«جنبش زنان ایران» در مسیر «رهائی» - قسمت پنجم
خلاصه اینکه: شعار تساوی حقوق زن مرد جنبش زنان ایران،
اولاً دارای جوهر رهائیبخش میباشد.
ثانیاً در راستای مبارزه آزادیخواهانه و دموکرسیطلبانه مردم ایران است.
ثالثاً دارای جوهر سوسیالیستی میباشد. چرا که تنها در چارچوب نظام سیاسی – اقتصادی، دموکراسی - سوسیالیستی (نه دموکراسی سرمایهداری) شریعتی میتواند شعار تساوی حقوق زن و مرد تحقق پیدا نماید.
رابعاً شعار تساوی حقوق زن و مرد جنبش زنان ایران تنها شعاری است که در مبارزه با رژیم مطلقه فقاهتی و اسلام فقاهتی حاکم، میتواند باعث وحدت و ائتلاف تمامی شاخههای مختلف اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران بشود؛ و تنها شعاری است که میتواند در این شرایط قدرت بسیجگری برای مردم ایران در عرصه گروههای مختلف اجتماعی داشته باشد و تنها شعاری است که رژیم مطلقه فقاهتی در برابر آن توان عقبنشینی تاکتیکی و موضعی ندارد، چراکه برعکس دیگر شعارهای مطالباتی جنبشهای اردوگاه مستضعفین ایران، شعار تساوی حقوق زن و مرد، تنها شعاری است که کوچکترین عقبنشینی رژیم مطلقه فقاهتی در برابر آن به مثابه فرو ریختن کل اسلام فقاهتی و کل خیمه حاکمیت فقاهتی ایران میباشد. لذا به همین دلیل است که رژیم مطلقه فقاهتی در طول 38 گذشته اولین خاکریزی که جهت مبارزه با اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به صورت دائم مورد حمله مستقیم و غیر مستقیم خود قرار داده است، همین خاکریز تساوی حقوق زن و مرد جنبش زنان ایران بوده است.
خامسا برعکس دیگر شعارهای جنبش مطالباتی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران که بیشتر دارای جوهر صنفی و اقتصادی و گروهی میباشند، شعار تساوی حقوق زن و مرد جنبش زنان ایران بر علیه رژیم مطلقه فقاهتی، تنها شعاری است که از آغاز تا پایان دارای جوهر سیاسی میباشد و هرگز این شعار در هیچ فرایندی نمیتواند، اسیر ورطه گروهی و صنفی بشود؛ و به همین دلیل است که شعار تساوی حقوق زن و مرد جنبش زنان ایران، علاوه بر قدرت بسیجگری آن، قدرت سراسری و فراگیر کردن جنبش مطالباتی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران نیز دارد.
حال اگر عدالت تاریخی و مبارزه عدالتطلبانه بشر در عرصه تاریخ، حرکت تحولخواهانه انسانها در جهت مبارزه با تبعیضهای طبقاتی و تبعیضهای نژادی و تبعیضهای مذهبی و قومی و تبعیضهای جنسیتی تعریف نمائیم، بی تردید باید عدالت تاریخی به شاخههای مختلف:
1 - عدالت سیاسی،
2 - عدالت اقتصادی،
3 - عدالت اجتماعی،
4 - عدالت جنسیتی تقسیم کنیم.
طبیعی است که در آینده تاریخ بشر، باز عدالت در مبارزه با تبعیضات بشر دارای شاخههای جدیدی خواهد شد. علیهذا، در چارچوب «مبارزه تبعیض ستیز جنسیتی جنبش زنان ایران تحت لوای شعار تساوی حقوق زن و مرد در جامعه امروز ایران، عدالت جنیستی میتواند به عنوان مانیفست مبارزه رهائیبخش جنبش زنان ایران در این شرایط مطرح شود؛ که مطابق عدالت جنسیتی جنبش زنان ایران تحت شعار تساوی حقوق زن و مرد، میتوانند خواستار لغو تمامی تبعیضات حقوقی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و مذهبی و قومی و مدنی حاکم بر زنان ایران بشوند که فونکسیون نهائی انجام آنها، رهائی اردوگاه بزرگ مستضعفین امروز ایران، اعم از زن و مرد از این تبعیضات استخوانسوز میباشد.»
لذا همین امر است که باعث گردیده است تا جنبش زنان ایران در چارچوب مبارزه تبعیضستیزانه جنسیتی خود با شعار تساوی حقوق زن و مرد در شرایط مشخص سیاسی حاکم بر جامعه ایران، به عنوان جنبش پیشرو (نه پیشاهنگ) اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران مطرح گردند. نکته قابل توجهی که در عرصه مبارزه تبعیضستیزانه جنسیتی جنبش زنان ایران تحت شعار تساوی حقوق زن و مرد باید به آن توجه بشود اینکه از آنجائیکه مبارزه رهائیبخش جنبش زنان ایران در چارچوب جنبش مطالباتی کل شاخههای اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، اعم از جنبش کارگری و جنبش مزدبگیران و جنبش حاشیهنشینان و جنبش دانشجویان و جنبش دانشآموزان و جنبش معلمان و جنبش اقلیتهای قومی و مذهبی و غیره صورت میگیرد، همین پیوند جنبش زنان ایران در عرصه جنبش مطالباتی شاخههای مختلف اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در این شرایط، همراه با جوهر تبعیضستیزانه جنبش زنان ایران در عرصه سیاسی که همان جنبش آزادیخواهانه یا دموکراسیطلبانه در چارچوب پروژه دموکراسی سوسیالیستی شریعتی میباشد، بسترساز پیوند بین دو شعار «نان و آزادی» که شعار عام استراتژیک امروز اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران میباشد، با شعار «تساوی حقوق زن و مرد» که شعار استراتژیک جنبش زنان ایران است، بشود.
نکته دیگری که به لحاظ آسیبشناسی جنبش زنان ایران در این زمان باید به آن عنایت شود، خطر اولویت بخشیدن و جایگزین کردن «آزادی اجتماعی» به صورت مکانیکی به جای آزادی مدنی و آزادی سیاسی در خصوص جنبش مطالباتی زنان ایران است. چراکه جنبش زنان ایران امروز واقفند که محرومیت مدنی و تبعیضات سیاسی مشکل آنها در عرصه دموکراسی میباشد. لذا به همین دلیل جنبش زنان ایران نباید در عرصه مبارزه آزادیخواهانه خود، آزادی مدنی و آزادی سیاسی زنان ایران را مانند زمان رژیم کودتائی و توتالیتر پهلوی وجه المعامله آزادی اجتماعی بکنند.
به عبارت دیگر «برای زنان ایران آزادی اجتماعی، زمانی ارزش اجتماعی دارد که در چارچوب آزادیهای مدنی و آزادیهای سیاسی حاصل شده باشند»؛ یعنی برای زن ایرانی و جنبش رهائیبخش زنان ایران، سه مؤلفه «آزادی مدنی و آزادی سیاسی و آزادی اجتماعی» در پیوند با یکدیگر تنها در عرصه مبارزه دموکراسیخواهانه سوسیالیستی در چارچوب دیسکورس شریعتی تعریف میشوند؛ و بدین ترتیب است که جنبش زنان ایران هر گونه برخورد مکانیکی در راستای اولویت بخشیدن به آزادیهای اجتماعی، نسبت به آزادیهای مدنی و آزادیهای سیاسی در عرصه مبارزه دموکراسیخواهانه خود، نفی و رد میکنند؛ و مبارزه دموکراسیخواهانه خود در چارچوب جنبش مطالباتی کل اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران بر پایه هم فاز سه مؤلفه آزادیهای مدنی و آزادیهای سیاسی و آزادیهای اجتماعی دنبال میکنند.
همین رویکرد جنبش زنان ایران به مبارزه آزادیخواهانه و دموکراسیطلبانه باعث میگردد تا آرایش هیرارشیک مؤلفههای آزادی در عرصه جنبش مطالباتی ایران به صورت:
1 - آزادیهای سیاسی،
2 - آزادیهای مدنی،
3 - آزادیهای اجتماعی درآید؛ و «در عرصه مبارزه سوسیالیستخواهانه در چارچوب دموکراسی سوسیالیستی شریعتی (نه سوسیال دموکراسی سرمایهداری) مبارزه با نابرابریهای موجود در جامعه امروز ایران، بر مبارزه با فقر اولویت پیدا میکند»؛ چراکه جنبش زنان ایران به نیکی دریافتهاند که «مبارزه با فقر در جامعه امروز ایران، اگر در چارچوب مبارزه با نابرابریهای موجود در جامعه ایران صورت نگیرد، این مبارزه صورت پوپولیستی پیدا میکند و از جوهر سوسیالیستی محروم میشود.» قابل توجه است که همین برخورد پوپولیستی با فقر، جدای مبارزه با نابرابریهای موجود در جامعه ایران، بخصوص در سالهای 84 تا 92 باعث ظهور هیولای پوپولیستی ستیزهگر و غارتگر در حاکمیت مطلقه فقاهتی گردید.
لذا به همین دلیل در رویکرد جنبش زنان ایران مبارزه سوسیالیستی با فقر در جامعه ایران:
اولاً باید در چارچوب مبارزه «دموکراسی – سوسیالیستی» شریعتی انجام بگیرد.
ثانیاً مبارزه با فقر در جامعه امروز ایران باید در چارچوب مبارزه با «نابرابریهای موجود در جامعه ایران» به انجام برسد. لذا هر گونه مبارزه پوپولیستی با فقر خارج از مبارزه سوسیالیستی با نابرابریها در جامعه امروز ایران محکوم به شکست خواهد بود.
ثالثاً مبارزه دموکراسیخواهانه سوسیالیستی در جامعه ایران باید از کانال جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین حاصل بشود. لذا هر گونه «جنبش به اصطلاح اصلاحات دموکراسیخواهانه تکوین یافته در بالائیهای قدرت (جهت یارگیری و بالا بردن قدرت چانهزنی خود در عرصه صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت بین جناحهای درونی حاکمیت مطلقه فقاهتی) باطل و دروغین و عوامفریبانه میباشد»؛ چراکه جنبش زنان ایران در عرصه تجربه 38 ساله گذشته خود به این واقعیت دست پیدا کردهاند که تا زمانیکه مبارزه با فقر و ادعاهای آزادیخواهانه در جامعه ایران در چارچوب مبارزه با نابرابریهای موجود صورت نگیرد، فریب و دروغ میباشد.
توجه داشته باشیم که مبارزه با نابرابریهای موجود در جامعه ایران جز با تغییر ساختاری نظام سیاسی حاکم امکان پذیر نیست. لذا هر گونه ادعای جناحهای درونی قدرت جهت انجام حرکت تحولخواهانه از بالا و از طریق صندوقهای رأی در چارچوب اعتقاد به اصلاحپذیر بودن رژیم مطلقه فقاهتی از درون و اعتقاد به ظرفیتهای دموکراتیک قانون اساسی رژیم مطلقه فقاهتی، آب در هاون کوبیدن خواهد بود. همان تجربهای که جنبش زنان ایران در 38 سال گذشته در این رابطه کردهاند.
علی ایحاله از نظر جنبش زنان ایران تنها از طریق جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین توسط شاخههای مختلف جنبشی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، اعم از جنبش کارگری و جنبش مزدبگیران و جنبش دانشجویان و جنبش دانشآموزان و جنبش حاشیهنشینان و جنبش اقلیتهای قومی و مذهبی است که میتوان در عرصه جنبش مطاباتی فراگیر و همه جانبه و سراسری جنبش عام اجتماعی ایران به مبارزه با نابرابریهای موجود در جامعه ایران و مبارزه با فقر پرداخت.
شعار «نان و آزادی» که شعار محوری جنبش مطالباتی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران میباشد، در مقایسه با شعار محوری جنبش زنان ایران که همان «تساوی حقوق زن و مرد ایرانی» میباشد، در تحلیل نهائی در چارچوب مبارزه سوسیالیستی با دو مؤلفه نابرابریها و فقر، دارای مضمون واحدی میباشند؛ چراکه شعار آزادی از آنجائیکه در اینجا با جوهر و مضمون دموکراسی سوسیالیستی شریعتی تعریف میگردد، تنها در چارچوب مبارزه با نابرابریهای موجود در جامعه امروز ایران دست یافتنی میباشد؛ یعنی آنچنانکه شعار «نان» دارای جوهر و مضمون مبارزه با فقر است، شعار آزادی سوسیالیستی دارای جوهر مبارزه با نابرابریهای موجود در جامعه امروز ایران میباشد.
البته طرح اولویت مبارزه با نابرابریهای موجود در جامعه ایران نسبت به مبارزه با فقر به معنای این نیست که در جامعه امروز ایران فقر کمتر از نابرابریها میباشد. بلکه بالعکس اولویت مبارزه با نابرابریها نسبت به مبارزه با فقر در جامعه امروز ایران دلالت بر این امر میکند که در جامعه امروز ایران باید مبارزه با فقر باید در چارچوب مبارزه با نابرابریهای موجود به انجام برسد؛ چراکه هر گونه مبارزه مکانیکی با فقر جدای از مبارزه با نابرابریهای موجود در جامعه ایران، باعث سقوط در ورطه هولناک پوپولیسیم میشود.
ادامه دارد