چرا «جنبش کارگری» یا «طبقه کارگران ایران» و «اقشار میانی» یا «طبقه متوسط شهری» در خیزش دی ماه 96 «غایب» بودند؟ - قسمت چهارم
باری بدین ترتیب است که میتوانیم مانیفست حرکت اصلاحطلبانه درون حکومتی اقشار میانی یا طبقه متوسط شهری را به این صورت فرموله نمائیم:
1 - اعتقاد به استحالهپذیر بودن رژیم مطلقه فقاهتی حاکم.
2 – اعتقاد به ظرفیت اصلاحگرایانه قانون اساسی ولایتمدار رژیم مطلقه فقاهتی حاکم.
3 - اعتقاد به پتانسیل جناح به اصطلاح اصلاحطلب درون حاکمیت تحت هژمونی سیدمحمد خاتمی و میرحسین موسوی جهت استحاله رژیم مطلقه فقاهتی حاکم.
4 – اعتقاد به مصیبتبار بودن انقلاب سیاسی و اقتصادی و اجتماعی برای جامعه ایران.
5 - اعتقاد به انجام اصلاحات از بالا به جای اصلاحات از پائین توسط جنبش مدنی تکوین یافته از پائین.
6 - اعتقاد به تقدم اصلاحات سیاسی تکوین یافته توسط جناحهای درونی قدرت بر اصلاحات اجتماعی و اصلاحات فرهنگی جامعه ایران.
7 - اعتقاد به تقدم مکانیکی وظایف دموکراتیک یا آزادیهای مدنی و آزادی اجتماعی و آزادیهای سیاسی بر وظایف عدالتخواهانه دموکراسی سوسیالیستی.
8 - اعتقاد به تقدم جنبشهای خیابانی به جای جنبشهای مطالباتی و جنبشهای دادخواهانه و جنبشهای اعتراضی و جنبشهای اعتصابی تکوین یافته از قاعده جامعه ایران.
9 - اعتقاد به رهبری مکانیکی تزریق شده از بالا به جنبش به جای رهبری و سازماندهی درونجوش و دینامیک جنبشهای مدنی تکوین یافته از پائین.
10 - اعتقاد به پتانسیل اجتماعی و سیاسی خرده بورژوازی شهری ایران جهت رهبری بر طبقه کارگر و حانشیهنشینان شهری.
11 - اعتقاد به جوهر مردمی و دموکراتیک دهه اول عمر رژیم مطلقه فقاهتی و ظهور دسپاتیزم در سه دهه گذشته به علت انحراف حزب پادگانی خامنهای از مانیفست رویکرد خمینی.
12 - اعتقاد به اینکه هر گونه جنبش اصلاحگرایانه تکوین یافته از پائین در جامعه امروز ایران (به علت گسلهای قومیتی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و مذهبی)، باعث عراقییزه و سوریهای و لیبی شدن و در نتیجه جنگ داخلی و تجزیه ایران میشود.
13 - اعتقاد به پتانسیل سرمایهداری و رویکرد لیبرالیسم اقتصادی و لیبرالیسم معرفتی و لیبرالیسم سیاسی جهت بازسازی اقتصاد فروپاشیده امروز جامعه ایران.
14 – اعتقاد به نقش محوری رهبری کاریزماتیک در جامعه امروز ایران جهت بسیج تودهها.
15 – اعتقاد به ضرورت اتحاد و ائتلاف با جناحهای درونی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم و مشارکت در قدرت جهت بسترسازی پروسه استحاله رژیم مطلقه فقاهتی حاکم.
16 – اعتقاد به انجام پروسه اصلاحات درون حکومتی از طریق صندوقهای رأی رژیم مطلقه فقاهتی و انتخاب بین «بد و بدتر» و «دفع افسد توسط فاسد» و در چارچوب قانون اساسی ولایتمدار رژیم مطلقه فقاهتی حاکم.
17 - اعتقاد به مدرنیته و مدرنیزاسیون جامعه ایران از طریق راه رشد سرمایهداری.
18 – اعتقاد به اینکه در جامعه امروز ایران «افعی میتواند کبوتر بزاید» و دیکتاتوری مطلق فقاهتی حاکم توسط مشارکت فعال یا استراتژی صبر و انتظار جریانهای معتقد به «اصلاحات درون حکومتی» بالاخره جامعه ایران را در انتهای تونل تاریک فعلی به نور و آزادی و دموکراسی میرسانند.
19 – اعتقاد به نقش جناحهای رفرمیستطلبانه هیئت حاکمه آمریکا و کشورهای متروپل جهان سرمایهداری (مانند سال 56 و 57 جیمی کارتر در آمریکا)، به عنوان بسترساز شرایط اصلاحات درون حکومتی در ایران.
20 - اعتقاد به تقدم آزادیهای سیاسی (توسط «آزادی در انتخابات» یا «آزاد کردن انتخابات» در چارچوب صندوقهای رأی و قانون اساسی ولایتمدار رژیم مطلقه فقاهتی حاکم)، بر آزادیهای مدنی (که شامل آزادی بیان، آزادی مطبوعات و قلم، آزادی احزاب و تشکلات مستقل صنفی و سیاسی، آزادی اعتراضات و اعتصابات گروههای مختلف اجتماعی جامعه ایران) جهت انجام پروسس اصلاحات درون حکومتی.
21 - اعتقاد به رویکرد «اصلاحطلبانه درون حکومتی» به جای رویکرد «تغییر ساختاری» در عرصه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی، برای انجام حرکت تحولخواهانه در جامعه امروز ایران.
22 - اعتقاد به نفی مبارزه طبقاتی و نفی مبارزه ستمسوز اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به عنوان موتور حرکت و نیروی عامل حرکت تحولخواهانه در جامعه امروز ایران جهت تثبیت رویکرد اصلاحطلبانه درون حکومتی و تزریق شده از بالا و از طریق صندوقهای رأی مولود قانون اساسی ولایتمدار رژیم مطلقه فقاهتی حاکم.
23 - اعتقاد به پروژه «اصلاحات درون حکومتی» خود به عنوان یک ایدئولوژی که در جامعه امروز ایران میتواند پاسخگوی تمامی فرابحرانهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و حتی محیط زیست رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بشود.
24- اعتقاد به اصل وجود تنها آلترناتیو رژیم مطلقه فقاهتی در درون خود این رژیم همراه با نفی هر گونه آلترناتیوسازی توسط جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران و یا جریانهای سیاسی مذهبی و غیر مذهبی و ملیگرای جنبش سیاسی ایران در داخل و خارج از کشور و یا طرفداران سیاست «رژیم چنج امپریالیسم آمریکا.»
25 - اعتقاد به «پروژه برجام» دولت یازدهم و دوازدهم شیخ حسن روحانی به عنوان فتح الفتوح جریان بنفش اصلاحات درون حکومتی جهت حل فرابحرانهای مدیریتی و اقتصادی و سیاسی و عامل مهار کننده قدرت اتمی راست پادگانی تحت هژمونی سپاه و حزب پادگانی خامنهای (که راست پادگانی تحت هژمونی سپاه توسط دستیابی به سلاح استراتژیک اتمی تلاش میکنند تا علاوه بر به هم زدن توازن قوا در منطقه خاورمیانه به سود خود و به ضرر رژیم متجاوز و تروریست و اشغالگر و کودککش اسرائیل، جهت تثبیت هژمونی خود بر هلال شیعه در منطقه و پیروزی در جنگهای نیابتی امپریالیستی در منطقه خاورمیانه بتوانند با تغییر توازن قوا در سیاست داخلی، در فرایند پساخامنهای، رهبری خود را مانند گذشته تثبیت نمایند).
26 - اعتقاد به برتری مؤلفه «سیاست داخلی» در برابر دو مؤلفه «برنامه اقتصادی» و «سیاست خارجی» جهت حل فرابحرانهای امروز جامعه ایران آن هم از طریق عدم عبور از دولت دوازدهم شیخ حسن روحانی و حمایت همه جانبه از دولت دوازدهم به عنوان محلل پروژه اصلاحطلبی درون حکومتی.
27 - اعتقاد به تقدم شعار «شکست حصر سران جنبش سبز و نفی ممنوعیت تصویر سیدمحمد خاتمی» و شعار «گفتگوی ملی» جهت حل بحرانهای سیاسی داخل رژیم مطلقه فقاهتی.
28 – اعتقاد به شعار «نفی نظارت استصوابی شورای نگهبان» دستساز حزب پادگانی خامنهای جهت دستیابی به «انتخابات آزاد» یا «آزادی در انتخابات» و انجام پروژه اصلاحطلبی درون حکومتی از طریق صندوقهای رأی و قانون اساسی ولایتمدار رژیم مطلقه فقاهتی حاکم.
29 – اعتقاد به محدود و محصور کردن جنبش اصلاحطلبی درون حکومتی به بالائیهای قدرت جهت مقابله کردن با رادیکالیزه شدن جنبش اصلاحگرایانه جامعه ایران توسط جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران.
30 - اعتقاد به جدائی دو شعار «آزادی و نان L» یا مبارزه «آزادیخواهانه و عدالتطلبانه» در جامعه امروز ایران جهت بسترسازی پروژه اصلاحطلبی درون حکومتی خود که در عرصه اقتصادی و سیاسی بر مؤلفه راه رشد سرمایهداری و لیبرالیسم سیاسی و لیبرالیسم اقتصادی و نئولیبرالیست بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول استوار میباشد.
31 - مخالفت با شعار «سرنگونی حاکمیت» و شعار جایگزین کردن «تغییر به جای اصلاح» جهت نفی گفتمان تغییر و گفتمان انقلابی و بسترسازی برای تبدیل پروژه اصلاحات درون حکومتی خود به عنوان گفتمان مسلط امروز جامعه ایران.
32 – تکیه بر «تئوری توطئه» و عمده کردن «تئوری تجزیه ایران» و «مطلق کردن مخالفین و دشمنان خارجی و پروژه رژیم چنج امپریالیسم آمریکا» برای ایجاد هراس و توهم در عرصه شعار تغییر و استراتژی عدالتخواهانه و تحولخواهانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران.
33 - تکیه بر توهم «ظهور جنگ داخلی در جامعه ایران» از طریق گسلهای قومیتی و مذهبی و سیاسی و اقتصادی و جنسیتی جهت مقابله کردن با طولانی شدن و تودهای شدن جنبش اعتراضی و اعتصابی و مطالباتی و دادخواهانه امروز جامعه ایران.
34 - تکیه بر شعار «رفراندم» در عرصه اعتلای جنبش اعتراضی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، جهت عودت دادن جنبشهای اعتلائی اعتراضی و مطالباتی و اعتصابی و دادخواهانه به خانه و فراهم کردن بستر برای بازگشت دوباره هژمونی اصلاحطلبان درون حکومتی.
35 - حمایت همه جانبه از پروژه برجام روحانی – خامنهای جهت مبارزه با پیشروی و بازتولید پوپولیسم ستیزهگر و غارتگر دولت نهم و دهم که در جامعه امروز ایران در مرحله پساشکست سیاسی و اقتصادی دولت دوازدهم تلاش میکنند تا در شرایط فروپاشی اقتصادی و سیاسی و مدیریتی رژیم مطلقه فقاهتی در سایه «حلقه بهاریها» به بازتولید دوباره خود توسط جلب حمایت 18 میلیون حاشیهنشینان کلان شهرهای ایران بپردازند.
36 - مخالفت با خیزش اعتراضی فراگیر دی ماه 96 که در بیش از 90 شهر ایران به صورت خودجوش و بدون رهبری و غیر سازمان یافته از قاعده اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران سر برآوردند، جهت مقابله با جایگزین شدن «گفتمان تغییر و انقلاب» به جای «گفتمان اصلاحطلبانه درون حکومتی» که از دوم خرداد 76 الی الان به مدت 20 سال است که به عنوان گفتمان اصلی بر جامعه ایران خودنمائی میکند و در مدت 20 سال گذشته نتوانسته است کوچکترین دستاوردی جز بسترسازی جهت بالا بردن قدرت چانهزنی جناح به اصطلاح اصلاحطلب درون حکومتی (در رنگهای مختلف زرد و سبز و بنفش آن در عرصه صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت بین خودشان)، داشته باشد.
37 - عدم اعتقاد به شکست انقلاب ضد استبدادی 57 مردم ایران، جهت تبیین امکان دستیابی به دموکراسی از طریق همین حاکمیت و همین قانون اساسی ولایتمدار و مقابله با گفتمان مسلط شدن «تغییر و انقلاب» در جامعه امروز ایران.
38 – مطلق کردن قدرت سرکوب حزب پادگانی خامنهای و راست پادگانی تحت هژمونی سپاه جهت نفی و محکوم کردن جنبشهای مطالباتی و اعتراضی سیاسی و به خصوص خیزش اعتراضی سیاسی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران و محکوم کردن شعار «عبور از پروژه اصلاحطلبانه درون حکومتی» و به چالش کشیدن کل موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی و نفی جناحهای اصلاحطلب و اصولگرای درون رژیم مطلقه فقاهتی حاکم و اعلام پایان تاریخ مصرف پروژه 20 ساله اصلاحطلبانه جناحهای درونی قدرت برای بالا بردن قدرت چانهزنی خود در عرصه صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت بین خودشان.
39 - مقابله با رادیکالیزم موجود اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران که در فرایند پساسرکوب خیزش اعتراض سیاسی دی ماه 96 به صورت آتش زیر خاکستر در حال رشد و اعتلا میباشند.
40 - آشوبطلب و اغتشاشگر خواندن کنشگران خیزش اعتراض سیاسی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران جهت کسب پاسپورت ورود به عرصه صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت بین خودشان و وادار کردن حزب پادگانی خامنهای جهت نرمتر کردن حصار سران جنبش سبز که انتخابات دولت دوازدهم در اردیبهشت ماه 96 وعده آن را به طبقه متوسط شهری و جنبش دانشجوئی داده بودند.
ادامه دارد