سرسخن 

جنگ اسرائیل و آمریکا با ایران از نگاه تحلیلی

 

تجاوز نظامی اسرائیل به ایران از نخستین ساعات بامداد 23 خرداد که همزمان با ترورهای گسترده و تخریب زیرساختارهای نظامی و غیر نظامی شروع گردید، باعث گردید که کشور ایران برای یکبار دیگر در برابر گردبادهای تاریخی سرنوشت ساز قرار بگیرد. همان گردبادهای تاریخی که در 150 سال گذشته بارها از سوی رژیم‌های استعماری و امپریالیستی قرار گرفته بود، این بار از سوی رژیم صهیونیستی و امپریالیستی اسرائیل و آمریکا قرار گرفت.

البته در هیچکدام از رویارویی‌های نظام گذشته و حال رژیم‌های حاکم بر ایران، رژیم‌های سیاسی عادلانه نبوده‌اند. مثلا در جنگ روسیه و ایران حاکمیت در دست قاجار بود، که رژیمی کاملا فاسد و مستبد بودند. در جنگ اول جهانی اگرچه پس از انقلاب مشروطیت صورت گرفت، باز به خاطر سایه قاجار و زیرمجموعه‌های فاسدی مثل وثوق الدوله که دستی در دست روسیه و دستی در دست انگلیس داشتند، و بارها کشور ایران به چند قسمت مثل جنوب ایران از آن انگلیس و شمال از آن روسیه و قسمت مرکز ایران یک دولت وابسته ضعیف قرار داشت و در جنگ دوم جهانی، کشور در دست رژیم فاسد و دست نشانده پهلوی بود که «با سه کودتای امپریالیستی توانستند، مدت 57 سال، جنایت و فساد و دیکتاتوری بکنند.»

پهلوی اول رضاخان میرپنج بود که با کودتای اسفند 1299 توسط انگلیس به قدرت رسید و پس از 20 سال در جنگ دوم جهانی در شهریور 1320 توسط همین امپریالیسم انگلیس به علت سرسپردگی رضاشاه به هیتلر از قدرت عزلش کرد و به جزیره موریس تبعیدش نمود و با همان کودتای دوم، توسط انگلیس پسرش محمدرضا جانشین او کرد که برای تثبیت قدرت پهلوی دوم، امپریالیسم آمریکا توسط کودتای 28 مرداد 32، بر علیه دولت دموکراتیک مصدق، شاه فراری را از کشور‌های خارجی به کشور ایران باز گردانیدند و بر کرسی قدرت قرار دادند. البته این سومی هم، یعنی رضا پهلوی که امروز پرچم صهیونیسم اسرائیل بر دوش دارد و تلاش می‌کند که برای بار سوم توسط دولت‌های صهیونیستی و امپریالیستی به عنوان قدرت آلترناتیو رژیم حاکم، رژیم پهلوی را با همان ماهیت بازتولید نماید.

در خصوص رژیم مطلقه فقاهتی و جنگ امروز رژیم صهیونیسم اسرائیل و رژیم فاشیست ترامپ با ایران، اگرچه رژیم مطلقه فقاهتی وابستگی به قدرت‌های خارجی ندارد، ولی با اعمال قدرت استبدادی، تبعیض جنسیتی و قومی و مذهبی همراه با فساد در همه عرصه‌های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی در جامعه بزرگ ایران، کشور را نابود ساخته است.

باری، مهمترین درسی که در این رابطه می‌توان گرفت، اینکه «از همان نخسین مبارزات آزادی‌خواهانه ایرانیان، هیچ مبارزه آزادی‌خواهانه نمی‌توانست ضد استعماری و ضد امپریالیستی نباشد. همچنین هیچ مبارزه‌ای برای آزادی و عدالت نمی‌توانست نظام سلطه‌ای ویرانگری که در تمامی یک سده اخیر سد راه پیشرفت‌های دموکراتیک و عدالت‌جویانه در نظام‌های پیرامونی جهان بوده است، نادیده انگارند» بنابراین، «در این شرایط نمی‌توان بر طبل آزادی و حقوق بشر و عدالت کوبید و مدافع امپریالیسم یا صهیونیسم بود.»

فراموش نکنیم رژیم فاشیستی و صهیونی اسرائیل از روزی که در این منطقه بر پا گردید، «وظیفه‌ای جز برپائی جنگ و تجاوز و اشغال سرزمین‌های کشورهای دیگر و از همه مهمتر به بند کشیدن مردم فلسطین و کشتار بیرحمانه آنها و اشغال گام به گام سرزمین‌های فلسطینی نداشته است. این رژیم جنگ‌طلب در جریان اشغال غزه چنان وحشی‌گری از خود نشان داده است که لااقل در قرن اخیر در تاریخ بشر بی‌سابقه بوده است آنچنانکه حتی صدای متحدان سنتی‌اش را هم درآورده است و دادگاه بین‌المللی کیفری لاهه به طور خاص سران سیاسی و نظامی این رژیم را به نسل‌کشی متهم کرده است.»

به یاد داشته باشیم که در این شرایط گروه‌های فاشیست طرفدار رضا پهلوی و بلندگوی تبلیغاتی آنها یعنی تلویزیون اسرائیلی ایران انترنشنال، آشکارا از رژیم نژادپرست و تجاوزکار و تروریست اسرائیل دفاع می‌کند و بمباران‌های اسرائیل را در ایران تحسین می‌نماید، و از طرفداران خود می‌خواهد که به خیابان‌ها بریزند و با استفاده از فرصت پیش آمده، یعنی حمله نظامی اسرائیل به ایران، از اسرائیل بخواهند که رژیم ایران را سرنگون کنند. گروهی از آنها در خارج از کشور با هر بمب و موشکی که رژیم نژادپرست اسرائیل بر سر مردم ایران می‌ریزد، رقص و شادی در خیابان‌ها بر پا می‌کنند و پرچم اسرائیل را به اهتزار در می‌آورند. البته تمام فراخون‌های آنها خطاب به مردم داخل ایران، پوچ از کار در آمده و یک بار دیگر روشن شد که، جریان‌های فاشیستی سلطنت‌طلب هیچ پایگاهی در میان مردم ایران ندارند و اندک طرفداران آنها هم جرئت نکردند حتی از خانه‌هایشان بیرون آیند. مردم ایران نشان داده‌اند که به خوبی مرتجعین را می‌شناسند، و نیز می‌دانند کسی که بخواهد از خارج برای آنها آزادی و رفاه به ارمغان بیاورد، امکان ندارد.

اما در خصوص ماهیت این جنگ لازم است که توجه نمائیم که «جنگ رژیم مطلقه فقاهتی با رژیم فاشیستی و جنگ‌طلب اسرائیل، از 7 اکتبر 2023 و جنگ نیابتی‌های رژیم مطلقه فقاهتی در غزه با اسرائیل آغاز شد که این جنگ به شکست نیروهای نیابتی انجامید و سرانجام با سرنگونی رژیم بشاراسد در سوریه، برتری رژیم فاشیست اسرائیل بر رژیم مطلقه فقاهتی قطعی گردید. لذا اینجا بود که تمام شرایط برای جنگ مستقیم و حمله نظامی رژیم جنگ‌طلب اسرائیل به ایران فراهم گردید. بنابراین پیشاپیش روشن بود که حالا که اسرائیل نیابتی‌های رژیم مطلقه فقاهتی را شکست داده و این رژیم در نتیجه یک رشته شکست تضعیف شده، رژیم جنگ‌طلب اسرائیل برای نهایی کردن پیروزی خود و کسب قطعی هژمونی وارد درگیری نظامی با رژیم مطلقه فقاهتی خواهد شد. اما پیش از اینکه حمله رژیم فاشیست اسرائیل به ایران آغاز شود، امپریالیسم آمریکا به خیال خود برای اینکه خاورمیانه را تحت سلطه خود درآورد، به عنوان متحد رژیم جنگ‌طلب اسرائیل تلاش کرد، بر پروژه مذاکرات به صورت صوری با رژیم مطلقه فقاهتی تکیه کند، یعنی در نخستین گام، غنی‌سازی را متوقف کند و تاسیسات آن را برچیند، و زمینه را برای تحقق دیگر خواسته‌های خود و رژیم فاشیستی اسرائیل از جمله خلع سلاح موشکی فراهم سازد.

لهذا از اینجا بود که ترامپ یک ضرب الاجل 60 روزه برای رسیدن به پروژه جنگ رژیم تروریست دولتی اسرائیل تعیین کرد که نه فقط نوعی اولتیماتوم محسوب می‌شد، بلکه توجیهی سیاسی برای اقدامات بعدی سیاسی نیز بود، بنابراین درست یک روز پس از ضرب الاجل 60 روزه ترامپ یعنی جمعه 23 خرداد حمله رژیم جنگ‌طلب اسرائیل به خاک ایران آغاز گردید. رژیم تروریست دولتی اسرائیل نخست به ترور تعدادی از فرماندهان نظامی و دانشمندان هسته‌ای و بمباران مراکز نظامی و هسته‌ای روی آورد، و طی چند روز جنگ، صدماتی نظامی به رژیم مطلقه فقاهتی و کشور ایران وارد آورد. اما رژیم مطلقه فقاهتی گرچه آمادگی حمله نظامی نداشت، و با اعلان جنگ توسط خامنه‌ای، درگیری‌های متقابل شروع شد.

البته در این جنگ فقط نیروی موشکی و پهبادی سپاه و پاسداران حمله می‌کردند و آنها توانستند در فاصله 12 روزه ضربه محکمی به رژیم فاشیست اسرائیل وارد کنند. اما به خاطر اینکه دولت نژادپرست اسرائیل، آنچنانکه قول داده بود، نتوانست به تاسیسات هسته‌ای رژیم ایران ضربه استراتژیک وارد کند، لذا در همین رابطه بود که بمب افکن‌های امپریالیسم آمریکا در شامگاه 31 خرداد 1404، یا 21 ژوئن 2025، بمب افکن‌های امپریالیسم آمریکا تاسیسات هسته‌ای فردو، نطنز، اصفهان را بمباران کردند.

آن حملات تجاوزگرانه به خاک ایران، در تکمیل بمب افکن‌ها و پهباد‌های ارتش تجاوزگر اسرائیل با نیروی نیابتی آمریکا که از بامداد جمعه 23 خرداد 1404آغاز شده بود انجام گرفته است. این حملات وحشیانه به خاک ایران و بمباران سایت‌های هسته‌ای این کشور با یک اقدام مغایر با تمام قوانین و قراردادهای بین‌المللی صورت گرفته است. حملات به سایت هسته‌ای از آنجا که خطر تشعشات هسته‌ای را به شدت افزایش خواهد داد، توسط قطعنامه‌های بین‌المللی منع شده است. این تجاوزات آشکار لگدمال کردن تمام قواعد و قطعنامه‌های بین‌المللی و نشانه‌ای آشکار از زورگوئی‌های امپریالیسم آمریکا و قدرت‌های سلطه‌جوی غربی است. این تجاوز آشکار خارجی ادامه پایمال کردن حق حاکمیت مردم ایران توسط قدرت آشکار سلطه‌گر است که از زمان انقلاب مشروطیت تاکنون مردم ایران برای دستیابی به آن مبارزه کرده‌اند. لذا در همین رابطه بود که سپاه پاسداران، در پاسخ به حمله آمریکا، در اول تیرماه 1404، پایگاه بزرگ آمریکا در قطر را زدند، و از اینجا بود که ترامپ روز دوم تیرماه شعار آتش بس داد و شورای امنیت هم اعلام آتش بس بدون هیچ شرط مطرح کرد که پس از پذیرش اسرائیل، رژیم مطلقه فقاهتی در ایران هم این قطعنامه شورای امنیت را پذیرفت.

آنچه در این جنگ 12 روزه نصیب مردم مظلوم ایران شد، «مرگ و آوارگی و هراس از آسیب‌های ناشی از بمباران و تشدید سرکوب و اختناق بود» سخنگوی وزارت بهداشت دولت پزشکیان گفت: «تا تاریخ 31 خرداد 1404 شمار کشته شدگان به بیش از 400 نفر و تعداد مجروحان 3056 نفر رسید» او تفکیکی میان نظامیان و غیر نظامیان قائل نشد. تنها گفت «بیشتر مصدومین و کشته‌ها غیر نظامی بوده‌اند». رژیم فاشیست اسرائیل آمار دقیقی از تلفات و مصدومین خودش انتشار نداده است. اورژانس اسرائیل پنج روز پس از جنگ تعداد کشته‌ها را 24 نفر و مصدومین را بیش از هزار و 300 نفر اعلام کرده است. قطعا در پی حملات موشکی رژیم مطلقه فقاهتی این آمار افزایش یافته است. خامنه‌ای هم در آخرین پیامش سخنی از آتش بس نگفت و ادعا کرد که دشمن صهیونیستی باید مجازات شود و در حال مجازات شدن است.

باری، عنایت داشته باشیم که از زمان بوش پدر و بوش پسر، رویکرد امپریالیسم آمریکا به دنبال دستیابی به خاورمیانه بزرگ، تحت هژمونی رژیم صهیونی اسرائیل بودند. به نظر می‌رسد که جنگ فعلی که از 7 اکتبر 2023 یا 15 مهرماه 1403 آغاز شده بود، و بیش از 21 ماه است که ادامه دارد، و اکنون آمریکا و اسرائیل از یکطرف و ایران در طرف دیگر درگیر کرده است، همان جنگ پیچیده‌ای است که خاورمیانه را درگیر ساخته است و تا ده‌ها سال در حافظه جمعی بشر باقی خواهد ماند و قطعا اگرتوسط دست اندرکاران این جنگ هدایت نشود، بدل به جنگی می‌شود که خاورمیانه را به ویرانی و تباهی می‌کشاند.

البته اپوزیسیون خارج‌نشینی که سال‌ها به دنبال رویکرد «رژیم چنج از طریق جنگ‌های خارجی بودند و هستند، در این مقام بازنده خارج و داخل هستند» چراکه در این جنگ ماهیت ضد مردمی خود را به نمایش می‌گذارند. البته آنچنانکه قبلا در تحلیل‌های نشر مستضعفین ایران (ارگان عقیدتی، سیاسی، جنبشی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران)مطرح کردیم، «مردم ایران از گذشته تاریخ خودشان پیوسته و علی الدواام نشان داده‌اند که جنگ خارجی موجب وحدت آنها می‌شود» و یا به عبارت دیگر در زمانی که دشمن خارجی به کشورشان حمله می‌کنند، تضادهای داخلی‌شان به فراموشی می‌سپارند. لذا به همین دلیل است که در زمان حمله قدرت‌های صهیونیستی اسرائیل و امپریالیسم آمریکا به خاک ایران، با اینکه قبل از حمله تنور جنبش‌های کامیونداران و نانوایان و کارگران گرم بود، ولی به مجرد شنیدن اخبار حمله رژیم جنگ‌طلب اسرائیل، همه آنها حرکت‌های مطالبه‌محور خود را فعلا کنار گذاشتند تا مرحله دیگر. این مهم باعث می‌گردد که دشمن خارجی نتوانند تضاد داخلی را به نفع خودش به کار گیرد.

مع الوصف، این موضوع باعث گردید که رژیم چنج‌های خارج‌نشین و در راس آنها گروه رضا پهلوی سنگ روی یخ بشوند. بدون شک وظایف کنش‌گران پیشگام در این شرایط عبارت از اینکه، «منهای محکوم کردن تجاوز دشمن متحد خارجی از رژیم فاشیستی اسرائیل تا امپریالیسم آمریکا»، در چارچوب استراتژی آگاهی‌بخش خود، «جدای از افشاگری جوهر این جنگ برای مردم ایران»، آگاهی‌بخشی توسط کشف دیالکتیک این جنگ می‌باشد» و قطعا در کنار این آگاهی‌بخشی، باید به «افشاگری به سوء استفاده رژیم مطلقه فقاهتی از سکوت مردم جهت اختناق بیشتر» و «افشای رژیم چنج‌های خارج‌نشین که توسط حمایت از تجاوزگران اعم از رژیم فاشیستی و نژادپرست اسرائیل و رژیم فاشیست ترامپ» بپردازند.

کنش‌گران پیشگام لازم است که عنایت داشته باشند که «جنگ و میلیتاریسم، در تحلیل نهایی به ضرر اردوگاه عظیم نیروی کار (اعم از کارگری و کارمندی) جامعه بزرگ ایران می‌باشند. طرح آدرس‌های عوضی در زمان جنگ به جامعه و زحمتکشان، باعث پراکندگی هر چه بیشتر گروه‌های اردوگاه عظیم نیروی کار می‌شود.»

پایان