تحلیل اوضاع جاری، در سه مؤلفه «اوضاع جاری داخلی» و «منطقه‌ای» و «بین‌المللی» - قسمت چهارم

 

ج – انتخابات «دو قلوی اسفندماه 94» در ترازوی جنگ درونی جناح‌های قدرت حاکم:

آنچه در این شرایط در رابطه با تضاد بین جناح‌های درون حاکمیت نقش تعیین کننده دارد، موضوع «انتخابات دو قلوی اسفند ماه 94 است» که پیشاپیش در خصوص «این انتخابات رژیم» مجبور به طرح نکاتی در اینجا هستیم:

الف – انتخابات دو قلوی اسفند ماه 94 از آنجائیکه در عمر 36 ساله رژیم مطلقه فقاهتی، برای اولین بار دو انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس دهم، رژیم مطلقه فقاهتی، در یک روز انجام می‌گیرد، «در چارچوب تقسیم باز تقسیم قدرت بین جناح‌های درونی حاکمیت» دارای اهمیت ویژه‌ای می‌باشد. چراکه، هر چند در مقام مقایسه، اهمیت و ثقل این دو انتخابات در کانتکس تقسیم باز تقسیم قدرت بین جناح‌های درونی قدرت، این دو انتخابات هم وزن انتخابات ریاست جمهوری نمی‌باشد، ولی از آنجائیکه برای اولین بار در طول 36 سال گذشته، «انتخابات خبرگان رهبری وارد چرخه سیاسی تضادهای درونی جناح‌های حاکم شده است» و با توجه به خودویژگی‌های شرایط فیزیکی و سنی خود خامنه‌ای، این همه باعث گردیده است تا انتخابات خبرگان رهبری اسفند ماه 94 برای اولین بار از حالت تکراری و سکوت و بی‌رمقی 36 ساله گذشته خارج بشود و بتواند در ترازوی طناب‌کشی بین جناح‌های قدرت بر اهمیت انتخابات مجلس دهم بیافزاید.

البته تجربه دو دهه گذشته حاکمیت رژیم مطلقه فقاهتی نشان داده است که اعتلای جنبش‌های اجتماعی ایران - آنچنانکه در خرداد 76 و خرداد 88 شاهد بودیم - تنها در انتخابات دولت و ریاست جمهوری تحقق پیدا می‌کند. دلیل این امر هم آن است که به علت اینکه دولت یا ریاست جمهوری، رئیس قوه مجریه کشور می‌باشد و به لحاظ قانونی بعد از رهبری دومین شخصیت مملکت است، و تقریبا رئیس جمهور، سکانداری قوه اجرائی مملکت می‌کند، این همه باعث می‌شود تا در عرصه وزن‌کشی و طناب‌کشی و سهم‌خواهی جناح‌های درونی قدرت «در صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت بین جناح‌های درونی» بازار رقابت و جنگ درونی جناح‌های قدرت در دوران تبلیغات کاندیداتوری رئیس جمهوری (آنچنانکه در دوران تبلیغات کاندیداتوری دولت دهم در اردیبهشت و خرداد 88 دیدیم) چنان داغ بشود که حتی مهار آن از کف حزب پادگانی خامنه‌ای هم خارج بشود و همین امر باعث می‌گردد تا شرایط برای ریزش تضادها از بالائی‌های قدرت به سمت قاعده مخروط جامعه ایران بیشتر فراهم بشود.

و از آنجائیکه لوکوموتیو و عامل اصلی اعتلای جنبش‌های عام اجتماعی در فرایند سیاسی، (نه اقتصادی) معلول و مولود همین ریزش تضاد از بالائی‌های قدرت به قاعده می‌باشد و تنها در چارچوب این ریزش تضادهای بین جناح‌های داخلی قدرت در عرصه صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم حاکمیت، به قاعده جامعه است، که باعث می‌گردد، «تا توده‌ها به عدم توانائی حاکمیت در حکومت کردن پی ببرند» که متعاقبا، «همین خودآگاهی توده‌ها به نتوانستن حاکمیت در حکومت کردن، و در چارچوب ریزش تضادهای درونی جناح‌های قدرت در عرصه تقسیم باز تقسیم قدرت، مانند جرقه‌ای در انبار باروت»، بسترساز خروج جنبش‌های عام اجتماعی ایران از رکود می‌شود و به همین دلیل است که در «دوران تبلیغات کاندیداتوری ریاست جمهوری بهترین شرایط فراهم می‌شود» تا جنبش‌های عام اجتماعی ایران با خودآگاهی نسبت به گاز گرفتن اسب‌های درشکه در سربالائی‌های تقسیم قدرت بین خود، از فرایند قبلی رکود خارج بشوند و آنچنانکه در خرداد 76 و 88 دیدیم، این جنبش‌ها، مرحله «در خود بودن» را رها کنند و وارد فرایند «برای خود شدن» بشوند.

علی‌ایحال، در انتخابات دو قلوی اسفندماه 94 با اینکه این انتخابات مربوط به دولت و ریاست جمهوری نیست ولی آنچنانکه مطرح کردیم از آنجائیکه برای اولین بار در طول 36 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی در ایران، در این انتخابات، انتخابات خبرگان رهبری به صورت علنی و عریان توسط برنامه‌ریزی هاشمی رفسنجانی وارد چرخه علنی تضادهای درونی جناح‌های داخلی قدرت می‌شود، بنابراین همین امر باعث گردیده تا حزب پادگانی خامنه‌ای در برابر، «خیز همه جانبه جناح رقیب تحت رهبری هاشمی رفسنجانی احساس خطر جدی بکند» لذا در این رابطه است که با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی حاکمیت، «در فرایند پسابرجام و پساتحریم و نقاهت دومین زهرخوران حاکمیت» حزب پادگانی خامنه‌ای، در رابطه با انتخابات اسفندماه سال جاری، «از یکطرف تلاش می‌کند تا توسط مهندسی کردن این انتخابات مانند انتخابات دولت یازدهم در خرداد 92 بسترهای تقسیم قدرت در عرصه دو نهاد مجلس دهم و خبرگان رهبری به سود خود تغییر دهد»، و از طرف دیگر «توسط مهندسی کردن از قبل این انتخابات و فیلترینگ شورای نگهبان بر پایه نظارت استصوابی و گسترده کردن چتر اختناق و سرکوب و سانسور، علاوه بر مهار کردن جنبش‌های اجتماعی ایران، شرایط جهت محاق بیشتر رهبران جنبش سبز در حصر فراهم سازد.»

لذا حزب پادگانی خامنه‌ای در خصوص انتخابات اسفند ماه 94 از یکطرف تلاش می‌کند تا با مهندسی کردن انتخابات خبرگان رهبری از کانال شورای نگهبان و نهادهای دولتی درون حوزه‌های فقاهتی و صندوق‌های رای شرایط جهت کسب کرسی‌های حداکثری جناح خود در برابر جناح هاشمی رفسنجانی فراهم کند و از طرف دیگر از طریق مهندسی کردن صندوق‌های رای و فیلترینگ شورای نگهبان انتخابات مجلس دهم در اسفندماه 94 (که دولت یازدهم و شیخ حسن روحانی با حمایت هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی و اکبر ناطق نوری و علی لاریجانی جهت کسب کرسی‌های آن خیز برداشته‌اند) مجلس دهم را مانند گذشته به عنوان یک اهرم قدرت و فشار در دست خود و به عنوان شمشیر داموکلس بر سر دولت یازدهم نگه دارد. چراکه تجربه مجلس ششم به خامنه‌ای و حزب پادگانی‌اش این درس را داده است که در شرایطی که مجلس مانند یک اهرم در کف او نباشد، خود این مجلس در فضاسازی سیاسی جامعه بر علیه او و حزب پادگانی‌اش نقش کلیدی خواهد داشت.

البته خیز دولت یازدهم جهت استفاده «سیاسی و اقتصادی از برجام در مرحله پساتحریم» در راستای ماهی‌گیری از آب گل‌آلود انتخابات، و در کنار تبلیغات دولت یازدهم جهت به محاق بردن جناح حامیان حزب پادگانی خامنه‌ای تحت عنوان «دلواپسان»، از دیگر دلمشغولی‌های حزب پادگانی خامنه‌ای در این رابطه می‌باشد. بنابراین در این رابطه که حزب پادگانی خامنه‌ای می‌کوشد تا در این شرایط، توسط دو شعار «نفوذ و فتنه» شرایط اجتماعی را به سود حزب پادگانی‌اش در انتخابات تغییر بدهد.

ب – در طول 36 سالی که از عمر رژیم مطلقه فقاهتی می‌گذرد، انتخابات در این رژیم تا کنون از این مشخصات برخوردار بوده است:

1 - انتخابات به عنوان وسیله حذف مخالفان غیر خودی بوده است.

به این ترتیب که از آنجائیکه رژیم مطلقه فقاهتی در جوهر ذهنی و عینی خود همیشه آبستن تضاد می‌باشد، لذا از آغاز الی زماننا هذا «بزرگ‌ترین جنگ و تضاد این رژیم در درونش بوده است» و در همین رابطه استمرار حیات سیاسی رژیم مطلقه فقاهتی در گرو تسویه حساب مستمر بین جناح‌های درونی خود بوده است، که برای انجام این مقصود پیوسته این رژیم مجبور بوده است تا به صف‌بندی و آرایش جدیدی در درون خود «در شکل تقسیم به نیروی‌های خودی و غیر خودی بپردازند» و البته در چارچوب «این صف‌بندی‌های مستمر است که علاوه بر ریزش تضادها، امکان ریزش نیروها از بالا به قاعده جامعه ایران فراهم می‌شود» و باز در چارچوب مستمر صف‌بندی خودی و غیر خودی است، که ارابه انتخابات رژیم مطلقه فقاهتی در طول 36 سالی گذشته پیوسته در خدمت حذف مخالفان غیر خودی بوده است.

گرچه، انتخابات و صندوق‌های رای در طول 36 سال گذشته تنها یکی از مکانیزم‌های مهندسی شده رژیم مطلقه فقاهتی جهت حذف مخالفان غیر خودی و درونی خود بوده است، نباید فراموش بکنیم که این رژیم در فرایندهائی مثل فرایند حذف جناح منتظری - که بزرگ‌ترین جراحی درونی نظام در طول 36 سال گذشته بوده است – به جای صندوق‌های رای و کودتای انتخاباتی و انتخابات مهندسی شده و انجام عملیات از طریق کانال فیلترینگ نظارت استصوابی شورای نگهبان از تیغ و داغ و درفش و سرنیزه و حصر و سرکوب اعتراف‌گیری و شکنجه و اعدام نیز استفاده کرده است و گاها و بعضا آنچنان رژیم مطلقه فقاهتی در این عرصه بی‌رحمانه ظاهرش شده است که گویی، سابقه خودی قبلی اصلا و ابدا وجود نداشته است و مخالف رویاروی خود حتی از دشمنان سیاسی داخلی و خارجی او دشمن‌تر می‌شوند؛ و با این رویکرد بوده است که رژیم مطلقه فقاهتی جهت سرکوب مخالفان غیر خودی دشمن شده درونی خود، هر گونه جنایت و قساوت بر خود را مباح می‌داند. که صحنه این گونه برخورد رژیم مطلقه فقاهتی با مخالفین خود، در جریان حذف جناح میرحسین موسوی و کروبی در سال 88 شاهد بودیم.

البته نمونه دیگر آن با شکلی محدودتر قبل از انتخابات سال 88 در جریان سرکوب قیام 18 تیرماه 78 جنبش دانشجوئی، جامعه ایران تجربه کرده بود ولی نکته‌ای که هرگز نباید فراموش بکنیم اینکه، در جریان سرکوب سال 88 رژیم مطلقه فقاهتی، حزب پادگانی خامنه‌ای جهت حذف مخالفان غیر خودی درون نظام، از تمامی ترفندهای قابل تصور در ادبیات سرکوب کشور و جهان و تاریخ استفاده کرد مثل :

الف – فیلترینگ شورای نگهبان.

ب – انتخابات مهندسی شده.

ج – کودتای انتخاباتی.

د – حکومت نظامی غیر علنی و سرکوب قهرآمیز خیابانی.

ه – زندان و شکنجه‌های سیستماتیک مهندسی شده.

و - دستگیری فراگیر مخالفین جهت ایجاد فضای رعب و وحشت.

ز - اعتراف‌گیری سیاه از مخالفین خود جهت به زیر سوال بردن سابقه گذشته آن‌ها.

ح – به کاری‌گیری انواع شکنجه‌های روحی و جسمی از تجاوز جنسی گرفته تا قتل در زیر شکنجه.

ط - تبلیغ شبانه و روزی با به استخدام درآوردن تمامی بلندگوهای ملی، مذهبی و دولتی جهت شستشوی مغزی مردم و ایجاد شکاف بین جناح مخالفین خود.

ی – به کارگیری باورهای مذهبی و سنتی و حتی سیاسی مردم ایران از عاشورا تا فلسطین جهت خلع پایگاه اجتماعی مخالفین خود.

ک - تبلیغ برچسب‌های کاذب مثل وابستگی به خارج یا تغذیه از طریق رژیم‌های مرتجع تحت شعارهای فتنه و نفوذ و تئوری توطئه جهت پوشش مخملین بر پنجه بوکس‌های آهنین خود.

ل – تغییر تاریخ گذشته پروسه تکوین رژیم مطلقه فقاهتی جهت حذف معمارهای اصلی رژیم مطلقه فقاهتی مثل هاشمی رفسنجانی و میرحسین موسوی و کروبی توسط جایگزین کرده چهره خامنه‌ای به جای آن‌ها.

م – سرکوب مغول‌وار جنبش دانشجوئی جهت ایجاد فاصله بین جنبش سبز و جنبش دانشجوئی توسط مجبور کردن جنبش دانشجوئی به ورود به فرایند قهرآمیز و آنتاگونیستی با حزب پادگانی خامنه‌ای و رژیم مطلقه فقاهتی.

ن – تلاش در جهت بالا بردن هزینه مبارزه با حزب پادگانی خامنه‌ای جهت ایجاد فاصله بین مردم و جنبش سبز و به سکتاریست کشاندن جنبش سبز.

ع – حصر رهبران جنبش سبز جهت ایجاد فاصله بین رهبری و جنبش و سنگ‌اندازی در راه امکان بسیج مردم از شیوه کاریزماتیک در شرایطی که جنبش سبز فاقد پتانسیل ساختارسازی و سازماندهی بود.

ص – عمده کردن تضاد بین دولت احمدی نژاد (توسط برخوردهای شخصی احمدی نژاد در رادیو تلویزیون) با رهبران اصلی و حاشیه‌ای جنبش سبز جهت آدرس غلط به مردم دادند و دولت دهم را به عنوان عامل اصلی در برابر حزب پادگانی خامنه‌ای و رژیم مطلقه فقاهتی قرار دادند.

ف – سازماندهی مداحین و هیئت‌های سنتی مذهبی و (آنچنانکه در تظاهرات نهم دیماه 88 دیدیم) تلاش جهت به عرصه سیاسی و جنگ بین جناح‌های قدرت کشانیدن آن‌ها، توسط حزب پادگانی خامنه‌ای جهت جایگزین کردن تضاد عقیدتی و سنتی به جای تضادهای سیاسی درون حاکمیت.

س – تلاش در جهت درازمدت و فرسایشی کردن، «مبارزه جنبش‌های اجتماعی و جنبش سبز» جهت خسته و ناامید ساختن قاعده جامعه، فارغ از سازماندهی، حامی جنبش سبز.

ق – تلاش در جهت رادیکالیزه و قهرآمیز کردن مبارزه آنچنانکه در انفجارهای خیابان آزادی در راه‌پیمائی 25 خرداد 88 و حمله مغول‌وار حزب پادگانی خامنه‌ای به خوابگاه‌های دانشجویی در خرداد سال 88، جهت کند کردن استراتژیک و تاکتیک رهبری جنبش سبز.

ر – طرح شعارهای فرعی سیاسی و مذهبی و حتی ملی جهت به محاق بردن شعارهای محوری و کلیدی رهبران جنبش سبز.

ش – مطرح کردن یک حقیقت و مصلحت کوچک اجتماعی و مذهبی و سیاسی برای به محاق بردن حقیقت بزرگی که رهبران جنبش سبز مدعی آن بودند.

ت – تحریک احساسات و عواطف شخصی و اجتماعی و تاریخی و سنتی و مذهبی مردم ایران، توسط به محاق کشیدن مشروعیت و مقبولیت رهبران جنبش سبز.

ی – تبلیغات جهت ضد ولایت فقیه و ضد رژیم مطلقه فقاهتی نشان دادن رهبران جنبش سبز برای ایجاد اختلاف و شکاف در جبهه مخالفین.

ادامه دارد