در حاشیه «13 آبان» 36 ساله رژیم مطلقه فقاهتی

 

بی شک برای داوری نهائی، در باب «غائله و خیمه شب‌بازی 13 آبان 58 جناح ارتجاع مذهبی حاکم رژیم مطلقه فقاهتی» تا زمانیکه ما این «حادثه» را در کانتکس، چهار مؤلفه:

1 - جنبش دانشجوئی ایران،

2 - جناح دو گانه حاکمیت در سال 58 (که از دو جریان ارتجاع مذهبی و طرفداران لیبرالیسم اقتصادی تحت رهبری نهضت آزادی و مهندس مهدی بازرگان تشکیل می‌شدند).

3 - جامعه سیاسی یا جنبش جریان‌های سیاسی پیشتاز ایران (که شامل جریان‌های مختلف سه گانه مذهبی و غیر مذهبی و ملی‌گرا، با سه نوع، استراتژی، «چریک‌گرا یا ارتش خلقی» و «تحزب‌گرای لنینیستی» و «سازمان‌گرای جنبشی» می‌شدند).

4 - جنبش‌های عام اجتماعی ایران (اعم از جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش کارمندان، جنبش دانش‌آموزان و جنبش قومیت‌های منطقه‌ای در جامعه انقلابی و سیاسی ایران در سال 58) مورد ارزیابی قرار ندهیم، نمی‌توانیم یک قضاوت تمام کمال از این پروژه مهندسی شده ارتجاع مذهبی داشته باشیم. چراکه حادثه «اشغال سفارت آمریکا» در روز 13 آبان 58 که توسط (بخشی از دانشجویان مذهبی وابسته به جناح ارتجاع مذهبی حاکم تحت عنوان) دانشجویان پیرو خط امام صورت گرفت، در رابطه با چهار مؤلفه فوق تاثیرات متفاوتی داشته است؛ و هرگز نباید با یک نگاه کلی‌گرا و یکسویه‌نگر، «پروژه مهندسی شده اشغال سفارت آمریکا در آبان 58» به صورت یک حادثه صوری و مکانیکی و عام و کلی و منفک از این چهار مؤلفه، مورد مطالعه قرار دهیم. که قطعاً با چنین رویکرد و نگاهی و قرائتی از این پروژه ما به هیچ نتیجه‌ای، «جهت درس‌آموزی از آن برای تعیین آینده حرکت خود» نخواهیم رسید؛ و از آنجائیکه این حادثه به علت خودویژگی‌های تاریخی و سیاسی و اجتماعی آن، چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین‌المللی، در تعیین سرنوشت مردم نگون‌بخت ایران در طول 36 سال گذشته، «یک تند پیچ تاریخی» بوده است، در نتیجه، مانند بسیاری از حوادث دیگری که در طول 36 سال گذشته، عمر حاکمیت رژیم مطلقه فقاهتی اتفاق افتاده است، (مانند، «کودتای سیاه فرهنگی 59 تا 63»، «جنگ 8 ساله رژیم مطلقه فقاهتی با حزب بعث عراق و صدام حسین»، «کودتای انتخاباتی 88»، «پروژه انرژی هسته‌ای رژیم مطلقه فقاهتی» و غیره) نمی‌توان در کنار آن بی‌تفاوت رد شد.

لذا بازشناسی مکرر این حادثه در بستر زمان توسط نظریه‌پردازان و پیشگامان ذهنی جامعه ایران، کاری تکراری و بی‌ثمر نمی‌باشد بلکه بالعکس، تکرار این امر می‌تواند، «در جهت تقویت حافظه تاریخی» جامعه سیاسی و جنبش‌های عام اجتماعی ایران، قرار گیرد. چراکه به قول معلم کبیرمان شریعتی، یکی از ضعف‌های کلیدی جنبش‌های عام اجتماعی و جامعه سیاسی ایران در گذشته و حال، «ضعف حافظه تاریخی» آن‌ها می‌باشد (نقل به مضمون) و همین ضعف حافظه تاریخی، جنبش‌های عام اجتماعی و جامعه سیاسی مردم ایران باعث گردیده است تا پیوسته هم جامعه سیاسی ایران وهم جنبش‌های عام اجتماعی، مردم ایران، «از یک سوراخ نه یک بار، بلکه بارها گزیده شوند» چرا که همان آفات و آسیب‌هائی که با اینکه بیش از 150 سال از عمر «جنبش‌های عام اجتماعی ایران» می‌گذرد (از جنبش تنباکو تا کنون) امروز باعث شده است، «تا از بعد از شکست جنبش سبز در سال 88» تمام شاخه‌های جنبش عام اجتماعی ایران، اعم از جنبش دانشجوئی و جنبش زنان و جنبش کارگران و جنبش کنکریت اجتماعی تا جنبش کارمندان و طبقه متوسط ایران را به رکود بکشاند.

بدون تردید، ریشه تمامی عواملی که باعث شده تا جنبش‌های عام اجتماعی ایران از بعد از شکست جنبش سبز تا به امروز، به رکود کشیده شوند، در آسیب و آفت‌های، پروسس 150 ساله گذشته جنبش‌های عام اجتماعی تاریخ ایران نهفته است؛ و لذا تا زمانیکه ما تاریخ گذشته 150 ساله جنبش‌های عام اجتماعی ایران، «مورد کالبد شکافی و آسیب‌شناسی» قرار ندهیم، هرگز نمی‌توانیم بسترهای رهائی از رکودی که امروز تمامی شاخه‌های جنبش‌های عام اجتماعی ایران را فراگرفته است، تعریف بکنیم. و در این رابطه است که، نشر مستضعفین با طرح «سلسله درس‌هایی از تاریخ ایران» تلاش می‌کند، تا با تبیین دیالکتیکی حوادث 150 سال گذشته جنبش‌های عام اجتماعی ایران، همراه با «کالبد شکافی و آسیب‌شناسی مربوطه» به مقابله با آن بیماری مزمن، «ضعف حافظه تاریخی، جنبش‌های عام اجتماعی و جامعه سیاسی ایران» بپردازد.

به همین دلیل است که، در خصوص حادثه «اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان 58» بر خود واجب می‌دانیم تا به صورت مکرر همه ساله این پروژه ارتجاع مذهبی حاکم را مورد بازخوانی مجدد قرار دهیم؛ و اگرچه، نشر مستضعفین اولین جریان سیاسی بود که در روز 14 آبان 58 تحت عنوان ویژه‌نامه اشغال سفارت، به تحلیل از این غائله و خیمه شب‌بازی رژیم مطلقه فقاهتی پرداخت، ولی با همه این احوال لازم است تا به نشر مستضعفین همه ساله باز این حادث را مورد بازخوانی مجدد قرار دهد. زیرا:

الف - پروژه مهندسی شده اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان ماه 58 در راستای عملیاتی کردن پروژه صدور انقلاب رژیم مطلقه فقاهتی انجام گرفت که توسط این پروژه رژیم مطلقه فقاهتی در طول 36 سال گذشته کوشیده است (تا در کانتکس، «خطبه‌های عربی نماز جمعه» و «راه‌پیمائی‌هایی مثل روز قدس» و «تکیه کردن بر تضاد فلسطین و صهیونیسم و شعار راه قدس از کربلا می‌گذرد» و ادامه دادن «جنگ با صدام حسین در داخل خاک عراق» و «تشدید تضاد با امپریالیسم آمریکا» و «شعار جنگ، جنگ تا رفع فتنه در کل جهان» هژمونی خود را بر هلال شیعه منطقه خاورمیانه تثبیت نماید)؛ لذا در این رابطه است که، آنچنانکه خود خمینی در تعریف پروژه اشغال سفارت آمریکا در آبان ماه 58 مطرح کرد، «اشغال سفارت آمریکا را به عنوان انقلاب دوم و انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب 57 تعریف نمود» ما موظفیم با تحلیل مکرر، این پروژه به «جایگاه استراتژیک» آن از آغاز تا امروز در تکوین و تثبیت رژیم مطلقه فقاهتی در 36 سال گذشته دست پیدا کنیم.

 ب - گرچه اشغال سفارت آمریکا در آبان 58 تنها توسط بخش مذهبی دانشجویان وابسته به جناح ارتجاع مذهبی حاکم انجام گرفت، و بخش بزرگی از جنبش دانشجوئی ایران که یا وابسته به جریان‌های سیاسی، «جامعه سیاسی پیشتاز ایران» بودند و یا آنکه، جریان‌های مستقلی بودند که به علت «مرزبندی مرامی با ارتجاع مذهبی حاکم» حاضر به حضور در پروژه‌های مهندسی شده رژیم مطلقه فقاهتی نبودند. (البته این بخش بزرگ جنبش دانشجوئی ایران که از این قافله جدا شدند، همگی در جریان کودتای فرهنگی بهار 59 که تئوریسین اصلی‌اش تا سال 63 حاجی فرج دباغ - معروف به عبدالکریم سروش بود - از صحنه دانشگاه‌ها به صورت عینی و ذهنی حذف شدند) با همه این احوال از آنجائیکه به لحاظ ابزاری، (نه هژمونیک و مدیریتی) «پروژه اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان 58» در دست بخش‌های از دانشجویان وابسته به «ارتجاع مذهبی از راه رسیده و بر خر مراد قدرت سوار شده» بود، لذا تبیین و تکرار و بازخوانی مکرر غائله و خیمه شب بازی 13 آبان 58 یا پروژه اشغال سفارت آمریکا می‌تواند، «وضعیت پریشان و بحرانی جنبش دانشجویی ایران در سالهای بعد از پیروزی انقلاب ضد استبدادی 22 بهمن 57 برای ما روشن کند»؛ و به راحتی توسط بازخوانی و تحلیل از دو پروژه، «اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان 58» و «کودتای سیاه فرهنگی بهار 59» می‌توانیم به تاثیرات مخرب پروژه‌های مهندسی شده رژیم مطلقه فقاهتی بر تن مجروح جنبش دانشجوئی ایران از بهمن 57 «الی زماننا هذا» پی ببریم؛ و دریابیم که چرا با اینکه مدت 36 سال است که جنبش دانشجوئی ایران تلاش می‌کند تا تن مجروح خود را از زیر سم ستوران ذهنی و عینی ارتجاع مذهبی خارج کند، تا کنون برایش ممکن نشده است؟ و لذا هر چه زمان می‌گذرد فضای مهندسی شده، «پلیسی و امنیتی –نظامی» به صورت عینی و ذهنی حاکمیت مطلق خود را بر محیط دانشگاه‌ها بیشتر مادیت پیدا می‌کند.

علی‌ایحال، در این رابطه است که تحلیل مشخص و مکرر و کنکریت از پروژه مهندسی شده «اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان 58» علاوه بر اینکه می‌تواند مشکل ضعف حافظه تاریخی جنبش دانشجوئی ایران را بر طرف نماید، امکان آسیب‌شناسی این جنبش در طول 36 سالی که از عمر رژیم مطلقه فقاهتی می‌گذرد را فراهم می‌سازد.

ج - تأثیر پروژه مهندسی شده اشغال سفارت آمریکا در رابطه با «تکوین موجودیت و تثبیت قدرت جناح ارتجاع مذهبی بر کرسی‌های قدرت حکومت» توسط:

1 - حذف و تسویه جناح حامی لیبرالیسم اقتصادی تحت هژمونی نهضت آزادی و مهندس مهدی بازرگان یا دولت موقت، که جناح ارتجاع مذهبی حاکم در سال‌های 57 و 58 به علت:

الف – فقدان تجربه حکومتی و سیاسی،

ب – فقدان تشکیلات و سازماندهی قبلی در عرصه مبارزه با رژیم کودتائی و ضد خلقی و توتالی‌تر پهلوی،

ج – فقدان کادرهای مدیریتی در عرصه‌های اداری و سیاسی،

د – فقدان هویت سیاسی در عرصه بین‌المللی، باعث گردید تا در فرایند اول انتقال قدرت از رژیم کودتائی و توتالی‌تر پهلوی به خود، از جریان حامی لیبرالیسم اقتصادی، تحت هژمونی نهضت آزادی و مرحوم مهندس مهدی بازرگان، به عنوان سر پل انتقال قدرت استفاده کند؛ و به همین دلیل در آغاز به علت ضعف جناح ارتجاع مذهبی در حکومت کردن، سکانداری مدیریت انتقال کاملاً در دست جناح لیبرالیسم اقتصادی قرار گرفت.

ولی به موازات اینکه جناح ارتجاع مذهبی در این رابطه تجربه حکومت‌داری کسب می‌کرد، و درمی‌یافت که، «جناح حامی لیبرالیسم اقتصادی، با حمایت جهان سرمایه‌داری که در رأس آن‌ها امپریالیسم آمریکا قرار داشت، تلاش می‌کند که جناح ارتجاع مذهبی را در عرصه قدرت و حاکمیت ایزوله نماید، از اواخر نیمه اول سال 58 جناح ارتجاع مذهبی مصمم شد، تا به تدریج، «چتر تمامیت‌خواهی حاکمیت قدرت سه گانه خود را بر تمامی کرسی‌های به ارث رسیده از رژیم کودتائی و توتالی‌تر و ارتجاعی پهلوی گسترش دهد و موجودیت جناح حامی لیبرالیسم اقتصادی را در صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت در حاکمیت به چالش مطلق بکشد» (آنچنانکه خمینی بعداً، پس از استفاده از این دستمال کاغذی یکبار مصرف کلینکس خود، رسماً و لفظ به خاطر انتخاب دولت انتقالی بازرگان از مردم ایران عذرخواهی کرد و آن را انتخابی اشتباه نامید و نهضت آزادی را منافق خواند و وصیت کرد تا برای همیشه آینده ایران، آن‌ها محروم از مشارکت در قدرت رژیم مطلقه فقاهتی باشند).

به همین دلیل، گرچه «جناح موج سوار ارتجاع مذهبی، از راه رسیده و بر خر مراد قدرت سوار شده» از همان آغاز سرنگونی رژیم کودتائی و توتالی‌تر پهلوی، کوشید به موازات سر پل قرار دادن جناح حامی لیبرالیسم اقتصادی در عرصه مدیریت اداری کشور از پائین به علت داغ بودن تنور انقلاب در جامعه ایران، (توسط نهادسازی در چارچوب دیسکورس لیبرالیسم وارداتی غرب، از «تفکیک قوای منتسکیو» گرفته تا «انتخابات جان لاک» و «حقوق فردی ولتر» و «قراردادهای اجتماعی روسو» و «کپی‌برداری از قانون اساسی آمریکا و فرانسه توسط حسن حببیی» که صد البته، همه این مبانی نظری لیبرالیستی مغرب زمین از تفکیک قوای منتسکیو تا انتخابات لاک، حقوق فردی ولتر، قراردادهای اجتماعی روسو مخالف صریح، و بند و بند کتاب «ولایت فقیه» خمینی و «تئوری ولایت فقیه» بعدی حسینعلی منتظری می‌باشند) به صورت درازمدت پایه‌های حکومتی خود را محکم کند.

اما در اواخر نیمه اول سال 58 به موازات اینکه جناح ارتجاع مذهبی دریافت که نباید نسبت به مدیریت دولت انتقالی به عنوان سر پل انتقال بی تفاوت باشد، چراکه دریافت که همزمان جناح حامی لیبرالیسم اقتصادی هم بیکار نمی‌نشینند و در حال تثبیت قدرت خود در عرصه بین‌المللی و داخلی می‌باشند؛ و به همین دلیل بود که جناح ارتجاع مذهبی از اواخر نیمه اول سال 58 ساز خود را، «جهت خلع ید کردن جناح حامی لیبرالیسم حکومت در قدرت کوک کرد» تا همراه با خلع ید از این جناح، شرایط برای جناح تمامیت‌خواه ارتجاع مذهبی در مدیریت حکومت فراهم کند.

باری، در این رابطه بود که با تکوین پروژه اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان ماه 58 جناح ارتجاع مذهبی، «پس از گل‌آلود دیدن آب» نخستین ماهی که تصمیم گرفت از این آب گل‌آلود غائله سفارت بگیرد، تسویه حساب با جناح حامی لیبرالیسم اقتصادی حاکم یا دولت انتقالی بازرگان بود. که از آنجائیکه در همین ایام بازرگان جهت شرکت در سالروز انقلاب الجزائر، به الجزائر رفته بود و در آنجا ملاقاتی هم به صورت متعارف و دیپلماتیک با مشاور امنیتی کارتر رئیس جمهوری آمریکا داشت، این همه بستر تسویه حساب با بازرگان و نهضت آزادی و حامیان لیبرالیسم اقتصادی توسط جناح تمامیت‌خواه ارتجاع مذهبی فراهم کرد و در این رابطه بود که اعلامیه‌های افشاگرانه مهندسی شده تحت عنوان اسناد سفارتخانه آمریکا در فرایند اول شروع خود، همه در رابطه با لکه‌دار کردن اعضای دولت انتقالی بازرگان بود.

2 - دومین بهره‌وری که جناح تمامیت‌خواه ارتجاع مذهبی حاکم کوشید در سال 58 از خیمه شب‌بازی و غائله اشغال سفارت آمریکا جهت تثبیت حاکمیت خود بکند، تکیه بر این غائله به عنوان یک «اهرم فشار» بر قدرت‌های سرمایه‌داری جهانی و در رأس آن‌ها امپریالیسم آمریکا، جهت وادار به عقب‌نشینی کردن آن‌ها بود. چراکه گرچه در نشست «گوادلپ» و «سفر هایزر به ایران در زمستان 57» سرمایه‌داری جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا، «جهت تسلیم ارتش شاه به ارتجاع موج سوار مذهبی» و سرنگونی حکومت کودتاتی و ضد خلقی و توتالی‌تر پهلوی تصمیم سرنوشت‌ساز گرفته بودند، اما به موازات انتقال قدرت از رژیم کودتاتی و توتالی‌تر و ضد خلقی و ارتجاعی پهلوی به رژیم مطلقه فقاهتی، سرمایه‌داری جهانی در نیمه اول سال 58 دریافت که به علت ماهیت، «ذهنیت ارتجاعی تاریخی این جناح» و «خصلت تمامیت‌خواهی و مطلق‌طلبی ارتجاع مذهبی حاکم» همراه با «خصلت توسعه‌طلبی» این جناح تحت شعار صدور انقلاب که از فردای 22 بهمن در منطقه حساس خاورمیانه توسط تحریک «تضاد شیعه و سنی» از سر گرفته شد، در نتیجه این همه باعث گردید تا سرمایه‌داری جهانی از نیمه اول سال 58 به این واقعیت دست پیدا کند که «جناح غالب ارتجاع مذهبی حاکمیت ایران» از پتانسیل لازم جهت بسترسازی برای تثبیت سیاسی و اقتصادی و اداری بازار رقابتی سرمایه جهانی برخوردار نمی‌باشند و همین نتیجه‌گیری سرمایه‌داری جهانی باعث شد تا با حمایت از جناح حامی لیبرالیسم اقتصادی در حکومت تحت هژمونی مهدی بازرگان و حمایت از جریان ارتجاعی رژیم سرنگون شده و کودتائی پهلوی در داخل و خارج کشور و بسترسازی جهت کودتای نظامی ارتش، در مسیر تثبیت حاکمیت جناح ارتجاع مذهبی سنگ اندازی کنند.

در همین چارچوب جناح ارتجاع مذهبی کوشید از خیمه شب‌بازی و غائله اشغال سفارت آمریکا جهت زهر چشم گرفتن از امپریالیسم آمریکا و جناح دموکرات حاکم یا دولت آمریکا (تحت مدیریت کارتر که عامل بسترساز آلترناتیو شدن و به قدرت رسیدن ارتجاع مذهبی به جای قدرت کودتائی و توتالی‌تر پهلوی بود) حداکثر بهره‌وری بکند، تا دولت کارتر بفهمد که، از پس «خربزه خوردن (حمایت از دولت انتقالی) باید هزینه لرزیدن آن هم بدهد» و به همین دلیل ارتجاع مذهبی تا آنجا توسط غائله و خیمه شب‌بازی اشغال سفارت آمریکا از جناح دموکرات و دولت کارتر انتقام‌گیری کرد، که علاوه بر اینکه توسط این غائله ارتجاع مذهبی جهت پیروزی جناح کنسروالیست‌ها و جنگ سالاران جمهوری‌خواهان و ریگان، بر علیه دموکرات‌ها بسترسازی صد در صد کرد، درست در شبی که دولت جنگ سالار و محافظه کار ریگان وارد کاخ سفید شد، ارتجاع مذهبی حاکم بر ایران، به عنوان کادو پس از 444 روز گروگانگیری، دپیلمات‌های سفارتخانه آمریکا را آزاد و به عنوان یک کارت برنده تحویل جنگ سالاران امپریالیسم آمریکا داد. «تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.»

3 - سومین بهره‌وری ارتجاع مذهبی از غائله و خیمه شب‌بازی اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان 58 خلع شعار کردن جامعه سیاسی یا جریان‌های سیاسی جنبش پیشتاز ایران بود، زیرا از بعد از پیروزی انقلاب ضد استبدادی بهمن 57 و سرنگونی رژیم کودتائی و ارتجاعی و توتالی‌تر پهلوی، از آنجائیکه جناح موج سوار ارتجاع مذهبی حاکم، عامل سرنگونی رژیم پهلوی، «تسلیم ارتش شاه توسط تصمیمات گوادولپ و مأموریت هایزر» می‌دانست در نتیجه تا زمانیکه امپریالیسم آمریکا جهت مقابله کردن با ارتجاع مذهبی به حمایت از جناح حامی لیبرالیسم اقتصادی بازرگان نپرداخت، پرچم مبارزه با آمریکا را بلند نکرد و کوشید از فردای 22 بهمن توسط این ارتش دست نخورده شاه، به سرکوب جنبش‌های قومی ایران از کردستان تا بلوچستان بپردازد. همین امر باعث شد تا جامعه سیاسی یا جریان‌های سیاسی جنبش پیشاهنگ ایران، جهت بسیج دوباره جنبش‌های عام اجتماعی ایران، پرچم مبارزه با امپریالیسم آمریکا را در جامعه ایران، بلند کنند تا آنجا که جنبش سیاسی ایران تحت اعتلای مبارزه ضد امپریالیستی، نه تنها در میان جنبش قومیت‌ها، بلکه حتی در میان جنبش‌های عام اجتماعی ایران اعم از جنبش کارگری، جنبش دانشجوئی، جنبش زنان، جنبش دانش‌آموزی و کارمندان و غیره توانستند برای اولین بار از بعد از رکود سال 55 هژمونی از دست رفته خود را بدست بیاورند.

همین امر باعث گردید تا جناح ارتجاع مذهبی حاکم احساس خطر بکند؛ لذا در این رابطه بود که ارتجاع مذهبی حاکم کوشید توسط موج سواری بر غائله و خیمه شب‌بازی پروژه اشغال سفارت آمریکا، پرچم مبارزه ضد امپریالیستی را از دست جریان‌های سیاسی، جامعه سیاسی ایران بگیرد و خود را جلودار مبارزه با آمریکا به صورت صوری و کاریکاتوری بکند و همین امر بود که باعث گردید تا در صفحه شطرنج خیمه شب‌بازی اشغال سفارت آمریکا، تقریباً تمامی جریان‌های سیاسی، جنبش پیشتاز ایران، دچار رکود و انشعاب بشوند. بطوریکه از انشعاب جریان مهندس عزت سحابی از نهضت آزادی گرفته تا شقه شقه شدن تشکیلات فدائیان خلق و دیگر گروه‌های مارکسیستی، طرفدار خط مشی چریکی و حزب طراز نوین لنینیستی، همه مولود این خیمه شب‌بازی جناح ارتجاع مذهبی حاکم بود. زیرا از فردای غائله سفارت و موج سواری ارتجاع مذهبی و بلند کردن صوری و فرمالیته پرچم ضد امپریالیستی و «انقلاب دوم خواندن پروژه سفارت توسط خمینی»، باعث گردید تا تمامی پیشکسوتان جامعه سیاسی ایران از عزت سحابی تا مارکسیبست‌ها، باور کنند که «ارتجاع مذهبی حاکم واقعاً ماهیت ضد امپریالیستی پیدا کرده است» آنچنانکه دیدیم عزت سحابی در بیانیه انشعاب خود از نهضت آزادی با ضد استعمار و ضد امپریالیست معرفی کردن جناح ارتجاع حاکم مذهبی، مانیفست لیبرالیسم اقتصادی نهضت آزادی و مهدی بازرگان را در راه دفاع از جناح ارتجاعی حاکم به چالش کشید؛ و در ادامه حرکت عزت سحابی بود که جریان‌های مارکسیستی یکی پس از دیگری با «ضد امپریالیستی است تعریف کردن غائله و خیمه شب‌بازی تسخیر سفارتخانه آمریکا»، جاده راست‌روی و حمایت از سیاست سرکوب‌گرانه ارتجاع مذهبی را در دستور کار خود قرار دادند و همین امر بسترساز همه جانبه برای ارتجاع مذهبی حاکم جهت سرکوب جنبش‌های قومی و جریان‌های رادیکال جنبش سیاسی ایران که در رأس آن‌ها مجاهدین خلق قرار داشت فراهم کرد. تا آنجا که کودتای فرهنگی بهار 59 نخستین محصولی بود که ارتجاع مذهبی حاکم از این شجره خبیثه در جهت سرکوب جنبش رو به اعتلای دانشجوئی ایران چید تا آنجا که امروز با اینکه بیش از 35 سال است از عمر کودتای سیاه فرهنگی جناح ارتجاع مذهبی (تحت مدیریت مهندسی شده ذهنی و نظری حاجی فرج دباغ تازه از انگلستان برگشته) می‌گذرد، هنوز جنبش دانشجویی ایران نتوانسته است کمر راست کند و اگر بگوئیم که سرکوب دهه 60 و قتل عام و نسل کشی تابستان 67 همه معلول این موج سواری ضد آمریکائی، ارتجاع مذهبی از غائله و خیمه شب‌بازی اشغال سفارت آمریکا در آبان ماه 58 بوده است سخنی به گزاف نگفته‌ایم.

به همین دلیل بود که خمینی، «اشغال سفارت آمریکا را انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب بهمن 57 نامید» چراکه پروژه اشغال سفارت آمریکا برای جناح ارتجاع مذهبی حاکم موج سوار، «هم فال گردید وهم تماشا» یعنی ارتجاع مذهبی توسط این پروژه توانست از جناح دموکرات‌های آمریکا انتقام بگیرد و عامل پیروزی جنگ سالاران و دولت ریگان بر دولت کارتر بشود و جناح حامی لیبرالیسم اقتصادی دولت انتقالی را وادار به حذف از قدرت بکند و جریان‌های رادیکال جامعه سیاسی و جنبش پیشاهنگ سیاسی ایران را خلع شعار بکند و جهت سرکوب جنبش رو به اعتلای قومیت‌های منطقه‌ای ایران بسترسازی کند و بالاخره بزرگ‌ترین پتک سرکوب جنبش دانشجوئی ایران را در دست بگیرد.

به همین دلیل است که با اینکه نزدیک به 36 سال از آن غائله می‌گذرد، امروز، هنوز ارتجاع مذهبی و حزب پادگانی خامنه‌ای و جنگ سالاران سپاه و راست افراطی در سال 94 تلاش می‌کنند تا توسط راه‌پیمائی مهندسی شده و دولتی جناح ارتجاع مذهبی بسان «راه‌پیمائی دولتی نهم دی ماه 88» از جناح مقابل خود اعم از جناح کارگزاران هاشمی رفسنجانی، اعتدالیون حسن روحانی، اصلاح‌طلبان محمد خاتمی و بخشی از جناح جنبش سبز که امروز در زیر چتر «برجام» در صفحه شطرنج داخلی و خارجی تلاش می‌کنند جناح راست‌گرایان و حزب پادگانی خامنه‌ای و جنگ سالاران سپاه را آچمز کنند، انتقام بگیرند.

 

والسلام