رشد ضربآهنگ روند سهم خواهی جناحهای قدرت در آستانه انتخابات اسفندماه جاری و مرحله پساتوافق – قسمت دوم
ب - انتخابات دو قلوی اسفندماه سال جاری دموکراسی صندوقی است؟ یا دسپاتیزم فقاهتی است؟ مشکلات مهمی که خامنهای و حزب پادگانی او در رابطه با انتخابات اسفند ماه سال جاری با آن روبرو است یکی موضوع توافق هستهای است و دیگر موضوع شبکههای اجتماعی است که امروزه در سرتاسر ایران بین مردم صورتی همگانی پیدا کرده است.
در خصوص توافق هستهای از آنجائیکه از نیمه دوم سال 91 به موازات شکست دولت کودتائی دهم در عرصه اقتصادی و سیاسی و اداری، خامنهای دریافت که به علت بحران فراگیر اقتصادی و اجتماعی همراه با رکود و تورم و بیکاری و فسادهای فراگیر مالی و رانت بازیها و غیره، دولت کودتائی دهم برای رژیم مطلقه فقاهتی حکم چاه ویلی پیدا کرده است که شالوده این رژیم را به لرزه درآورده است، و چون میدانست که شیشه عمر رژیم مطلقه فقاهتی در قلب پروژه هستهای میتپد، چرا که دیگر برای این رژیم امکان تامین امنیت استراتژیک در منطقه توسط این پروژه به علت سزارین شدن آن توسط افشاگریهای مجاهدین خلق وجود ندارد، و صدها میلیارد دلار سرمایههای هزینه شده در این پروژه از سال 81 تا سال 92 هیچگونه دستاورد سیاسی و نظامی و اقتصادی و علمی و فنی برای این رژیم نگون بخت نداشته است، و هر چه زمان میگذرد نکبتهای این پروژه خانمان برانداز بیشتر دامن رژیم مطلقه فقاهتی و مردم نگون بخت ایران را میگیرد، و از آنجائیکه در طول دهه بین 81 تا 91 علاوه بر اینکه تمامی این پروژه خانمانسوز زیر نظر مستقیم خود خامنهای هدایت میشده و تمامی تبلیغات رژیم در این دهه در میان نیروهای جنگ سالار وابسته به رژیم مطلقه فقاهتی بر این مبنا قرار داشته است که (به خصوص از بعد فروپاشی و سقوط قدرت صدام حسین در عراق و قذافی در لیبی در برابر تهاجم امپریالیست جهانی به سرکردگی تا بن دندان مسلح آمریکا) «امنیت درازمدت رژیم مطلقه فقاهتی فقط و فقط در گرو دستیابی به انرژی هستهای نظامی است» که هم باعث تعادل استراتژیک در منطقه خاورمیانه با قدرت هستهای اسرائیل میشود و هم در برابر تهاجمات امپریالیست آمریکا آنچنانکه در جریان تضاد آمریکا با کره شمالی به نمایش درآمده است تنها عامل بازدارنده تجاوز نظامی امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا میباشد.
اما از زمانی که در سال 91 خامنهای دریافت که دیگر امکان معجزه از این امام زاده برای او وجود ندارد کوشید با مهندسی کردن انتخابات خرداد 92 پیچیدهترین عنصر اطلاعاتی و امنیتی و سیاسی خود یعنی شیخ حسن روحانی را توسط جلوگیری کردن از ورود سپاه (برعکس سال 84 و 88) در انتخابات 92 به کرسی دولت یازدهم بنشاند و همراه با فتوای تحریم بمب اتمی و طرح شعار «نرمش قهرمانانه» الرحمن این پروژه خانمان برانداز ملت ایران را که صدها میلیارد دلار در عرض یک دهه هزینه آن شده است بخواند و عطایش را به لقائش بخشد، اما گرچه خامنهای در انتخابات مهندسی شده خرداد 92 توانست عامل پیروزی شیخ حسن روحانی کهنه کارترین مهره امنیتی و اطلاعاتی و سیاسی خود بشود و توسط فتوای تحریم بمب اتمی و نرمش قهرمانه و حمایت استراتژیک از دولت یازدهم از صفر تا صد در رابطه با جمع کردن این پروژه خانمان سوز و خانمان برانداز ملت نگون بخت ایران بشود و تا لحظه پایان این پروژه و انجام توافق با 5+1 پشت سر تیم مذاکره کننده و دولت یازدهم باشد، چراکه حیات و ممات رژیم مطلقه فقاهتی را در گرو شکست این تحریمها میدانست، اما به موازات پایان این ماراتن سیاسی و انجام توافق بین رژیم مطلقه فقاهتی و گروه 5+1 خامنهای به یک باره احساس کرد که با این توافق گرچه سختیهای این رژیم توسط:
الف – با خروج ایران از فصل هفتم منشور سازمان ملل (که دست قدرتهای امپریالیستی زیر چتر ناتو به سرکردگی امپریالیسم تا بن دندان مسلح آمریکا جهت حمله نظامی مانند عراق و لیبی به ایران باز میگذاشت) سایه موحش حمله و اشغال نظامی از سر رژیم مطلقه فقاهتی عبور کرد و بدین ترتیب رژیم مطلقه فقاهتی تنها رژیمی است که توانست بدون تغییر و سرنگون شدن توسط تائید و تصویب همه جانبه «توافق هستهای اعضای شورای امنیت» از فصل هفتم خارج بشود.
ب – شکست تحریمهای اقتصادی که تا پشت دیوارهای جغرافیای و سیاسی این رژیم یعنی رژیم دست نشانده عراق متحد طبیعی رژیم مطلقه فقاهتی هم نفوذ کرده بود و شریان اقتصادی رژیم مطلقه فقاهتی در عرصه تحریم «خرید نفت و تحریم بانک مرکزی و بیمه و واردات و صادرات قطع کرده بود» و بیش از صد میلیارد از دلارهای نفتی این ملت نگون بخت در بانکها خارجی بلوکه کرده بودند، البته همراه با شکل گیری باندهای مافیائی اختلاس و فساد و رانت در داخل رژیم مطلقه فقاهتی که باعث شده بود تا واحد قلم سرقتهای مالی این ملت نگون بخت که به قول قالیباف شهردار تهران بیش از ده هزار خانواده در خود پایتخت حتی نان خالی در سفره ندارند به هزار میلیارد تومان یا ده هزار میلیارد برسد، شرایط جهت مهار تورم دو رقمی که تا بیش از 50% در دولت دهم رسیده بود و رکود اقتصادی که رشد تولید منفی ناخالص ملی در سال آخر دولت دهم یعنی سال 91 به منهای 5% رسیده بود، همراه با مهار ارتش 6 میلیون نفر بیکار ایران فراهم بشود.
ج – تثبیت جایگاه سیاسی رژیم مطلقه فقاهتی در عرصه مدیریت منطقهای خاورمیانه در کنار «اسرائیل و ترکیه و عربستان» به موازات خروج مستقیم نظامی امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا.
با همه این احوال گرچه خامنهای احساس کرد که در دوران پساتوافق هستهای امکان استمرار حیات به خطر افتاده رژیم مطلقه فقاهتی فراهم شده است و دولت یازدهم و جریان غیر راستگرا تحت هژمونی هاشمی رفسنجانی دریافتند که با این توافق به «موازات شکست جنگ سالاران حاکم بر اقتصاد و سیاست و مدیریت مردم ایران» شرایط جهت باز تقسیم قدرت در جامعه و اقتصاد و سیاست و مدیریت اداری برای این جریان بر علیه جریان راستگرا فراهم شده است، اما هرچه زمان از مرحله پساتوافق میگذرد به موازات اینکه جریان غیر راستگرا تحت هژمونی هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی احساس پیروزی از این بازی میکنند و حرکت آینده این توافق در داخل تا مرحله انتخابات اسفندماه 94 هم در عرصه شورای خبرگان رهبری و هم در رابطه با کسب کرسیهای قدرت در مجلس دهم به نفع خود میدانند. در نتیجه این امر باعث گردید تا خامنهای احساس کند که بازی به ضرر او پیش میرود چراکه:
الف – با انجام این توافق از آنجائیکه جناح جنگ سالار جریان راستگرا تحت مدیریت سپاه این توافق را خاتمه بلند پروازیهای خیالی خود در عرصه نظامی کردن انرژی هسته (و صرف صدها میلیارد دلار نفتی مردم نگون بخت ایران در این پروژه) میداند، لذا به هر طریقی جنگ سالاران داخلی تلاش میکنند تا در ظل به راه انداختن نهضت «دلواپسان» تحت مدیریت جناح مصباح یزدی از حوزه گرفته تا مجلس و خبرگان رهبری و همچنین کشانیدن این توافق به صحنه مجلس اجرای آن را به بن بست بکشانند.
ب – صف آرائی جناح محافظه کاران و جمهوری خواهان آمریکا هم در کنگره و هم در مجلس سنا جهت شکست این برد سیاسی دموکراتهای آمریکا در عرصه انتخابات آینده رئیس جمهوری و بسترسازی پیروزی خود در برابر دموکراتها و دولت باراک اوباما، که این امر باعث شده است تا در این رابطه پای رژیم مطلقه فقاهتی برای درازمدت در پوست گردو قرار گیرد که همین امر باعث شده تا جناح «جنگ سالار داخلی ایران مخالف این توافق» سکوی پرشی برای اعتلای جنبش مخالفت خود با این توافق پیدا کنند، لذا در این رابطه است که خامنهای برای اینکه از قافله جریان راستگرا عقب نیافتد در نشست با خبرگان رهبری در تاریخ 12 /6/ 94 اعلام کرد که:
1 - در باره «برجام» نمایندگان مجلس باید تصمیم بگیرند.
2 - اگر قرار است چارچوب تحریمها حفظ شود پس ما برای چه مذاکره کردیم؟
3 - مسئولان آمریکائی خیلی بد حرف میزنند و باید تکلیف اینگونه حرف زدنها روشن شود.
4 - من معتقدم که اختلاف بین جناحهای قدرت در آمریکا واقعیت دارد و صوری نیست.
5 - اگر قرار است تحریمها تعلیق شوند نه لغو، اقدام ما هم در حد تعلیق خواهد بود.
به این ترتیب است که خامنهای با فرار به جلو در برابر جناح محافظه کار آن و جمهوری خواهان آمریکا در خصوص توافق هستهای اقدام به موضع گیری کرد البته آنچه در رابطه با موضع گیری خامنهای در خصوص توافق هستهای قابل توجه است اینکه:
اولا خامنهای با این موضع گیریها میخواهد جناح جمهوری خواهان آمریکا را تحت فشار قرار دهد، یعنی به آنها بگوید که در صورت عدم تصویب این توافق نامه فقط جناح دموکراتها نیستند که در کوتاه مدت ضربه میخوردند، بلکه در درازمدت هم در این رابطه خود آنها هم ضربه پذیر میباشند.
ثانیا با مطرح کردن چماق مجلس در خصوص تصویب توافق هستهای در برابر مجلسین آمریکا نسبت به توافق فوق صف آرائی به مثل بکند.
ثالثا با این موضع گیری خامنهای برای تثبیت هژمونی اش بر جریان راستگرا (که به صورت شلوار صد تیکه و جگر زولیخا درآمدهاند و حرکتی به سمت جریان آلترناتیو در پیش گرفتهاند) تلاشی دوباره بکند. البته هرگز نباید این موضع گیریهای خامنهای حمل بر پشت کردن به توافق هستهای و روی آوری به پروژه سابق هستهای رژیم تحلیل کرد چراکه خامنهای در زمانی با نرمش قهرمانانه و فتوای تحریم با این پروژه خانمانسوز اقتصادی و سیاسی وداع کرد و عطایش را به لقائش بخشید که دریافت که نه تنها برخلاف دیدگاه جنگ سالاران داخلی با این پروژه سزارین شده دیگر امکان تضمین امنیت آینده برای او نیست، بلکه بالعکس سکان رژیم مطلقه فقاهتی در عرصه اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در داخل و در سطح منطقه و بینالمللی توسط این پروژه دچار لرزه وجودی و ساختاری شده بود.
به همین دلیل هرگز خامنهای هوس بازگشت به مرحله پیشاتوافق نمیکند چرا که به خوبی میداند که بازگشت به مرحله پیشاتوافق از آنجائیکه شرایط جهت برد نئوکانها و حزب جمهوری خواه و محافظه کاران و جنگ سالاران آمریکا فراهم میباشد، این امر بسترساز شرایط بس ناگوارتر از گذشته بر رژیم مطلقه فقاهتی و مردم ایران خواهد شد.
رابعا آنچه که خامنهای در مرحله پساتوافق مضطرب کرده است تاثیر این توافق بر انتخابات اسفند ماه 94 در دو مؤلفه خبرگان رهبری و مجلس دهم میباشد چراکه بی شک برنده اصلی این توافق دولت یازدهم و جریان آلترناتیو تحت هژمونی هاشمی رفسنجانی میباشد که معلول:
الف – ورود سرمایههای خارجی و سرمایههای بلوکه شده ایران در دولت دهم همراه با فراهم شدن شرایط جهت صادرات نفتی و غیر نفتی و واردات که بسترساز مهار تورم و رونق موضعی اقتصاد و محدود ساختن لشکر شش میلیونی بیکاری میباشد.
ب – به موازات ایجاد رابطه با جهان سرمایهداری شرایط جهت شکست فضای دسپاتیزم فقاهتی بر جامعه ایران فراهم میگردد.
ج – به موازات شکست بن بستهای اقتصادی و اجتماعی شرایط جهت بازگشائی حداقل فضای داخلی سیاسی رژیم جهت باز تقسیم قدرت بین جناحهای خودی فراهم میگردد که البته این امر خود به خود بسترساز اعتلای دوباره نیروهای سرکوب شده جریان آلترناتیو در کودتای 88 میشود.
د – مهار تورم و رونق موضعی اقتصادی و باز شدن فضای محدود اجتماعی و سیاسی شرایط جهت رشد و طرح مطالبات سیاسی و اجتماعی مردم ایران فراهم میگردد که در غیبت جنبشهای سه گانه و ضعف تشکیلات و احزاب پیشگام این امر به سود جریان آلترناتیو در خواهد آمد و همین موضوع عاملی شده است تا خامنهای در مرحله پساتوافق در خصوص فونکسیون آن در نتیجه انتخابات اسفند ماه 94 احساس خطر بکند و این امر زمانی برای خامنهای غیر قابل تحمل خواهد شد که او دریابد که خروجی نهائی انتخابات اسفند ماه 94 شکست حصر سران جنبش خواهد شد.
مشکل شبکههای اجتماعی از جمله معضلات رژیم مطلقه فقاهتی در شرایط فعلی میباشد که از بعد از توافق هستهای این شبکههای اجتماعی به صورت یک خطر جدی موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی را تهدید میکند. آنچنانکه برای نمونه در راه پیمائیها و حضور معلمان و پرستاران در برابر مجلس این تجمع افراد فقط از طریق همین شبکههای اجتماعی صورت گرفت و یا اینکه در شرایط فعلی کمپین سراسری کشور در رابطه با «نخریدن خودروهای ایرانی» آنچنان تاثیرگذار شده است که نعمت زاده وزیر صنعت و معدن دولت یازدهم با حضور در تلویزیون این حرکت مردم را متاثر از ضد انقلاب خارجی نامید و آنچنان به یک باره آش شور شد که شیخ حسن روحانی او را وادار کرد که با حضور در رادیو و تلویزیون از مردم به خاطر آن توهین عذر خواهی بکند.
به هر حال آنچنانکه ترکان مشاور رئیس جمهور مطرح کرد این کمپین باعث تعطیلی و رکود صنعت خودروسازی داخلی شده است و آنچنان این موضوع عمیق شده است که هیچکدام از کارخانههای تولید خودرو توان پرداخت حتی حقوق پرسنل خود را ندارند. البته هر چند کمپین نخریدن خودروهای داخلی برای اولین بار توانسته است رژیم مطلقه فقاهتی را وادار به عقب نشینی بکند و رژیم در برابر آن مستاصل شده است ولی نباید فراموش کنیم که مهمتر از دستاوردهای اقتصادی این کمپین که ارزان شدن روزانه قیمت خودروهای داخلی میباشد، دستاورد سیاسی این کمپین است که رژیم مطلقه فقاهتی را وادار به واکنشهای فوری کرده است، مهمتر از دستاورد اقتصادی آن میباشد از جمله اینکه برعکس حسن روحانی که مردم را در خصوص شبکههای اجتماعی تشویق به این کار میکند خامنهای به شدت به نفی این موضوع پرداخت و شرکت مردم و جوانان در این شبکههای اجتماعی را عامل تلف کردن عمر دانست چراکه آنچه که باعث شده تا رژیم از گسترش شبکههای اجتماعی به شدت احساس خطر کند و با نهاد سازیهای فوری تمامی امکانات نرم افزاری و سخت افزاری خود را در این رابطه بسیج کند به خاطر آن است که رژیم مطلقه فقاهتی احساس میکند که در عرصه این شبکههای اجتماعی مردم ایران میتوانند بدون سانسور با یکدیگر دیالوگ عریان بکنند و تصمیمات عملی جهت اعتراض به شرایط سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی موجود بگیرند، در نتیجه مردم ایران در این رابطه میتوانند آسانترین شکل سازماندهی و ایجاد حرکت پیدا کنند.
بنابراین این شبکههای اجتماعی باعث گردیده تا تمام رشتههای رژیم مطلقه فقاهتی اعم از نرم افزاری و سخت افزار پنبه بشود طبیعی است که برعکس ماهواره که رژیم کوشید توسط پارازیت بین مردم و ماهواره دیوار نامرئی ایجاد کند و برعکس کتاب و مطبوعات که رژیم مطلقه فقاهتی توسط سانسور توانسته است جلو انتقال آگاهی به مردم را بگیرد، شبکههای اجتماعی امروز به عنوان یک کارزاری بین رژیم و مردم شده است که توسط آن مردم به صورت عریان و خارج از هر گونه ترس و وحشت با یکدیگر دیالوگ مستقیم در عرصه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و غیره میکنند و نسبت به امور سرنوشت ساز خود به صورت مستقیم تصمیم گیری میکنند و جهت اعتراض و اعتصاب و مبارزه مدنی از هم دعوت میکنند و همین امر به شدت در شرایط فعلی رژیم مطلقه فقاهتی را فلج کرده است و لذا با تمام توان نرم افزاری و سخت افزاری خود به میدان آمده تا بتواند جلو حرکت مردم در این عرصه را بگیرند که صد البته در خصوص انتخابات اسفندماه 94 رژیم مطلقه فقاهتی از این بابت احساس خطر جدیتری میکند چراکه ارتباط مردم در شبکههای اجتماعی باعث میشود تا جریان آلترناتیو با تکیه بر این شبکهها بتواند با دامن زدن به دیالوگ مردم در این عرصه شرایط جهت منفرد کردن و ریزش نیروهای وابسته به رژیم فراهم کنند و تمامی تبلیغات رژیم در این عرصه به بن بست بکشانند.
به هر حال بی شک در فضای اجتماعی پساتوافق شبکههای اجتماعی و فضای مجازی به عنوان یک عامل تعیین کننده در عرصه اعتلای دیالوگ سیاسی و سازماندهی و اعتلای مبارزه جنبشهای سه گانه و تکوین اعتراضات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی مردم ایران باید به کار گرفته شود اینکه تا چه اندازه رژیم مطلقه فقاهتی و به خصوص جریان راست این رژیم میتواند به صورت فراگیر و مهندسی شده به مقابله با این سونامی اجتماعی مقابله کنند، موضوعی است که آینده به آن جواب میدهد. حال این از نتایج سحر است باید منتظر باشیم تا صبح دولتش بدمد.
والسلام