غاصب سیاسی فرعون و اقتصادی قارون و مذهبی هامان که حاکم بر تاریخ و اجتماع قرن هفتم میلادی بود، به چالش کشیده شد. با «تجربه الله بود» که توسط پیامبر اسلام همزمان چهار مؤلفه استعباد و استثمار و استحمار و استبداد حاکم بر جوامع بشر قرن هفتم میلادی به چالش کشیده شد. با «تجربه الله بود» که توسط پیامبر اسلام خدای رحمان و رحیم آلترناتیو خدای مقتدر بیرون از جهان و وجود گردید. با «تجربه الله بود» که خدای خسته و بازنشسته تورات تحریف شده، به معمار دائماً در حال خلق جهان بدل گردید. با «تجربه الله بود» که خدای بیگانه با انسان و جهان ارسطو و افلاطون، از رگ‌های گردن انسان به انسان نزدیک‌تر شد. با «تجربه الله بود» که او توانست تمامی رابطه‌های کاذب بین انسان و خدا را از میان بر دارد.

با «تجربه الله بود» که پیامبر اسلام توانست تبیین و تفسیر معنوی از جهان و وجود عرضه نماید. با «تجربه الله بود» که او توانست توحید در عرصه جهان و جامعه و تاریخ بشر بازتعریف نماید. با «تجربه الله بود» که او توانست شدن و صیرورت و تکامل در انسان و جهان و تاریخ و جامعه بشری معنی نماید. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست آخرت یا قیامت در ادامه صیرورت جهان باز تعریف نماید. با «تجربه الله بود» که او توانست همه طبیعت و ماوراءالطبیعت اعم از خدا و انسان و جهان و جامعه و تاریخی در بستر زمان حقیقی یا زمان فلسفی (نه زمان تجربی) بازتعریف نماید. با «تجربه الله بود» که او توانست بین خدا و انسان، پیوند مبتنی بر محبت و عشق، جایگزین عبودیت یکطرفه نماید. با «تجربه الله بود» که او توانست بندگی بین انسان‌ها به پرستش عاشقانه و دو طرفه بین خدا و انسان تبدیل نماید (بعثت لنخرج عباد من عباده العباد الی عبادت الله).

با «تجربه الله بود» که او توانست بشریت را از ذلت زمین به عزت آسمان بکشاند (و من ذل الارض علی عز السماء). با «تجربه الله بود» که او توانست جور ادیان بر جامعه بشری را بدل به عدل اسلام بکند (و من جور الادیان الی العدل اسلام). با «تجربه الله بود» که عدالت به‌صورت فرادینی معنی پیدا کرد. با «تجربه الله بود» که او توانست اخلاق فرادینی را بازتعریف نماید. با «تجربه الله بود» که او توانست شرک در مؤلفه‌های مختلف کلامی و اجتماعی و سیاسی و نفسانی و تاریخی به چالش بکشد. با «تجربه الله بود» که او توانست وحی و حیات در عرصه تکامل و شدن وجود به‌صورت هدفدار تبیین نماید. با «تجربه الله بود» که او توانست به هستی و انسان و اجتماعی و تاریخ معنا ببخشد.

با «تجربه الله بود» که او توانست معراج خود را بدل به اسرای انسانی و اجتماعی و تاریخی بکند. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او جامعه‌سازی و انسان‌سازی و تاریخ‌سازی در دستور کار خود قرار داد. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست امپراطوری‌های قدرتمند حاکم بر جهان قرن هفتم میلادی به چالش بکشد. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست کمتر از یک قرن تمدن اسلامی را در بستر اسلام تاریخی به نمایش بگذارد. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»، به‌عنوان استراتژی حرکت خود تعریف نماید با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «...کلُّ شَیءٍ هَالِک إِلَّا وَجْهَهُ...» (سوره قصص – آیه 88) را تعریف نماید.

با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «لا حول ولا قوة إلا بالله» را تعریف نماید. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «...إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ» (سوره بقره – آیه 156) را معنی نماید. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «الیه المصیر» را معنی نماید. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «...کلَّ یوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ...» (سوره الرحمن – آیه 29) را معنی نماید. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ - اللَّهُ الصَّمَدُ - لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَدْ - وَلَمْ یکنْ لَهُ کفُوًا أَحَدٌ» (سوره اخلاص – آیات 1 تا 4) را معنی نماید. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ...» (سوره حدید – آیه 3) را تعریف نماید. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «...إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً...» (سوره بقره – آیه 30) در باب انسان معنی نماید.

ادامه دارد