رشد ضربآهنگ روند سهم خواهی جناحهای قدرت در آستانه انتخابات اسفندماه جاری و مرحله پساتوافق- قسمت اول (سرمقاله)
الف – انتخابات اسفند ماه 94 و رقابت سنگین جناحهای قدرت در درون هرم رژیم مطلقه فقاهتی:
در خصوص خودویژگیها و حساسیتهای انتخابات اسفند ماه سال جاری نیاز به توضیح و تاکید مجدد نیست، همین بس که بدانیم که این انتخابات در شرایطی در اسفند ماه سال جاری انجام میگیرد، که تضاد داخلی جناحهای قدرت رژیم مطلقه فقاهتی برای سومین بار به صورت علنی و عریان و بی پرده به راس هرم رژیم مطلقه فقاهتی صعود کرده است. هر چند این صعود تضاد به راس هرم رژیم مطلقه فقاهتی برای اولین بار در سال 67 با عصیان حسینعلی منتظری (قائم مقام رهبری) بر علیه خمینی در چارچوب مخالفت با نسل کشی خمینی در تابستان 67 آغاز شد و از 17 خرداد سال 88 با انتشار نامه سر گشاده هاشمی رفسنجانی به خامنهای و اتمام حجت با او در خصوص ایجاد فاصله با محمود احمدی نژاد (که در دوران رقابت کاندیداتوری دولت نهم، در مصاحبه رادیو تلویزیونی که در خرداد ماه 84 صورت گرفت، احمدی نژاد هویت سیاسی و اجتماعی و حتی خانوادگی او و اکبر ناطق نوری را «در برابر سکوت رضایت آمیز خامنهای و حمایت پشت پرده حزب پادگانی او از این مصاحبه» به چالش کشیده بود) وارد مرحله و فاز دوم خود گردید.
چرا که هاشمی رفسنجانی در 17 خرداد 88 در «مرحله پیشاکودتای انتخاباتی حزب پادگانی خامنهای بر علیه جنبش سبز» تلاش کرد تا با انتشار این نامه سرگشاده، خامنهای را مجبور به ایجاد فاصله با محمود احمدی نژاد و باند او در انتخابات دولت دهم بکند، ولی از آنجائیکه این سیاست هاشمی رفسنجانی در ایجاد شکاف بین محمود احمدی نژاد و خامنهای و حزب پادگانیاش در مرحله «پساکودتای انتخاباتی بر علیه جنبش سبز در سال 88» از نماز جمعه 29 خرداد 88 خامنهای در تهران که او به صورت علنی و عریان در پاسخ به نامه 17 خرداد هاشمی رفسنجانی ضمن فاصله گیری از هاشمی رفسنجانی و مواضع فکری او حمایت بی چون چرای خود را از دولت کودتای دهم و احمدی نژاد اعلام کرد و در ادامه آن با برکنار کردن مهندسی شده هاشمی رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان رهبری شکست خورد، در نتیجه در نهایت در راس هرم رژیم مطلقه فقاهتی در دوران پساکودتا تضاد فوق بین هاشمی رفسنجانی و خامنهای صورت مستقیم و رویاروئی پیدا کرد، که این فرایند دوم تضاد راس هرم رژیم مطلقه فقاهتی تا سال 92 به صورت خزنده و بدون عقب نشینی هاشمی رفسنجانی ادامه پیدا کرد.
ولی از بهار سال 92 تا این زمان تضاد راس هرم رژیم مطلقه فقاهتی (یعنی خامنهای و هاشمی رفسنجانی) وارد فرایند سوم خود گردید که البته هنوز هم ادامه دارد، چرا که در بهار سال 92 با اینکه خامنهای در انتخابات دولت یازدهم هم سپاه را وادار به عقب نشینی کرده بود و هم دولت دهم و طرفدارانش تحت عنوان منحرفین بایکوت نموده بود، از آنجائیکه پروژه مهندسی شده او در انتخابات 92 دولت یازدهم از همان آغاز بر پایه کنار گذاشتن هاشمی رفسنجانی و انتخاب پیچیدهترین و کهنه کارترین مهره امنیتی و سیاسی رژیم یعنی شیخ حسن روحانی تنظیم گشته بود، گرچه هاشمی رفسنجانی گزینش شیخ حسن روحانی را در قیاس با احمدی نژاد به نفع جناح خود میدانست، با همه این احوال گزینش شیخ حسن روحانی توسط خامنهای بدون مشورت با او «به معنای حذف خود تلقی کرد» لذا در این رابطه بود که هاشمی رفسنجانی در چارچوب یک حرکت اعتراضی به پروژه مهندسی شده خامنهای خودسرانه و بدون مشورت با خامنهای در بهار 92 به وزارت کشور رفت و جهت کاندیداتوری دولت یازدهم نام نویسی کرد.
از اینجا بود که فرایند سوم تضاد بین خامنهای و هاشمی رفسنجانی یا تضاد راس هرم رژیم مطلقه فقاهتی وارد مرحله سوم خود گردید، چراکه هر چند خامنهای در این زمان تلاش کرد تا با واسطه قرار دادن علی لاریجانی جهت استعفای داوطلبانه هاشمی رفسنجانی این تضاد را مانند گذشته آفتابی نکند، ولی عدم قبول هاشمی رفسنجانی نسبت به استعفای از کاندیداتوری دولت یازدهم و اعلام علنی عدم صلاحیت هاشمی رفسنجانی در چارچوب پروژه مهندسی شده خامنهای و حزب پادگانی او توسط شورای نگهبان باعث علنی و همگانی و اجتماعی شدن این تضاد گردید. البته هاشمی رفسنجانی میدانست که کشیده شدن این تضاد در فرایند سوم به صحنه جامعه، بسترساز حمایت اجتماعی مردم از او میگردد و «بغض از معاویه میتواند در فقدان حب علی» برای او ایجاد پشتیبانی مردمی بکند. به همین ترتیب فرایند سوم تضاد در راس هرم رژیم مطلقه فقاهتی بین خامنهای و هاشمی رفسنجانی در طول دو سال عمر دولت یازدهم به صورت مارپیچی و حلزونی ادامه پیدا کرده است، که این تضاد «در تند پیچ شرایط فعلی تاریخ حیات 37 ساله رژیم مطلقه فقاهتی» که در تحلیل نهائی معلول پیچیده شدن روند سهم خواهی جناحهای داخلی قدرت میباشد، از بعد از توافق هستهای و نزدیک شدن به انتخابات دو قلوی اسفند ماه جاری به یک باره از زیر خاکستر بیرون آمد و شعله ور شد.
طبیعی است که فهم جایگاه دو انتخابات هم زمان رژیم مطلقه فقاهتی در اسفند ماه سال جاری همراه با شناخت شرایط بحرانی رژیم مطلقه فقاهتی در عرصههای داخلی و منطقهای و بینالمللی در مرحله پساتوافق هستهای میتواند هدایتگر ما جهت کسب تحلیل مشخص از شرایط مشخص در فرایند سوم تضاد راس هرم رژیم مطلقه فقاهتی بشود. زیرا دو انتخابات هم زمان اسفند ماه سال جاری، که یکی مربوط به انتخابات مجلس دهم و دیگری مربوط به خبرگان رهبری میباشد، در تاریخ 37 سال عمر رژیم مطلقه فقاهتی برای اولین بار است که به صورت هم زمان صورت میگیرد. خود این امر از آنجائیکه در کنار انتخابات دولت (یا رئیس جمهوری)، به عنوان مهمترین عرصه «تقسیم باز تقسیم قدرت» بین «جناحهای قدرت» درونی هرم رژیم مطلقه فقاهتی میباشد، بسترساز شعله ور شدن طوفانی تضاد فوق در فرایند سوم در «روند سهم خواهی» بیشتر شده است.
همین امر عامل آن شده است که در این شرایط بحرانی «برای اولین بار در طول 37 سالی که از عمر رژیم مطلقه فقاهتی میگذرد انتخابات خبرگان رهبری که تا کنون صورت ماکتی و فرمایشی داشته است بدل به نقطه ثقل و گرانیگاه جدید تقسیم باز تقسیم قدرت بین جناحهای قدرت درونی رژیم مطلقه فقاهتی بشود»، که البته تشدید ضرب آهنگ این رشد طوفانی تضادهای راس هرم رژیم مطلقه فقاهتی در فرایند سوم در این شرایط باعث شده تا این تضاد برعکس دو فرایند قبلی از دایره تضاد بین خامنهای و هاشمی رفسنجانی خارج بشود و صورت «دو جریان فراگیر راستگرا یا به اصطلاح اصولیون که از رهبری خامنهای دفاع میکنند و جریان غیر راستگرا که شامل جناح به اصطلاح اصلاح طلب محمد خاتمی و اعتدالیون شیخ حسن روحانی و کارگزاران خود هاشمی رفسنجانی و حتی بخشی از جنبش سبز میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی میشود و همگی از لیدری هاشمی رفسنجانی در انتخابات خبرگان رهبری اسفندماه سال جاری دفاع میکنند» پیدا کند.
همین امر باعث شده است تا فونکسیون این اختلاف و تضاد راس هرم رژیم مطلقه فقاهتی (بین خامنهای و هاشمی رفسنجانی) در انتخابات خبرگان رهبری اسفندماه سال جاری به صورت دو جریان رویاروی تجلی کند، علی ایحاله جناحی که از خامنهای در انتخابات خبرگان رهبری اسفند 94 حمایت میکنند جریان راستگرای درونی نظام تحت عنوان اصول گرایان میباشند که از آغاز تا کنون در طول 26 سالی که از وفات خمینی و عمر رهبری خامنهای میگذرد (به علت اینکه خامنهای تنها کاندیدای بلامنازع این جریان بوده است)، این امر باعث گردیده تا تنها انتخاباتی که بین جناحهای مختلف (هزار تیکه و جگر زولیخای) جریان راست یا به اصطلاح اصول گرایان اختلافی نباشد و تقریبا یکدست باشند، همین انتخابات خبرگان رهبری در حمایت از خامنهای میباشد، و گرنه در بقیه انتخابات به خصوص در دو انتخابات «ریاست جمهوری یا دولت» و «مجلس» از آنجائیکه از آغاز این دو انتخابات در هرم رژیم مطلقه فقاهتی جهت «تقسیم باز تقسیم قدرت» بین جناحهای درونی هرم نظام مطلقه فقاهتی تعیین و تعریف شدهاند، آنچنانکه در سالهای گذشته شاهد آن بودهایم به هیچ وجه امکان هماهنگی بین جناحهای مختلف جریان راستگرا یا به اصطلاح اصول گرایان وجود ندارد.
طبیعی است که در انتخابات خبرگان رهبری اسفندماه 94 از آنجائیکه برای اولین بار این نهاد توسط جناحهای درونی قدرت در چارچوب تقسیم باز تقسیم قدرت به چالش کشیده میشود، در نتیجه با عنایت به جایگاه ویژه این نهاد که «تعیین رهبری و نظارت بر رهبری» میباشد، همین امر باعث گردیده است تا در اسفند ماه جاری «تمام راهها به رم ختم شود» و همه جناحهای درونی قدرت به این اصل رکین برسند که در این شرایط خودویژه جامعه و تاریخ ایران، استمرار حیات سیاسی آنها در گرو «برتری کسب کرسهای قدرت در خبرگان رهبری» چه در عرصه جایگزینی «تعیین رهبری» به جای خامنهای و چه «کسب اهرم فشار بر خامنهای» جهت تعیین سیاستهای استراتژیک که در راس همه آنها شکست حصر رهبران جنبش سبز (میرحسین موسوی – مهدی کروبی – زهرا رهنورد) برای جریان غیر راستگرا میباشد، است و قطعا و جزما تا زمانی که جریان غیر راستگرای مجلس خبرگان رهبری تحت هژمونی هاشمی رفسنجانی نتواند وزنه کمی و کیفی اعم از تعداد کرسیها و رهبری مجلس خبرگان به کف بیاورد امکان عقب نشینی خامنهای و جریان راستگرای خبرگان نسبت به شکست حصر رهبران جنبش سبز وجود ندارد چرا که خامنهای معتقد است که هر گونه عقب نشینی نسبت به شکست حصر رهبران جنبش سبز با توجه به شرایط اپوزیسیون داخلی به معنای از دست دادن رهبری همه چیز برای او و جریان راستگرای رژیم مطلقه فقاهتی میباشد.
اما نکتهای که در رابطه با انتخابات خبرگان رهبری در اسفند ماه 94 نباید از نظر دور بداریم اینکه از آنجائیکه بافت خبرگان رهبری برعکس مجلس و ریاست جمهوری همگی باید روحانی و فقیه و معتقد به اسلام فقاهتی و ولایتی رژیم مطلقه فقاهتی باشند، لذا این امر باعث شده است، تا در طول 37 سالی که از عمر رژیم مطلقه فقاهتی میگذرد این رژیم پیوسته تلاش کند با:
الف - دولتی کردن حوزههای فقاهتی داخل ایران به لحاظ اقتصادی و تشکیلاتی و آموزشی.
ب – سرکوب کردن به صورت مستیم و غیر مستقیم جریانهای دیگر غیر ولایتی در حوزههای فقاهتی داخل ایران، به صورت سیستماتیک در طول 37 سال گذشته (که از سرکوب جریان کاظم شریعتمداری از سال 59 شروع شد و در سال 67 به سرکوب و قلع و قمع جریان حسینعلی منتظری رسید و از بعد از آن با نفی یوسف صانعی و غیره تا این زمان ادامه پیدا کرده است) که البته این سرکوب از بعد فوت خمینی و حاکمیت خامنهای از آنجائیکه خامنهای به لحاظ جایگاه حوزهای نه مانند خمینی از مرتبه مرجعیت برخوردار است و نه به لحاظ سطح و مراتب آموزش حوزهای مراتب خارج طی کرده است، و نه از پایگاه سنتی هوادار و سمپات روحانی در حوزههای فقاهتی برخوردار میباشد، باعث شده تا خامنهای و جناح حکومتی و دولتی روحانیت در حوزههای فقاهتی داخل ایران که در راس آنها محمد تقی مصباح یزدی قرار دارد، جهت تصفیه و سرکوب و پاک کردن صورت مساله با نهادینه و سیستماتیزه و دولتی کردن همراه با تزریق هزاران و هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری به صورت مستقیم و غیر مستقیم از بودجه کشور گرفته تا سرمایه گذاری در نهادهای بزرگ اقتصادی و تزریق مالی از طریق نهادهای غیر دولتی هژمونی جریان راستگرا تحت رهبری خامنهای را بر حوزههای فقاهتی تثبیت کنند.
در نتیجه همین امر باعث شده است، تا جریان غیر راستگرای خبرگان رهبری در انتخابات خبرگان اسفند ماه جاری نتوانند مانند انتخابات مجلس و دولت از پتانسیل لازم جهت مانور برخوردار باشند؛ و این امر زمانی شرایط برای جریان غیر راستگرا در انتخابات خبرگان رهبری اسفند 94 سختتر میسازد که بدانیم این جریان منهای ضعف و خلاء فوق که ذکرش رفت، از جانب یک تند پیچ و فیلترینگ دیگر هم تحت فشار میباشد، که این فیلترینگ بزرگتر همان فیلترینگ استصوابی شورای نگهبان است، که به صورت مطلق در اختیار خامنهای و جریان راستگرای هرم رژیم مطلقه فقاهتی میباشد. هر چند که حسن روحانی در نشست هفته دولت در سال جاری میخواست با نفی فیلترینگ استصوابی شورای نگهبان و تقسیم کار بین «اجرا» و «نظارت» که طبق گفته او اجرا از آن دولت یازدهم میباشد و نظارت از آن شورای نگهبان، در این رابطه گامی به سود جریان غیر راستگرا در انتخابات اسفند ماه 94 بردارد، ولی این ادعای حسن روحانی توسط شیخ محمد یزدی رئیس مجلس خبرگان فعلی در نشست خبرگان در تاریخ 10/6/94 به صورت مطلق نفی شد.
هر چند قبل از آن این پیشنهاد شیخ حسن روحانی توسط شیخ صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه نفی شده بود و در نمازهای جمعه 13/6/94 به صورت سراسری و سیستماتیزه و مهندسی شده این دیدگاه روحانی در نطفه خفه شد. بنابراین همین امر باعث گردید است تا به هر حال جریان غیر راستگرا در انتخابات اسفند ماه 94 خبرگان رهبری و مجلس دهم از دو جانب راس هرم و قاعده تحت فشار باشند، و به همین دلیل است که هاشمی رفسنجانی ابتدا کوشید تا با علامه خواندن سید حسن خمینی جهت وارد کردن او به این عرصه بسترسازی کند، زیرا از آنجائیکه سید حسن خمینی در حوزههای فقاهتی و در بدنه هرم رژیم دارای پایگاهی بیشتر از هاشمی رفسنجانی میباشد، از نظر هاشمی رفسنجانی ورود او به عرصه انتخابات خبرگان رهبری علاوه بر اینکه آینده رهبری او را تضمین میکند، در انتخابات اسفند ماه 94 هم میتواند بسترساز کسب کرسیهای قدرت بیشتر توسط جریان غیر راستگرا بشود. که البته با عقب نشینی سیدحسن خمینی در این رابطه این پروژه هاشمی رفسنجانی هنوز نتوانسته حاصلی ببار بیاورد.
علی ایحاله از مشکلات کلیدی هاشمی رفسنجانی و جریان غیر راستگرای خبرگان رهبری در انتخابات اسفند ماه 94 یکی فیلترینگ استصوابی شورای نگهبان است که طبق گفته محمد یزدی رئیس فعلی خبرگان رهبری باید از آغاز نام نویسی تا پایان تائید منتخبین زیر چتر استصوابی شورای نگهبان به انجام برسد و دیگر خواستگاه حوزههای فقاهتی و روحانی بودن این نمایندگان است. به علت دولتی بودن نظام حاکم بر حوزههای فقاهتی داخل ایران و نهادینه شدن تشکیلات روحانیون ولایتی از نمازهای جمعه و جماعت گرفته تا تولیت قبور امام و امام زادهها و منابر وعظ و سخنرانی و کرسیهای قضائی و اداری و نمایندههای رهبری در کلیه نهادهای اداری و نظامی و انتظامی و غیره میباشد، لذا از آنجائیکه رهبری و هژمونی این نهادها از کل تا جزء از قوه قضائیه و مجلس و شورای نگهبان گرفته تا برسد حتی به منبر و وعظ و نماز جماعت حتی داخل ادارهها و مساجد همه در دست جناح راست میباشند، این امر باعث شده تا هاشمی رفسنجانی و جریان غیر راستگرا و دولت روحانی در این مدت باقی مانده تا اسفندماه 94 تلاش کنند تا بتوانند با سوراخ کردن این خواستگاه روحانی و آن فیلترینگ استصوابی شرایط جهت مانور بیشتر نیروهای جریان غیر راستگرا حتی در حد ورود نیروهای خاکستری به شورای خبرگان فراهم کنند.
البته جریان راستگرا تمام قد هوشیارانه جهت آب بندی کردن وارد صحنه شدهاند و با تمام دستگاه تبلیغاتی و سیاسی و تشکیلاتی و مذهبی از مرجعیت تا منابر میکوشند بر علیه این جریان بایستد چراکه هست و نیست و بود و نبود قدرت خود را در گرو پیروزی در این انتخابات میبینند.
ادامه دارد