«جنبش زنان ایران» در مسیر «رهائی» - قسمت دهم
بنابراین «روز 8 مارس برای زنان ایران یادآور مبارزه علیه ستم جنسیتی است»، روز 8 مارس هر سال برای زن ایرانی یادآور مبارزات زن تاریخی، برای رفع ستم جنسیتی و نابرابری حقوقی با مردان است. روز 8 مارس برای زن ایرانی یادآور مبارزات زنان ایران از شهریور 20 الی الان، جهت دستیابی به مطالبات عمومی اکثریت زنان نیروی کار ایران که عبارت است از:
الف – مبارزه علیه بیکاری،
ب – مبارزه برای دستمزد مناسب،
ج – مبارزه برای کسب حق تشکل،
د - مبارزه برای ایمنی محیطهای کار،
ه – مبارزه برای ممنوعیت کار کودکان،
و – مبارزه برای قانون کار مناسب،
ز – مبارزه برای دستمزد برابر، میباشد.
روز 8 مارس برای زنان ایران یادآور این حقیقت است که زنان ایران هرگز نمیتوانند از مبارزات سیاسی اجتماعی مردم ایران برای استقرار نظام دموکراسی – سوسیالیستی جدا باشند. چراکه دسترسی زنان ایرانی به حقوقشان در یک حکومت غیر دموکراتیک و استبدادی امری نامتصور و غیر ممکن میباشد. روز 8 مارس برای مردم ایران یادآور این حقیقت است که «لازمه رسیدن به توسعه و پیشرفت پایدار در کشور ایران بدون مشارکت همه جانبه زنان ایران ناممکن میباشد». روز 8 مارس برای جنبش زنان ایران یادآور این حقیقت است که «زنان ایران بدون اینکه بتوانند هم خودشان را سازمان دهند و هم به شاخههای دیگر جنبشهای مدنی که متعهد به حقوق آنان هستند، تکیه کنند، به تنهائی نمیتوانند از ستمهای مضاعف جنسیتی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی نجات پیدا کنند.»
روز 8 مارس برای جنبش کارگری ایران یادآور این حقیقت است که «زنان ایران خود بخش بزرگی از نیروی کار امروز جامعه ایران میباشند و در عرصه کار، مطالبات و منافع یکسانی با عموم کارگران دارند». لذا وجود این فصل مشترک بیش از هر عامل دیگری جنبش کارگری و جنبش زنان ایران را بهم پیوند میدهد. روز 8 مارس روز جهانی زن برای زنان ایران یادآور این حقیقت میباشد که رمز رهائی زنان ایران برای رفع ستم جنسیتی و برای کسب حقوق برابر با مردان، «در مبارزات دموکراتیک زنان ایران (برای برخورداری از حقوق سیاسی – اجتماعی و رفع ستم تبعیضی جنسیتی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی)، در چارچوب جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین نهفته است». روز 8 مارس یا روز جهانی زن برای آن بخش از زنان ایران که نیروی کار جامعه ایران میباشند، یادآور این حقیقت است که جنبش کارگران میتوانند به عنوان بزرگترین حامی جنبش زنان ایران در راستای مبارزات دموکراتیک کل جامعه ایران، باشند.
روز 8 مارس یا روز جهانی زن میتواند برای جنبش زنان ایران تعلیم دهنده این درس بزرگ باشد که اگر جنبش زنان ایران میخواهند در این شرایط تندپیچ تاریخ ایران قدرت پیدا کند، باید:
اولاً دامنه جنبش خود را گستردهتر کنند.
ثانیاً هزینه شرکت در اعتراضات برای زنان ایرانی پائین بیاورند، زیرا لازمه فراگیر کردن جنبش آن است که هزینه شرکت در مبارزه بطور سرانه پائین بیاوریم، آنچنانکه روزا لوکزامبورگ میگوید: «حتی در بطن حرکتهای انقلابی، نباید از مردم عادی انتظار داشته باشیم که از همان آغاز به صورت انقلابی به میدان بیایند، بلکه برعکس، انتظار ما باید بر این امر قرار داشته باشد که آنها با خواستههای کوچک و مطالبات کوچکشان، به میدان بیایند، منتها با آمدنشان حرکت بزرگ را دامن بزنند.»
ثالثاً علاوه بر سازمانگری و فراخوانی در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، حرکت در عرصه واقعی به صورت ءنافرمانیهای مدنی» پیش ببرنند.
رابعاً باید این فرهنگ را از ذهنمان بیرون کنیم که گویا «اگر آدم اسلحه در دست بگیرد، انقلابیتر است.»
خامسا نباید قدرت حاکمیت را نه مطلق بکنیم و نه آنچه که هست به صورت ارادهگرایانه، نادیده بگیریم. چراکه در شرایط فعلی در قیاس با قدرت جنبشهای داخلی، «قدرت حاکمیت در سازمان یافتگیترش نسبت به جنبشها میباشد، لذا همین قدرت سازمان یافتگی حکومت باعث ایجاد اراده متمرکز برای آنها شده است.»
سادساً جنبش زنان ایران باید بدانندکه «نقطه قوت جنبش زنان در دامنه تودهای آنها است» زیرا آنچنانکه مهاتما گاندی میگفت: «همه را نمیشود کشت و همه را نمیشود زندان کرد و همه را نمیشود خاموش و خفه کرد.»
ثامناً باید از همه تاکتیکهای شناخته شده اعم از:
الف – اعتصاب.
ب – تحصن.
ج – تظاهرات.
د – بایکوت.
ه – کمپینها و از همه مهمتر سازمانگری و فراخوانی در شبکههای اجتماعی و غیره، جهت فراگیر کردن جنبش زنان ایران استفاده بشود.
روز 8 مارس یا روز جهانی زن حامل درسهای بزرگی برای جنبش زنان ایران و جنبشهای دیگر اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران میباشد که این درسها عبارتند از اینکه:
1 - باید از طرح شعارهائی که باعث جدائی جنبش زنان ایران از شاخههای دیگر جنبشهای اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران میشود، بشدت ممانعت ورزید. چرا که رمز موفقیت جنبش زنان ایران تنها در گرو سازمانگری درونی و اتحاد با شاخههای دیگر جنبش میباشد. علیهذا، اگر در این رابطه شعارهای جنبش زنان ایران نتواند باعث اتحاد بین شاخههای جنبش اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران بشود، مردود میباشد.
2 - دومین درسی که جنبش زنان ایران باید در دستور کار خود قرار دهند، اینکه برای تعیین تاکتیک در خصوص مبارزه زنان ایران، باید دینامیسم درونی حرکت زنان ایران را در نظر بگیریم؛ و جنبش زنان ایران تا زمانیکه نتوانند به کشف دینامیسم درونی حرکت زنان ایران دست پیدا کنند، اتخاذ هر گونه تاکتیکی، جنبه مکانیکی و وارداتی پیدا خواهد کرد.
3- درس سومی که جنبش زنان ایران باید در دستور کار خود قرار دهند اینکه «اتخاذ تاکتیک توسط جنبش زنان ایران، باید با مسئله زمان و مکان ارتباط داشته باشد». لذا معلوم نیست که شعاری که امروز جنبش زنان ایران میدهند، برای فردای زنان ایران درست باشد، در نتیجه جنبش زنان ایران باید توجه داشته باشند که نباید بر پایه خواستههای موضعی زنان حرکت بکنند، بلکه در تعیین شعار باید به این حقیقت تکیه بشود که آیا زنان ایران در ابعاد تودهای میتوانند حول این شعارها و خواستهها جمع و متحد شوند؟
4 - درس چهارمی که جنبش زنان ایران باید به آن توجه کند اینکه «زنان کارگر و زنان نیروی کار در جامعه ایران همه انهائی شامل میشوند که از طریق فروش نیروی کار خویش زندگی میکنند»، بنابراین «حتی معلمان زن که با فروش نیروی کار خود زندگی میکنند، در جامعه امروز ایران جزء زنان کارگر به حساب میآیند». لذا در این رابطه است که «هر گونه تعریف غلط از تعیین زن کارگر باعث سکتاریست جنبش زنان ایران میشود.»
5 - پنجمین درسی که جنبش زنان ایران در این رابطه باید به آن عنایت بکنند، دیالکتیک مبارزه این است که تا حرکات مردم تداوم پیدا میکند، تضادها و تناقضها در درون حاکمیت و بالائیهای قدرت رشد مینماید و جنگ درونی جناحهای حکومت شعلهور میگردد، آنچنانکه در فرایند دیگر همین افزایش تضاد و تناقض در درون حاکمیت، باعث تداوم حرکات مردم میگردد. علی ایحاله، به همین دلیل رمز موفقیت جنبش زنان ایران در این شرایط در آن است که «بتواند استقلال خود را در خصوص جنگ جناحهای درون حکومت، حفظ کنند». چراکه به هر حال جناحهای درونی حکومت، جهت بالا بردن قدرت چانهزنی خود، نیازمند به یارگیری از مردم و جنبشها هستند. لذا در این رابطه است که جنبش زنان ایران میتواند بستری مناسب جهت نفوذ حرکت جناحهای درونی حکومت باشد؛ و لقمهای مناسب برای حلقوم این جناحها گردد.
6 - ششمین درسی که جنبش زنان ایران باید به آن عنایت کنند اینکه «تنها توده عظیم زنان ایران هستند که در کنار توده عظیم مردان ایران میتوانند امروز به عنوان فاعل دگرگونیهای بزرگ و تاریخی در جامعه ایران باشند». لذا در این رابطه است که جنبش زنان ایران باید تمامی سمتگیری تاکتیکی و استراتژی خودش را در رابطه با پیوند با توده عظیم زنان ایران اتخاذ نماید. چشم داشتن به اصحاب قدرت و بالائیهای قدرت کاری ساده لوحانه میباشد، باید استراتژی خود را در چارچوب دستیابی به جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین تعریف کنیم، نه در کادر جنبشهای تزریق شده حکومتی.
7 - هفتمین درسی که جنبش زنان ایران در تعیین تاکتیک و شعارهای خود باید به آن توجه داشته باشند اینکه «اگر مبارزه برای نان با مبارزه برای آزادی گره بخورد و اکثریت زنان ایران که جهت حفظ معاش و زندگیشان خواهان مبارزه هستند، بتوانند با آنهائی که خواهان آزادی بیشتر هستند بپیوندند، تحولات بزرگ در ایران اتفاق میافتد.»
پایان