جنبش دانشجویان ایران، در «محکمه تاریخی 16 آذر»

16 آذر، «حادثه»؟ یا «پروسس»؟ - قسمت دوم

 

ب – مدل سوسیالیستی یا جنبشی، «جامعه مدنی» در ایران از کدامین مسیر؟

نشر مستضعفین از سال 58 یعنی 36 سال پیش، که به علت انقلاب ضد استبدادی مردم ایران تصمیم گرفت تا در راستای «حرکت سه ساله درونی گذشته خود» و همچنین در «چارچوب مانیفست اندیشه شریعتی»، حرکت برونی خودش را آغاز کند، بی‌شک در آن شرایط تنور گرم پساانقلاب بهمن ماه 57 جامعه ایران که همراه با موج سواری سردمداران از راه رسیده اعم از «ارتجاع مذهبی و لیبرالیسم اقتصادی» شده بود، مهم‌ترین سوالی که در چنان شرایطی در برابر موسسین نشر مستضعفین قرار داشت، تعیین استراتژی حرکت در مرحله فرایند برونی کار خویش در جامعه پساانقلاب بهمن ماه 57 بود. چراکه، تا زمانی که یک حرکت «دوران جنینی» یا فرایند درونی خود را سپری می‌کند، بیش از استراتژی و تاکتیک عملی، نیازمند به تدوین نظری منظومه معرفتی خویش می‌باشد تا مطابق آن بتواند آینده حرکت خود در عرصه‌های تاریخی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و تشکیلاتی و غیره به صورت نظری روشن سازد.

اما به موازات اینکه این جنین از رحم مادر خارج شود، و وارد پراکسیس اجتماعی گردد و فرایند برونی حرکت خود را از سر بگیرد، دیگر این جنین نمی‌تواند در چارچوب حیات درون رحم مادر توسط ناف، از شیره جان مادر خود تغذیه کند؛ و او هر چند در مرحله فرایند برونی حیات خود مجبور است تا توسط همان ابزار و اندامی که در مرحله رحم صاحب شده است، اعم از مغز و دست و پا و چشم و غیره ادامه حیات بدهد، اما فراموش نباید کرد که گرچه اندام و اعضا و ابزار تکوینی در رحم برای فرایند برونی او وسیله و بستر می‌باشند هرگز خود این بستر و ابزار برای نوزاد در فرایند برونی بدون پداگوژوکی نمی‌تواند زندگی‌ساز و هدف آفرین باشد؛ لذا بوسیله مادر و پدر و جامعه و آموزش و پرورش این پداگوژوکی به طفل تعلیم داده می‌شود و از بعد از این تعلیم است که نوزاد می‌تواند ابزار و اعضا و آلات و بسترهائی که در رحم مادر صاحب شده است در راستای حیات برونی خود به کار گیرد.

در خصوص پروسه تکوین یک حرکت اجتماعی هم قضیه به همین ترتیب می‌باشد، یعنی تمامی این حرکت‌ها مجبورند پروسه تکوین خود را به دو فرایند «مکی و مدنی» یا «درونی و برونی» تقسیم کنند و در فرایند مکی یا درونی مانند جنین، اقدام به دستیابی اعضا و ابزار و آلاتی کنند که هر چند که به ظاهر کاربردی در رحم و مرحله درونی و مکی نداشته باشد، اما در مرحله برونی هرگز بدون آن بسترهای درونی و جنینی امکان حرکت برای آن‌ها نیست، به همین دلیل تمامی حرکت‌های اجتماعی که فاقد مرحله درونی و جنینی و مکی باشند در مرحله برونی راهی جز آلت دست اصحاب سه گانه قدرت شدند، (و به صورت دستوری و تکلیفی و فتوائی مانند قارچ در وقت انتخابات ظاهر شدند، و توسط دستور و فتوا و تکلیف دیگری به محض اینکه تاریخ مصرف آن‌ها پایان یابد، «مثل برف آب شوند و در زمین فرو بروند») نمی‌ماند.

آنچنانکه در 36 سال گذشته در جامعه خودمان شاهد این رویش و زایش و فرسایش بوده‌ایم و هستیم و خواهیم بود؛ و به همین دلیل نشر مستضعفین که از تابستان 55 در چارچوب منظومه معرفتی شریعتی و استراتژی «اقدام عملی سازمان‌گرایانه حزبی او» در زمانی که موسسین نشر دریافتند که تمامی حرکت‌های چریکی در سال 55 به بن بست کامل تئوریک و استراتژیک رسیده‌اند و حرکت‌های حزبی هم به خاطر اینکه مانیفست استراتژی آن‌ها مانند رویکرد چریکی در دهه 40 و 50 صورت وارداتی داشتند و همگی آن‌ها به خاطر اینکه در چارچوب تئوری حزب طراز نوین لنین حرکت می‌کردند، نتوانستند در جامعه ایران حداقل تاثیر ممکن داشته باشند.

همچنین موسسین نشر مستضعفین در تابستان 55 به این جمعبندی نهائی رسیدند که دیگر امکان سکانداری شریعتی جهت استمرار این حرکت به لحاظ امنیتی و فردی در داخل کشور وجود ندارد (و گرچه معتقد به هجرت شریعتی به غرب جهت تداوم کار نظری‌اش مانند زمان حسینیه ارشاد در سطح بین‌المللی بودند) ولی من حیث المجموع موسسین نشر در سال 55 در جمعبندی نهائی خود از آنجائیکه بزرگ‌ترین بحران جنبش سیاسی ایران را در شاخه مختلف چریکی و حزبی و محفلی، «بحران استراتژی» ارزیابی می‌کردند در جهت حل این بحران تنها آلترناتیوی که مطرح گردید، «استراتژی اقدام عملی سازمان‌گرایانه توده‌ای در چارچوب جنبش‌های مختلف اجتماعی» بود. به همین دلیل در سال 58 به موازات برونی شدن حرکت نشر مستضعفین (گرچه به علت انقلاب 57 این برونی شدن حرکت نشر مستضعفین جنبه سقط جنین برای نشر داشت، زیرا طبق پلان اولیه موسسین نشر مستضعفین قرار بر این بود که طی یک مدت ده ساله تدوین تئوری‌های ایدئولوژی و استراتژی و پرورش کادرهای همه جانبه تشکیلاتی انجام گیرد، اما اعتلای جنبش ضد استبدادی مردم ایران و پیروزی آن در بهمن ماه 57، در مرحله پساانقلاب 57) شرایط جدیدی در برابر موسسین نشر مستضعفین قرار گرفت که بی‌تفاوتی موسسین در برابر آن به معنای «نشستن بر روی شاخه و اره کردن بن آن شاخه بود.»

لذا پس از سقط جنین نشر مستضعفین در سال 58 (که البته ریشه تمامی بحران‌های تشکیلاتی نشر مستضعفین در سال‌های 58 تا 60 معلول و مولود همین نارسی جنین دوران رحم بود چراکه این نارسی جنینی باعث گردید تا نشر مستضعفین در سال‌های 58 تا 60 در برابر سیل بی‌امان جذب نیروها به علت ضعف در کادرهای همه جانبه و ضعف در تدوین تئوریک، نتواند هدایت‌گری لازم عملی و نظری بکند که این امر باعث آن شد تا تشکیلات نشر مستضعفین از نیمه دوم سال 59 گرفتار بحران همه جانبه‌ای بشود و همین بحران همه جانبه بود که توانست از بعد از 30 خرداد 60 کاملا کشتی حرکت نشر را به گل بنشاند) بود که مهم‌ترین سوالی که در برابر موسسین نشر مستضعفین قرار گرفت، عملیاتی کردن استراتژی «اقدام عملی سازمان‌گرایانه حزبی – جنبشی» بود که در راستای این منظور پلاتفرمی که موسسین در سال‌های 58 و 59 در دستور کار خود قرار دادند، عبارت بود از:

1 - حضور «سیاسی و نظری» در عرصه جنبش‌های قومی که در سال‌های 58 و 59 به علت اعتلای همه جانبه این جنبش‌های قومی باعث شد تا مبارزه دموکراتیک جامعه ایران به جای اینکه از فرایند ملی عبور کند در آن مقطع حساس تاریخی خودویژه از فرایند جنبش‌های قومی بگذرد. به همین دلیل نشر مستضعفین (کوشید تا با حضور «سیاسی و نظری» در این جنبش‌ها، با عنایت به اینکه نشر معتقد بود که ضعف اساسی، «جنبش‌های قومی ضعف تئوریک و هژمونی» می‌باشد) توسط تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و تاریخی خود در جهت پر کردن این خلع گام بردارد.

علی‌ایحال در این رابطه بود که توسط کتب و جزوات و مقال‌هایی که در سال‌های 58 و 59 تحت عنوان «جنبش کردستان» و «جنبش خوزستان» و «جنبش گنبد» و «جنبش بلوچ» و غیره، نشر مستضعفین تلاش می‌کرد تا در این رابطه حرکت کند.

2 - تاسیس ارگان‌ها و نهادهای تشکیلاتی خود در چارچوب همان استراتژی اقدام عملی سازمان‌گرایانه جنبشی – حزبی خود که عبارت بودند از:

الف – «آرمان مستضعفین» به عنوان ارگان عقیدتی سیاسی کل حرکت و تشکیلات.

ب – «آوای مستضعفین» به عنوان ارگان سیاسی تشکیلات جنبش دانشجوئی.

ج – «راه مستضعفین» به عنوان ارگان سیاسی تشکیلات جنبش دانش‌آموزی.

د – «خروش مستضعفین» به عنوان ارگان سیاسی تشکیلات جنبش زنان ایران.

ه – «بازوی مستضعفین» به عنوان ارگان سیاسی تشکیلات جنبش کارگران ایران.

و – «کانون ابلاغ توسط ارشاد» به عنوان ارگان سیاسی تشکیلات جنبش اجتماعی جامعه ایران.

3 - تکیه بر استراتژی دو مرحله‌ای تشکیلاتی، که شامل دو فرایند:

الف - تشکیلات عمودی.

ب – تشکیلات افقی، که هدف نشر مستضعفین در فرایند تشکیلات عمودی تکیه بر سازماندهی پیشگام مستضعفین و پرورش نظری و عملی کادرهای همه جانبه جهت هدایت‌گری و پیوند با جنبش‌های اجتماعی بود، در صورتی که در فرایند تشکیلات افقی، نشر مستضعفین از همان آغاز معتقد بود که از آنجائیکه «استراتژی اقدام عملی سازمان‌گرایانه حزبی- جنبشی» می‌بایست از مسیر زندگی و مبارزه صنفی –سیاسی گروه‌های مختلف اجتماعی همراه با مکانیزم سازمان‌گرایانه به جای سازماندهی عبور کند، در نتیجه این امر باعث گردید تا نشر از همان آغاز به جای سازماندهی توسط تشکیلات عمودی معتقد به سازمان‌گری افقی این جنبش‌ها در چارچوب حرکت صنفی –سیاسی خود جنبش‌ها بشود؛ و در همین رابطه بود که از همان آغاز نشر مستضعفین تلاش می‌کرد تا، خود حرکت صنفی –سیاسی گروه‌های مختلف اجتماعی بسترساز اعتلای جنبش‌های اجتماعی در جامعه ایران بکند.

4 - تکیه بر عنصر خودآگاهی در پنج مؤلفه آن که عبارت بودند از:

الف - خودآگاهی اعتقادی.

ب – خودآگاهی طبقاتی.

ج – خودآگاهی اجتماعی و تاریخی.

د - خودآگاهی سیاسی.

ه – خودآگاهی انسانی به عنوان موتور حرکت جنبش‌های اجتماعی ایران.

5 - اعتقاد به نقش جنبش دانشجوئی ایران به عنوان لوکوموتیو اعتلای جنبش‌های اجتماعی ایران. چراکه هر چند نشر مستضعفین معتقد به هژمونی تاریخی جنبش کارگران ایران در فرایند سوسیالیستی جهت اجتماعی کردن سیاست و اقتصاد و معرفت در ایران می‌باشد، اما خودویژگی‌های جامعه ایران به علت:

الف – استبدادزدگی تاریخی.

ب – فقه‌زدگی و حاکمیت اسلام تقلیدی و تکلیفی و تعبدی و فتوائی در طول بیش از هزار سال گذشته.

ج – ضعف تاریخی و ساختاری مناسبات سرمایه‌داری ایران به علت جایگزین شدن سرمایه‌های نفتی به جای سرمایه تجاری بورژوازی کلاسیسم ایران.

د - عدم تجربه دموکراسی جامعه ایران در 150 سال دوران پسامشروطیت.

ه – فقدان نهادهای سازماندهی شده مستقل کارگری اعم از اتحادیه‌ها و سندیکاها. بطوریکه در این رابطه، جامعه امروز ایران یک قرن عقب‌تر از حتی کشور بنگلادش می‌باشد، و همین امور باعث گردیده است، تا جنبش کارگری ایران، بدون کاتالیزور جنبش‌های اجتماعی و در راس آن‌ها جنبش دانشجوئی نتوانند توان اعتلا پیدا کنند.

در نتیجه، نشر مستضعفین در طول 40 سالی که از عمرش می‌گذرد (تابستان 55 تا کنون) پیوسته معتقد بوده و معتقد است که «کلید استارت استراتژی جنبشی در جامعه ایران» در دست «جنبش دانشجوئی ایران» می‌باشد. اما از آنجائیکه جنبش دانشجوئی ایران (که در دهه 20 همزمان با تاسیس دانشگاه تهران در قالب یک جنبش آرمان‌خواه و ظلم‌ستیز و عدالت‌خواه و آزادی‌طلب پا به عرصه حیات سیاسی جنبش‌های اجتماعی ایران گذاشت، که این جنبش اجتماعی از اواخر قرن نوزدهم در دوران پیشامشروطیت و به خصوص در فرایند جنبش تنباکو و رژی تکوین پیدا کرده بود) از همان آغاز به علت آفاتی از جمله:

الف – کم تجربگی در عرصه تشکیلات و پراتیک سیاسی و اجتماعی.

ب – ضعف تئوری در عرصه ایدئولوژی و استراتژی.

ج – ضعف پتانسیل جهت هژمونی کردن بر جنبش خود و دیگر جنبش‌های اجتماعی جامعه ایران.

د – عدم برخورد فرایندی در پروسس مبارزاتی خود، که باعث گردیده تا به سرعت با سیاسی کردن حرکت خود و بالا بردن سطح مطالبات حرکتش، در فقدان شرایط ذهنی جامعه ایران، بستر سکتاریسم این جنبش نسبت به جنبش گروه‌های دیگر اجتماعی فراهم بشود که خود همین امر عامل سرکوب این جنبش توسط رژیم توتالی‌تر حاکم بر ایران شده است.

ه – تاثیرپذیری جنبش دانشجوئی ایران از جریان‌های سیاسی در طول هفتاد سال گذشته که خود این موضوع باعث گردیده تا فونکسیون جنبش دانشجوئی ایران در رابطه با این جریان‌ها چه در مرحله چریکی دهه 40 و 50 و چه در مرحله حزبی به صورت ابزار جریان‌گستر نه جریان‌ساز در خدمت این جریان‌ها درآید؛ و البته همین موضوع باعث شده تا جنبش دانشجوئی ایران در 70 سال گذشته عمر خود، تنها یا در خدمت جریان‌های سیاسی قرار گیرد و یا (آنچنانکه از بعد از کودتای فرهنگی سال 59 رژیم مطلقه فقاهتی تحت مدیریت فرج دباغ معروف به عبدالکریم سروش شاهد آن بوده‌ایم) دنباله رو جناح‌های درونی رژیم مطلقه فقاهتی بشوند.

پر واضح است که همین عامل باعث شکست این جنبش در قیام تیر 78 و قیام سال 88 شده است؛ و قطعا تا زمانی که جنبش دانشجوئی ایران نتواند خود را از این آفات نجات بدهد، هرگز نمی‌تواند نقش محوری و هژمونی خود را (در این شرایط که تمامی جنبش‌های اجتماعی ایران به علت شکست جنبش سبز در سال 88 دوران رکود خود را سپری می‌کنند) بر جنبش‌های اجتماعی پیدا کند و همین آلت شدن جنبش دانشجوئی ایران در طول 36 سال گذشته باعث شده است تا در مرحله پساانقلاب 57، علاوه بر اینکه تمامی جنبش‌های اصلاح‌طلبانه گروه‌های مختلف اجتماعی ایران که از نیمه دوم دهه هفتاد تکوین پیدا کرده‌اند، به شکست گرفتار شوند، خود جنبش دانشجوئی هم گرفتار ورطه رکود پی در پی بشود و صد البته غیر از این، این بحران تئوریک جنبش دانشجوئی ایران در طول 70 سال گذشته عمر خود است که باعث گردیده تا امکان حرکت مستقلانه سیاسی و تشکیلاتی از جنبش دانشجوئی ایران گرفته شود.

ادامه دارد