اندر حکایت «زلزله خانمانسوز کرمانشاه»
در ساعت 21 و 48 دقیقه روز دوشنبه مورخ 22 آبان 96 در شرایطی زلزلهای به قدرت 3/7 ریشتر استان کرمانشاه را به لرزه درآورد و مردم محروم این دیار را مصیبزده ساخت و بیش از 500 نفر کشته و هزاران مجروح و صدها هزار نفر آواره و بیخانمان ساخت که رژیم مطلقه فقاهتی در منطقه، در مرحله پساداعش مشغول بازی جهت تثبیت هژمونی خود بر هلال شیعه و در عرصه جنگهای نیابتی منطقه است و لذا در همین رابطه، درست در زمانی این زلزله خانمان برانداز به وقوع پیوست که رژیم مطلقه فقاهتی برای کسب آلترناتیو مذهبی و فرقهای خود در برابر عربستان و پروژه حج مسلمین، تمامی زینهای خود را رکاب کرده بود و با صرف هزاران میلیارد تومان سرمایههای مردم نگونبخت ایران و بسیج کردن تمامی امکانات نظامی و انتظامی و امنیتی و تدارکاتی کشور، بیش از دو میلیون نفر از مردم ایران توسط تحریک و احساسات مذهبی، روانه به اصطلاح راهپیمائی اربعین و کربلا در عراق کرده بود.
زلزله کرمانشاه درست در زمانی اتفاق افتاد که رژیم مطلقه فقاهتی جهت تغییر توازن قوا در مرحله پساداعش در منطقه خاورمیانه، به نفع خود توسط حوثیهای یمنی به فرودگاه ریاض موشک زده بود، آنچنانکه در این رابطه وزیر خارجه عربستان این حمله موشکی به فرودگاه ریاض، اعلام جنگ رژیم ایران با کشور عربستان خوانده بود و در نتیجه این حمله موشکی و حمایت همه جانبه ترامپ از رژیم ارتجاعی عربستان در محکومیت این حمله موشکی، شرایط متشنج منطقه خاورمیانه وارد فاز جدیدی از بحران شده بود.
زلزله خانمان برانداز کرمانشاه در شرایطی اتفاق افتاد که منطقه خاورمیانه گرفتار طوفان پساداعش در عرصه تقسیم باز تقسیم قدرت در منطقه (از لبنان و سوریه گرفته تا عراق و یمن و غیره) شده است و در این رابطه از هم مهمتر منطقه اقلیم کردستان عراق میباشد که به علت سیاست هژمونیطلبانه و تمامیتخواهی خانواده بارزانی و در رأس آنها مسعود بارزانی توسط همهپرسی و پروژه جدائی و تجزیه خاک عراق، به علت عدم حمایت قدرتهای امپریالیستی جهانی و در رأس آنها امپریالیسم آمریکا و اتحاد بین رژیم مطلقه فقاهتی و دولت رجب طیب اردوغان ترکیه و دولت مرکزی عراق در جهت محاصره اقلیم کردستان عراق، پروژه تجزیهطلبانه بارزانی در شرایطی شکست خورد که نه تنها او به تجزیه و استقلال اقلیم کردستان عراق دست پیدا نکرد، بلکه بیش از 40% مناطق جغرافیائی قبلی خود را هم به سود دولت مرکزی از دست داد و دولت مرکزی توانست کنترل کرکوک و فرودگاه و منابع آب و مرزهای اقلیم با ترکیه را هم از کنترل دولت بارزانی خارج کند و از 550 هزار بشکه نفت صادراتی روزانه اقلیم کردستان که از طریق مرزهای ترکیه انجام گرفت، با از دست دادن کرکوک که 300 هزار بشکه روزانه از 550 هزار بشکه فوق توسط چاههای نفت کرکوک تأمین میشد، تقریباً صادرات نفت اقلیم کردستان عراق به حد صفر رسیده است، در نتیجه شکست سیاسی دولت بارزانی، امروزه بدل به ورشکستگی همه جانبه اقتصادی شده است، بطوریکه در این رابطه میتوان پروژه تجزیه و همهپرسی بارزانی را به حمله صدم به کویت تشبیه کرد.
زلزله خانمانسوز کرمانشاه در شرایطی اتفاق افتد که جنگ بین جناحهای درونی رژیم مطلقه فقاهتی در عرصه صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت بین جناحهای درونی حکومت که در جریان انتخابات دولت دوازدهم به اوج خود رسیده بود، از بعد از اینکه شیخ حسن روحانی کهنه کارترین مهره امنیتی رژیم مطلقه فقاهتی در 39 سال عمر این رژیم، توسط ترفندهای همه جانبه تبلیغاتی و افشاگرانه خود که تا مرز به چالش کشیدن جنایات رژیم مطلقه فقاهتی در دهه 60 پیش رفته بود، توانست حزب پادگانی خامنهای را که همه جانبه در جریان انتخابات دولت دوازدهم به جنگ قدرت با او آمده بودند، وادار به عقبنشینی سازد، آتش جنگ گرگها و گاز گرفتن اسبهای درشکه در سربالائیهای قدرت فروکش کرد و دوران آشتیکنان آنها فرا رسید، به همین دلیل در این مرحله جناحهای درونی قدرت، از حزب پادگانی خامنهای تا دولت دوازدهم شیخ حسن روحانی، جهت پایدار کردن آشتی بین خود (برای مبارزه با جنبش مطالباتی مردم ایران، از جنبش اجتماعی فرابحران مالباختگان گرفته تا جنبش بازنشستگان و جنبش معلمان و جنبش کارگران و غیره که در مرحله پساانتخابات دولت دوازدهم، کل موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی را به چالش کشیدهاند) تلاش میکنند تا با عمده کردن تضادهای برونی (از موضوع برجام با امپریالیسم آمریکا گرفته تا موضوع تقسیم قدرت در منطقه در مرحله پساداعش) شرایط برای سرکوب جنبشهای مطالباتی مردم ایران را فراهم سازند، چراکه جناحهای درونی قدرت از دهه 60 الی الان این حقیقت را بارها تجربه کردهاند که تضادهای درونی آنها در عرصه تقسیم باز تقسیم قدرت تا زمانی میتواند برای آنها قدرتآفرین باشد که این تضادها به قاعده جامعه ایران ریزش نکند، زیرا ریزش تضادهای درونی حکومت به قاعده جامعه ایران بسترساز اعتلای جنبش مطالباتی مردم ایران میگردد؛ که آنچنانکه در دوران پساانتخابات دولت دوازدهم شاهد هستیم، این اعتلای جنبش مطالباتی مردم ایران حتی میتواند به راحتی کل موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی را به چالش بکشد.
آنچنانکه در جریان جنبش اجتماعی مالباختگان (مولود ورشکستگی صندوقها و بانکهای رانتی رژیم مطلقه فقاهتی) به یکباره حرکتهای اعتراضی مالباختگان عاملی گردید تا حتی شاخههای دیگر جنبش مطالباتی مردم ایران به دنبال خود بکشانند؛ و همین امر باعث گردید تا به یکباره حرکت اعتراضی مالباختکان، جنبش اجتماعی ایران را به حرکت همه جانبه بر علیه رژیم مطلقه فقاهتی درآورد. رژیمی که در این شرایط به علت فسادهای چند لایهای و سیستمی و ساختاری، کل بودجه کشور پاسخگوی بودجه جاری آن نمیباشد. بیشک در برابر فرابحران فوق است که این رژیم در این شرایط به شدت آچمز گردیده است، بطوریکه نه توان سرکوب این اعتراضها را دارد و نه توان عقبنشینی، در نتیجه با چاپ اسکناس و سرازیر کردن پولهای بادآورده به اقتصاد بحرانزده ایران، میکوشد تا اندازهای فرابحران مالباختگان را مهار نماید.
زلزله کرمانشاه در شرایطی اتفاق افتاده است که با فروکش کردن بحران سیاسی داخلی رژیم مطلقه فقاهتی، بحران اقتصادی این رژیم (به علت مبارزه دولت ترامپ با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم و به چالش کشیدن دستاوردهای برجام توسط دولت ترامپ) به شدت گرفتار ورطه رکود فراگیر شده است و در همین رابطه بحرانهای بیکاری و اجتماعی تمامی جامعه ایران را به چالش گرفته است. هر چند رژیم مطلقه فقاهتی در چنین شرایطی تلاش میکند تا با ارائه آدرس غلط دادن به تودههای مردم ایران، توسط زیارت میلیونی کربلا و پیروزی بر داعش و غیره، آتش بحرانهای درونی را مهار نماید اما حرکتهای اعتراضی جنبش مطالباتی مردم ایران در این زمان نشان داده است که رژیم مطلقه فقاهتی کاملاً آچمز شده است.
بدین جهت در چنین شرایطی است که وقوع زلزله کرمانشاه آئینه تمام نمای این رژیم در عرصه آچمز اقتصادی و اداری و اجتماعی میباشد، چراکه منهای غارت و فسادهای مالی که در طول 39 ساله گذشته عمر این رژیم، امری متعارف شده است، آنچه بیش از هر چیز در جریان کمکرسانی به مصیبت زدگان زلزله کرمانشاه قابل توجه است، عدم توان برنامهریزی این رژیم حتی جهت جمعآوری کمک مردم مظلوم ایران و کشورهای خارجی به این مردم مظلوم مصیبتزده میباشد که توسط رژیم مطلقه فقاهتی مانند خروسی هم در عزا سر آنان را میبرند و هم در عروسیهای خویش.
به همین دلیل در این مدت پسازلزله، نه تنها این رژیم نتوانسته است حتی آماری دقیق از جان باختگان و مجروحان و آوارههای شهر و روستا و حجم ویرانی فراگیر بدهد، مهمتر از همه تا کنون حتی از اسکان موقت آنها هم عاجز بوده است و همین امر باعث گردیده است تا به علت فرار رسیدن زمستان و سرما و سیل و برف و باران، حیات این مصیبزدهها در خطر همه جانبه قرار گیرد؛ و این نمایش دیگری است برای مردم نگونبخت تا دریابند که رژیمی که با هزینه صدها میلیارد دلار از سرمایه مردم نگونبخت ایران، در عرصه انرژی اتمی زمانیکه موجودیتش توسط قدرتهای امپریالیستی به خطر افتاد، در چارچوب مراسم زهرخوران خود، عطای این پروژه هژمونی طلباناش را به لقائش بخشید، امروز در عرصه زلزله کرمانشاه، حتی توان تهیه چادر برای اسکان موقت این مردم مظلوم را هم ندارد. لذا فاجعه زلزله کرمانشاه را کاسه گدائی برای پر کردن جیبهای خالی خود کردهاند.«فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصَارِ.»