مهر نماد پیوند سه جنبش دانش آموزی، جنبش دانشجوئی، جنبش معلمان در ایران - قسمت دوم
ب – اوج گیری جنبش مطالباتی جامعه ایران و اهمیت هم بستگی سه شاخه از جنبش دموکراتیک مردم ایران یعنی، جنبش دانش آموزی، جنبش دانشجوئی، جنبش معلمان:
آنچه که باعث میشود تا مبارزه دموکراسی خواهانه در جامعه ایران روند رو به اعتلائی پیدا کند و مانند 150 سال گذشته گرفتار شکست نشود عبارت است از:
1 - گسترش فرهنگ دموکراسی خواهانه و عدالت طلبانه.
2 - ایجاد و توسعه تدریجی تشکل و سازماندهی جنبشهای سه گانه کارگری و دموکراتیک و اجتماعی.
3 - سازماندهی و تشکل نهادهای مدنی و صنفی در عرصه اقتصادی و اجتماعی.
4 - ایجاد موازنه قوا بین پائینیها و بالائیهای قدرت توسط سازماندهی طبقات و اصناف و حضور وسیع و سازمان یافته مردم و تودههای شهر و روستا.
به همین دلیل است که تا زمانی که ما نتوانیم یک تحلیل همه جانبه و علمی از کودتای 28 مرداد 32 به دست بیاوریم، هرگز نخواهیم توانست در خصوص جایگاه جامعه مدنی در پروسه مبارزه دموکراسی خواهانه مردم ایران به یک قضاوت علمی بپردازیم چراکه کودتای 28 مرداد 32 نه تنها نمایش دخالت امپریالیسم آمریکا و هم دستی و هم داستانی امپریالیسم انگلیس بود؛ و نه تنها این کودتای سیاه نشان دهنده هم پیمانی ارتجاع مذهبی با استبداد دربار میباشد؛ و نه تنها کودتای 28 مرداد 32 معرف هم پیمانی بین استحمار کهنه و استحمار نو جهت به زانو درآوردن مبارزه تحول خواهانه مردم ایران میباشد؛ و نه تنها این کودتا نشان دهنده شکست مبارزه دموکراسی خواهانه از طریق احزاب یقه سفید میباشد و نه تنها این کودتا نشان دهنده بی ثمری مبارزه پارلمانتاریستی در جامعه ایران میباشد و نه تنها این کودتا معرف شکست احزاب در جایگزینی به جای جنبشهای سه گانه است و نه تنها این کودتا نشان دهنده شکست استراتژی «زندگی در شکاف» در مبارزه با استیلای خارجی میباشد؛ و نه تنها این کودتا نشان داد که سرمایهداری جهانی در راه دستیابی به بازارهای کشورهای پیرامونی به جز منافع حداقلی و حداکثری خود چیزی جلودار و تعیین کننده حرکت خود نمیشناسد، چه آمریکا باشد و چه انگلیس؛ و نه تنها این کودتا نشان داد که ارتجاع مذهبی و اسلام فقاهتی به جز مشارکت در قدرت سیاسی به هیچ معیار ارزشی دیگر معتقد نیست و نه تنها این کودتا نشان داد که جنبش سیاسی ایران چه شاخه مذهبی و چه شاخه ملی و چه شاخه غیر مذهبی آن نمیتوانند در تندپیچهای تاریخی حرکت مردم ایران در قضاوت بین منافع ملی و منافع حزبی و گروهی خودشان، منافع ملی را بر منافع گروهی و حزبی برتری دهند؛ و نه تنها این کودتا نشان داد که در عرصه مبارزه دموکراسی خواهانه وقتی مردم حضور فراگیر مستقیم نداشته باشند، سهم خواهی جریانهای سیاسی بالائیهای قدرت تعیین کننده نهائی میباشند.
از همه مهمتر بزرگترین درسی که کودتای 28 مرداد به ما داد این بود که در غیبت جامعه مدنی و غیبت نهادهای مدنی سازمان یافته و در غیبت جنبشهای سه گانه قطعا هر گونه مبارزه دموکراسی خواهانه در جامعه ایران محکوم به شکست خواهد شد؛ و به همین دلیل است که اگر بگوئیم هویت واقعی تاریخ معاصر ایران با شناخت عمیق علل کودتای 28 مرداد و پیامدهای آن در عرصههای مختلف اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی پیوندی لاینفک دارد سخنی به گزاف نگفتهایم و از همین جا است که در ادامه آن میتوانیم بگوئیم که واکاوی علل چیرگی کودتای 28 مرداد هنوز با گذشت بیش از 60 سال است که تازگی خود را از دست نداده است و مقولهای لازم و ضروری میباشد تا آنجا که بدون فهم آن امکان فهم جایگاه جامعه مدنی در عرصه مبارزه دموکراسی خواهانه مردم ایران وجود ندارد.
به هر حال در عرصه پروسه تکوین جامعه مدنی سنتز نهائی این پروسه «رشد جنبش مطالباتی» گروههای مختلف اجتماعی جامعه ایران در عرصه مبارزه صنفی و تکوین نهادهای مدنی و اعتلای جنبشهای سه گانه کارگری و دموکراتیک و اجتماعی میباشد چراکه علاوه بر اینکه تشکل و سازماندهی گروههای مختلف اجتماعی در راستای دستیابی به یک جامعه نیرومند مدنی تنها از کانال عبور این نهادها از مسیر زندگی آنها ممکن میباشد و برعکس جنبش سیاسی که از طریق تشکیلات عمودی میتوان بیرون از زندگی آنها به سازماندهی حرفه ای یا آماتور آنها پرداخت.
دیگر جنبشهای سه گانه و اصناف و نهادهای مدنی در راستای تکوین جامعه مدنی سازماندهی و تشکل آنها باید از کانال زندگی روتین آنها عبور کند و همین امر باعث میگردد تا به موزات اعتلای حرکت تشکل و سازماندهی گروههای مختلف اجتماعی، «جنبش مطالباتی این گروهها» و در نتیجه جامعه ایران روند رو به اعتلائی به خود بگیرد تا آنجا که میتوان گفت که اعتلای جنبش مطالباتی گروههای مختلف اجتماعی و جامعه ایران اولین مولود و میوه جامعه مدنی میباشد بطوریکه به مصداق کلام عیسای مسیح در انجیل که میفرماید «تعرف الاشجار به الاثمارها - درختان را میتوان از میوههایشان شناخت و از روی میوههایشان قضاوت کرد»، کیفیت و رشد جنبش مطالباتی جامعه ایران میتواند برای ما به عنوان یک تست جهت فهم وضعیت جامعه مدنی ایران به کار گرفته شود.
به عبارت دیگر رابطه جنبش مطالباتی با جامعه مدنی یک رابطه دو طرفه میباشد یعنی به موازات رشد و تکوین پروسه جامعه مدنی، جنبش مطالباتی جامعه روند رو به اعتلائی به خود میگیرد آنچنانکه برعکس به موازات اوج گیری جنبش مطالباتی گروههای اجتماعی شرایط جهت اعتلای پروسه تکوین جامعه مدنی فراهم میگردد، در شرایط فعلی جامعه ایران به علت اینکه تضادهای درونی جناحهای قدرت (در عرصه سهم خواهی و تقسیم باز تقسیم قدرت از بعد از توافق هستهای و نزدیک شدن به انتخابات مجلس دهم و خبرگان رهبری در اسفند ماه 94 ) به شدت رو به فزونی گذاشته است و به موازات شروع دوران تبلیغات انتخاباتی شرایط جهت ریزش این تضادها از کاسه حکومت به پائینیهای قدرت فراهم گشته است و همین امر باعث کاتالیزوری جهت ایجاد فضا برای اعتلای جنبش مطالباتی گروههای مختلف جامعه ایران شده است.
چراکه هر کدام از جناحهای درونی قدرت برای کسب حمایت این گروهها میکوشند توسط وعدههای انتخاباتی جنبش مطالباتی احزاب و تشکلها و نهادهای مدنی و اصناف در عرصه انتخابات اسفند ماه را به طرف خویش جلب کنند هر چند این وعدهها از فردای انتخابات مانند 36 سال گذشته به فراموشی سپرده میشود ولی خود همین بازار گرم «جنگ خر فروشان» حداقل فونکسیونش آن خواهد بود که شرایط برای اوجگیری این جنبش فراهم بشود اگر چه به علت فسادهای نهادینه شده درون نظام مطلقه فقاهتی همراه با اعتیاد ساختار درونی این نظام به رانت خواری اقتصادی و سیاسی و اداری امکان پیوند سیستماتیک بین این جناحها با جنبش مطالباتی گروههای اجتماعی جهت نمایندگی از این جنبش در عرصه حکومت و نهادهای قدرت وجود ندارد، ولی اوج گیری تضادهای درونی قدرت در این مرحله به خصوص از بعد از خوردن «جام دوم زهر» در عرصه توافق هستهای و مایوس شدن جناح جنگ سالار درون نظام تحت رهبری «اولترا قدرت سپاه» از کسب قدرت نظامی اتمی و کنار گذاشته شدن این جناح جنگ سالار هم در انتخابات خرداد 92 و هم در انتخابات آینده از عرصه سیاسی انتخابات، باعث گردیده تا جناح جنگ سالار رژیم مطلقه فقاهتی که در این مرحله هم در عرصه توافق هستهای و هم در عرصه انتخابات تقسیم قدرت خود را بازنده اصلی می ببیند، با تمام زین و رکاب جهت مقابله با جناح آلترناتیو (که شامل کارگزاران هاشمی رفسنجانی و اعتدالیون حسن روحانی و اصلاح طالبان محمد خاتمی و حتی بخشهای از جنبش سبز میرحسین موسوی و کروبی میشود) به صورت مستقیم و غیر مستقیم وارد جنگ تقسیم قدرت بشود تا از کانال نظارت استصوابی شورای نگهبان و مدیریت مهندسی شده حزب پادگانی خامنهائی بتوانند حداکثر ماهی مورد نیاز خود را از آب گل آلود بعد از توافق هستهای و شرایط خود ویژه انتخابات اسفندماه 94 بگیرند.
طبیعی است که در چنین شرایطی که دستمزد کارگران و معلمان کمتر از یک سوم خط فقر است و سونامی بیش از 4 میلیون بیکار تحصیل کرده موجود و 5 میلیون بیکار تحصیل کرده چهار سال آینده و در راه، که خود باعث تکوین ارتش 9 میلیون نفری تحصیل کرده بیکاران میشود، در شرایط رکود فراگیر فعلی اقتصاد نفتی ایران، جنبش مطالباتی جامعه ایران در یک تندپیچ تعیین کننده قرار گرفته است. شعار جنبش معلمان ایران در برابر مجلس که عبارت بود از اینکه «درد ما فرق است نه فقر» خود میتواند عمق فساد و رانت خواری نهادینه شده تا پائین نظام حاکم را به نمایش بگذارد.
با فرا رسیدن مهرماه بیش از یک میلیون نفر معلم با حضور در کلاسهای درس در شهر و روستا، حضور سراسری جنبش معلمان ایران و پیوند تنگاتنگشان با نسل جدید و 13 میلیون دانش آموز یعنی 13 میلیون خانواده ایرانی در شهر و روستا به نمایش میگذارند. دو شعار عمده جنبش معلمان ایران یعنی «معیشت و منزلت انسانی» در این شرایط حساس میتواند به عنوان شعار جنبش 13 میلیونی دانش آموزان ایران قرار گیرد. چراکه از مشخصه جنبش مطالباتی معلمان ایران ضرورت آموزش و پرورش رایگان برای تمام دانش آموزان ایران میباشد که در این شرایط رژیم مطلقه فقاهتی توسط خصوصی سازی نهادهای آموزش و تفکر آموزش طبقاتی و سوداگرانه باعث کالائی شدن علم و دانش در عرصه آموزش و پرورش ایران شدهاند. کلاسهای پر جمعیت و مدارس فرسوده همراه با کالائی شده علم و دانش باعث ناکارآمدی آموزش در جامعه ایران شده است که این امر شرایط رشد و اعتلای جنبش 13 میلیونی دانش آموزان ایران هم فاز با جنبش یک میلیون نفری معلمان ایران را فراهم میکند.
البته بهبود کیفیت آموزشی از طریق مشارکت معلمان توسط تشکلهای مستقل و واقعی معلمان در این شرایط میتواند بسترساز سیاستهای مناسب در جهت تغییر نظام آموزش حاکم بر 13 میلیون دانش آموز ایران بشود. مهمترین خصیصه جنبش مطالباتی جامعه امروز ایران در گروههای مختلف معلمان و پرستاران و کارگران و دانشجویان و زنان و غیره ماهیت و «جوهره جنبشی» آن میباشد که باعث گردیده است تا این جنبشها در شرایط خودویژه فعلی جامعه ایران به محض اعتلا، آنچنانکه چندی پیش در جنبش معلمان و پرستاران شاهد آن بودیم این اعتراضات در حداقل زمان ممکن به صورت سراسری درآید و همین امر رژیم مطلقه فقاهتی را در تنگنای «چه کنم؟» قرار داده است.
البته نقش شبکههای اجتماعی را در طول دو سال گذشته در این رابطه نباید از نظر دور بداریم بطوریکه امروز از نظر حزب پادگانی خامنهای بزرگترین خطر استراتژیکی که رژیم مطلقه فقاهتی را تهدید میکند، همین تکوین شبکههای اجتماعی است که از شهر تا روستا تمامی گروههای اجتماعی جامعه ایران از کارگران تا دانشجویان، معلمان و پرستاران و دانش آموزان، زنان و جوانان و غیره به صورت تنگاتنگ مانند یک حزب فراگیر ستبر نامرعی در پیوند با یکدیگر قرار داده است. آنچنانکه این حزب فراگیر خارج از سانسور و چتر اختناق رژیم مطلقه فقاهتی به صورت صد در صد آزاد توسط این شبکههای اجتماعی با هم دیالوگ میکنند، تصمیم میگیرند، و برنامه ریزی میکنند و در این رابطه رژیم مطلقه فقاهتی و نهادهای امنیتیاش را آچمز کردهاند بطوریکه به ضرس قاطع میتوانیم بگوئیم که هر جریانی که بتواند هژمونی جنبش مطالباتی گروههای مختلف اجتماعی در شبکههای اجتماعی به دست بگیرد، صلاحیت هدایتگری مبارزه مردم ایران دارد و غیبت هر گروه و جریانی در این رابطه تیر خلاص برای این جریان یا گروه سیاسی میباشد.
شاید بهتر باشد که اینچنین مطرح کنیم که نبض اعتلای جنبش مطالباتی جامعه امروز ایران در شبکههای اجتماعی میتپد و بی شک آنچنانکه در جنبش معلمان و پرستاران در ماههای اسفند 93 تا امروز شاهد آن هستیم تنها بستری که میتوان توسط آن به سازماندهی اعتراضی جنبش مطالباتی گروههای مختلف جامعه ایران پرداخت فقط و فقط حضور در شبکههای اجتماعی است و شاید لازم باشد که آخرین حرفهایمان در این رابطه در اینجا بگوئیم و آن اینکه بدون حضور در شبکههای اجتماعی هیچ جریانی نمیتواند نقشی در اعتلای جنبش مطالباتی مردم ایران داشته باشد و به همین دلیل بزرگترین بحران حزب پادگانی خامنهای در این زمان مقابله کردن با حضور مردم در شبکههای اجتماعی است.
اینکه چگونه جنبش سیاسی و پیشگامان در این شرایط میتوانند با حضور مهندسی شده در شبکههای اجتماعی جنبش مطالباتی گروههای مختلف جامعه ایران را سازماندهی و هدایت کنند موضوعی است که آینده باید به قضاوت در باب آن نشست، غفلت جنبش سیاسی ایران در این شرایط در عرصه حضور در شبکههای اجتماعی جهت هدایتگری و سازماندهی جنبش مطالبات مردم ایران خطر استراتژیکی است که به شدت جنبش سیاسی ایران را تهدید میکند
والسلام