سخنی با مخاطبین آشنا – قسمت دوم
بیشک برای آسیبشناسی تشکلهای هرمی که امروز به صورت یک بلای تشکیلاتسوز تاریخی بر جامعه ایران سایه انداخته است، باید تلاش کنیم تا توسط مکانیزمهای تشکیلاتی دموکراتیک و دو طرفه و تطبیقی (به جای رابطه یکطرفه بالا به پائین هرمی که استوار بر سانترالیسم مطلق و بوروکراسی تشکیلاتی میباشد) با انتخاب نهادهای مافوق و گزارشدهی و تکوین نهادهای مدیریت تشکیلاتی از کنگره تا کمیته مرکزی و کمیته سیاسی و کمیتههای ایالتی و ولایتی یا استان و شهر و روستا توسط پائینیها، به مبارزه با سازماندهی هرمی بپردازیم؛ و «سازماندهی دموکراتیک» را جایگزین «سازماندهی سانترالیسم» بکنیم و «پلاریزاسیون یا تکثرگرائی درون تشکیلاتی» را جایگزین «بورکراسی یکطرفه بالا به پائین سانترالیسم» بکنیم؛ و به اصل «پاسخگوئی به انتقادات درون تشکیلاتی و برون تشکیلاتی» به عنوان یکی از «اصول دموکراتیک سازماندهی» احترام بگذاریم و پروژه «دموکراسی شورائی یا دموکراسی مستقیم یا دموکراسی تطبیقی» را از درون تشکیلات آغاز کنیم و فقط یاد نگیریم که «خودمان با خودمان صحبت و دیالوگ بکنیم» بلکه مهمتر از آن یاد بگیریم که با دیگران هم دیالوگ و صحبت کنیم و از همه مهمتر اینکه یاد بگیریم و بدانیم که «صحبت کردن با دیگران مهمتر از صحبت کردن با خودمان است.»
باری، در همین رابطه بود که آرمان مستضعفین از سال 58 که حرکت برونی خود را استارت زد، از همان زمان تلاش میکرد تا به موازات صحبت و دیالوگ کردن «خودمان با خودمان در درون تشکیلات»، «صحبت کردن و دیالوگ کردن با دیگران» را هم در دستور کار خود قرار داد که البته این مهم را در چارچوب سلسله مقالات «سخنی با هواداران» دنبال میکرد، بنابراین هدف آرمان مستضعفین از سلسله مقالات سخنی با هواداران، «سخن گفتن» یا به عبارت دیگر «یاد گرفتن سخن گفتن و دیالوگ کردن با دیگرانی بود که بیرون از تشکیلات قرار داشتند»، چرا که آرمان مستضعفین از سال 58 بر این باور بود که به موازات اینکه بتوانیم از موضع حرکت و تشکیلات دایره سخن گفتن با دیگران را وسیعتر کنیم، یعنی بتوانیم لایههای مختلف مخاطبین حرکت خود را وسیعتر سازیم، به همان میزان شرایط جهت پیوند حرکت «عمودی» خودمان با حرکت «افقی» تودهها بیشتر فراهم میگردد.
شاید بهتر باشد که اینچنین مطرح کنیم که «سازماندهی تودهها» همیشه مؤخر بر «آگاهی» کنکریت آنها نسبت به زندگیشان میباشد؛ و از آنجائیکه «سازماندهی تودهها از مسیر زندگی آنها عبور مینماید»، در نتیجه «آگاهی تحولآفرین تودهها» هرگز نمیتواند صورت مجرد داشته باشد و خارج از زندگی تاریخی و اجتماعی و روزمره آنها حاصل بشود، بلکه بالعکس، آگاهی تودهها مستقیماً بر خواسته از زندگی طبقاتی و اجتماعی و تاریخی و سیاسی آنها حاصل میگردد؛ و همین «آگاهی کنکریت است که باعث میگردد تا طبقه به عنوان یک مفهوم مجرد برای آنها صورت مشخص پیدا کند و همبستگی طبقاتی یا پیوند طبقاتی بین گروههای اجتماعی از بعد از کسب آگاهی طبقاتی برای آنها حاصل میشود و بالطبع در ادامه آن هست که سازماندهی طبقاتی گروههای اجتماعی در دو عرصه افقی (مبارزه دموکراتیک یعنی مبارزه برای آزادی) و عمودی (مبارزه سوسیالیستی یعنی مبارزه برای نان) ممکن میگردد»؛ بنابراین «تا زمانیکه ما توسط آگاهی مشخص و کنکریت تودهها را به خودآگاهی طبقاتی و اجتماعی و سیاسی سوق ندهیم، جایگاه تاریخی و اجتماعی و طبقاتی آنها قابل تعریف نیست و به موازات آن سازماندهی افقی آنها ممکن نمیباشد.»
بدین ترتیب است که تا زمانیکه پیشگام «سخن گفتن» با مخاطبین تاکتیکی و استراتژیکی بلد و آشنا نباشد، هرگز نمیتواند، عرصه سازمانگری خودش را از فرایند «عمودی» وارد فرایند «افقی» (که همان پیوند با جنبشهای اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران میباشد) بکند، بر این مطلب بیافزائیم که پیشگامان مستضعفین باید هم زمان توانائی دوگونه سخن گفتن «عمودی» و «افقی» داشته باشند. در عرصه «سخن گفتن عمودی پیشگامان» باید بتوانند توسط «تئوری عام و خاص و مشخص مجرد» به تجزیه و تحلیل مسائل بپردازند، در صورتی که «سخن گفتن در عرصه افقی» سخن گفتن با تودهها و جنبشهای پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران میباشد که البته سخن گفتن افقی بسیار مشکلتر از سخن گفتن عمودی (که همان تئوریهای مجرد) میباشد.
در 9 سال گذشته حیات سیاسی نشر مستضعفین (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران)، «کمیته سازمانگر» نشر مستضعفین جهت وسعت بخشیدن به دایره مخاطبین نشر مستضعفین تلاش کرده است تا عرصه فضای مجازی را در این رابطه به خدمت بگیرد. در نتیجه تکیه بر سایت نشر مستضعفین ایران و در ادامه آن سایت پیشگام مستضعفین ایران، موضوع جلسات پالتاکی و موضوع خبرنامه و سایت نشر مستضعفین و سایتهای کارگری و زنان در تلگرام و غیره همگی در این رابطه و در عرصه استراتژی گسترده کردن طیف مخاطبین جنبش پیشگامان مستضعفین ایران قابل تفسیر میباشد. ماحصل اینکه جوهر این استراتژی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران بر همان محوری قرار دارد که قبلاً آرمان مستضعفین و سازمان رزمندگان پیشگام مستضعفین ایران بر آن تکیه میکرده است و آن جوهر این است که رمز بسترسازی جهت پیوند حرکت عمودی پیشگامان مستضعفین ایران به جنبشهای اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران (حرکت افقی) در «گسترش دایره مخاطبین پیشگامان مستضعفین ایران» نهفته است.
بیشک در شرایط فعلی به علت اینکه با ظهور «فضای مجازی» در کنار «فضای واقعی» سالهای 58 و 59 شرایط برای نشر مستضعفین به صورت کیفی تغییر کرده است، البته در عرصه فضای واقعی شرایط به صورت منفی تغییر کرده است، زیرا در سالهای 58 و 59 به علت اینکه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در دوران پساانقلاب بهمن 57 در حال نهادینه کردن حاکمیت خود بود، نتیجتاً فضای سیاسی جامعه ایران (نسبت به 8 سال حیات سیاسی نشر مستضعفین) فضای باز سیاسی بود و از سال 60 بود که رژیم مطلقه فقاهتی پس از اینکه دوران دو ساله نهادینه کردن حاکمیت خود را بر نهادهای قدرت طی کرد، به بهانه مبارزه با جریانهای سیاسی پیرو مشی مسلحانه مثل مجاهدین خلق، به قلع و قمع تمامی نیروهای سیاسی پرداخت و با تکیه بر تیغ و داغ و درفش و شکنجه و زندان و اعدام و نسلکشی سیاسی، فضای انسداد سیاسی و خفقان را بر جامعه ایران حاکم کرد که تا به امروز فضای واقعی ایران در تاریکی اختناق و استبداد و سرکوب فرو رفته است.
البته در «فضای مجازی» موضوع عکس «فضای واقعی» جامعه ایران میباشد، چرا که در فضای مجازی برعکس فضای واقعی، به علت فقدان سانسور تودهها توسط 46 میلیون کاربر شبکههای اجتماعی به صورت روتین در حال دیالوگ مستقیم میباشند؛ بنابراین در مقایسه «شرایط اجتماعی» دوران نشر مستضعفین با دوران آرمان مستضعفین سالهای 58 و 59 باید این تفاوت را در عرصه دو «فضای مجازی» و «فضای واقعی» جامعه ایران جستجو نمائیم. به همین دلیل در عرصه «فضای واقعی» سالهای 58 و 59 جامعه ایران شرایط برای «تجربه دموکراتیک درون تشکیلاتی» بیشتر فراهم بود. در صورتی که در این شرایط خفقان و انسداد سیاسی و حاکمیت مطلقه رژیم فقاهتی در عرصه «فضای واقعی» توازن قوا را (برعکس سالهای 58 و 59) به سود حاکمیت مطلقه فقاهتی تغییر داده است. آنچنانکه برعکس در همین زمان در «فضای مجازی» برعکس «فضای واقعی» به علت عدم توانائی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در جهت حاکم کردن سانسور و به علت دیالوگ مستقیم 42 میلیون کاربر شبکههای اجتماعی جامعه بزرگ ایران با هم دیگر، «توازن قوا» به سود مردم ایران میباشد.
اما مشکل عمده جریانهای جنبش سیاسی ایران امروز (در چارچوب سه مؤلفه پیشگامی و پیشاهنگی و پیشروئی) در این است که چگونه میتوان این موازنه مثبت قوا در عرصه فضای مجازی در خدمت سازماندهی دموکراتیک افقی تودههای جامعه ایران در آورد؟ چرا که تا زمانی که «توازن مثبت قوا» در عرصه «فضای مجازی» نتواند توسط حرکت عمودی جریانهای سه مؤلفهای پیشاهنگی و پیشگامی و پیشروئی جنبش سیاسی ایران در خدمت سازماندهی افقی قاعده جامعه ایران درآید، «فضای مجازی» نمیتواند در خدمت دموکراسی یا دموکراتیزه کردن دموکراسی و یا پیوند حرکت عمودی و حرکت افقی درآید.
باری، در این رابطه است که در جامعه امروز ایران از مهمترین مشکلات کمرشکن جریانهای جنبش سیاسی ایران پیوند بین «فضای مجازی» و «فضای واقعی» است و یا به عبارت دیگر «استخدام فضای مجازی در خدمت فضای واقعی» میباشد، چرا که تا زمانیکه «فضای مجازی» در خدمت «فضای واقعی» قرار نگیرد، یا «فضای واقعی در خدمت فضای مجازی درمیآید (آنچنانکه در جامعه امروز ایران شاهد آن هستیم) و یا اینکه با مطلق شدن جایگاه فضای مجازی کلاً فضای واقعی به فراموشی سپرده میشود» و البته در هر دو حالت «فضای مجازی دارای فونکسیون منفی در عرصه حرکت تحولخواهانه جامعه ایران میباشد.»
برای مثال، کافی است که در رابطه با مطلق شدن جایگاه فضای مجازی نسبت به جایگاه فضای واقعی عنایت داشته باشیم که این آفت باعث اتمیزه شدن نیروهای «پیشگام و پیشرو و پیشاهنگ» میشود، آنچنانکه امروز شاهد هستیم که فونکسیون فضای مجازی در عرصه جریانهای جنبش سیاسی سه مؤلفهای ایران یعنی نیروهای «پیشاهنگ و پیشگام و پیشرو» تأثیر اتمیزه دارد نه تأثیر سازمانده، چراکه تمامی نیروهای «پیشرو و پیشاهنگ و پیشگام» جریانهای سه مؤلفهای جنبش سیاسی ایران بدون استثناء همگی در فضای مجازی به صورت فردی دارای وبلاگ و سایت و غیره میباشند و به صورت فردی مشغول انتقال خبر یا نوشتن مقاله و غیره هستند، بدون اینکه حتی برای یکبار از خود سؤال کنند که هدف نهائی حرکت «پیشگام و پیشاهنگ و پیشرو» سازماندهی در عرصه عمودی و افقی جنبشهای اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران میباشد، طبیعی است که در چنین شرایطی فونکسیون فضای مجازی در رابطه با جریانهای جنبش سیاسی ایران منفی خواهد بود و باعث اتمیزه شدن نیرویهای «پیشگام و پیشاهنگ و پیشرو» جنبش سیاسی ایران میشود و این درست امروز همان خواسته رژیم مطلقه فقاهتی در رابطه با فضای مجازی میباشد، زیرا رژیم مطلقه فقاهتی و حزب پادگانی خامنهای امروزه حتی در صورتی که مطمئن شوند که نیروهای سیاسی درون زندان پس از آزادی به خارج کشور میروند و به جای «حرکت جمعی در فضای واقعی در راستای سازماندهی افقی جنبشهای اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، در فضای مجازی به مبارزه فردی روی میآورند و تنها به نفی رژیم در فضای مجازی مشغول میشوند، آنها را آزاد میکنند و شرایط برای خروج آنها از کشور فراهم میسازند.
باز در همین رابطه است که در جامعه ایران امروز با اینکه بیش از 46 میلیون کاربر شبکههای اجتماعی تلگرام و اینستاگرام وجود دارند و این 46 میلیون کاربر شبکههای اجتماعی تلگرام و اینستاگرام جامعه امروز ایران در طول شبانه روز در حال مبادله خبر به صورت آزاد و در حال دیالوگ آزاد با هم دیگر میباشند، با همه این احوال مشاهده میکنیم که حجم کمی بزرگترین تظاهرات جنبش مطالباتی یا جنبش دادخواهی مردم ایران از جنبش مال باختگان گرفته تا جنبش معلمان و جنبش بازنشستگان و جنبش پرستاران و جنبش دانشجویان و جنبش کارگران و غیره در فضای واقعی در جامعه امروز ایران حداکثر از دو هزار نفر تجاوز نمیکنند؛ و این در شرایط است که طبق آمار خود رژیم مطلقه فقاهتی در جامعه امروز ایران بیش از 50 میلیون نفر زیر خط فقر به سر میبرند و بیش از 18 میلیون نفر حاشیهنشین شهری وجود دارد و بیش از یک میلیون و هفتصد هزار نفر کودک کار وجود دارد و بیش از 5/7 میلیون نفر تحصیل کرده بیکار وجود دارد و بیش از 4 میلیون نفر دانشجو و بیش از 14 میلیون نفر دانشآموز و بیش از یک میلیون نفر معلم و بیش از 13 میلیون نفر کارگر و بیش از 40 میلیون نفر زن و بیش از 46 میلیون نفر کاربر شبکههای اجتماعی تلگرام و اینستاگرام و بیش از 17 میلیون پرونده دادخواهی در قوه قضائیه در حال گردش میباشند که اگر حداقل برای هر پرونده دو خانواده درگیر باشند، در شرایط فعلی 34 میلیون خانواده ایرانی درگیر قوه قضائیه و به دنبال دادخواهی و حل ناهنجاری اجتماعی و اقتصادی و سیاسی موجود در جامعه امروز ایران میباشند؛ و فسادهای مالی و اجتماعی و اداری و سیاسی آنچنان امروز در جامعه ایران صورت ساختاری و چند لایهای و سیستمی پیدا کرده است که محمود احمدینژاد و همپالگیهایش (رئیس دولت پوپولیسم ستیزهگر و غارتگر نهم و دهم که تنها در دولت او بیش از 700 میلیارد دلار فروش نفت سرمایه مردم مظلوم ایران که برابر با کل فروش نفت ایران از آغاز کشف آن تا امروز میباشد، توسط مافیای غارت دولت نهم و دهم احمدینژاد دود شد و به آسمان رفت و در سایه پروژه خانمانسوز انرژی هستهای رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بیش از هزار میلیارد دلار از سرمایههای مردم نگونبخت ایران توسط مافیای غارت دولت نهم و دهم احمدینژاد در حلقوم سپاه و اقتصاد پادگانی رژیم مطلقه فقاهتی فرو رفت)، امروز با بست نشستن در شاه عبدالعظیم و با چالش کشیدن حکومت ناصرالدین شاهی مطلقه فقاهتی حاکم میکوشد در برابر به اصطلاح ظلم وارد شده بر بقائی و مشائی و جوانفکر و غیره، خود به عنوان لیدر جنبش دادخواهی مردم ایران کل قوه قضائیه رژیم مطلقه فقاهتی را به چالش بکشد.
ادامه دارد