جنبش دانشجوئی ایران و رکود گرفتار در آن

الف- راه نجات جنبش دانشجوئی ایران از رکود گرفتار در آن:

گرچه در پروسه زمانی 70 ساله‌ائی که از جنبش دانشجوئی ایران می‌گذرد بارها این جنبش گرفتار رکود شده است ولی در هر مرحله‌ائی از رکود جنبش دانشجوئی ایران توانسته است توسط جمعبندی و آسیب‌شناسی که از آن مرحله رکود کرده است پس از بازتولید حرکت دوباره خود از رکود خارج شود و به مرحله جدیدی از اعتلای حرکت خود وارد شود. البته نکته‌ائی که در رابطه با رکودهای جنبش دانشجوئی ایران در طول 70 سال گذشته باید در نظر داشته باشیم اینکه هرگز عامل و آبشخور رکودهای متعدد جنبش دانشجوئی ایران یکسان نبوده است بلکه بالعکس هر رکودی دارای خودویژگی‌های خاص خود بوده است به طوری که فقط با شناخت خودویژگی‌های مشخص آن رکود توسط تحلیل مشخص و آسیب‌شناسی مشخص همان رکود مشخص بوده که جنبش دانشجوئی ایران توان آن را پیدا کرده است تا دوباره به بازتولید حرکت خود بپردازد.

بنابراین هرگز نباید تصور کنیم که همه رکودهای جنبش دانشجوئی ایران دارای منشاء و قانونمندی واحدی می‌باشند و تنها با شناخت یک رکود و قانونمندی نجات از آن توسط آن نسخه واحد می‌توانیم همه رکودهای جنبش دانشجوئی در هر زمانی پشت سر بگذاریم. برای نمونه یکی از رکودهای جنبش دانشجوئی ایران مربوط به دوران پس از کودتای 28 مرداد می‌شود که در غیبت جنبش دانشجوئی ایران مشتی اوباش لمپن توانستند با بلوای خود جهت کودتاچیان دربار پهلوی و امپریالیسم بسترسازی کنند. به همین دلیل پس از اینکه جنبش دانشجوئی ایران به عواقب این غیبت خود در روز 28 مرداد 32 پی برد با بازشناسی به درستی دریافت که ریشه غیبت او در 28 مرداد 32 معلول وابستگی این جنبش در سال‌های 20 تا 32 به احزاب جنبش سیاسی ایران بوده است که خود این وابستگی جنبش دانشجوئی به احزاب جنبش سیاسی ایران (به علت بحران سیاسی جنبش سیاسی ایران در سال‌های 31 و 32) باعث گردید تا جنبش دانشجوئی ایران در جریان کودتای 28 مرداد با از دست دادن استقلال خود توان تصمیم گیری مستقل جهت حضور و توان ارائه تحلیل مشخص از شرایط مشخص مستقل جهت فهم شرایط کودتا نداشته باشد.

لذا از بعد از دستیابی به تحلیل فوق بود که جنبش دانشجوئی ایران پس از کودتای 28 مرداد به خود آمد و در تاوان آن غیبت 28 روز مرداد بود که زمانی که نیکسون برای جشن پیروزی کودتا به ایران آمد این جنبش در اعتراض به ورود نیکسون اعتلای حرکت خود را به نمایش گذاشت و در 16 آذر ماه 32 کمتر از پنج ماه بعد از کودتا سه آذر اهورائی خود را در برابر دانشگاه فدیه داد.

یکی دیگر از فرایندهای رکود جنبش دانشجوئی ایران برمی‌گردد به سال‌های بعد از کودتای فرهنگی بهار 59 که رژیم مطلقه فقاهتی تحت معماری فرج دباغ معروف به عبدالکریم سروش کوشید برای همیشه ریشه جنبش دانشجوئی ایران را در دانشگاه‌های ایران خشک کند. به همین دلیل این رژیم از بعد از کودتای فرهنگی بهار 59 تحت رهبری شورای بازگشائی دانشگاه‌ها به لحاظ ذهنی و عینی به جنگ جنبش دانشجوئی ایران آمد و تلاش کرد تا به هر شکلی که شده با حذف جنبش دانشجوئی ایران صورت مساله را پاک کند و همین امر باعث شد تا طولانی‌ترین دوران رکود جنبش دانشجوئی ایران فرا برسد چراکه جنبش دانشجوئی ایران از بعد از بازگشائی دانشگاه‌ها همه چیز را باز از اول شروع کرد آن هم نه از نقطه صفر بلکه در شرایطی که تمام امکانات و قدرت دست مخالفین جنبش دانشجوئی ایران بود و در شرایطی که به قول سعدی «سنگ‌ها را بسته بودند و سگ‌ها را رها کرده بودند» جنبش دانشجوئی حرکت خود را از بند رکود نفس گیر تاریخی نجات داد و آنچنانکه در قیام 18 تیر 78 دیدیم این جنبش توانست در این قیام اعتلای دوباره خود را به نمایش بگذارد.

البته از بعد از سرکوب قیام 18 تیر 78 توسط حزب پادگانی خامنه‌ائی دوباره برای مدت‌ها این جنبش گرفتار رکود شد تا اینکه پس از بازشناسی ضعف‌های گذشته خود دوباره در جریان انتخابات دولت دهم در خرداد 88 این جنبش تمام قد به میدان آمد که اوج اعتلای آن در عاشورای 88 بود که لرزه آن تا امروز بر جان رژیم مطلقه فقاهتی سنگینی می‌کند که صد البته رژیم مطلقه فقاهتی توسط حزب پادگانی خامنه‌ائی در چارچوب تجربه‌های قبلی‌اش از سال 88 کوشید که به جای سرکوب‌های موضعی مانند سال 78 به سرکوب سیستماتیک و مهندسی شده و درازمدت تکیه کند.

بنابراین در این رابطه بود که از سال 88 حزب پادگانی خامنه‌ائی تمامی نیروهایش اعم از نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و تمامی امکاناتش از شکنجه گاه‌های مخوف کهریزک و اوین گرفته تا سپاه و بسیج و نیروهای انتظامی و... به کار گرفت تا به صورت سیستماتیک و مهندسی شده و درازمدت با تکیه بر تمامی مولفه‌هائی که در اختیار دارد به قلع و قمع این جنبش بپردازد که البته همین امر باعث گردیده است تا سرکوب سیستماتیک و مهندسی شده جنبش دانشجوئی ایران که از سال 88 آغاز شده و هنوز همه جانبه ادامه دارد، بسترساز پیدایش رکودی در جنبش دانشجوئی بشود که این رکود تا این زمان ادامه پیدا کند؛ لذا در اینجا تلاش می‌کنیم تا تنها به گوشه‌ائی از این سرکوب مهندسی شده جنبش دانشجوئی ایران از بعد از قیام 88 که فقط محدود به فضای دانشگاه‌ها می‌شود اشاره‌ائی کنیم چراکه معتقدیم که تا زمانی که جنبش دانشجوئی ایران نتواند به زوایای سرکوب سیستماتیک و مهندسی شده بعد از 88 اطلاع پیدا کند نمی‌تواند در مسیر اعتلای دوباره حرکت خود گام بردارد.

ب – زوایای سرکوب سیستماتیک و مهندسی شده در دانشگاه‌های ایران از بعد از قیام 88 جنبش دانشجوئی ایران:

1 - نصب دوربین‌ها به صورت مخفی و آشکار در سراسر فضاهای آموزشی و غیر آموزشی دانشگاه‌ها و خوابگاه‌ها.

2 - نصب گیت امنیتی در ورودی دانشگاه‌ها و خوابگاه‌ها.

3 - کنترل تردد دانشجویان توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی خارج از دانشگاه‌ها.

4 - تشکل سازی هدایت شده دانشجوئی توسط دانشجویان سهمیه بندی به وسیله نهادهای امنیتی خارج از دانشگاه جهت رویاروئی با تشکل‌های مستقل دانشجوئی درون دانشگاه‌ها.

5 - فعالیت علنی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی خارج از دانشگاه‌ها در فضای دانشگاه‌ها و خوابگاه‌ها برای ایجاد فضای رعب و وحشت در دانشگاه‌ها.

6 - حمایت لجستیکی و مالی و فیزیکی تمام عیار از تشکل‌های هدایت شده و نیابتی وابسته به جناح‌های درونی قدرت توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی نظامی - انتظامی خارج از دانشگاه‌ها.

7 - تحمیل یک طرفه آئین نامه‌های کمیته انضباطی بر جامعه دانشجوئی ایران توسط تعلیق و اخراج و دستگیری و زندان دانشجویان حتی جلوگیری از ورود دانشجویان به دانشگاه.

8 - تعیین مقررات انضباطی دانشگاه‌ها در غیبت جامعه دانشجوئی ایران توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی خارج از دانشگاه به طوری که مدیریت (نیابتی دانشگاه‌ها که تماما از طریق نهادهای امنیتی و اطلاعاتی خارج از دانشگاه انتخاب می‌شوند و به جامعه دانشجوئی ایران تحمیل یکطرفه می‌گردد) دانشگاه هر تصمیمی که بخواهند اعم از تعلیق و اخراج و حتی دستگیری و معرفی به نهاده امنیتی و اطلاعاتی در غیبت دانشجو می‌توانند بگیرند بدون اینکه دانشجو اطلاع داشته باشد یا حق دفاع از خود داشته باشد.

9 - کمیته انضباطی دانشگاه‌ها که یک نهاد نیابتی تعیین شده توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و قضائی خارج از دانشگاه می‌باشد تنها محکمه‌ائی است که در غیبت دانشجو به عنوان متهم تشکیل می‌گردد و در آنجا این کمیته هم خود شاکی است و هم خود قاضی است و هم خود مجری می‌باشد البته در پیوند با تمام نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و قضائی و بسیج و سپاه.

10 - حکم محرومیت از تحصیل یا اخراج دانشجو و معرفی آن به نهادهای نظام وظیفه و امنیتی و اطلاعاتی توسط کمیته انضباطی در غیاب دانشجو فاشیستی‌ترین نظام حقوقی سرکوبی است که بر نهادهای آموزشی یک کشور اعمال می‌گردد.

11 - از طرف نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و قضائی به رئیس‌های نیابتی دانشگاه‌ها (که تماما از خارج دانشگاه توسط نهادهای اطلاعاتی و امنیتی انتخاب می‌شوند و به دانشگاه‌ها تزریق می‌گردد) این اختیار داده شده است که حتی خارج از تصمیم کمیته نیابتی انضباطی راسا از ورود دانشجویانی که خود می‌خواهد به دانشگاه جلوگیری نماید.

12 - کنترل نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و سپاه و بسیج توسط دوربین‌ها و گیت‌های امنیتی همراه با حضور علنی و عریان نیروهای انتظامی و امنیتی و اطلاعاتی خارج دانشگاه در فضای دانشگاه‌ها و خوابگاه‌ها آنچنان فضا پادگانی به نمایش گذاشته‌اند که دانشجو از بدو ورود تا انتها حتی در خوابگاه‌ها - که محل آرامش اوست - احساس حضور در یک فضای پادگانی و نظامی و امنیتی می‌کند تا یک محیط فرهنگی و آموزشی و چنان محیطی برای او فراهم کرده‌اند تا در خیال خود حتی برای لحظه‌ائی احساس نکند که در دانشگاه مستقل از حزب پادگانی خامنه‌ائی قرار دارد.

13 - نصب گیت‌های امنیتی در محل ورود دانشجویان به خوابگاه‌ها جهت جلوگیری از ورود دانشجویان غیر خوابگاهی در چارچوب نصب دوربین‌ها و حضور مخفی و آشکار نهادهای امنیتی و اطلاعاتی خارج از دانشگاه‌ها به شدت فضای خوابگاه‌های دانشجوئی را پادگانی کرده است.

14 - دخالت نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و سپاه و بسیج در امور مدیریتی دانشگاه‌ها از انتصاب روسای دانشگاه‌ها گرفته تا گزینش مدیران گروه و پذیرش دانشجویان سطوح ارشد و دکترا باعث شده است تا استقلال دانشگاه‌های ایران به زیر سوال برود.

15 - تعدد نهادهای تصمیم گیرنده در عرصه مدیریت دانشگاه‌ها که بسترساز نفوذ علنی و مخفی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و سپاه و بسیج و لباس شخصی‌های حزب پادگانی خامنه‌ائی شده است (از آنجائی که در تحلیل نهائی خود این نهادهای نفوذی خارج از دانشگاه‌ها در عرصه تصمیم گیری مدیریتی دانشگاه حق وتو دارند چراکه تمامی اصحاب مدیریت دانشگاه در مرحله انتصاب از صدر تا ذیل باید از فیلتر این نهادها عبور کنند) باعث گردیده است تا حتی مدیریت نیابتی این دانشگاه‌ها بیش از آنکه احساس وابستگی به وزارتخانه علوم و آموزش عالی داشته باشند، احساس پیوستگی به نهادهای امنیتی و اطلاعاتی دارد و همین امر باعث گردیده تا حتی دولت یازدهم برای مدت بیش از دو سال دانشگاه‌های کشور را به جای روسا توسط سرپرست‌های نیابتی اداره نماید (البته آنچنانکه محمد خاتمی گفت آن هم در قالب یک تدارکاتچی حزب پادگانی خامنه‌ائی نه یک دولت منتخب مردم).

16 - هر چند به صورت شکلی انتصاب روسای نیابتی دانشگاه‌ها به شورای انقلاب فرهنگی رژیم مطلقه فقاهتی سپرده شده است (و این حق حتی به صورت شکلی و صوری از خود دانشگاه‌ها سلب شده است) اما آنچنانکه در طول دو سال گذشته عمر دولت یازدهم مشاهده کردیم در انتصاب روسای دانشگاه‌های ایران نه تنها مدیریت دانشگاه‌ها و مدیریت وزارتخانه علوم و آموزش عالی و هیئت دولت و شخص رئیس جمهور رژیم مطلقه فقاهتی بی تقصیر بود به علت دخالت نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و سپاه و بسیج خود شورای انقلاب فرهنگی رژیم مطلقه فقاهتی هم توان انتصاب روسای دانشگاه‌ها را نداشت و در تحلیل نهائی این حزب پادگانی خامنه‌ائی بود که به انتصاب روسای دانشگاه رای داد.

17 - برای ترغیب دانشجویان به انفعال و بی تحرکی در راستای سترون کردن سیاسی آن‌ها توسط افزایش کمی مطالب درسی و سخت گیری در سوال و امتحان و نمره و پاس کردن واحدهای درسی آنچنان فضا را بر دانشجو تنگ کرده‌اند که دانشجو نه تنها وقت فکر و مطالعه خارج از درس ندارد بلکه حتی وقت رسیدن به مسائل شخصی خود را هم پیدا نمی‌کند.

18 - آئین نامه‌های داخلی دانشگاه‌ها برای انجام فعالیت‌های حتی صنفی دانشجویان مستقل آنچنان به صورت لگاریتم هزار توئی درآورده‌اند که دانشجو حتی حق چسبانیدن یک اطلاعیه صنفی که بتواند توسط کار اقتصادی نیاز مالی خود را بر طرف نماید ندارد تا چه رسد به فعالیت سیاسی.

19 - تمامی مقررات انضباطی و مدیریتی دانشگاه‌ها توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی خارج از دانشگاه تنظیم می‌گردد و به صورت دستوری به مدیریت نیابتی دانشگاه‌ها ابلاغ می‌گردد تا آنجا که گاها حتی خود وزارت علوم و شورای انقلاب فرهنگی رژیم مطلقه فقاهتی از محتوی این مقررات آگاهی ندارند.

20 - تقسیم فضای تبلیغاتی دانشگاه‌ها بین جناح‌های حاکم قدرت توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و حزب پادگانی خامنه‌ائی آنچنان صورت گرفته است که هرگز برای تبلیغ خود نظام مهره‌ائی از یک جناح حق نفوذ به تیول جناح دیگر ندارد آنچنانکه دیدیم سخنرانی هاشمی رفسنجانی در دانشگاه امیر کبیر در 16 آذر 93 از طرف جناح دیگر به تعطیلی کشیده شد و یا علی مطهری توسط مزد بگیران مدیریت دانشگاه شیراز در 16 آذر 93 با آن شکل مفتضح مورد ضرب و شتم واقع شد.

21 - انتصاب مهره‌های تابلودار اطلاعاتی مثل فرهاد رهبر به ریاست دانشگاه‌های بزرگ توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و حزب پادگانی خامنه‌ائی امری جهت ایجاد فضای رعب و وحشت در دانشگاه‌های کشور می‌باشد.

22 - مخالفت نمایندگان نیابتی حزب پادگانی خامنه‌ائی در مجلس برای مدت دو سال در تعیین وزیر آموزش عالی دولت یازدهم به نمایش گذاشتن هژمونی تمام عیار حزب پادگانی خامنه‌ائی بر وزارت علوم و دانشگاه‌های کشور بود آنچنانکه همین حزب پادگانی خامنه‌ائی در دولت کودتائی دهم با دخالت مستقیم وزیر اطلاعات معزول احمدی نژاد را شبانه با حکم خود دوباره بر کرسی وزارت نشاند و با آن انتصاب شبانه خود کاری کرد که احمدی نژاد به اعتراض یک هفته دولت را تعطیل کرد و در خانه‌اش به بست نشست و یا در جریان مجلس ششم که ریاست آن به عهده شیخ مهدی کروبی بود در شبی که قرار بود فردای آن روز مجلس ششم لایحه جرم سیاسی را بررسی کند (از آنجائی که در دیسکورس حزب پادگانی خامنه‌ائی جرم سیاسی معنی ندارد ولذا با اینکه بیش از 36 سال از عمر رژیم مطلقه فقاهتی می‌گذرد هنوز این مملکت فقه زده حتی یک بند قانون در باب جرم سیاسی ندارد و تمامی حکم‌هایشان که یک نمونه آن قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 67 می‌باشد توسط فتوا و حکم و قطع شخصی افراد صورت می‌گیرد) به همین دلیل در مجلس ششم خامنه‌ائی شبانه دستور داد تا لایحه جرم سیاسی از روی میز نمایندگان مجلس جمع کنند لذا در همین رابطه بود که فردای آن روز که نمایندگان مجلس ششم پشت میز خود نشستند، دیدند که «نه از تاک نشان مانده و نه از تاک نشان» البته شیخ مهدی کروبی همان لحظه در اعتراض بعضی از نمایندگان در حمایت از عمل خامنه‌ائی گفت معنی التزام به ولایت فقیه که همه شما در اجرای آن سوگند خورده‌اید همین است.

23 - تحریک و تجهیز جریان‌های دانشجوئی دست ساز نیابتی جهت برخورد فیزیکی با جریان‌های مستقل دانشجوئی توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی خارج دانشگاه جهت عمیق کردن و ایدئولوژیک نشان دادن اختلاف جریان‌های درونی دانشجوئی برای حاکم کردن فضای کاپوئیسم بر دانشگاه‌های کشور.

24 - ستاره دار کردن دانشجویان فعال جهت ایجاد فضای رعب و وحشت در دانشگاه‌های کشور.

25 - دخالت مستقیم حزب پادگانی خامنه‌ائی در امر بورسیه وزارت علوم و در انحصار درآوردن بورسیه وزارت علوم جهت به استخدام و وابسته کردن جامعه اساتید دانشگاه‌های کشور می‌باشد چراکه حزب پادگانی خامنه‌ائی دریافته است که برای سترون کردن جنبش دانشجوئی ایران قبل از هر چیز باید جامعه اساتید دانشگاه‌های کشور را هم سترون بکند و به همین دلیل حزب پادگانی خامنه‌ائی در راستای سترون کردن جنبش استاتید دانشگاه‌های کشور علاوه بر تسویه فراگیر و خانه نشین کردن و بازنشسته ساختن اساتید مستقل دانشگاه‌های کشور، کوشید توسط انحصاری کردن امر بورسیه‌ها جهت سیطره و جایگزینی و هژمونی خود بر جامعه اساتید دانشگاه‌های ایران بسترسازی کند.

لذا گرچه دولت شیخ حسن روحانی کوشید موضوع فساد بورسیه‌ها جهت افشاگری به دولت کودتائی دهم احمدی نژاد منتسب نماید اما در سخنرانی 16 خرداد 94 خامنه‌ائی رسما موضوع بورسیه وزارت علوم را تطهیر کرد و در این رابطه با دولت یازدهم وارد چالش شد البته قبل از آن دولت یازدهم از زمانی که فهمید موضوع فساد بورسیه در انحصار حزب پادگانی خامنه‌ائی می‌باشد توسط مصاحبه‌های وزرای خود کوشید عقب نشینی کند.

26 - ایجاد دالان‌های رعب و وحشت هم در عرصه مقررات و هم در عرصه مجازات و هم در عرصه کنترل و امنیت و هم در عرصه انتصاب و انتخاب و هم در عرصه محرومیت‌ها و هم در عرصه قشون کشی‌های نیابتی داخلی چه در جامعه اساتید دانشگاه‌ها و چه در جامعه دانشجوئی ایران باعث شده تا آنچنان که خمینی می‌گفت «زندان‌های کشور بدل به دانشگاه بشود و دانشگاه‌های کشور بدل به زندان گردد.»

27 - موضوع استعلام گرفتن از نهادهای امنیتی و اطلاعاتی در گزینش و پذیرش و انتصاب مدیران از رئیس دانشگاه تا مدیران گروه و انتخاب اساتید و پذیرش دانشجویان در سطوح ارشد و دکترا عملا جامعه دانشگاهی کشور اعم از استاد و دانشجو و کارمند فرمان بر و جزء تیول حزب پادگانی خامنه‌ائی کرده است.

28 - ضعف تئوریک جنبش دانشجوئی ایران و جامعه اساتید دانشگاه‌ها همراه با عدم بلوغ تشکیلاتی این جنبش و جامعه باعث گردیده تا رکود جنبش دانشجوئی ایران تا این زمان ادامه پیدا کند و همین رکود شرایط جهت پیش روی حزب پادگانی خامنه‌ائی فراهم کرده است. در خاتمه با این سخن هوشی مینه رهبر جبهه آزادی‌بخش ویتنام با زبان جنبش دانشجوئی ایران سخن خود را به پایان می‌بریم.

«ما چو نان برنج زاران چه‌هوا هستیم - اگر هر سال هم ما را درو کنید سال دیگر با ساقه‌ائی نیرومند تر ظاهر می‌شویم.»

والسلام