درس‌هائی از قرآن - تفسیر سوره «حمد» یا «فاتحه الکتاب» - قسمت چهارم

سوره «حمد» تبیین جایگاه «الله» در منظومه نظری و عملی پیامبر اسلام

 

با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ» (سوره قصص – آیه 5) را تبیین نماید. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «کانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً...» سوره بقره – آیه 213) را تبیین اجتماعی و تاریخی بنماید. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...» (سوره حدید – آیه 25) را تبیین اجتماعی و تاریخی بکند. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «...مَا تَرَی فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ...» (سوره ملک – آیه 3) را تبیین فلسفی در وجود نماید. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «...وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» (سوره ق – آیه 16) را تبیین انسان‌شناسانه نماید. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «...وَمَا رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَلَکنَّ اللَّهَ رَمَی...» (سوره انفال – آیه 17) را تبیین کلامی رابطه دو طرفه بین خدا و جهان بکند.

با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «یسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ...» (سوره جمعه – آیه 1) را تبیین معنوی از همه وجود بکند. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَینَ أَنْ یحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُومًا جَهُولًا» (سوره احزاب – آیه 72) را تبیین کند. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا لَاعِبِینَ» (سوره دخان – آیه 38) را تبیین فلسفی تکامل در وجود کند. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «...ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ...» (سوره غافر – آیه 60) را تبیین رابطه انسان با خدا بکند. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنَا...» (سوره عنکبوت – آیه 69) را تبیین دیالکتیکی بین انسان و خدا بکند. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «وَإِنْ مِنْ شَیءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» (سوره حجر – آیه 21) را در رابطه جهان در خداوند (نه خدا در جهان) تبیین فلسفی نماید. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست سجده همه وجود در پای آدم در داستان هبوط انسان را تبیین توحیدی انسان‌شناسانه بکند. با «تجربه الله» توسط پیامبر اسلام بود که او توانست «وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَینَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ...» (سوره بقره – آیه 115) را تبیین توحیدی از جهان و وجود بکند.

حال با توجه به این جایگاه «الله» در مانیفست نظری و عملی پیامبر اسلام است که می‌توانیم توسط فهم این جایگاه به تفسیر سوره حمد بپردازیم و به سؤال‌های فوق پاسخ بدهیم و مهمتر از همه به انگیزه پیامبر اسلام در خصوص این همه تاکیدی که بر سوره حمد چه در طرح آن در نمازهای یومیه و چه در طرح آن در آغاز قرآن و چه در طرح آن پس از تکبیره الاحرام آغازین نماز پی ببریم؛ و شاید در این رابطه اگر داوری کنیم که هدف پیامبر اسلام از سوره حمد توجه دادن مسلمانان به جایگاه «الله» تجربه بزرگ پیامبر اسلام بوده است داوری غیر واقع‌گرایانه‌ای نباشد، چراکه مطابق آنچه که فوقا در باب جایگاه «لله» در دیسکورس نظری و عملی پیامبر اسلام مطرح کردیم، می‌توانیم بگوئیم که «الله» در دیسکورس پیامبر اسلام از آنچنان جایگاهی برخوردار می‌باشد که اعتقاد همراه با شناخت آن توسط مسلمانان و مؤمنین به این مکتب می‌تواند بسترساز تمامی اهداف بعثت نبوی پیامبر اسلام بشود؛ و طبیعتاً بدون فهم «الله» در مانیفست نظری و عملی پیامبر اسلام، امکان فهم بعثت پیامبر اسلام وجود نخواهد داشت.

حال پس از این موضوع نخستین سوالی که در باب تفسیر سوره حمد مطرح می‌شود اینکه چگونه و با چه مکانیزمی قرآن تلاش می‌کند تا در سوره حمد بتواند جایگاه «الله» در دیسکورس نظری و عملی پیامبر اسلام تبیین نماید. در این رابطه است که می‌توانیم به این پارامترها تکیه کنیم:

1 - تکرار در طرح موضوع توسط مسلمانان حتی اگر صورت عادت هم پیدا کند.

2 - تبیین موضوع توسط پیامبر اسلام در اشکال مختلف عملی و نظری از آیات سوره حمد در قرآن گرفته تا پروژه حج که توسط پیامبر اسلام حول محور «الله» یا صورت نمادین آن «کعبه» از آغاز تا انجام مناسک حج به‌صورت سمبلیک و نمادین و حرکتی به نمایش گذاشته شده است و تا نمازهای یومیه که آنچنانکه توسط پیامبر اسلام جهت تکرار و تمرین و توجه همه مسلمین به‌صورت فردی و اجتماعی فرض گردیده است.

3 - طرح سه آیه از 6 آیه سوره حمد جهت تبیین صفات «الله» در عرصه تبیین رابطه خدا با جهان و طرح سه آیه دوم از شش آیه سوره حمد جهت «تبیین رابطه انسان با خدا.»

4 - با یک نگاه اجمالی به سوره حمد مهمترین پیامی که این سوره برای انسان‌ها دارد اینکه «تا زمانیکه نتوانیم به تبیین رابطه خدا با جهان دست پیدا کنیم، نخواهیم توانست رابطه انسان با خدا و جهان و جامعه تعریف و توصیف نمائیم.»

5 – در تبیین رابطه خدا با جهان باید ابتدا بر رحمانیت و رحیمی خدا تکیه کنیم، آنچنانکه از «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» تا «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ - الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» در سوره حمد تاکید و تکیه و توجه بر همین «رحمانیت و رحیمی» خداوند می‌باشد که لازمه تبیین رابطه خدا وبا جهان است؛ به عبارت دیگر لازمه فهم جایگاه «الله» در رویکرد توحیدی پیامبر اسلام، در گرو «تبیین رحمانیت و رحیمی» خداوند می‌باشد.

فراموش نکنیم آنچنانکه در سلسله تفاسیر گذشته شماره‌های قبل نشر مستضعفین مطرح کردیم، تفاوت رحمانیت و رحیمی در «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» در این می‌باشد که رحمان دلالت بر رحمت عام خداوند بر همه وجود در عرصه تکوین و رشد و تکامل دارد، در صورتی که رحیم دلالت بر رحمت خاص خداوند که فقط مشمول انسان‌ها چه در دنیا و چه در آخرت می‌کند. لذا به همین دلیل در چارچوب تبیین رابطه بین خداوند و جهان باید عنایت داشته باشیم که تنها با «خدای رحمان و رحیم است که امکان رابطه دوطرفه بین جهان و خدا می‌تواند معنی پیداکند.»

لذا «در صورتی که به خدای مستبد یا خدای شکنجه‌گر انسان یا خدای بازنشسته و خسته و بیکار یا خدای بی‌تفاوت در برابر جهان و وجود امکان وجود رابطه دو طرفه بین خداوند و جهان وجود نخواهد نداشت». در نتیجه در این رابطه است که چه در سوره حمد و چه در سوره‌های دیگر قرآن تاکید پیامبر اسلام بر توصیف رحمانیت و رحیمی «الله» خدای تجربه کرده پیامبر اسلام می‌باشد؛ و طرح آیه «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» در آغاز سوره‌های قرآن (منهای سوره توبه) باز در رابطه قابل تفسیر می‌باشد، چراکه پیامبر اسلام به نیکی واقف بوده است که «تا زمانیکه نتواند رابطه خدا و جهان به‌صورت رابطه دو طرفه تبیین نماید، عبادت و پرستش آن خدای مقتدر و مستبد و نشسته در ماوراءالطبیعه و بی‌تفاوت در برابر وجود نمی‌تواند برای انسان دارای فونکسیون مثبتی باشد

به هر جهت، به همین دلیل است که علاوه بر اینکه در سوره حمد پیامبر اسلام تلاش می‌کند تا به تبیین رابطه دو طرفه بین خدا و جهان بپردازد، توسط تکیه بر دو صفت رحمان و رحیم تلاش می‌ورزد تا به مخاطب این آگاهی بدهد که «الله» به علت دو صفت رحمان و رحیم دارای رابطه دو طرفه با جهان می‌باشد و هرگز رابطه او رابطه مستبدانه یکطرفه نیست. دائماً با مخلوقات خود در پیوند و در چارچوب همین پیوند تلاش می‌کند تا عامل صیرورت و رشد و تکامل و هدفمندی همه وجود و بالاخص انسان بشود. لذا در این رابطه است که در سه آیه اول سوره حمد پس از «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» با بیان «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ - الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ - مَالِک یوْمِ الدِّینِ» رابطه خداوند با جهان حول دو صفت رحمان و رحیم در دنیا و آخرت تبیین نماید و در سه آیه آخر یعنی «إِیاک نَعْبُدُ وَإِیاک نَسْتَعِینُ - اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ - صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ» رابطه جهان و در رأس آنها رابطه انسان با خداوند را تبیین می‌نماید.

6 - موضوع پیوند رابطه «خدا و جهان» و «جهان با خدا» از محوری‌ترین موضوعاتی است که اقبال در کتاب بازسازی فکر دینی خود که مانیفست اندیشه‌های او می‌باشد به آن توجه کرده است. در فصل دوم و سوم کتاب بازسازی فکر دینی در اسلام، اقبال برای تبیین این رابطه دو طرفه بین «خدا و جهان» و «جهان و خدا» دست به کشف بزرگی زده است که طبق ادعای خود این کشف بزرگش، «برداشت کرده از آیات قرآن می‌باشد». در این رابطه اقبال برای تبیین این رابطه دو طرفه می‌کوشد تا از «اهرم زمان فلسفی یا حقیقی» (نه زمان ریاضی) استفاده نماید. به همین دلیل علاوه بر اینکه اقبال زمان فلسفی مشمول وجود خداوند هم می‌کند، خود زمان در عرصه تکامل و حرکت و رشد تعریف می‌نماید، نه به‌صورت ظرفی که مضروفش جهان و خداوند باشد؛ و به همین دلیل اقبال خدای ساکن و بی‌تفاوت و بیرون از جهان را رد می‌کند و معتقد است که خداوندی که دائماً در حال خلق جدید می‌باشد و توسط این خلق جدید و هدایت آن در تکامل جهان، در حال تکامل می‌باشد، این خداوند که عامل تکامل همه وجود می‌باشد، از نظر اقبال، مهم‌ترین صفاتش رابطه دو گانه با جهان می‌باشد. اقبال در کتاب بازسازی فکر دینی در چهار فصل آغازین این کتاب می‌کوشد تا برای تبیین رابطه دو طرفه با تاسی از قرآن و روش پیامبر اسلام ابتدا به توصیف و تبیین رابطه «خدا و جهان» بپردازد و از بعد از اینکه تبیین کرد که خداوند:

اولاً خداوند فعال است و دائماً در حال خلق جدید در جهان می‌باشد.

ثانیا این خداوند خالق و فعال و دائماً در حال خلق جدید خود مانند مخلوقات در پیوند با زمان فلسفی و حقیقی می‌باشد.

ثالثاً این خداوند خالق و فاعل و دائماً در حال خلق جدید در عرصه صیرورت و شدن وجود رابطه دو طرفه با مخلوقات خود جهت هدفدار کردن وجود و امکان رشد و شدن آنها دارد.

رابعاً در جهت تبین رابطه جهان و انسان با خداوند، اقبال می‌کوشد تا در ظل موضوع عبادت و نماز و آخرت به تبیین رابطه انسان با خداوند بپردازد. لذا در این رابطه است که اقبال به جایگاه عبادت و نماز اهمیت ویژه‌ای می‌دهد و معتقد است که عبادت در اسلام تنها پراکسیسی است که انسان از مرحله یکطرفه تماشاگری وارد مرحله دوطرفه بازی‌گری می‌کند؛ و در ادامه جایگاه عبادت جهت دو طرفه کردن رابطه انسان و خدا است که اقبال به تبیین موضوع آخرت و جایگاه تکوین آخرت می‌پردازد.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ - الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ - الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ - مَالِک یوْمِ الدِّینِ - إِیاک نَعْبُدُ وَإِیاک نَسْتَعِینُ - اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ - صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ – به نام الله که بر همه وجود رحمان است و بر انسان، رحیم هم می‌باشد -  حمد بر آن الله‌ائی که ربوبیت کل وجود را داراست – الله‌ائی که بر کل وجود رحمان است و بر انسان رحیم هم می‌باشد – الله‌ائی که صاحب آخرت نیز هست (پس از بیان رابطه «الله با جهان»، از آیه 4 به بعد به شرح رابطه «انسان با خدا» می‌پردازد بنابراین رابطه ما انسان‌ها با چنین «الله»ائی این است که) ما هم تنها به‌سوی تو (الله) می‌گرائیم و تنها از تو مدد می‌جوئیم - پس ما از تو (الله) می‌خواهیم که به صراط مستقیم خودت هدایت‌مان فرمائی - همان صراط مستقیمی که به آنها نعمت، پیوند با خودت دادی، نه آنهائی که در این مسیر یا گرفتار غضب شدند و در این مسیر نابود گردیدند و یا گرفتار گمراهی و سرگردانی شده‌اند.»

ادامه دارد